سیدمهدی طالبی، خبرنگار گروه بینالملل: بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسبق رژیمصهیونیستی چند شاخصه مهم از خود در چشم افکار عمومی ترسیم کرده است؛ استقلال دربرابر آمریکا و روابط نزدیک با روسیه.
نخستوزیر اسبق رژیمصهیونیستی بهدلیل مخالفتهای علنیاش با توافق هستهای برجام و همچنین فعالیت علیه باراک اوباما رئیسجمهور وقت آمریکا در زمان امضای این توافق، از خود چهرهای مستقل دربرابر آمریکا ترسیم کرده است.
او همچنین با دیدارهای متعددش با پوتین بر سر سوریه و همچنین حضورش بهعنوان تنها مقام غربی در جریان رژه 2018 ارتش روسیه در مسکو که بهدلیل الحاق کریمه به خاک روسیه توسط غرب تحریم شده بود، از خود شخصیتی ساخت که توان معاملات کلان با روسها را دارد.
نتانیاهو که هنوز در پی بازگشت به ریاست دولت است روز سهشنبه با استفاده از فرصت تنشهای بهوجودآمده میان رژیمصهیونیستی و روسیه، با یادآوری موفقیتهای خود در این عرصه بر رقبایش تاخت و یائیر لاپید، نخستوزیر موقت فعلی و بنی گانتز، شریک سیاسی سابقش را به تضعیف امنیت ملی با لفاظیهای خصمانه درباره روسیه متهم کرد.
وی در یک سخنرانی زنده ضمن آنکه هماهنگی نظامی نزدیک با روسیه را میراث دولت خود خواند و از نابودیاش شکایت کرد، گفت: «نگران این هستم که همهچیزهایی که در سالهای گذشته به دست آوردهایم، جلوی چشمانمان نابود شود، همهچیز درحال خرابشدن است.» نخستوزیر اسبق تلآویو همچنین هشدار داد: «رفتار گانتز و لاپید امنیت ملی ما را به خطر میاندازد. اگر بحران فورا پایان نگیرد، آسیب به امنیت ما بسیار زیاد خواهد بود.»
دور جدید تنشهایی که نخستوزیر اسبق رژیمصهیونیستی را به صحنه بازیگری بازگردانده است، از زمانی آغاز شد که یک روزنامه صهیونیستی اوایل جولای خبر داد دولت روسیه در یادداشتی به آژانس یهود از آن خواسته است تا تمام فعالیتهای خود را در خاک این کشور متوقف کند.
این رخداد علیرغم اهمیت بالایش اما در زمینه جنگ اوکراین اتفاق افتاده است. رژیمصهیونیستی هرچند در ابتدای وقوع جنگ در اوکراین تلاش کرد موضعی میانه اتخاذ کرده و حتی از میانجیگری میان مسکو و کییف صحبت کند اما در ادامه با در پیشگرفتن موضعی شفاف بهنفع غرب خشم روسیه را برانگیخت.
در این میان درحالی که مقامات صهیونیست از تحریک لفظی مسکو خودداری میکردند یائیر لاپید که در آن برهه صرفا وزیرخارجه رژیمصهیونیستی بود بارها به محکومیت روسیه بهدلیل حمله به اوکراین پرداخت.
در چنین روندی نقطه مهم اصطکاک روسها و صهیونیستها در 18 فروردین سال جاری (هفتم آوریل 2022) و در جریان رایگیری مجمع عمومی سازمان ملل درباره اخراج روسیه از شورای حقوق بشر رخ داد.
مسکو پیش از این رایگیری برای همگان شفاف ساخته بود حتی کشورهایی که رای ممتنع به اخراج روسیه بدهند را نیز دوست تلقی نخواهد کرد. با وجود این هشدار آشکار، تلآویو به اخراج مسکو از شورای حقوق بشر نه رای ممتنع بلکه مثبت داد.
