نخبگان در دیدار با رهبرانقلاب چه گفتند
روز گذشـــــته جمعی از نخبگان جوان و استعدادهای برتر عــــلمی پـــس از وقفه‌ای یک ساله در حسینیه امام خمینی(ره) با رهبر انقلاب دیدار کردند. در این دیدار که تا اذان ظهر به طول انجامید، هفت نفر از نخبگان کشور،از مشکلات و نیازهای جامعه گفتند و راهکارهایی را برای رفع و بهبود آنها ارائه دادند. مشروح نکات مطرح‌شده توسط چهار تن از این نخبگان را در ادامه می‌خوانید.
  • ۱۴۰۱-۰۷-۲۸ - ۰۰:۱۵
  • 00
نخبگان در دیدار با رهبرانقلاب چه گفتند
ایده‌های نو برای پیشرفت ایران
ایده‌های نو  برای پیشرفت ایران

روز گذشـــــته جمعی از نخبگان جوان و استعدادهای برتر عــــلمی پـــس از وقفه‌ای یک ساله در حسینیه امام خمینی(ره) با رهبر انقلاب دیدار کردند. در این دیدار که تا اذان ظهر به طول انجامید، هفت نفر از نخبگان کشور؛ زهرا احتشام، حمیده مجد، محمدجواد شمس‌الدینی، سیدمحمد نوید قریشی، وحید ضرغامی، محمد تمنایی و امید محمدزاده‌لاجوردی سخنرانی کردند، از مشکلات و نیازهای جامعه گفتند و راهکارهایی را برای رفع و بهبود آنها ارائه دادند. مشروح نکات مطرح‌شده توسط چهار تن از این نخبگان را در ادامه می‌خوانید.

