گلِ بهار عنوان کتابی دیگر از مجموعه قصههای شیرین ایرانی است که به همت انتشارات مهرک و بازنویسی مجید ملامحمدی منتشر شده است. بر اهالی ادبیات و خوانندگان این سطور پوشیده نیست که بازنویسی و بازنگری متون کهن برای کودکان و نوجوانان نسل بیت و دیتا تا چه اندازه کار دشوار و درعین حال مهم و خطیری است.
بازنویسی و سادهسازی متون کهن ادبی به زبان ساده برای گروههای سنی مختلف از جمله نوجوانان، اهمیت زیادی دارد. ضرورت این کار آشنا شدن نوجوانان با فرهنگ، آداب و رسوم، تمدن، مفاخر ملی و گذشته ادبی این مرز و بوم است. مخاطب آثارکهن، بیشتر بزرگسالان و افراد تحصیلکرده هستند. اما کودکان و نوجوانان نیز برای آشنایی با فرهنگ و تمدن گذشته خویش، به برقراری پیوند عمیقی با این متون نیاز دارند.
زَهرُ الرَّبیع (گلهای بهاری)، کتابی است به عربی ساده و عامهفهم، تالیف سیدنعمتالله جزایریشوشتری (۱۰۵۰-۱۱۱۲ ق / ۱۶۴۰ - ۱۷۰۰ م)، از فقهای دوره صفوی، مشتمل بر حکایات، لطایف، افسانهها و خاطرات که با اخبار و احادیث فراوان ممزوج شده است.
این اثر در دو مجلد تدوین شده است. مجلد اول را سیدنورالدین محمد، یکی از نوادگان مولف، به فارسی برگردانده است. این ترجمه به تصحیح جلالالدین غرویآملی نخستینبار به سال ۱۳۰۱ ق در تبریز و پس از آن بارها در تهران و هند چاپ شده است. اهمیت این کتاب در جمعآوری و حفظ شمار فراوانی از روایتهای شفاهی، ارائه روایتهایی تازه و متناسب با روزگار مولف از داستانهای پیشین، قصه، خاطره، مَثَل و گونههای دیگر ادب شفاهی و نیز اشارات و نکاتی است که ویژگیهای اجتماعی و فرهنگی دوره صفوی را نشان میدهد. زهر الربیع میتواند دایرهالمعارف مختصری از انواع ادب شفاهی به شمار آید. مولف کتاب با توجه به تنوع موضوعی آن، از منابع کتبی فراوان و درعینحال گوناگون، همچنین از شنیدههای خود استفاده کرده است.
نعمتالله جزایری گاهی روایات خود را با ذکر منبع نقل میکند و گاهی نیز هنگام نقل حکایتی، فقط به آوردن جملههایی مانند «در بعضی کتب مذکور است» بسنده میکند؛ ولی بیشتر روایات خود را بیذکر منبع نقل کرده است. وی برای ذکر منابع شفاهی خود از جملههایی چون «یکی از ثقات نقل کرد برای من» استفاده کرده است.
زهر الربیع، از لحاظ ساختاری و گونهشناسی در ردیف کتابهایی موسوم به «کشکول»، «چنته» یا «سفینه» قرار میگیرد؛ از این رو فاقد فصلبندیهای مرسوم کتابهای علمی است. به عبارت دقیقتر، فصلهای آن عنوان مشخصی ندارند و در ظاهر، مطالب کتاب بیهیچ نظم و ترتیبی در پی هم آمدهاند. همین موضوع باعث شده است که برخی خواندن آن را دشوار بدانند، اگرچه دقت در مطالب آن مشخص میکند که این کتاب کموبیش از نظمی درونی برخوردار است؛ برای نمونه، حکایات، افسانهها و مطالب مربوط به «مکر زنان» در یک مجموعه، و مطالب مربوط به امثال و داستانها در مجموعهای دیگر آمدهاند. همچنین، پس از اختصاص چند صفحه به حکایات مربوط به افراد بخشنده، از قبیل حاتم یا خاندان برمکی بیدرنگ حکایتهایی درباره بخیلان آمده است. درحقیقت نبود عنوان در فصلهای کتاب از ویژگیهای ساختاری چنین آثاری است و این موضوع نهفقط نقطه ضعف چنین کتابهایی نیست، بلکه باید آن را نقطه قوت آنها محسوب کرد که هدف آنها مخاطب قراردادن عامه مردم بوده است.