پس از این اقدام صهیونیستها وزارت خارجه روسیه در بیانیهای بیسابقه اتهامات گستردهای را متوجه رژیمصهیونیستی و مقامات آن کرد. در این بیانیه اظهارات یائیر لاپید تنها تلاشی برای منحرفکردن نگاه جامعه جهانی از یکی از طولانیترین نزاعها در جهان یعنی نزاع اسرائیل و فلسطین توصیف شده و در ادامه آمده بود تلآویو همچنان به اشغال غیرقانونی مناطق فلسطینی و الحاق تدریجی آن ادامه میدهد. مسکو همچنین نوار غزه را زندانی معرفی کرده بود که ساکنانش از ۱۴سال پیش تحتمحاصره دریایی، زمینی و هوایی رژیمصهیونیستی هستند.
مدتی پس از این بیانیه نیز سرگئی لاوروف وزیر خارجه روسیه در جریان مصاحبه با یک رسانه ایتالیایی به نام «میدیاست» موضعی را اتخاذ کرد که هضم آن بهدلیل وجوه تاریخیاش برای صهیونیستها بسیار سخت بود.
لاوروف در این مصاحبه سعی کرد به این موضوع پاسخ دهد که چگونه روسیه دلیل حملهاش را به اوکراین، حضور نازیها در آن عنوان کرده است، درحالیکه زلینسکی رئیسجمهور این کشور خود یک یهودی بوده و طبیعتا باید دشمن نازیها باشد. وزیر خارجه روسیه در برابر این سوال گفت حتی هیتلر رهبر آلمان نازی که متهم به کشتار یهودیان است نیز خود دارای اصل و نسب یهودی بوده است. لاوروف همچنین به یک جمله تاریخی یهودیان استناد کرد که «بزرگترین ضدیهودیان خود یهودیان هستند.»
یائیر لاپید بلافاصله این اظهارات را «نابخشودنی و شرمآور» توصیف کرد و نفتالی بنت، نخستوزیر وقت رژیمصهیونیستی نیز سخنان لاوروف را دروغ دانست.
نتانیاهو ردوبدل شدن چنین سخنانی را عامل تخریب روابط مسکو-تلآویو میداند اما هرچند این موضوع در ظاهر قابلپذیرش است اما نگاهی دقیقتر به روابط این دو دولت نشان میدهد روابط روسیه-رژیمصهیونیستی فراتر از آنچه نخستوزیر اسبق صهیونیستها به آن اشاره کرده، تخریب شده است.
روسیه برای رژیمصهیونیستی چه اهمیتی دارد؟
روسیه دارای اهمیتهای عام و همچنین خاص برای رژیمصهیونیستی است. روسیه بهدلیل شأنیت ابرقدرتیاش و سابقه طولانیمدت از قدرتش دارای تاثیرات عمومی بر کشورهای جهان است. این تاثیرات اما دربرابر هر کشور از سویههای خاصی نیز برخوردار میشوند.
بر همین مبنا هرچند مسکو دارای اهمیتی عمومی برای تلآویو است اما بروز تحولاتی در سالهای اخیر، این اهمیت را از سویهای خاص برخوردار ساخته است.
1. حضور روسیه در معادلات غرب آسیا
روسیه پس از ورود به بحران سوریه در سال 2015، بهشکلی جدی وارد معادلات غرب آسیا شد. این حضور البته دنبالههایی در دیگر کشورهای منطقه و همچنین مناطق پیرامونی آن داشت.
دلیل حضور روسیه در سوریه، مقابله با تروریستهای حاضر در این کشور بود که بهطور عمده شامل داعش و همچنین جبهه النصره (برای مدتی وابسته به القاعده) میشد. از این رو حضور داعش در عراق نیز به دلیلی برای حضور روسها در معادلات میدانی این کشور تبدیل شد. روسیه در قالب اتاق 1+4 (ایران، عراق، سوریه، مقاومت لبنان به همراه روسیه) در بغداد در جریان تصمیمات برای مقابله با داعش در عراق قرار داشت. روسها در این زمینه بهغیر از کمکهای اطلاعاتی و مشورتی همکاریهای تسلیحاتی قابلتوجهی با عراق بهویژه تامین و پشتیبانی از جنگندههای سوخو-25، فروش بالگردهای میل-28، راکتانداز و تانکهای تی-90 داشتند. مسکو همچنین در تحولات لیبی و سودان نقشآفرینی کرد. روسها در لیبی از خلیفه حفتر، فرمانده ارتش ملی این کشور که شرق لیبی را در اختیار داشت حمایت میکردند و همزمان در سودان به دنبال اخذ مجوز تاسیس پایگاه دریایی بودند.