شبکه‌ یکپارچه‌ فرآوری و ترابری برای درآمدزایی از کریدورهای ترانزیتی تشکیل شود

محمد تمنایی
عضو هیات‌علمی دانشکده مهندسی حمل‌ونقل دانشگاه صنعتی اصفهان

امروزه توسعه‌ تجارت و اقتصاد بدون داشتن یک نظام حمل‌ونقل کارآمد و پیشرفته نافرجام است و بازیگران بزرگ اقتصاد جهانی، با درک این نکته‌ی کلیدی، راهبردهایی محوری را در حوزه‌ رقابتی حمل‌ونقل و لجستیک بین‌المللی اتخاذ نموده‌اند. ابتکار کمربند و راه چین، ابتکار مائوسام هند و ابتکار دروازه‌ جهانی اروپا، کلان‌راهبردهایی مبتنی‌بر کریدورهای حمل‌ونقل جهت افزایش نفوذ منطقه‌ای و جهانی قدرت‌های صنعتی در زنجیره‌ ارزش جهانی هستند. سوال مهم آن است که در این رقابت بزرگ، کلان‌راهبرد ایران چیست؟ 
درحال‌حاضر، علی‌رغم وجود ظرفیت‌های ارزشمند ملی و مزیت‌های نسبی سرزمینی، ایران با جایگاه شایسته‌ خود در زنجیره‌ ارزش جهانی، فاصله دارد. متاسفانه علی‌رغم تاکیدات حضرتعالی، هنوز نتوانسته‌ایم به‌نحو شایسته از فرصت‌های کم‌نظیر کریدورهای ترانزیت بین‌المللی درجهت درآمدزایی ملی استفاده نماییم. با این‌حال، نکته‌ اساسی و مغفول آن است که جذب ترانزیت عبوری، بدون خلق ارزش‌ افزوده در کالا و خدمات، یک رویکرد بهره‌برداری حداقلی از فرصت‌های حمل‌ونقل بین‌المللی کشور است. به‌عنوان نمونه، پنبه از کشورهای محصور خشکی از شمال کشور وارد و با طی مسافت 2000 کیلومتری بدون هیچ‌گونه تبدیل و تحولی از جنوب کشور خارج می‌شود و ما دل‌خوش به صِرف درآمد ترانزیتی آن هستیم! درحالی‌که با اتخاذ رویکرد حداکثری و یکپارچه‌سازی سامانه‌های حمل‌ونقل و صنایع تبدیلی نساجی، محصولات با ارزش افزوده بالا و قابلیت ثروت‌آفرینی و اشتغالزایی بسیار بیشتر از صرفا ترانزیت پنبه، می‌توانند در طول این مسیر، تولید و به بازارهای بین‌المللی صادر شوند. این رویکرد هوشمندانه برای صدها مسیر مشابه و انواع کالاهای دیگر نیز امکان‌پذیر است، اما غفلت از آن، ایران را از ثروتی عظیم، محروم و با فرصت‌سوزی‌های بزرگی مواجه ساخته ‌است. 
به‌منظور ارتقای مشارکت کشور در زنجیره‌ ارزش جهانی و شکوفایی اقتصادی عدالت‌محور و پایدار ایران، کلان‌راهبرد «شبکه‌ یکپارچه‌ فرآوری و ترابری» (به‌اختصار؛ شیفت)، پیشنهاد می‌گردد. این شبکه، سامانه‌ای نظام‌مند متشکل از «زنجیره‌های آزاد» است و با بهره‌گیری از بهینه‌سازی، هوش مصنوعی و طراحی سازوکار، تخصیص منابع و تسهیلات را براساس میزان درجه‌ فرآوری و خلق ارزش افزوده و کاهش خام‌فروشی، دنبال می‌کند. زیرساخت‌های حمل‌ونقل و قطب‌های تولید و فرآوری، براساس سیاستگذاری‌های تشویقی و تنبیهی هوشمند، در چهارچوبی یکپارچه مدیریت می‌شوند. زنجیره‌های آزاد با تصدی‌گری عملیاتی بخش خصوصی شکل می‌گیرند و فعال‌سازی قابلیت‌های مغفول مناطق محروم از جمله مجاورت با کریدورهای حمل‌ونقل را دنبال می‌کنند. تسهیلات سیاستگذار، هوشمندانه، به عملکرد راستی‌آزمایی‌شده‌ زنجیره‌ها در خلق ارزش افزوده تعلق می‌گیرد و از شکل‌گیری انحصارهای غیرهمسو با عدالت جلوگیری می‌شود. انعطاف‌پذیری بالای زنجیره‌ها و عدم وابستگی آنها به محدوده‌های جغرافیایی خاص، قابلیت هم‌افزایی متقابل زنجیره‌های آزاد و کریدورهای ترانزیتی، و سامانه‌ جامع امتیازدهی، از جمله ویژگی‌های متمایزکننده‌ «شیفت» محسوب می‌شوند. 
مزیت‌های نسبی سرزمینی ایران، همچون موقعیت جغرافیایی استثنایی، منابع عظیم انرژی و توانمندی‌های دانش‌بنیان، که در بیانیه‌ گام دوم انقلاب مورد تاکید قرار گرفته‌اند، قابلیت بالایی را در پیاده‌سازی کلان‌راهبرد «شیفت» برای کشور مهیا ساخته‌اند و درصورت اجرای آن، تبدیل ایران به هاب قدرتمند حمل‌ونقل و لجستیک منطقه‌ای و بین‌المللی، به فعلیت خواهد رسید. هم‌اینک رقابت‌ قدرت‌های بزرگ جهانی، فرصتی طلایی و شاید غیرقابل تکرار را برای ایران فراهم آورده‌ و «شیفت» قابلیت آن را دارد تا استفاده‌ هوشمندانه و مدبرانه از این فرصت را سریعا عملیاتی سازد. بر این اساس، پیشنهاد می‌شود:
1 به‌دلیل ماهیت فراوزارتخانه‌ای «شیفت»، ضمن رعایت اصل چابکی، ساختاری حاکمیتی ذیل نهاد ریاست‌جمهوری شکل گیرد و طراحی و پیاده‌سازی این کلان‌راهبرد، با راهبری این ساختار و عضویت نمایندگان بخش خصوصی، نمایندگان چهار وزارتخانه‌ راه‌وشهرسازی، صمت، اقتصاد و امور خارجه، و نماینده‌ معاونت علمی ریاست‌جمهوری دنبال گردد. به‌علاوه، جهت اطمینان تحقق به‌هنگام، گزارش‌های ادواری توسط ریاست محترم جمهوری به حضرتعالی ارسال شود. 
2روال‌های اجرایی توافقنامه‌ راهبردی 25 ساله ایران و چین، نقشه‌ راه همکاری ۲۰ ساله با روسیه، سازمان شانگهای، و توافقنامه‌ کریدور شمال-جنوب مبتنی‌بر کلان‌راهبرد «شیفت» دنبال گردد. صادرات مواد خام و انرژی ایران به چین، بایستی متناسب و مشروط به میزان مشارکت این کشور در توسعه‌ صنایع تبدیلی ایران، میزان سرمایه‌گذاری در تقویت زیرساخت‌های اولویت‌دار حمل‌ونقل ایران، و میزان اولویت‌دهی به ایران جهت فرآوری کالاهای نیمه‌ساخته‌ صادراتی چین به اروپا صورت پذیرد. 
3یکی از پیش‌نیازهای اثربخشی حداکثری «شیفت»، ارتقای زیرساخت‌های سخت‌افزاری و نرم‌افزاری حمل‌ونقل جاده‌ای و دریایی و به‌ویژه ریلی است. ذات ژئوپلیتیک ایران، گونه‌ سبز و انبوه‌بر ریلی را به‌عنوان اولویت توسعه‌ کشور تجویز می‌کند. نهضت ملی برای احیای راه‌آهن و جبران سریع عقب‌ماندگی‌های بزرگ این شبکه‌ حیاتی کشور، واجبی است از نان شب واجب‌تر. این مهم بایستی با جذاب‌سازی سرمایه‌گذاری بخش غیردولتی، اصلاح روند عقب‌نشینی از خصوصی‌سازی، و مانع‌زدایی نرم‌افزاری و فرآیندی از نظام بهره‌برداری شبکه‌ ریلی موجود دنبال گردد. 
در انتها، ضمن تقدیم نسخه‌ای از طرح اولیه‌ کلان‌راهبرد «شبکه یکپارچه فرآوری و ترابری»، اعلام می‌دارد فرزندان دانشگاهی حضرتعالی، در کنار بخش خصوصی توانمند و انقلابی، آمادگی دارند تا درصورت همراهی مسئولان محترم، این کلان‌راهبرد را سریعا و با دقت، طراحی نمایند و در این راه، به دعای خیر و حمایت ویژه‌ مراد و مقتدای خود امیدوار هستند. 

