سیدمهدی طالبی، خبرنگار گروه بینالملل: دولت اوکراین پیش از حمله روسیه بهدنبال عضویت در سازمان ناتو بود تا بتواند از حفاظ این سازمان برای حفظ امنیت خود بهره ببرد که با مخالفت اعضای ناتو روبهرو شد. ولادیمیر زلینسکی، رئیسجمهور اوکراین دوشنبه هفته جاری و در بحبوحه جنگ درحالیکه هر لحظه احتمال سقوط پایتخت نیز وجود داشت، درخواست پیوستن کشورش به اتحادیه اروپا را امضا کرد که تنها به فاصله یکروز، روز گذشته این درخواست رد شد. غرب با رد مداوم درخواستهای اوکراین برای ادغام در ساختارهای غربی بهطرز ریاکارانهای تنها بر مسلحسازی این کشور تاکید دارد؛ غرب میگوید تسلیحات مرگبار مانند موشکهای ضدتانک و حتی دهها جنگنده به اوکراین ارسال خواهند کرد. براساس آمارهای منتشرشده، اوکراین 16جنگنده میگ29 و 14جنگنده سوخو-25 از بلغارستان، 28 جنگنده میگ29 از لهستان و 12جنگنده میگ-29 از اسلواکی تحویل میگیرد که درمجموع 70جنگنده میشود. این کمکها خود یک نیروی هوایی کامل بهحساب میآیند که تعدادش از جنگندههای بسیاری از کشورها بیشتر است. جالب آنکه این جنگندهها را روسها در دوران شوروی به این کشورها دادهاند و حالا قرار است علیه خودشان از آنها استفاده شود. البته در اینجا یک احتمال دیگر را نیز میتوان در نظر گرفت؛ کشورهای غربی از اهدای دهها جنگنده به اوکراین اهداف دیگری را نیز دارند. بهنظر میرسد آنها بهدنبال تحریک روسیه هستند تا بهدلیل نگرانی از تسلیح اوکراین، هرچه سریعتر با شدت بیشتری به شهرهای اوکراین حمله کند. در این صورت اوکراین به افغانستانی دیگر برای روسها تبدیل میشود. غرب در آخرین سالهای جنگ سرد با درگیرشدن شوروی در افغانستان موفق شد به فروپاشی این کشور سرعت ببخشد و حالا بهدنبال ساختن افغانستان دیگری برای مسکو در مرزهای غربی این کشور است. شوروی در سال1979 به افغانستان حمله و این کشور را اشغال کرد اما پس از آن با مقاومت سنگین مردمی در این کشور روبهرو شد. غرب نیز کمکهای گسترده مالی و نظامی به گروههای افغان درگیر در جنگ ارائه کرد که باعث زمینگیر شدن شدید روسها شد. درنهایت مبارزه گروههای افغانستانی با ارتش شوروی باعث شد مسکو در سال1988 با خسارتهای فراوان مالی، 14هزار کشته و 53هزار زخمی افغانستان را ترک کند. غرب از اوکراین میخواهد نقش یک افغانستان دیگر را بازی کند اما شواهد چنین چیزی را نشان نمیدهند؛ به این دلیل که تقریبا 10میلیون نفر از جمعیت تقریبا 42میلیونی اوکراین را روستباران تشکیل میدهند و اکثریت جمعیت اوکراین نیز روسزبان بوده و تحتتاثیر فرهنگی روسیه هستند، مسکو در اوکراین با مشکلی مشابه افغانستان روبهرو نمیشود. امروز بیشتر از آنکه روسیه تحتفشار باشد، اوکراین تحتفشار است. دولت کییف بهدلیل جدایی از ملت این کشور در مخمصهای عجیب گرفتار شده و همزمان با تهاجم خارجی و جنگ داخلی روبهرو است.
نمونههایی از مقاومت مردم
در جهان شاید خیلی از مسائل ممکن باشند اما اشغال کشوری که مردم آن در اتحاد با یکدیگر به مبارزه با دشمن میپردازند، چندان در این دایره قرار ندارد. دشمن به یک کشور متحد میتواند حمله کند اما حتی درصورت اشغال نخواهد توانست مدت زیادی به این وضعیت ادامه دهد. اغلب کشورهایی که توسط دشمن سقوط کردهاند یا دچار تفرقه بوده یا در اثر فشار جنگ اراده خود را از دست داده و از مقاومت دست کشیدهاند. تاریخ جهان حتی در دوره معاصر مشحون از مواردی است که در آن مقاومتهای مردمی باعث شکست مهاجمان قدرتمندی شده است. برخی از این نمونهها به شرح ذیل هستند.