حضور جدی روسها در معادلات شامات در غرب آسیا و همچنین معادلات شمال و شاخ آفریقا که مناطق پیرامونی فلسطین اشغالی هستند، صهیونیستها را به این نتیجه رساند که روسها از اهمیت بالایی در منطقه برخوردار شدهاند و عدم توجه به مسکو میتواند وقایع دوران جنگ سرد را رقم بزند؛ زمانی که کرملین از اعراب در مقابل تلآویو حمایت میکرد.
2. صرفا آمریکا قادر به حفاظت از رژیمصهیونیستی نیست
تهدیدات رژیمصهیونیستی از سوی ایران در حوزههای مختلف، این تصور را در میان مقامات رژیم بهوجود آورد که آمریکا نمیتواند بهطور کامل منافع تلآویو را تضمین کند.1
ظهور قدرتهای بینالمللی و منطقهای جدید، بهخودیخود از اهمیت آمریکا در نظام بینالمللی کاسته شد، درحالیکه پس از فروپاشی شوروی جهان حالتی تکقطبی داشت درحالحاضر بهوضوح چین و روسیه این نظام را به چالش کشیده و شکلی چندقطبی را بر نظام بینالمللی مستولی ساختهاند. همچنین درحالیکه تا پیش از این غرب آسیا دارای کشورهای بزرگ بود، امروز این کشورها که پیشتر از قدرت تهی بودند به قدرتهای منطقهای بدل شدهاند، بهعنوانمثال هرچند ترکیه در دهههای اخیر همواره در غرب آسیا از اهمیت بالایی برخوردار بوده اما تمام برهههای مزبور هیچگاه با وضعیت فعلی ترکیه که تبدیل به یک قدرت منطقهای شده است، قابلمقایسه نیستند.
ایران، ترکیه و عربستانسعودی بههمراه دیگر بازیگرانی مانند امارات و قطر که اخیرا در معادلات منطقه نقش بزرگی یافتهاند، توزیع قدرت در غرب آسیا را بهشدت دستخوش تغییرات کردهاند. در این شرایط کاسته شدن قدرت آمریکا نیز بر این مشکل افزوده شده است. صهیونیستها میدانند در چنین شرایطی باید با اقطاب دیگر قدرت در هر سطحی وارد روابط شوند. از این رو رژیمصهیونیستی در دهه اخیر روابط خود را با چین و روسیه بهعنوان قدرتهای بینالمللی و همچنین در راستای عادیسازی با قدرتهای منطقهای مانند عربستان و امارات گسترش داده است. هرچند چنین اقداماتی از سوی تلآویو منطقی جلوه میکند اما باید توجه داشت هراس از تنهایی در میان یهودیان، بر شدت اقدامات آنها برای یافتن حامی میافزاید.
یهودیان دیدگاهی دارند که با نام «نگاه ماسادایی» مشهور است و بر سیاست خارجی و نظامی رژیمصهیونیستی اثر گذاشته است. «ماسادا» واژهای بهمعنای «قلعه» است. ماسادا آخرین قلعه یهودیان بود که در شورش اول یهودیان علیه امپراتوری رم توسط رومیها سقوط کرد. زمانی که رومیها آنان را به محاصره درآوردند، شورشیان یهود حاضر به تسلیم نشدند و انتحار را بر سازش ترجیح دادند. این روایتی است که آنها از واقعه ماسادا ارائه کردهاند. ۹۶۰ نفر شامل مردان، زنان و کودکان در این قلعه خودکشی کردند، قبل از آنکه قلعه فروپاشیده شود. این موضوع نهتنها نماد وحدت و سازشناپذیری صهیونیستها قلمداد میشود، بلکه برای آنان یادآور این نکته است که فقدان یاریرسان در برهههای زمانی حساس همچنان احساس میشود.2
3. جمعیت روستبار رژیمصهیونیستی
روستباران در رژیمصهیونیستی در حوزههای مختلف دارای وزن و اثرات زیادی هستند. از اساس ریشه بخش بزرگی از یهودیان که با نام «اشکنازی» شناخته میشوند سرزمینهایی است که تحت تسلط روسها قرار داشته است.
