تبدیل دانشگاه از جایی که پمپاژ امید، نشاط و عقلانیت به جامعه باشد به‌جایی که صدای خشم دوقطبی‌های داخلی از آن شنیده شود
  • ۱۴۰۱-۰۸-۱۲ - ۰۰:۰۸
  • 00
ببینید، بشنوید و چاره بجویید!
ببینید، بشنوید و چاره بجویید!

امین جم، دبیر تشکل جمعیت اسلامی دانشگاه آزاد بیرجند:در دانشگاه‌ها چه خبر است؟ بی‌مقدمه وارد بحث می‌شوم، درواقع طور دیگری باید به بحث ورود کرد. به‌نظر، در دانشگاه‌ها خبری نیست! البته خبر به‌معنای فعالیتی مسئولانه از مسئولان و نبود اندک‌قدم‌های نتیجه‌بخش در راستای تلطیف فضا. 
تبدیل دانشگاه از جایی که پمپاژ امید، نشاط و عقلانیت به جامعه باشد به‌جایی که صدای خشم دوقطبی‌های داخلی از آن شنیده شود، هنری است که گویا طی سالیان اخیر با ظرافت بسیار تبیین و تثبیت شده است. هنری که حتی در این مرزی‌ترین مرکز استان هم در دانشگاه‌ها دیده می‌شود و توان ایجاد گفت‌وگو، به حداقل‌ترین ممکن رسیده است. به‌طوری‌که حتی ایجاد یک گفت‌وگوی ساده میان دانشجویان به‌سختی ممکن است.
دو سال سکوت کرونایی و حالا در پس اعتراض مردم، بازهم سکوت و مصلحت‌اندیشی، جای بسی تعجب است. آن هم در زمانی که حتی رئیس‌جمهور پیام تسلیت و پیگیری می‌دهد و از گفت‌وگو سخن می‌گوید. سخنگوی دولت هم آتش خشم را به جان می‌خرد و وارد میدان می‌شود. اما کجایند متولیان امر؟ کجاست وزیر محترم و همکاران و اتاق اندیشه‌ورزی که در این شرایط بحران، حاصلی از آن دشت کنیم؟ اگر بناست همین مصلحت‌اندیشی ادامه یافته و فضای انفعال فعلی تعمیق شود، خوشا به غیرت ما و خوشا به حال دشمنان. اگر بناست صدای ما را بیگانه بشنود، به ادبیات خودش ترجمه کند و سپس زیباسازی شده برمبنای خواسته خود به ما پس بدهد، آینده‌‌مان چه می‌شود؟ بیایید با چند سوال، کمی به بررسی اتفاقات اخیر بپردازیم. 
مسئولان باید از خود بپرسند چه اتفاقی رخ داده که حتی شعارهای جوانان آغشته به ناسزا شده؟ آیا این اتفاق صرفا نقدی بر خودشان است یا باید متولیان امر آموزش‌و‌پرورش هم سری به نشان تاسف تکان دهند؟ نکته‌ای که در صحبت‌های اخیر رئیس دانشگاه آزاد اسلامی کشور هم به‌خوبی به آن اشاره شده بود. 
مگر نه اینکه این جوانان با همه ورودی‌های منفی برگرفته از هجمه دشمنان، تربیت‌یافته مسئولان کشور محسوب می‌شوند؟ مگر نه اینکه باید دست به «اصلاح» بزنیم؟ به کجا رسیده‌ایم که حتی سر خون هموطنان‌مان به ‌هم خشم نشان می‌دهیم و بر سر مراسم تسلیت، دعوا به راه می‌اندازیم. چگونه می‌شود حتی یک حمله تروریستی در خاک ایران که داعش مسئولیت آن را به گردن می‌گیرد، چالشی می‌شود چندروزه میان جوانان؟ این اعتماد از دست رفته را چه کسی باید دوباره از نو بسازد؟ چه کسی باید سینه سپر کند و از واقعیت‌ها دفاع و اشکالات را به حق، نقد کند؟ کجا رفت عقلانیتی که باید به دانشگاه‌ها تزریق می‌شد و آستانه صبری که میانه‌دار باشد در این برهه حساس؟ چرا از بیرون این‌طور احساس می‌شود که فضای عقلانیت از بین رفته و تنها گزینه ممکن، خشونت و اعتراض خیابانی است؟ ریشه این فضای القایی کجاست؟
اصلا نقش رسانه در شرایط این روزهای دانشگاه‌ها، تعریف شده است؟ قرار بر سکوت است یا تشریح فضا، ایجاد روایت درست و مقابله با هجمه پرقدرت رسانه‌های خارج‌نشین؟ قطعا پاسخ این سوالات، یک جواب مشخص یا یک مسئول خاطی ندارد. بلکه باید به‌طور دقیق آسیب‌شناسی شده و زوایای پنهان و پیدای آن بررسی شود. اتفاقی که قطعا در تخصص دانشگاه‌ها و اتاق فکری است که اساتید می‌توانند به‌خوبی از پس آن برآیند. 
باید قبول کنیم ضعف‌هایی هست. باید قبول کنیم صداهایی نشنیده در جامعه باقی ماند که در آتش اغتشاشات گم شد و در تعبیر رسانه‌های بیگانه به بیراهه رفت. به‌نظر می‌رسد فضای فعلی که در جوششی بی‌محابا در دانشگاه شریف و خواجه‌نصیر و... دیده می‌شود و آتش زیرخاکستری است در سایر دانشگاه‌ها، با سکوت ممتد و عدم‌جرأت‌مندی برای شروع «حرف» پایان نمی‌یابد؛ هرچند قطعا نقد به جوانان و نوع اعتراض‌شان هم هست. اما آیا واقعا بستر اعتراض و بیان نقد در فضای سالم را فراهم کرده‌ایم؟ عزیزان، ببینید، بشنوید و چاره بجویید. 

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