1 -تهاجم جهانی به ایران از طریق رژیم بعث عراق
ایران از سال 1980 تا سال 1988 تقریبا یکدهه با جنگ و شرایط جنگی در سمت مرزهایش با عراق مواجه بود. در این دوره ارتش صدام با حمایتهای هماهنگ شرقی و غربی که تا پیش از این بیسابقه بود، ایران را زیر آماج حملات خود داشت. در این دوره هزاران مستشار نظامی از شوروی، هند، کوبا و آلمان شرقی که اعضای بلوک شرق یا متحدان آن بهشمار میرفتند در ارتش عراق حضور داشتند و حتی این نیروها گاهی بهطور مستقیم وارد نبرد با ایران میشدند. صدام در این دوره با وضع قوانین سخت در جامعه عراق، 5/2 میلیون عراقی را برای جنگ با ایران بالاجبار به کارهای جنگی واداشته بود، هرچند تعداد نیروهای نظامی این کشور در جنگ مستقیم با ایران تقریبا یک میلیون تن بود. رژیم صدام در جریان جنگ با ایران بهدلیل دریافت دهها میلیارد دلار کمک از کشورهای عربی حاشیه جنوبی خلیجفارس به چهارمین ارتش بزرگ و مجهز جهان پس از آمریکا، تبدیل شده بود. با وجود این ایران که تحتمحاصره همهجانبه قرار داشت و بهعلت تحریم تسلیحاتی قادر به واردات اسلحه نیز نبود با بسیج عمومی مردمی کردن جنگ موفق به شکست صدام و حامیان بینالمللیاش شد.
2 -توطئه جهانی علیه سوریه از طریق تروریسم
براساس برخی اسناد منتشرشده از سوی رسانههای غربی تنها 171 هزار تروریست خارجی برای جنگ با دولت سوریه از ابتدای بحران وارد این کشور شدهاند. طیف وسیعی از دولتهای جهان از آمریکا، اروپا، ترکیه، کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی در برنامهریزی اعزام این تروریستها نقش داشتهاند. درکنار حضور تروریستهای بینالمللی، پولهای خارجی نیز به درگیری داخلی دامن زده و دهها هزار نفر از مردم سوریه را به صفوف تروریستها راهی کرد. ارتش مجهز سوریه با پنجهزار تانک خود به دلیل صفآرایی عظیم صورتگرفته مقابل خود در آستانه شکست قرار داشت که توصیه تهران به دمشق برای مسلح ساختن مردم دربرابر تروریستها ورق جنگ را برگردانده و شبح سقوط دولت در دمشق را زدود.
3 -توطئه جهانی علیه عراق از طریق تروریسم
ترویستهای داعش در سال 2014 با هجوم سراسری به عراق دستکم یکسوم این کشور را اشغال کردند. آنها در آستانه ورود به بغداد بهدلیل تشکیل گروههای مردمی در دفاع از این شهر متوقف شده و سپس با تشکیل حشدالعشبی که پس از فتوای جهاد مرجعیت عالی عراق صورت گرفت، سراسر عراق را پاکسازی کردند.
4 -مقاومت لبنان دربرابر صهیونیسم
در میزان مسلح بودن و آموزشدیدگی ارتش رژیم صهیونیستی کمتر کسی تردید دارد. هماکنون نیز با وجود کاهش قدرت نظامی صهیونیستها حجم و کیفیت تسلیحات آنها بهشدت بالاست.
با وجود این پس از هجوم ارتش رژیم صهیونیستی به لبنان و حتی اشغال بیروت پایتخت این کشور در سال 1982، نیروهای مقاومت مردمی لبنان در جنگی 18 ساله جنوب کشورشان را از دست تلآویو آزاد ساختند. این نیروها در جریان تهاجم 33 روزه سال 2006 نیز با وارد آوردن ضربهای سنگین به ارتش رژیم صهیونیستی معادلهای جدید در سرزمینهای اشغالی و منطقه برقرار کردند.
5 -مقاومت یمن دربرابر متجاوزان عربی
یمن بهعنوان کشوری با جمعیت متوسط، فقیر از لحاظ درآمدی و با سطح توسعه بسیار پایین در سال 2015 مورد حمله ائتلاف متجاوز عربی متشکل از عربستانسعودی، امارات و دیگر متحدانشان قرار گرفت. در این جنگ حتی آمریکا و انگلیس نیز بهطور علنی دخالت دارند. با وجود محاصره زمینی، دریایی و هوایی یمن، نیروهای مقاومت مردمی این کشور موفق شدهاند ضمن مقابله با تهاجم همهجانبه دشمن، در عمق خاک آنها نیز بهوسیله موشکهای بالستیک، کروز و پهپادهای انتحاری دست به عملیات بزنند.