هرچند روسیه بر این جمعیت کنترلی ندارد اما محیط جغرافیایی امپراتوری روسها برای مهاجران یهودی این منطقه پراهمیت است و نقشی هویتی برای آنها دارد. برای پررنگ بودن نقش روستباران در سیاست رژیمصهیونیستی میتوان به تبار برخی از نخستوزیران رژیمصهیونیستی اشاره داشت، ازجمله آنکه دیوید بن گورین، گلد مایر، اسحاق رابین، مناخیم بگین، شیمون پرز دارای ریشههایی در سرزمینهای تحتسلطه روسها هستند.
روستباران امروزه نیز 15 تا 20 درصد از جمعیت رژیمصهیونیستی را تشکیل میدهند و معمولا 20 کرسی از مجموع 120 کرسی پارلمان این رژیم را در دست دارند.
چنین پیوندهایی برای تلآویو فرصتهایی جهت نزدیکی به روسیه ایجاد میکند. آنها در همکاری با روسیه ضمن حفظ پیوند با سرزمینهای مادریشان میتوانند در چنین مناطقی که از آن شناخت دارند به فعالیتهای مختلف ازجمله اقدامات اقتصادی بپردازند.
4. جلوگیری از اقدام روسیه در تقویت دشمنان رژیمصهیونیستی
روسیه حتی پیش از ورود به سوریه در سال 2015 دارای تاثیرات بهسزایی در حوزه رژیمصهیونیستی بود. مسکو پس از فروپاشی شوروی و خروجش از منطقه همچنان یک منبع تامین سلاح برای ایران و روسیه بهحساب میآمد.
فروش موشکهای ضدتانک روسیه به سوریه و تحویل این موشکها از سوی دمشق به نیروهای مقاومت لبنان، از لحاظ فنی یکی از دلایل قتلعام تانکهای مرکاوای رژیمصهیونیستی در جریان جنگ 33 روزه سال 2006 بود.
همچنین درحالیکه صهیونیستها بهدنبال تقویت توان خود و همچنین ترغیب آمریکا جهت حمله به تاسیسات هستهای ایران در دهه 2000 میلادی بودند، قرارداد ایران برای خرید سامانه پدافند هوایی اس-300 میتوانست توسعه تواناییهای تلآویو را از جهت نسبی جبران کند و واشنگتن را برای حمله به تاسیسات ایران بیانگیزهتر سازد. از این رو بود که صهیونیستها در همکاری با آمریکا موفق شدند تحویل این تسلیحات را برای مدتها به تعویق بیندازند.
تلآویو در چشمان مسکو؛ اهمیت بر باد رفته
رژیمصهیونیستی تنها قدرت هستهای غرب آسیا بهشمار میرود و از سوی دیگر نگاهی به توان نظامی آن شامل کیفیت و کمیت جنگندهها، تانکها و... که چندین برابر کشورهای بزرگ است حکایت از یک موجودیت موثر دارد. بر همین اساس چنین رژیمی نمیتواند از سوی دیگران با بیتفاوتی روبهرو شود. روسیه با توجه به نیازهایش به غرب آسیا و همچنین ارتباط با غرب لاجرم در برهههایی بهسوی تقویت روابط با رژیمصهیونیستی حرکت کرده است. در ادامه به برخی شاخههای اهمیت تلآویو برای مسکو پرداختهایم، هرچند بهنظر میرسد بسیاری از این موارد پس از جنگ اوکراین بیتاثیر شدهاند.