ریل دانش‌بنیان کشور نیازمند تغییر رویکرد از عرضه‌‌محوری به تقاضا‌محوری است

وحید ضرغامی 
 فعال دانش‌بنیان دانشگاه آزاد اسلامی
 دانش‌آموخته برتر دکتری نانو 

یکی از مهم‌ترین چالش‌ها در حوزه اقتصاد دانش‌بنیان، چگونگی مردمی کردن این اقتصاد است. در این مجال حقیر می‌خواهم نکات و نظراتم را بیان کنم. سوالی که مطرح می‌باشد این است که چرا مردم به‌راحتی در حوزه‌هایی مثل مسکن، طلا و ارز سرمایه‌گذاری می‌کنند ولی در حوزه‌های نوآوری و اقتصاد دانش‌بنیان تقریبا مردم حضوری ندارند. از طرفی می‌گوییم یکی از ویژگی‌های اصلی محصولات دانش‌بنیان ارزش‌افزوده بالای آنهاست که به‌واسطه دانش ایجاد شده است. چرا این ارزش‌افزوده بالا برای سرمایه‌گذاری و ورود مردم جذابیتی ندارد. به‌نظر بنده مردم بدون هر‌گونه تعارفی پول‌شان را می‌برند جایی که ریسک کمتر و سود بیشتری را عاید خود کنند ولاغیر. مردم اگر در رصدهایشان ببینند که سود بیشتری از طریق سرمایه‌گذاری در 7-6 هزار شرکت دانش‌بنیان موجود، قابل تحقق است، قطعا پول‌های مردم و سیل عظیم سرمایه مردم به‌سمت شرکت‌های دانش‌بنیان جاری شده و در نتیجه دانش‌بنیان شدن اقتصاد کشور محقق خواهد شد. خیلی صحبت شده است که اقتصاد مردمی شود مردم را بیاوریم پای‌کار تولید، پای‌کار اقتصاد مقاومتی بیاوریم و همچنین معتقدیم اقتصاد دانش‌بنیان راه میانبر تحقق اقتصاد مقاومتی و راه‌حل برون‌رفت از تحریم‌های ظالمانه است، اما حضور مردم و اقشار مختلف جامعه در آن کمرنگ است. به‌نظر حقیر مهم‌ترین علت حضور کمرنگ مردم به این دلیل است که حوزه دانش‌بنیان و بیشتر شرکت‌های دانش‌بنیان با نگاه عرضه‌محور توسعه پیدا کرده است. این پدیده مشابه تربیت غیر‌آمایشی آموزش عالی کشور است که در آن رشته‌محل‌ها و ظرفیت پذیرش دانشجو برای این نیست که افرادی را تربیت کند که به‌درد آن منطقه و بوم بخورند. یک الگوی قدیمی با محتوای رشته‌های صلب و تاریخ مصرف گذشته در جای‌جای کشور در‌حال تکرار است و دغدغه اشتغال‌پذیری دانش‌آموختگان در آموزش عالی کشور کم‌رنگ است. در حوزه دانش‌بنیان نیز محصولاتی توسعه پیدا کرده، تولیداتی انجام شده است که بازار قابل توجهی را نمی‌توان برای آن متصور شد. ایده‌هایی تبدیل به محصول شده‌اند که اقتصادی برای آن حوزه‌ها در کشور وجود ندارد؛ هر‌چند می‌دانیم در مواقعی عرضه محصول، تقاضا برای آن ایجاد می‌کند و در مواردی این اتفاق افتاده است، اما افراط در عرضه‌محوری، چالش‌زا است. محدودیت‌های جدی در منابع دولتی، قابلیت ایجاد صنایع دانش‌بنیان را با چالش جدی روبه‌رو کرده است، ورود مردم ضروری است؛ هر‌چند اگر این حمایت‌های دولتی حداقلی هم نباشد، عملا بخشی از این شرکت‌ها ورشکسته خواهند شد. 
در کنار رویکرد عرضه‌محور غالب، یک خرده جریان‌های دانش‌بنیان دیگری توسعه پیدا کرده است که به‌نظر مسیر طبیعی رشد را در‌حال طی کردن هستند. به‌عنوان مثال در حوزه دارو، در حوزه‌های نظامی، فناوری اطلاعات، صنعت نیروگاهی و انرژی و تولید بذر، شرکت‌های دانش‌بنیان مطرحی ایجاد شده است که در‌حال افزایش سهم خود از بازار هستند. با دقت در مسیر تولد و رشد این شرکت‌ها متوجه می‌شویم که این شرکت‌ها در دامن صنایع و شرکت‌های بزرگ برای رفع نیازهای آنها ایجاد شده‌اند و آن صنعت بازار تضمینی محصولات دانش‌بنیان تولیدی شرکت‌های فناوری است که فارغ‌التحصیلان دانشگاه‌های کشور ایجاد کرده‌اند. لذا به‌نظر می‌رسد، ریل دانش‌بنیان کشور و رویکرد معاونت علمی و فناوری ریاست‌جمهوری در دوره جدید نیازمند تغییر رویکرد از عرضه‌محوری به تقاضا‌محوری است. لازم است برخلاف رویه موجود دانشگاه‌محور، زیرساخت‌های نوآوری در دل صنایع و با محوریت نیازها و مسائل آنها ایجاد شوند که کارشان این باشد که شرکت‌هایی را توسعه دهند که هر‌کدام تولید‌کننده یکی از محصولات اساسی آن صنعت و حوزه باشد که یا کالایی تحریمی است یا کالایی پر‌مصرف و با ارزش‌افزوده اقتصادی بالا است. در این حالت است که اطمینان لازم برای مردم حاصل می‌شود تا سرمایه خود را وارد حوزه دانش‌بنیان کنند. 
