علی عسگری، خبرنگار: ما شهروندان ایرانی حتی اگر علاقهای به علومانسانی نداشته باشیم، بهطور حتم طی چند سال گذشته نامی از سند توسعه پایدار ۲۰۳۰ به گوشمان خورده است. اگر تنها یکبار از سر کنجکاوی مفاد این سند را جستوجو کنید و با چشماندازهایی همچون صلح و عدالت، ارتقای همکاریهای بینالمللی، جهان بدونفقر، آب سالم و بهداشت، سلامتی و... روبهرو شوید، این سوال در ذهن شما ایجاد میشود که این چشماندازها دارای چه مشکلاتی هستند که اندیشمندان زیادی در نقد آن سخن گفتند و کار تا بدان جا پیش رفت که رهبری انقلاب، درخصوص پیوست آموزشی آن عنوان ساختند که: «سند آموزشی ۲۰۳۰ یونسکو چیزی نیست که جمهوری اسلامی تسلیم آن شود.» روح این سبک از انتقادها به توسعه را باید در تقدم امر فرهنگ و معنویت بر اقتصاد جستوجو کرد، از همینرو در ادامه این نوشتار قصد کنکاش پیرامون رخدادهای سالهای پیش را نداریم، اما بهدنبال آن هستیم تا منطق بنیادینی که چنین انتقادهایی به توسعه را موجب میشود، شفاف سازیم.
سخنی در چیستی توسعه
در بیان سیر تاریخی مساله، یکی از اولین اندیشمندانی که در نقد توسعه، ما را متوجه چنین منظری کرد، شهید سیدمرتضی آوینی در کتاب «توسعه و مبانی تمدن غرب» است. وی در این کتاب توسعه را نه بهمعنای رشد اقتصادی صرف، بلکه بهمعنای جهتگیری تمام نظامهای اجتماعی بهسمت اقتصادمحوری و اصالت آن تعریف میکند، از همین رو توسعه، انسان مختص به خود را میخواهد:
«اجمالا میتوان گفت جامعه توسعهیافته جامعهای است که در آن همه چیز حول محور مادی و تمتع هرچه بیشتر از لذایذی که در کرهزمین موجود است معنا شده و البته برای اینکه در این چمنزار بزرگ همه بتوانند بهراحتی بچرند یک قانون عمومی و دموکراتیک لازم است تا انسانها را درعین برخورداری از حداکثر آزادی (ولنگاری) از تجاوز به حقوق یکدیگر باز دارد. این توسعه که نتیجه حاکمیت سرمایه یا سرمایهداری و اصالت بخشیدن به اقتصاد نسبت به سایر وجوه حیات بشری است محصول مادیگرایی و تبیین مادی جهان و طبیعت است.»1
شهید آوینی مبتنیبر همین رویکرد، توسعه را در تضاد با آرمانهای دینی دانسته و معتقد است هیچیک از معانی تکامل و ترقی در دین، با توسعه ترادف معنایی نداشت و از اساس، توسعه در عصر فراموشی خدا مطرح میشود:
«توسعه اقتصادی آرمان پرجاذبه عصری است که بشر خدا را فراموش کرده و از جاودانگی روح خویش غفلت کرده است. در تقسیمبندی ملل جهان به توسعهیافته و توسعهنیافته معیار و میزان چیست؟ توسعه اقتصادی. به اعتقاد حقیر آن بینش خاصی که جهان را با ماده معنا میکند میتواند بعد اقتصادی حیات بشر را مبنای شناخت و تعریف او قرار دهد.»2
آوینی در مقالات بعدی کتاب «توسعه و مبانی تمدن غرب»، به نقد انسانشناسی دنیایی توسعه، فلسفه تاریخ، آموزش و پرورش توسعهمحور و... از همین منظر میپردازد.
توسعه، وسعتیافتن در سطح
گذشته از نظرات شهید آوینی در این خصوص، یکی دیگر از اندیشمندانی که میتوان نظرات وی را در این نگره صورتبندی کرد، دکتر فرامرز رفیعپور است. وی در آثار خود، توسعه را بهمعنای وسعتیافتن در سطح معرفی میکند. از نظر ایشان توسعه انسانها را به مصرفکننده فرهنگ و اقتصاد غرب تبدیل و معتقد کرده توسعه ممکن است به رشد مادی انسان کمک کند، اما بهعلت غفلت از اندیشه و فرهنگ، فکر انسان را رشد نمیدهد. از همین رو ایشان یکی از شاخصههای توسعه دینی را ارتقای تفکر انسان میداند.3 توسعه از نظر دکتر رفیعپور، روش آراستگی ظاهر و تخریب باطن است، از همین رو کسانی که تحت این برنامه رشد یابند، سطح داشتههای ابزاری گستردهتری به نسبت داشتههای فکری و فرهنگی در اختیار دارند.