6 -مقاومت غزه دربرابر صهیونیسم
فلسطین شاید از قدیمیترین ملتهایی باشد که تحتظلمی مداوم قرار دارد و همواره توسط طیف وسیعی از اقوام و ملل تحتکنترل، به استثمار گرفته شده است. این کشور زمانی تحتتصرف عثمانی و زمانی بریتانیا قرار داشت؛ با این حال بدترین دوره برای ملت فلسطین اشغال کشورشان توسط صهیونیستهاست که از لحاظ ماهیت و عملکرد بسیار هولناکتر از انواع اشغال پیشین توسط عثمانی و دول اروپایی است. با گذشت 70 سال از اشغال فلسطین همچنان در گوشهای از این کشور نیروهای مردمی بهشدت درحال ایجاد آمادگی در خود برای آزادسازی سراسری فلسطین هستند. نیروهای مردمی مقاومت در غزه موفق شدهاند در سال 2005 این منطقه را از اشغال آزاد و سپس طی چندین جنگ دیگر خود را به رژیمصهیونیستی تحمیل کنند.
7 -مقاومت ویتنام دربرابر آمریکا
آمریکا در دهه 1960 و اوایل دهه 1970 تلاش کرد ویتنام را تحتکنترل خود درآورد اما دولت ویتنام شمالی با بسیج مردمی و شکل دادن به یک مقاومت ملی باعث شد آمریکا علیرغم کشته شدن 58 هزار و مجروح شدن 300 هزار تن دیگر از سربازانش درنهایت مجبور به خروج از این کشور شود.
8 -مقاومت چین دربرابر نفوذ آمریکا
آمریکا در دهه 1950 پس از حمله به کره شمالی احتمالا در نظر داشت پس از آن تحرکاتی علیه چین داشته باشد. در آن دوره ارتش بهشدت مجهز آمریکا، ارتش کمتجهیزات چین را بهشدت ضعیف تلقی کرده و با طعنه به آن «ارتش دهقانی» میگفت. با این حال در بحبوحه جنگ کره شمالی، صدها هزار نیروی ارتش چین وارد این کشور شده و به نبرد علیه آمریکا پرداختند. این مساله پیش از وقوع اصلا برای واشنگتن قابلدرک نبود، زیرا بهزعم کاخ سفید، چین بهدلیل ارتش ضعیف خود اصلا نباید به چنین مسالهای فکر میکرد؛ با اینحال چین در واقعیت به آن عمل کرد. چین گرچه در این جنگ یک میلیون کشته داد اما به آمریکا نشان داد قادر به عبور از سد مردمی این کشور نیست، پس از آن رئیسجمهور آمریکا با برکناری ژنرال مکآرتور فرمانده آمریکایی نیروهای ملل متحد در جنگ کره که حاکم نظامی ژاپن نیز تلقی میشد، نشان داد مخالف نبرد مستقیم با چین است، زیرا تحمل چنین جنگی برای واشنگتن مقدور نیست.
9 -مقاومت فنلاند دربرابر تهاجم شوروی
شوروی 14 دسامبر 1939 سه ماه پس از آغاز جنگجهانی دوم، به فنلاند حمله کرد تا این کشور را بهطور کامل اشغال کند. فنلاند تا زمان جنگ جهانی اول جزئی از روسیه بود و به همین دلیل مسکو به آن چشم داشت تا بار دیگر بر این کشور مسلط شود. در اینجا اما تمام فنلاند بهصورت متحد دربرابر یورش سنگین ارتش شوروی ایستادگی کرد. در سال 1939 جمعیت فنلاند سهمیلیون و 500 هزار نفر بود و که تحتتهاجم 760 هزار نفر از ارتش شوروی قرار گرفت. این تعداد سرباز که تنها بخشی از ارتش شوروی بودند، معادل 20 درصد جمعیت فنلاند بهحساب میآمدند اما ایستادگی مردم فنلاند مانع از اشغال کامل این کشور شد، گرچه درنهایت بخشهایی از فنلاند توسط شوروی اشغال شد.
کشتهشدگان و لطمهخوردگان اعتماد به غرب
امروزه امنیت تبدیل به کالا شده است، درحالی که سنخیتی با آن ندارد. کشورهایی مانند عربستانسعودی، امارات و امروزه اوکراین بهدنبال واردات یا التماس امنیت از دیگران هستند؛ درحالیکه کشورهایی که پیشتر به متحدان خود تضمینهای امنیتی دادهاند در روز واقعه وعدههای خود را فراموش میکنند. در ادامه به ذکر سرنوشت برخی از دولتهایی پرداختهایم که بهدلیل اتکا به غرب برای تامین امنیتشان بهطور کامل یا نسبی دچار فروپاشی شدهاند.