برای تحقق رویکرد تقاضا‌محور الزاماتی وجود دارد که مهم‌ترین آنها تقسیم کار ملی شفاف و هماهنگی کلان بین دستگاه‌های اجرایی و شفافیت اطلاعاتی است. با نگاه جزیره‌ای و بخشی‌نگری نمی‌توان انتظار سهم‌پذیری قابل توجه حوزه دانش‌بنیان در اقتصاد کشور را داشت. نمی‌شود از طرفی برای تقویت صنعت ماشین‌سازی داخلی تلاش کنیم، از طرف دیگر برای واردات ماشین‌آلات معافیت‌های گمرکی لحاظ کنیم. همه بخش‌ها باید هماهنگ باشند و بردار نیروها همدیگر را خنثی نکنند، بلکه تقویت کنند. به همان میزان که برای تامین کالای نفت و نهاده‌های دامی و کشاورزی در وزارتخانه‌های ذی‌ربط از طریق واردات برنامه‌ریزی و تلاش می‌شود، برای تولیدشان نیز باید تلاش شود و با یک شیب و رشد معقولی تامین آنها از شرکت‌های داخلی جایگزین شود تا بستر‌ساز رشد صنعت دانش‌بنیان داخلی باشیم. لازم است اطلاعات دقیق محصولات مورد‌نیاز و مصرف سالانه دستگاه‌ها و شرکت‌های دولتی در اختیار خانواده دانش‌بنیان کشور قرار داده شود تا با شناخت از تقاضا و حجم بازار، شرکت‌های دانش‌بنیان اقدام به تولید کالاهای مورد نیاز کنند. در‌حال‌حاضر فهرست دقیقی از کالاهای مورد‌نیاز صنایع در دسترس نیست. می‌توان مثلا صد گروه کالایی پر‌مصرف یا استراتژیک را مشخص کرده و شرکت‌های دانش‌بنیان را متمرکز در تولید آنها کرد. جهت ایجاد اطمینان در صنایع برای استفاده از محصولات دانش‌بنیان داخلی می‌توان از مکانیسم بیمه دانش‌بنیان استفاده کرد که در‌صورت شکست محصولات و قطعات، خسارت آن صنایع جبران شود؛ هر‌چند مطمئنا نمی‌شکنند!
تقاضامحوری مهم‌ترین دغدغه‌ای است که اینجانب دارم، شرکت‌های دانش‌بنیان یکی از جدی‌ترین متقاضیان و بستر تقاضای پژوهش‌های دانشگاهی هستند، می‌توان بخشی از پایان‌نامه‌های تحصیلات‌ تکمیلی را اختصاص به پژوهش در زمینه تولید محصولات دانش‌بنیان کرد. اصطلاحا پایان‌نامه‌های محصول‌محور و نه داده‌محور در دانشگاه‌ها تعریف کرد که در‌صورت داشتن معیارهای دانش‌بنیان برای محصول تولیدی، به دانشجو اجازه دفاع داده شود. در‌حال‌حاضر دچار روش‌زدگی در پژوهش هستیم، اغلب در‌حال تولید داده‌هایی هستیم که با روش‌های مختلف ما را به نتیجه‌ای که از قبل مشخص است، می‌رساند که این داده‌ها در‌قالب مقاله منتشر و امتیازات ناشی از آن به پژوهشگران اختصاص می‌یابد. همچنین با رویکرد تقاضامحوری، روش تربیتی آموزش عالی کشور نیز قابل نقد جدی است که خیلی حافظه‌محور و فارغ از نیازها و مسائل و توسعه مهارت‌ها است. بسیاری از حوزه‌های تربیتی و رشته‌های تحصیلی آموزش مهندسی، آموزش علوم انسانی قابلیت آموزش دوگانه هم در دانشگاه و هم در محیط کار را دارند. همه قبول داریم که علت موفقیت آموزش پزشکی این است که دانشجویان در‌کنار تحصیل در دانشگاه، با نظارت استاد خود در بیمارستان که محیط کارشان است فعالیت می‌کنند تا آماده کار شوند. با تعمیم این مدل به سایر حوزه‌ها می‌توان فارغ‌التحصیلانی تربیت کرد که آماده پذیرش مسئولیت‌های شغلی باشند. در‌حال‌حاضر مراکز رشد، سراهای نوآوری و پارک‌های علم‌و‌فناوری و برخی از صنایع می‌توانند در نقش بیمارستان یا در‌واقع بستر کار و فعالیت برای اساتید و دانشجویان رشته‌های دیگر تحصیلی در‌نظر گرفته شده و نظامات تربیتی متناسب را تعریف و پیاده‌سازی کرد. 
به‌عنوان ختام، سخن خودم را با بیت شعری از مولانا کوتاه می‌کنم:
آب کم جو تشنگی آور به دست *** تا بجوشد آب از بالا و پست

