علی مزروعی، خبرنگار گروه سیاست: برداشته شدن محدودیت فیزیکی مقابل منزل میرحسین موسوی یکی از سران فتنه سال 88 خبری بود که روز گذشته در رسانهها منتشر شد. مطابق این خبر دو دری که از ابتدای موضوع حصر میرحسین موسوی درمقابل خانه وی در بنبست اختر تعبیه شده بود با تصمیم شورایعالی امنیت ملی برداشته شد.
مطابق آنچه درمورد برداشته شدن این موانع در برخی از رسانهها آمده است از سال ۸۹ و بهدلیل ادامه یافتن اقدامات ضدامنیت ملی و برهم زننده آرامش مردم که توسط برخی سران فتنه ۸۸ و اطرافیان آنها صورت میپذیرفت، شورایعالی امنیت ملی براساس مصوبهای، برخی محدودیتها درخصوص رفتوآمد مهدی کروبی و میرحسین موسوی، دو تن از سران فتنه را اعمال کرد. این محدودیتها درطول سالهای گذشته با روندی کاهنده ادامه داشته و مشخصا متناسب با رفتارهای فعالان فتنه در میزان رعایت نظم عمومی و آرامش جامعه، تنظیم میشده است.
برداشته شدن برخی موانع فیزیکی از مقابل منزل موسوی درحالی انجام شده است که پیش از این نیز معافیتهایی نظیر امکان برگزاری و حضور در مراسم میهمانی برای محصورین فتنه 88 اعمال میشده است. در ادامه ضمن ارزیابی تاثیر چنین اقداماتی بر احیای سرمایه اجتماعی برخی از مهمترین حواشی پیرامون ماجرای حصر را مورد بررسی قرار میدهیم.
توجه به سرمایه اجتماعی بدون نقطه کور
اگر بخواهیم برای کاهش سرمایه اجتماعی نمودار بحران ترسیم کنیم، فتنه تقلب در انتخابات 88 و اعتراضات معیشتی و بنزینی در سال 98 نقاط عطف این نمودار را میسازند.
تمرکز احمدینژاد به طبقه ضعیف جامعه در دولت نخست خود و اجرای ناقص طرحهای اقتصادی نظیر هدفمندی یارانهها و تاثیرات سوء آن بر جامعه منجر به ایجاد ناامیدی در بخش عظیمی از طبقه متوسط ایران شده و این طیف را به سمت آلترناتیو وی در انتخابات 88 سوق داد. شکست موسوی در این انتخابات اما بر شدت این موج ناامیدی ایجادشده افزود و آن را بهمثابه انبار باروت مستعد اشتغال دانست. طیفهای رادیکال اصلاحطلب با بهکارگیری کلیدواژه تقلب جرقه این اعتراض انفجاری را زده و دوقطبی را ایجاد کردهاند که به قیمت ایجاد شکافی عمیق در جامعه، بحران ریزش سرمایه اجتماعی را در ایران آغاز کرد. با شکست کلان ایده دولت روحانی در زمینه سیاست خارجی سردرگمی همقطاران روحانی در حل مشکلات اقتصادی و نداشتن ایده جایگزین برای مدیریت بحران اقتصادی قشر زیادی از طبقه ضعیف جامعه نیز اندک امید خود به اصلاح شرایط اقتصادی را از دست داده و بحران سرمایه اجتماعی با شدت بیشتری دامنگیر ساختار حکمرانی کشور شد. در چنین شرایطی اقدامی نظیر افزایش یکشبه قیمت بنزین بحران سرمایه اجتماعی را در بحرانی اعتراضی به تصویر کشید.
سیدابراهیم رئیسی از نخستین روزهای آغاز بهکار خود در پاستور احیای سرمایه اجتماعی را که در یکدهه گذشته به بحران تبدیل شده بود در دستور کار قرار داد. سفرهای کمهزینه استانی و حضور مستقیم در بین مردم و پیگیری مشکلات آنها روحیهای است که رئیسی با تزریق آن به کارگزاران دولت سعی داشته از آن در راستای حل بحران سرمایه اجتماعی بهره ببرد.
با پایان دولت دوازدهم دوره نشستن روحانی بر صندلی رئیس شورایعالی امنیت ملی نیز بهپایان رسید و حالا سیدابراهیم رئیسی با نشستن روی این صندلی با اتخاذ رویکردی فعالانه احیای سرمایه اجتماعی در همه ابعاد را در دستورکار قرار داده و سعی در پر کردن خلأ تصمیمگیری دارد که روحانی ایجاد کرده است.