1. لابی صهیونیسم و بهبود روابط آمریکا و روسیه
لابی صهیونیستها در آمریکا در حوزه دفاع از یهودیان در این کشور و همچنین تمرکز واشنگتن در غرب آسیا بر منافع رژیمصهیونیستی کارنامه موفقی دارد. روسها بهویژه با استفاده از کارت فروش تسلیحات و فناوری به کشورهای حاضر در غرب آسیا که برای صهیونیستها حساسیتبرانگیز بوده و همچنین حضور در سوریه، تلاش کرده لابی صهیونیستها در غرب را -که بر تامین منافع رژیمصهیونیستی متمرکز است- بهسمت دفاع از منافع مسکو در قبال حمایت این کشور از تلآویو بکشاند.
2. یهودیان حلقه وصل روسیه و جهان
روسها جمعیت مسلمانتبار خود را به حلقه وصلشان با جهان اسلام تبدیل کردهاند. برگزاری نشستهای متعدد پیرامون جهان اسلام در روسیه و دعوت از علمای بزرگ جهان اسلام تلاشی از سوی مسکو برای بهرهگیری از آنهاست. هرچند مسکو بهدلیل جنگ چچن از مسلمانان دیدگاهی تهدیدمحورانه داشت اما بهسرعت متوجه شد این برداشت اشتباه بوده، زیرا صرفا در منطقه محدود چچن که ساکنانش بخش کوچکی از جمعیت مسلمانان روسیه را تشکیل میدهد با چالش مواجه شده است.
یهودیان نیز جمعیت مشترک روسیه با بسیاری دیگر از کشورها هستند که مسکو میتواند از حضور مشترک آنان بهره ببرد.
3. ارتباط با قاچاقچیان یهودی
ثروتمند بودن یهودیان یک کلیشه پررنگ و قوی در اذهان است. بااینحال در جهان گروههای ثروتمندتر دیگری هم وجود دارند که ثروتشان قابلقیاس با یهودیان نیست، حتی در آمریکا ثروتمندان مسیحی، ثروتی چندین برابر یهودیان دارند اما نکته آنجاست که یهودیان در حوزه تجاری و مالی دارای تواناییهایی هستند که دیگران در سطح یهودیان از آن برخوردار نیستند.
یهودیان بهدلیل نوع زندگیشان که همواره با فشارهای گسترده حکومتها روبهرو بودهاند دست بلندی در اقتصاد غیررسمی و اقدامات غیرقانونی دارند. بهعبارتدیگر تجار یهودی در حوزه قاچاق بهویژه در کالاهای ممنوعه متبحر هستند. مسکو به همین دلیل برای انجام معاملات بهویژه در حوزه تسلیحات مجبور است با قاچاقچیان یهودی همکاری کند تا هم از این طریق سود کسب کند و هم از طریق ارائه امتیازاتی به آنها، از نقش مخربشان در روسیه بکاهد.
4. واسطه انتقال فناوری از غرب به روسیه
رژیمصهیونیستی برای روسها یک واسطه مهم در انتقال فناوری است. دانشمندان یهودی از سراسر جهان تلاش دارند دستاوردهای علمی خود را برای تقویت رژیمصهیونیستی به کار گیرند، از سوی دیگر متحدان غربی صهیونیستها جهت تقویت آنها در غرب آسیا از هرگونه کمک مالی و فناورانهای به این رژیم مضایقه ندارند. از این رو فلسطیناشغالی یکی از مناطق مهم در جهت بهدست آوردن فناوریهای غربی است.
بهعنوان نمونه تعدادی از شرکتهای حاضر در رژیمصهیونیستی که در حوزه موشکهای کروز فعال هستند، پس از دریافت فناوری از شرکتهای غربی طی همکاری با آنها، چنین تجاربی را در اختیار ارتش چین نیز قرار دادهاند. روسیه نیز بهویژه در حوزههای پهپادی از این فناوریها بهره برده است.
5. عضوی از منطقه مورد علاقه روسها
روسیه برای بازتاب قدرت خود در جهان، بهجز تقویت قدرتش در شرق اروپا که حوزه سنتی آنهاست، به غرب آسیا نیاز وافری دارند. این منطقه همچنین جدای از ویژگیهای ذاتیاش یک پل برای رسیدن به آفریقا و جنوب اروپا بهحساب میآید.