اساتید با جهت‌دهی صحیح بذر میهن‌دوستی در دل نخبگان بکارند

محمدجواد شمس‌الدینی
دانشجوی رشته پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران

سلام و عرض ادب محضر رهبر معظم انقلاب و سلام به پیشگاه حضرت بقیه الله العظم ارواحنا له الفداه
و درودی بی‌کران بر روان پاک شهدا بالاخص 240 شهید مدافع سلامت و مدافعین حریم مقدس امنیت کشور در رأس آن سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی. اینجانب مفتخر و مسرورم که به‌عنوان یک دهه‌هشتادی و عضو کوچکی از جامعه نخبگان دانشجویان پزشکی کشور، فرصتی برای بنده فراهم آمد تا بتوانم عرایضم حول محور‌های مرتبط با نخبگان و دغدغه‌های جامعه پزشکی کشور را به سمع حضرتعالی برسانم.
مساله اول: استعمار کهن، استعمار چپاول ملت‌ها با قدرت سخت بود اما اکنون بحث استعمار فرانو یعنی بهره‌کشی از جوامع بشری در بخش‌های فرهنگی، اجتماعی و آموزشی مطرح است. انقلاب ما با روح فرهنگ اسلامی و دم مسیحایی حضرت امام، بر جسم و کالبد جامعه ایرانی اثر کرد. همان انقلابی که در مقابله با فرهنگ منحط غربی برای ارتقای جامعه ایرانی و اجرای مفهوم عدالت در بین آحاد جامعه بود. کمااینکه حضرتعالی نیز در بیانیه گام دوم با اشاره به‌عنوان «سنگین کردن کفه عدالت در تقسیم امکانات عمومی» به‌عنوان یکی از برکات انقلاب اسلامی، بر این مهم تاکید فرموده‌اید. اما متاسفانه با اتخاذ برخی رویکردها، این مفهوم متزلزل شده که نمونه آن را در بحث نخبگان می‌توان مشاهده کرد. تجمع اکثریت این قشر ازجمله پذیرفته‌شدگان رشته‌های تراز اول دانشگاه‌های معتبر و مدال‌آوران المپیاد‌های کشوری و جهانی در دهک‌های بالای اقتصادی و سهم اندک محرومان از جامعه نخبگانی کشور، مساله‌ای غیرقابل چشم‌پوشی است. حال آنکه کثرت جمعیتی مستضعفان و اثرگذاری این قشر در تعالی انقلاب اسلامی از آغاز نهضت تاکنون بر کسی پوشیده نیست. انقلابی که به تعبیر امام بزرگوار ما، به‌عنوان انقلاب پابرهنگان یاد می‌شود. این مساله توجه ویژه به بحث عدالت آموزشی، برقراری طرح‌های خاص تحصیلی در مناطق محروم کشور و اعطای تسهیلات آموزشی ویژه اقشار مستضعف جامعه را الزامی می‌سازد. نکته دیگری که در این زمینه باید مورد توجه قرار گیرد، نقش گسترده و نامطلوب موسسات آموزشی خاص است. موسساتی که با اهداف اقتصادی، بختک‌وار به جان عدالت آموزشی کشور افتاده‌اند.
مساله دوم: اشاره به علم و پژوهش به‌عنوان یکی از توصیه‌های اصلی بیان‌شده در بیانیه گام دوم انقلاب، نشان از میزان اهمیت دانشگاه‌ها به‌عنوان کانون اصلی علمی و پژوهشی کشور دارد. پژواک صدای انقلاب اسلامی در دانشگاه‌ها باید شنیده شود و در این زمینه از اعضای هیات علمی به‌عنوان جمعیت نخبگانی پیشرو، انتظار می‌رود فرهنگ این انقلاب را گسترش داده و آن را بر جان دانشجویان بنشانند. بار‌ها در محافل و مجالس گوناگون نخبگانی از بحران مهاجرت سخن به میان آمده. اثرگذاری اساتید بر دانشجویان و الگوقرارگیری هیات علمی برای قشر محصل دانشگاهی غیرقابل انکار است. از این رو اساتید به‌عنوان پدران و مادران معنوی نخبگان می‌توانند با ترسیمی منصفانه از شرایط کشور و نگاهی کارشناسانه به جامعه غربی، کمکی شایان به این فرزندان خود در گرفتن تصمیمی عاقلانه داشته باشند. اساتیدی که جایگاه علمی خود را به کمک سرمایه و امکانات این کشور به دست آورده‌اند، باید با جهت‌دهی صحیح، اقدام به کشت بذر میهن‌دوستی در دل نخبگان کرده و شرایط بقای سرمایه‌های ارزشمند انسانی این مرز و بوم را فراهم آورند. ضمنا عملکرد برخی اعضای هیات علمی در رخداد‌های اخیر دانشگاه‌ها مبنی‌بر استفاده ابزاری از ضمیر پاک دانشجویان برای دستیابی به اهداف سیاسی‌شان، خود مساله‌ای است که باید به شکل ویژه مورد توجه نهاد‌های ذی‌صالح قرار گیرد. تجدید نظر در ترکیب اعضای هیات‌علمی، کنترل ویژه نسبت به مراکز جذب ایشان و توجه به ملاک‌هایی فرای تعداد مقالات و مدارک برای جذب اساتید، ازجمله سابقه خدمت‌رسانی به مردم و امور عام‌المنفعه، راهی برای برطرف کردن خطرات احتمالی این معضل است.