1 -دولت اشرفغنی، رئیسجمهور افغانستان
دولت اشرفغنی آخرین رئیسجمهور افغانستان که براساس نظام سیاسی منبعث از کنفرانس جهانی بن در این کشور بر سر کار قرار داشت، بهدلیل تکیه کامل به غرب، بلافاصله پس از یوروش سراسری طالبان در تابستان2021 و اندکی پیش از خروج کامل ارتش آمریکا از افغانستان سقوط کرد. میزان اعتماد دولت غنی به آمریکا تا اندازهای بود که آنها پس از امضای توافق دوحه در سال2020 میان واشنگتن و طالبان، علیرغم انتقاد به آن، هیچگاه باور نکردند که آمریکا دیگر از دولت کابل حمایت نمیکند و حتی آن را معامله کرده است. دولت افغانستان هنگامی واقعیت را درک کرد که نیروهای طالبان با تصرف اغلب خاک افغانستان در دروازههای کابل برای محاسبه شرایط اندکی توقف کردند؛ اقدامی که زمان لازم برای گریختن رئیسجمهور و دیگر اعضای دولتش را فراهم ساخت.
2 -دولت عمرالبشیر، رئیسجمهور سودان
عمرالبشیر رئیسجمهور سابق سودان که سالها با حمایت مردمی دربرابر غرب مقاومت کرده بود و بر همین اساس در جهان عرب و کشورش دارای محبوبیت بود، درنهایت تصمیم گرفت براساس مناسبات سیاسی بهسمت غرب گردش کند. در نخستین گام او با جدایی سودانجنوبی از کشورش موافقت و سپس تلاش کرد از لحاظ سیاسی درمقابل غرب دست به عقبنشینی از مواضعش بزند. او با این اقدام دشمن را به خانه راه داد و زمینه وارد آوردن ضربه به خود را فراهم ساخت. در همین راستا غرب با شکلدهی به یک کودتا در سال2019، عمرالبشیر را از حکومت خلع و روانه زندان کرد. دولت کودتای سودان نیز پس از روی کارآمدن تلاش کرد با نزدیکی به رژیمصهیونیستی زمینه دریافت کمکهای اقتصادی را به سودان فراهم کند اما علیرغم برقراری سطحی از روابط سیاسی با تلآویو هماکنون تحت شدیدترین مشکلات اقتصادی قرار دارد.
3 -دولت محمد مرسی، رئیسجمهور مصر
محمد مرسی اولین و آخرین رئیسجمهور منتخب مصر، پس از راهیابی به کاخ ریاستجمهوری برخلاف خواست مردم مصر که در پی آزادی کشورشان از دست آمریکا و رژیمصهیونیستی بودند، تلاش کرد روابط با تلآویو را مثبت نگاه داشته و به تقویت روابط با واشنگتن بپردازد. بر همین مبنا مرسی بارها با مقامات دولت آمریکا ازجمله وزیر امور خارجه این کشور دیدار کرد و گفته میشود بهصورت هفتگی نیز با سفیر آمریکا در قاهره دیدار داشت؛ موضوعی که بهشدت غیرمعمول تلقی میشد. با وجود تلاش مرسی برای جلبنظر آمریکا اما او پس از یکسال ریاستجمهوری با کودتای مورد حمایت غرب سرنگون شد و بر اثر فشارهای وارده در زندان درگذشت.
4 -دولت ویتنامجنوبی
دولت ویتنامجنوبی در دهههای60 و 70 بهدلیل دریافت کمکهای گسترده اقتصادی و نظامی از غرب، دارای قدرت ظاهری لازم برای مقابله با ویتنامشمالی بود. ویتنامجنوبی در این دوره سومین نیروی هوایی بزرگ جهان از نظر تعداد هواگرد بهحساب میآمد.
درمقابل این نیروی قدرتمند ویتنامشمالی صفآرایی کرده بود که بیشتر از تسلیحات معمولی بهره میبرد گرچه به تسلیحات پیشرفته ساخت شوروی نیز مسلح بود. ویتنامجنوبی در سال1975 تنها 48ساعت پس از حمله ویتنامشمالی بهدلیل عدم مقاومت مردمی، بهطور کامل سقوط کرد.