مسکو میداند که تلآویو یک عضو موثر در غرب آسیاست که عدم همکاری با آن و برانگیختن حساسیتهایش میتواند به زیان این کشور بینجامد. رژیمصهیونیستی که چتر اطلاعاتی و نظامی گستردهای بر منطقه دارد درصورت لزوم میتواند در اقدامات روسیه در منطقه نقشی مخرب ایفا کند.
6. کسب فناوریها و راهبردهای نظامی
کشورهای تولیدکننده سلاح اغلب میکوشند تسلیحات خود از مراحل آزمایشی متعددی بگذرانند اما تمام این اقدامات بهدلیل مصنوعی بودن شرایط، از سقف برخوردارند. به همین دلیل این کشورها تلاش دارند تسلیحاتشان را در میدانهای نبرد واقعی نیز آزمایش کنند.
رژیمصهیونیستی بهدلیل شرایط ویژهاش همواره مجبور شده وارد درگیریهای متعدد نظامی شود. این درگیریها باعث شده تلآویو دست به توسعه برخی تسلیحات منطبق با شرایط این رژیم، مانند موشکهای ضدتانک سبک، سامانههای مراقبتی، پهپادها و... بزند. روسیه و دیگر کشورهای اروپایی هرچند از لحاظ قدرت بسیار برتر از رژیمصهیونیستی هستند اما در سطوح تاکتیکی بهاندازه رژیمصهیونیستی دارای تجربه نیستند. از این رو کشورهای اروپایی بهویژه فرانسه و همچنین روسیه دست به همکاریهای پهپادی با رژیمصهیونیستی زدهاند.
همچنین نیروهای اطلاعاتی رژیمصهیونیستی بهدلیل لزوم برقراری یک ساختار اطلاعاتی بسیار پیشرفته برای مراقبت از جمعیت فلسطینیها بهویژه در سرزمینهای 1967، دارای تجارت عملیاتهای ترکیبی اطلاعاتی-عملیاتی است که چنین تجاربی برای نیروهای امنیتی کشورهای دیگر همانند روسیه مغتنم شمرده میشود.
روسیه در سال 2005 کارشناسان خود را به رژیمصهیونیستی فرستاد شبیه دیوار حائل در اطراف کرانه باختری را برای ساخت دیواری مشابه در چچن ارزیابی کنند.3
چه عواملی موجب جدایی مسکو و تلآویو شدهاند؟
روسها و صهیونیستها دلایل زیادی برای گسترش روابط داشتهاند اما امروز پس از تحولات اوکراین به نظر میرسد آنها بیش از آنکه به دنبال عمق بخشیدن به روابطشان باشند، در پی کنترل شکافها میان خود هستند.
این دو گروه میدانند به دلیل تاثیراتی که بر یکدیگر دارند، قادر به ایجاد مشکلاتی پیش پای همدیگر هستند. هرچند باید توجه داشت بسیاری از این تاثیرات نیز از بین رفتهاند اما همچنان در حوزههایی باقیماندهاند گرچه سمت و سویی منفی پیدا کردهاند. برخی از عوامل جداییساز میان روسیه و رژیمصهیونیستی در ذیل آمدهاند:
1. درگیری میان روسیه و صهیونیسم جهانی
ولادیمیر زلینسکی، رئیسجمهور یهودی اوکراین با توجه به جایگاه و نفوذ یهودیان حوزه روسیه و بهویژه اوکراین، تلاش کرده از طریق آنها به جلب حمایتهای جهانی و یارگیری علیه مسکو بپردازد. از این رو روسها بهطور جدی درگیر یک نبرد گسترده با صهیونیسم جهانی شدهاند.