مساله سوم: یکی از اشتباهات راهبردی در مدیریت برخی چالش‌ها در کشور که حضرتعالی نیز سابقا در مفهوم تحقق دانشگاه اسلامی به آن اشاره فرموده‌اید، ساده‌انگاری در حل مسائل پیچیده بوده که نمونه آن را در نظام سلامت کشور و پیرامون مساله افزایش ظرفیت ورودی رشته‌های علوم‌پزشکی می‌توان مشاهده کرد. افزایش ظرفیت ناگهانی 40درصدی و تاسیس دانشکده‌های پزشکی در بسیاری از شهرستان‌ها بدون در نظر گرفتن ظرفیت هیات علمی و زیرساخت‌های آموزشی لازم جهت کاربست دانشجویان در وظایف خطیر آینده حوزه سلامت، بدون توجه به مساله رفاه و زیست کریمانه دانشجویان، به بهانه کمبود پزشک، به فرض درستی راهکار، به شیوه نادرست انجام شده. درحالی‌که افزایش تعداد دانشجو و در نظام سلامت، پاسخی داده‌شده به مشکلی امروزی است که در آینده‌ای دور به نتیجه می‌رسد. این مساله در حالی اجرایی می‌شود که نگاهی گذرا به نظام سلامت کشور، خبر از ناامیدی روزافزون فعالان این حوزه به دلیل درآمد غیرمنصفانه می‌دهد. قلت عددی پزشکان در برخی مناطق ایران نسبت به میانگین جامعه جهانی غیرقابل انکار و این مساله در مناطق محروم به‌طور کاملا واضحی مشهود است. اما برای حل این مشکل، می‌توان به اصلاح توزیع نیروی انسانی توجه کرد تا خدمت به کسی برسد که نیازمند خدمت است. ولی می‌بینیم که تجمع پزشکان در کلانشهرها باعث پرداختن این قشر به امور غیرضروری چون جراحی‌های زیبایی شده و فرع به جای اصل قرار می‌گیرد. در کنار راهبرد‌های ذکرشده، تسهیل شرایط پذیرش ساکنان مناطق محروم در رشته‌های علوم‌پزشکی و فراهم‌سازی شرایط ماندگاری پزشکان در نواحی کم‌برخوردار ازجمله برنامه‌هایی است که می‌تواند مد نظر قرار گیرد. انتظار نخبگان نظام سلامت این است که تصمیم‌گیرندگان مراجع قانونی همچون مجلس و شورای عالی انقلاب فرهنگی به بهانه‌هایی همچون تعارض منافع، خود را از استماع نظرات قشر مذکور محروم نکنند.
مساله چهارم: ما به دنبال تمدن نوین اسلامی هستیم و یکی از پایه‌های هر تمدن طب می‌باشد. دانش پزشکی رایج کنونی کشور به دنبال مادی‌گرایی بوده و برای رسیدن به طب تراز اسلامی باید طرحی نو درانداخت و مشخصا به تاریخ طب، فلسفه طب و طب سنتی ایران توجه کرد و بها داد.
مساله پنجم: یکی از معضلاتی که پیرامون قشر نخبه به کرات مشاهده می‌شود، مساله نخبگان کاریکاتوری است. منظور از این واژه، رشد تک‌بعدی حجم کثیری از نخبگان در زمینه‌های علمی و پژوهشی در عین عدم پیشرفت در ابعاد دیگر دخیل در زندگی حقیقی و حقوقی این افراد است. ما نیاز به نخبه‌ای اجتماعی داریم که علاوه‌بر الگوی علمی، به‌عنوان الگویی موفق در پیمودن مسیر پر چالش زندگی و ابعاد دیگر شخصیتی نیز شناخته شود. حال مشاهده می‌شود که بعضا نخبه ما از بسیاری از مهارت‌های جانبی تهی بوده که این امر حتی فعالیت‌های دانش‌بنیان او ر ا متاثر می‌سازد. از راهکار‌های حل این مشکل، توجه ویژه به فعالیت‌های اجتماعی و خدمت‌رسانی به مردم مانند گروه‌های جهادی و خیریه، حضور در تشکل‌های تراز دانشجویی به‌عنوان بستر پرورش ابعاد مختلف شخصیتی نخبگان و حمایت از سازمان‌ها و کانون‌های دانشجویی است. بر کسی پوشیده نیست که تشکل‌ها به دلیل ذات منظم و ارتباطات سازمان‌مند می‌توانند  برای فعالان خود تجارب و دستاورد‌هایی را به ارمغان آورند که فواید آن در آینده زندگی این افراد کاملا مشهود است. در کنار این راهبرد، افزایش بازدهی دروس عمومی مورد تدریس در دانشگاه‌ها از طریق جذاب‌سازی و به‌روز‌رسانی محتوا، بازبینی نسبت به واحد‌های درسی دانشجویان و تغییر شیوه‌های ارزیابی این دروس است. حمایت از تشکیل گروه‌های جهادی نخبگان توسط بنیاد ملی و دانشگاه‌ها ازجمله راهکار‌های حل این مساله است.
در پایان از حضورتان تقاضای دعای خیر برای پایداری، توفیق در خدمت‌رسانی و کمک به پیشرفت جمهوری اسلامی ایران دارم.