حصر موسوی همهجوره بهنفع روحانی
بعد از شکست اصلاحطلبان در انتخابات 88 ادعای تقلب در انتخابات راهی بود که آنها برای حفظ خود در صحنه سیاسی بهکار گرفتند. با پایان ماجرای فتنه حصر موسوی و کروبی عاملی بوده است که طی یکدهه گذشته اصلاحطلبان آن را دستاویز مظلومنمایی و حیات سیاسی خود قرار دادهاند. حسن روحانی که بهعنوان نماینده اصلاحطلبان در انتخابات 92 به پیروزی رسید، علیرغم اینکه خود بهعنوان رئیس شورایعالی امنیت ملی اصلیترین عامل ادامه حصر بوده است، از آنجا حیات سیاسیاش را با چهرهای اصلاحطلبانه دنبال میکرده است، هیچوقت در معرض مطالبه اصلاحطلبان برای رفع حصر قرار نگرفته است. این مصونیت روحانی از پاسخگویی را میتوان یکی از عوامل انفعال وی درمورد بررسی مساله حصر برشمرد؛ مصونیتی که به روحانی این امکان را میداد بدون هیچهزینهای خود نیز بهعنوان چهرهای اصلاحطلب از اهرم «مطالبه رفع حصر» بهره سیاسی برده و اصولگرایان را بهعنوان مقصر بازنمایی کند.
حصر موسوی اما یک دستاورد سیاسی درونجناحی نیز برای روحانی دارد. او در چندوقت اخیر فعالیت سیاسی خود را بهطور نامحسوسی آغاز کرده و جلساتی را نیز با برخی چهرههای سیاسی برگزار کرده است. کنشهای سیاسی اخیر روحانی در جبههای به دور از فرماندهی محمد خاتمی بهعنوان رهبر اصلاحطلبان این تلقی را بهوجود آورده است که رئیس دولت دوازدهم سعی دارد رهبری جناح منتقد به دولت سیزدهم را خود برعهده گرفته و بهعنوان آلترناتیو این دولت مجددا در صحنه انتخابات ریاستجمهوری وارد عمل شود. در دست گرفتن فضای سیاسی هدفی است که میتواند تلاش برای از بین بردن رقبای درون جناحی همچون خاتمی و موسوی را توسط روحانی توجیه کند.
حصری که حصر نبود
در یک دهه گذشته اصلاحطلبان و رسانههای معاند، تصویری که از وضعیت زندگی سران فتنه در حصر ارائه کردند با واقعیتهای موجود متفاوت و در مواردی حتی اغراقشده نیز بود. در عمده این روایات سعی شده است بدون اشاره به اشتباهات و خطاهای نابخشودنی سران فتنه در سال 88، وضعیت زندگی کروبی و موسوی در حصر سخت و کاملا غیرواقعی روایت شود. این درحالی است که برخلاف روایتهای موجود در 12 سال گذشته سران فتنه در محدودیتهای ارتباطی و رفتوآمدی بودهاند؛ اما این محدودیتها آنگونه که توسط اصلاحطلبان و رسانههای معاند اغراقگونه به آن پرداخته میشود، سبب عدم دسترسی سران فتنه به دنیای بیرون و توقف کامل رفتوآمدهای آنها با خانواده و دوستان خود نبوده است.
برای تایید این گزاره کافی است پیرامون دیدارهای سران فتنه در زمان حصر سرچی ساده در اینترنت و شبکههای اجتماعی داشته باشیم. بعد از جستوجو با اخبار و تصاویر متعددی از دیدارهای مهدی کروبی و میرحسین موسوی با چهرههای سیاسی، اجتماعی و اقوام مواجه خواهیم شد.
مانند تصاویر حضور میرحسین موسوی در منزل عبدالحمید نقرهکار، باجناق خود یا تصاویر دیدارهای کروبی با محمدعلی ابطحی، غلامحسین کرباسچی، محمد قوچانی، شیخقدرت علیخانی و... .
به جز دیدار با آشنایان و چهرههای سیاسی در زمینه محدودیتهای سیاسی نیز آنگونه که اغراقگونه مطرح میشود، در این سالها سران فتنه در محدودیت کامل نبودهاند و حتی در مواردی کنشگری سیاسی آنها در درون حصر هیچ تفاوتی نمیکند با کنشگری سیاسیشان در زمانی که در حصر نبودهاند. در تایید این موضوع میشود به نامههای سرگشاده و انتقادی سران فتنه خطاب به سران عالی نظام از درون حصر طی سالهای گذشته اشاره کرد. نامههایی که گاه بهدلیل لحن تند و انتقادیشان از سوی برخی اصلاحطلبان نیز مورد نقد قرار گرفته است.
گزارههایی که مطرح کردیم تنها نمونههای کوچکی هستند که نشان میدهد حصر سران فتنه در این سالها فقط همراه با پوستهای از محدودیت همراه بوده و در مواردی نیز اگر رفتوآمدها تداوم نداشته، به خواست خود سران فتنه بوده است. در همین رابطه چندی قبل محمدعلی ابطحی در کلابهاوس گفته بود: «ماموران امنیتی پیشتر به بنده گفته بودند که همه این شرایطی که برای کروبی فراهم شده، برای موسوی هم مهیاست و حتی گفتند خانم رهنورد حصر نیستند اما خود این بزرگواران تمایلی به تن دادن به این رفع حصر نصفهونیمه ندارند.»