2. تشدید بلوکبندیها در جهان
پس از جنگ اوکراین بلوکبندیها در سراسر جهان به نوعی در سطح پیشین خود(جنگ سرد) بازگشته و پررنگ شدهاند. در این چهارچوب رژیمصهیونیستی ناگزیر است سیاست هوشمندانه پیشین خود در برقراری موازنه در روابطش با روسیه و آمریکا را کناز گذاشته و بهطور کامل از سیاستهای بلوک غرب پیروی کند. این مساله باعث افزایش تعارضات میان تلآویو و مسکو شده است.
3. حمایت تسلیحاتی و تدارکاتی رژیمصهیونیستی از اوکراین
صهیونیستها در چهارچوب سیاست صهیونیسم جهانی و همچنین بلوک غرب در صف حامیان اوکراین قرار گرفتهاند و تلاش دارند کمکهای مختلف نظامی و تدارکاتی را به دست دولت کییف برسانند.
تلاشهای تلآویو برای حمایت از زلینسکی در اندازهای است که مقامات کی یف حتی سامانه گنبد آهنین را جهت مقابله با جنگندهها و موشکهای کروز روسیه مورد ارزیابی قرار دادهاند.
4. تشدید نیاز به همگرایی درونبلوکی
در شرایطی که جهان شاهد تشدید بلوکبندیهاست، درنهایت متحدان آمریکا که با روسیه نیز ارتباط دارند، روزی بهطور کامل حضورشان در کنار واشنگتن را به رخ مسکو خواهند کشید. در چنین شرایطی که در آینده نزدیک محتمل مینماید، روسها نیز میدانند برای مقابله با آن باید روابط خود را با متحدانشان در منطقه تعمیق کنند. روسیه در غرب آسیا با دو گروه متحدان غرب شامل کشورهای عربی حاشیه جنوبی خلیجفارس و اردن روبهروست و در مقابل نیز شاهد گروه غیرمتحد با غرب است که کشورهای ایران، عراق، سوریه و لبنان را دربر میگیرد. کشورهای مزبور هرکدام در سطوح مختلف در کنار آمریکا قرار نگرفتهاند؛ هرچند شدت آن در ایران و سوریه بیشتر و علنی است اما در عراق و لبنان بیشتر شکلی عملی دارد.
روسیه میداند باید همکاری خود را با متحدانش که در گروه غیرغربی منطقه قرار دارند تعمیق کند و این عمیق شدن روابط نیز بدون برخی از اقدامات خاص قابل انجام نیست؛ از این رو ضدیت با رژیمصهیونیستی عاملی در جهت تقویت روابط مسکو با طرفهای غیرغربی منطقه است.
5. جایگزینی روابط ضدتروریستی با ایران
تبلیغات اسلامهراسانه در جهان و همچنین تقویت گزاره مبارزه صهیونیستها با اسلامگرایی افراطی باعث شد تا بسیاری از کشورها برای مقابله با امواج تروریستی به سمت همکاری با رژیمصهیونیستی حرکت کنند. از نگاه این کشورها تقویت رژیمصهیونیستی باعث میشد تا تروریستها و دولتهای بهاصطلاح حامی آنها در همان منشا بروز تروریسم سرکوب شوند.
روسیه پس از حضور در غرب آسیا تعریف خود از گروههای تروریستی را تغییر داده و از سوی دیگر برای مبارزه با تروریسم همکاری با محور مقاومت را برگزیده است. مسکو در جریان جنگ سوریه برای سرکوب تروریستهای چچنیتبار تنها را در همراهی با محور مقاومت دید؛ درحالیکه رژیمصهیونیستی از انجام چنین کاری عاجز بود. بر همین اساس رژیمصهیونیستی در این حوزه اهمیتهای خود را از دست داده است.
منابع:
1 و 3- شفقتنیاآباد، جواد؛ جعفری، علیاکبر.(1400). «آثار روابط روسیه و اسرائیل بر منافع ملی ایران (2020-1990 )»، فصلنامه علمی سیاست جهانی، دوره دهم، شماره چهارم، ص 73.
2- موسوی، سیدحامد؛ نائینی، امین.(1398). «توسعه روابط روسیه-اسرائیل و تاثیر روابط آن بر ایران»، فصلنامه سیاست، دوره 49، شماره 2، ص 506.