جای حوزه فضایی در سیاست‌های ابلاغی برنامه هفتم خالی است

سیدمحمد نوید‌قریشی 
دکتری تخصصی مهندسی هوا ‌فضای دانشگاه تهران

همان‌طور‌که مستحضرید حوزه علوم‌و‌فناوری‌های فضایی یکی از حوزه‌های کلیدی و پیشران کشور بوده که در سند نقشه جامع علمی کشور نیز به‌عنوان اولویت سطح اول قرار گرفته است. خوشبختانه در سال‌های اخیر با حمایت‌های بی‌شائبه حضرتعالی و تلاش‌های نخبگان و متخصصان، پیشرفت‌های چشمگیری در این صنعت حاصل‌شده و کشور به بلوغ اولیه در‌خصوص طراحی و ساخت ماهواره و ماهواره‌بر رسیده است. اما با این حال به‌نظر می‌رسد هنوز شتاب رشد این صنعت برای رسیدن به چشم‌اندازهای ترسیم‌‌شده کشور مناسب نیست. چیزی که در دهه گذشته در این حوزه شاهد آن بودیم که بعضا باعث کاهش سرعت رشد این صنعت شده است، سیاستگذاری‌ها و برنامه‌ریزی‌های متغیر با تغییر دولت‌ها، عدم‌وجود راهبردهای بلندمدت، میان‌مدت و کوتاه‌مدت منطقی و متناسب با نیازهای کشور، موازی‌کاری زیاد و وجود چندین مجموعه سیاستگذار و دست‌اندرکار در این حوزه بوده که نهایتا باعث عدم‌هم‌‌افزایی و بهره‌‌وری متناسب با شأن کشور شده است. به اعتقاد بنده، مهم‌ترین مسائل و دغدغه‌هایی که این صنعت با آن مواجه است را می‌توان در محورهای زیر بیان کرد:

محور اول
جذب و نگه‌داشت سرمایه انسانی نخبه و متخصص
با توجه به تکنولوژی بالای صنعت فضایی، این صنعت پتانسیل بسیار خوبی برای حفظ و نگه‌داشت فناوران و نخبگان کشور دارد. متاسفانه در سال‌های اخیر، به‌واسطه عدم‌وجود قوانین و مقررات خاص برای حمایت از سرمایه‌های انسانی این حوزه، مسائل متعددی گریبان‌گیر این صنعت شده است. به‌خصوص وقتی کشورهای همسایه با سرمایه‌گذاری‌های سنگین و فراهم‌کردن شرایط اولیه، جذابیت خاصی را برای متخصصان فضایی ایجاد می‌کند. وجود چهارچوب‌های آیین‌نامه‌ای در‌خصوص نوع رابطه استخدامی، پرداختی‌ها و نبود ثبات کاری باعث‌شده ماندگاری نیروهای نخبه و متخصص در این صنعت با بحران مواجه شود. استفاده از ظرفیت‌های قانونی و ورود شورای عالی فضایی به این موضوع حیاتی و البته راهگشا خواهد بود.