5 -اوکراین
غرب با تحریک غربگرایان اوکراین آنها را به اردوکشی و سپس کودتا در این کشور در سال2014 واداشت. در این سال با سقوط دولت قانونی اوکراین، کودتاگران دولت اقلیت تشکیل داده و سپس با پاکسازی صحنه سیاسی کشور، عملا اوکراین را دراختیار کامل خود گرفتند. غرب پس از آن بارها دولت اوکراین را برای حمله به مناطق روسنشین تحریک کرد و کییف را به رجزخوانی دربرابر مسکو کشاند. نتیجه آنکه روسیه در سال2014 بهراحتی شبهجزیره کریمه را بهدلیل اکثریت روستبارش پس از یک رفراندوم سراسری به خاک خود ملحق ساخت و سپس در سال2022 نیز دو استان روستبار در منطقه دونباس در شرق اوکراین را از خاک این کشور جدا ساخت. روسیه در جریان حمله خود به اوکراین نیز که از سه جهت صورت گرفت، تنها یکروز برای رساندن خود به حومه کییف، پایتخت اوکراین زمان نیاز داشت.
6 -بوسنی
مسلمانان بوسنی پس از یک دوره شکست بهدلیل حضور مستشاران نظامی مسلمان از جبهه مقاومت، ارتش صربهای بوسنی را متوقف ساخته و دست به پیشروی زدند. آمریکا پس از آغاز پیشروی مسلمانان در خاک بوسنی بهصورت فریبکارانهای وارد جنگ شد، البته تاثیرات بزرگی در صحنه جنگ داشت. گرچه بیشتر اعضای دولت وقت بوسنی میدانستند آمریکا چه اهدافی از ورود به جنگ دارد، اما جو احساسی و تبلیغاتی غرب به بسیاری غلبه کرد و باعث شد بوسنیاییها با اعتماد به غرب همچنان ریشههای جنگ علیه خود را باقی بگذارند. برمبنای صلح تحمیلی آمریکا به طرفین منازعه در جنگ بوسنی که به «صلح دیتون» مشهور است، این منطقه بهظاهر غیرنظامی شد، چیزی که بیشتر از همه برخلاف منافع مسلمانان بوسنی بود زیرا درحالی که آنها دارای تجربه جنگی نبودند، صربهای این کشور از تجارب جنگی بالایی برخوردار بوده و تسلیحات زیادی نیز دراختیار داشته و دارند. براساس این پیمان، رشد نظامی بوسنی متوقف شد و آنها امروز از شکاف تجربه جنگی دربرابر صربها رنج میبرند. اعتماد بوسنی به غرب و غیرمسلح ساختن اختیاریاش باعث شده امروز نیز خطر وقوع جنگ داخلی مجدد در بوسنی بر تحولات این کشور سایه بیندازد. صربهای بوسنی میگویند بهدنبال استقلال از این کشور هستند، موضوعی که میتواند بار دیگر جنگهای داخلی در بالکان را شعلهور سازد.
7 -دولت نیکول پاشینیان در ارمنستان
مسائل مرتبط با ارمنستان تا اندازهای متفاوت با دیگر موارد است زیرا بخشی از موضوع به اشغال خاک آذربایجان توسط این کشور بازمیگردد.
ارتش آذربایجان در سال2020 برای آزادسازی خاکش به مواضع ارتش ارمنستان در قرهباغ حمله کرد اما مشکل آنجا بود که در شمال قرهباغ، منطقه ارمنینشین «قرهباغ کوهستانی» قرار داشت. احتمال داشت توسل ارتش آذربایجان بهزور برای ورود به این منطقه باعث کشتار و آوارگی مردم این ناحیه شود. دولت ارمنستان بهدلیل اعتماد به غرب ازجمله آمریکا و فرانسه گمان نمیکرد در چنین شرایطی قرار گیرد که 30هزار سربازش در قرهباغ در آستانه محاصرهشدن قرار داشته باشند و همزمان بیم نابودی منطقه خودمختار «قرهباغ کوهستانی» نیز برود. در این وضعیت دولت پاشینیان پس از مواجهه با واقعیت، مدیریت خود بر صحنه را از دست داد بهگونهای که درنهایت برای نجات سربازان خود و همچنین باقیماندن جمعیت ارمنیتبار در شمال قرهباغ، مجبور شد کنترل کامل این منطقه را به روسیه واگذار کند. پاشینیان که در سال2018 ارمنستان را به مدار غرب کشانده بود فکر میکرد بهدلیل این اقدام از ارزش بالایی در چشم غرب برخوردار شده و آنها هیچگونه کمکی را به وی دریغ نخواهند کرد؛ هرچند وی توسط دو دولت نزدیک به غرب یعنی ترکیه و آذربایجان به جنگ کشیده شد و شکست خورد.