پیش از جزایری، شیخ بهایی نیز در کنار تدوین کتابهای متعدد علمی، با رویکرد به فرهنگ مردم، کتابهایی مانند کشکول و منظومههای نان و حلوا و شیر و شکر و داستان منثور موش و گربه را نوشته بود. وی در این آثار، با بهرهگیری از زبان مردم به بیان مسائل و مشکلات ایشان میپردازد. آغاز این راه به دست شیخ بهایی، مجوزی برای ادامه کار دیگران میشود؛ برای نمونه، یکی دیگر از عالمان آن دوران، یعنی آقا جمال خوانساری که استاد سیدنعمتالله بود، کتاب کلثومننه را تدوین و برخی آداب و رسوم آن دوران را با زبانی بسیار ساده و تند نقد میکند. کار سیدنعمتالله را باید در امتداد جریان فکری «توجه به قاعده هرم جامعه» بررسی کرد.
مجید ملامحمدی در یکی از گفتوگوهای خود درباره دلیل رفتن بهسمت کتاب زهر الربیع میگوید: «گروه کودک سوره مهر به سرپرستی حسین فتاحی، قصد داشت تعدادی از متون کهن را برای کودکان و نوجوانان بازنویسی کند. از من و گروهی از نویسندگان دعوت به کار شد و تعدادی از متون کهن را برای بازنویسی معرفی کردند و من از میان آنها قابوسنامه و زهر الربیع را برای بازآفرینی انتخاب کردم. اول قابوسنامه و بعد زهر الربیع را طی سه ماه نوشتم و چندسالی زمان برد برای انتشار و اول قابوسنامه و اخیرا زهر الربیع به چاپ رسید.» و ادامه میدهد: «درجه اول بهخاطر طنز بودن حکایات، این انتخاب را کردم. ما از جهت متون قدیمی ایرانی در زمینههای شعر و داستان بسیار قوی هستیم. ادبیات ما پر است از متون بسیار معتبر در زمینه نظم و نثر و شعر فارسی که هزاران حکایت شیرین را در خودش جای داده است. مانند مثنوی و بوستان سعدی و... در این میان کتابهای اندکی هم هستند که درونمایه طنز دارند و خمیرمایهشان حالتی طنز و مطایبه و شیرینی دارند. یکی از این کتابها «زهر الربیع» بود که فکر کردم برای بچهها مناسب است تا هم آنها را بخنداند و هم آموزههای اخلاقی و تربیتی یاد بگیرند.»
اینجاست که میتوان برای کودکان اهمیت طنز و بیان موضوعات طنزآمیز را شکافت. مولانا در این خصوص میفرماید: «چون سر و کار تو با کودک فتاد/ پس زبان کودکی باید گشاد.» به این اعتبار میتوان دریافت که زبان جدی برای کودک و نوجوانی که احتمال دارد هنوز دنبال بازیگوشیهای طبیعی خود باشد، بیان قصهها و حکایاتی است که از زمینه طنز برخوردارند. یکی از ویژگیهای ذاتی زبان طنز و روایاتی که با پیشزمینه طنز به میزبانی مخاطب مینشینند، صمیمیت و سادگی آنهاست. این صمیمیت و سادگی موجب میشود که هر جنس و سن مخاطب بتواند با آنها ارتباط برقرار کند. این اتفاق در گزینشهای ملامحمدی از زهر الربیع و بازنویسی وی از آن افتاده است.
گلِ بهار نیز ۵۹ حکایت طنزآمیز دارد که به زبان ساده برای نوجوانان بازنویسی شده است. این نویسنده که سردبیر ماهنامه پوپک است، تاکنون ۲۰۰ اثر در زمینه شعر، داستان، رمان مذهبی و دینی برای کودکان و نوجوانان و جوانان منتشر کرده است.