محور دوم
 اختصاص بودجه دولتی در بخش‌های فاقد ‌جذابیت برای بخش خصوصی
هر‌چند در دولت سیزدهم و همراهی رئیس‌جمهور محترم، با تشکیل شورای عالی فضایی پس از 11 سال زمزمه‌های افزایش بودجه و اعتبار صنعت فضایی به گوش می‌رسد، ولی همچنان مساله اختصاص‌بودجه آن‌هم در زمان مناسب، یکی از گلوگاه‌ها و چالش‌های اساسی این صنعت است. نکته مهم دیگر انتظار عجیب و توقع درآمدزایی از صنعت فضایی کشور در این مقطع زمانی است که عمدتا در‌حال توسعه و تکمیل چرخه اکتساب فناوری خود است. به‌گونه‌ای که هم‌اکنون انتظار می‌رود بخش خصوصی سرمایه‌گذار صنعت فضایی شده و اختصاص بودجه دولتی در آن کاهش یابد. برنامه‌ها و خدمات فضایی کشور هم‌اکنون در مقیاس ملی است و صنعت فضایی ذاتا در مقیاس ملی اقتصادی نبوده و در بهترین حالت در مقیاس منطقه‌ای و بالطبع جهانی اقتصادی است. بنابراین به‌نظر می‌رسد در شرایط کنونی این نگاه به صنعت فضایی باید اصلاح شود.

محور سوم
 برنامه 10‌ساله صنعت فضایی
اساسا صنعت فضایی، صنعتی پیچیده، تکنولوژیک و گران‌قیمت بوده و رسیدن به محصول فناورانه در این حوزه نیازمند برنامه‌ریزی دقیق و راهبردی است. خوشبختانه تشکیل شورای عالی فضایی پس از 11 سال چراغ امید را در دل‌ها روشن‌تر کرد و با تدابیر ویژه و دستورات رئیس‌جمهور محترم، برنامه 10‌ساله فضایی کشور بازنگری و تدوین شده است که ان‌شاء‌الله به‌زودی تصویب و ابلاغ شود. تسریع این موضوع در‌کنار توجه قانونگذاران محترم در مجلس شورای اسلامی و دولت در اختصاص بودجه لازم برای اجرایی شدن آن، موجب شکوفایی بیش از پیش صنعت فضایی و سربلندی کشور و نظام خواهد شد.

محور چهارم
 محدودیت در همکاری‌های بین‌المللی
اساسا ابعاد صنعت فضایی به‌گونه‌ای است که در برخی از بعد‌ها نیازمند همکاری و سرمایه‌گذاری‌های مشترک بین کشورها است تا بتوان با تجمیع توانمندی‌های فنی و مالی به اهداف مشترک دست یافت. اما با توجه به‌شرایط متفاوت کشور و به‌خصوص اعمال تحریم‌های ظالمانه،  این امکان با محدودیت روبه‌رو است. جهت از بین بردن این محدودیت‌ها لازم است دستگاه‌های متولی مانند وزارت امور خارجه، فعالانه به این موضوع ورود کرده و در تنظیم اسناد همکاری‌های بین‌المللی مشترک ازجمله در تدوین سندهای راهبردی همکاری 20‌ساله با کشورهایی مانند چین و روسیه بندهای مرتبط با همکاری فضایی را در‌نظر بگیرند.

محور پنجم
جای خالی حوزه فضایی در ابلاغ سیاست‌های کلی برنامه هفتم توسعه
قطعا وجود بندی مرتبط با حوزه فضایی در سیاست‌های کلی برنامه هفتم توسعه ضامن بقای صنعت فضایی با تغییر دولت‌ها و متعاقب آن تغییر سلایق است. مشاهدات گذشته نشان می‌دهد در آن مقطع که تحرک صنعت فضایی کشور کند شده بود و البته با تذکر مدبرانه حضرتعالی در چنین جلسه‌ای در سال 95 همراه شد، آنچه توانست صنعت فضایی و برنامه‌های آن را تا حدی از گزند ناملایمتی‌ها حفظ کند، وجود بندهای مرتبط در قانون برنامه ششم توسعه بود. تامین ماهواره خیام و طراحی و ساخت ماهواره‌های ناهید و پارس از جمله مواردی است که به‌واسطه تکالیف دولت در قانون برنامه ششم توسعه به‌ثمر نشسته‌اند. لذا از حضرتعالی تقاضا دارم در‌صورت صلاحدید، دستور فرمایید بندی مرتبط با حوزه فضایی به سیاست‌های کلی برنامه هفتم توسعه اضافه شود.
در پایان، جوانان و متخصصان این صنعت برای اثر‌بخشی هرچه بیشتر و رساندن کشور به جایگاه واقعی خود در این حوزه و تبدیل آن به قطب صنعت فضایی منطقه همانند گذشته چشم انتظار حمایت‌های بی‌شائبه حضرتعالی و سیاستگذاری دقیق و علمی مدیران ارشد این حوزه و اعتماد هرچه بیشتر به نخبگان این صنعت هستند. به پیوست برنامه راهبردی پیشنهادی برای دستیابی به جایگاه اول منطقه در حوزه فضایی تقدیم حضورتان می‌شود.
 

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۱