به نظر میرسد امتناع موسوی و همسرش از حضور فعال در انظار عمومی بیش از آنکه جنبه اعتراضی داشته باشد جنبه سیاسی و روانی دارد، زیرا چنین مشیای شرایط را برای مظلومنمایی سران فتنه و بهرهبرداری سیاسی آنها در شرایطی که سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان در پایینترین وضعیت ممکن است، فراهم میکند.
تاوان بیقانونی
اصلاحطلبان درحالی همواره با مظلومنمایی از حصر سخن گفته و رفع آن را مطالبه کرده و مدام آن را بیعلت دانستهاند که گویا هیچاتفاقی نیفتاده و مردم هم یادشان رفته، چگونه دعوای سیاسی و بیقانونی اصلاحطلبان کشور را درگیر یک بحران امنیتی کرد و قدرت این بحران به اندازهای بود که دولتهای غربی به طمع یک انقلاب رنگی در ایران صریحا علیه حاکمیت کشور صحبت میکردند. مقدمهچینی سران اصلاحطلبان برای زدن برچسب تقلب به انتخابات و اقداماتی نظیر تاسیس کمیته غیرقانونی صیانت از آرا در سال 88 تکههای پازلی علیه امنیت ملی بودند که استفاده از گزاره «برنده قطعی انتخابات من هستم» توسط موسوی آن را تکمیل میکرد.
میرحسین موسوی درحالیکه خود را برنده انتخابات میدانست اردوکشی خیابانی را برای به کرسی نشاندن حرف خود ترجیح داد و هیچوقت حاضر نشد در فرآیندی قانونی مطالبه خود را مطرح کند. در نخستین جلسهای که پس از انتخابات ریاستجمهوری با حضور نمایندگان ستادهای انتخاباتی در محضر رهبر انقلاب برگزار شد، نمایندهها تا نظرات و انتقاداتشان پیرامون انتخابات را ارائه دهند، موسوی تنها کاندیدایی بود که نمایندهای نفرستاده بود.
در این جلسه رسول منتجبنیا، نماینده ستاد کروبی پیشنهاد میکند در جلسهای که برای باز شماری آرا توسط مرجع قانونی (شورای نگهبان) برگزار میشود، نمایندههای کاندیداها نیز حضور یابند که این پیشنهاد مورد تایید رهبری قرار میگیرد.
بعد از تشکیل کمیته ویژه شمارش آرا ابتدا قرار میشود علیاکبر محتشمیپور بهعنوان نماینده موسوی جهت شرکت در جلسه بازشماری معرفی شود، درنهایت اما موسوی میگوید تنها خواستهاش ابطال انتخابات است.
علیرغم صحبتهای رهبر انقلاب و رد شائبه تقلب در انتخابات مجمع روحانیون مبارز در اعلامیهای مردم را دعوت به اعتراضات خیابانی کرد؛ اعتراضاتی که بستری برای کشتهسازی و سوءاستفاده رسانهای معاندان را فراهم آورد.
چندین ماه آشوب خیابانی هواداران موسوی که تا شکست حرمت عاشورا نیز پیش رفت، نهایتا با حضور مردم در حماسه 9 دی خنثی شد. سران فتنه بعد از حضور مردم نیز دست از آشوبطلبی بر نداشته و 20 ماه بعد از انتخابات همچنان دست به انتشار اطلاعیههای اعتراضی منتشر میکردند. 25 بهمن ماه بین چهار تا پنجهزار نفر جمعیت در میدان انقلاب تهران جمع شدند و درگیری بهوجود آمد و فردای آن روز سران فتنه اطلاعیه دادند و نظام را فاسد اعلام کردند. دو روز بعد از راهپیمایی 25 بهمنماه تاجزاده از زندان نامه نوشت که معارضان در سوریه از جنس انقلاب سبز هستند و کاری که در تونس و مصر برای سرنگونی رژیم رخ داد، راه سبز امید نیز باید آن را دنبال کند.
نهایتا تلاش سران فتنه 88 برای ایجاد فتنهای دیگر در ۲۸ بهمن سال 99 با تصمیم به حصر سران فتنه توسط شورایعالی امنیت ملی خنثی میشود.
حال بعد از گذشت بیش از 10 سال از ماجرای فتنه 88 اصلاحطلبان رادیکال درحالیکه بارها قانون را در حد اعلی زیر پا گذاشتهاند با رویکردی مظلومانه خواهان رفع حصری که عملا وجود ندارد، میشوند.
در این رابطه بیشتر بخوانید:
اصلاحطلبان برای سوءاستفادههای سیاسی، مانع رفعحصر کروبی و موسوی شدند (لینک)