توسعه، سرابی ویرانگر
یکی دیگر از منتقدان معنویتگرا و فرهنگ محور توسعه، دکتر حسین کچویان است. ایشان در مقاله «گفتمان توسعه، سرابی ویرانگر»4 سه دلیل را در نقد توسعه مطرح ساخته که میتوان دو دلیل آن را در ذیل همین انگاره طرح کرد. دلیل نخست که عمدتا جنبه تجربی دارد، عبارت است از شکست تجربه توسعه در کشورهای گوناگون، اما دو نقد دیگر وی بر توسعه عبارت است از:
الف: ابتنای توسعه بر تجدد که مبتنیبر عقل خودبنیاد، ضدیت با سنت و نگاه این جهانی به هستی مطرح شده است.
ب: تعارض با عالم انسان دینی که عبارت است از توجه دادن مومنین به جنبه غیب عالم و لحاظ کردن دنیا در پست مرتبهترین جنبه وجود، درحالی که تمام تلاش توسعه، غفلت از هر آن چیزی است که به حس درنیاید. در نگاه انسان دینی، موجودات دهری، نازله آن چیزی است که در مرتبه فوقانی وجود قرار داشته و نازل نشده است مگر به قدر معلوم، پس هر چیزی در این دنیا خزائنی در نزد پروردگار خود دارد «و ان من شیء الا عندنا خزائنه و ما ننزله الا بقدر معلوم»5 لذا عنصر تعیینکننده سلوک انسان، امر غیبی بوده و انسان نمیتواند هرگونه تصرفی در عالم دنیا بهعنوان نشانه و آیهای از وجود فوقانی داشته باشد، این رویکرد درست در نقطه مقابل نگره توسعه قرار داشته که حیات مادی را بیروح و منسلخ از ابعاد غیبی لحاظ کرده و انسان را متصرف در آن میشمارد.
پیشرفت، وسعت یافتن در عمق
گذشته از متفکرینی که ذکر آنان گذشت، یکی از اندیشمندانی که طی دو دهه گذشته، به نحو تفصیلی به طرح بحث نقد توسعه و الگوی جایگزین آن پرداختهاند، آیتالله خامنهای، رهبر انقلاب اسلامی است. شاید بتوان مهمترین بند از انتقادهای ایشان به برنامههای توسعه را ابتنای آنان بر درک مادی از انسان و بهدنبال آن، طرحریزی پیشرفت تکبعدی دانست:
«توسعه یک واژه غربی است که بار مفهومی و ارزش خاص خود را دارد و التزاماتی با آن همراه است که مورد پذیرش ما نیست. آنها تنها از جهت مادی به پیشرفت نگاه میکنند، پیشرفت درنظر آنها، در درجه اول و بهعنوان مهمترین جنبه، عبارت است از پیشرفت در ثروت و در علم و پیشرفت نظامی و پیشرفت فناوری... .6 این جوامع اگرچه پیشرفتهایی نیز داشتهاند، اما پیشرفتها تا اعماق آن جوامع نفوذ نکرده و به «اخلاق، عدالت، معنویت و امنیت» منتهی نشده است.»7
یکی از نکات مهم درخصوص این نگره در نقد توسعه، درگیری در لایه مبانی هستیشناختی و انسانشناختی توسعه است. از این منظر، توسعه، تعلق به انسان این دنیوی داشته و از همینرو از ابعاد متعالی وجود وی غفلت کرده است. توسعه با محدود دانستن حیات انسانی در دنیا، تلاشی برای تبدیل کردن تمام ساحات انسان به کالا و سرمایه است. بنابراین چنین رویکردی فرهنگ، دین و معنویت را در خدمت اقتصاد قرار میدهد.
جهان پس از توسعه
در دستهبندی انتقادها به توسعه باید عنوان ساخت که سه نگره مکتب وابستگی، زیست بومگرایان و طبیعتگرایان بهدلیل ماهیت روبنایی در نقد توسعه و اشتراک در لایههای مبانی با آن، رهگشای وضع جدید در مقابل آن نخواهند بود، بلکه در قالب نقدهای درونگفتمانی، بهطور عمده منجر به رشد و تکامل نظریههای توسعه شدهاند. نظریههای حکمرانی خوب، توسعه پایدار و... نسخههایی از توسعه هستند که مبتنیبر همین انتقادها، خود را کارآمد و روزآمد ساختهاند. اما منظر معنویتگرایان و فرهنگمحوران در نقد توسعه، بهواسطه درگیری در لایههای بنیادین همچون انسانشناسی، هستیشناسی، فلسفه تاریخ و... انتقادی برونگفتمانی و راهگشای طرحی جایگزین خواهد بود، از همینرو است که طرح بحث الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت در این گفتمان طرح شده و سخن از «آن سوی توسعه» تعبیری پرتکرار میشود، هرچند این نگره درحالحاضر موفق به بسط و تکوین رویکرد ایجابی خود نشده است، اما انتقادهای سلبی آنان به توسعه، نکات قابل تاملی را برای گذار از توسعه رهنمون میسازد.
پینوشت
1. آوینی، سید مرتضی: توسعه و مبانی تمدن غرب، مقاله توسعه یافتگی اتوپیای قرن حاضر
2. همان
3. رفیع پور،فرامرز: «نسبت دین و توسعه»، فصلنامه قبسات؛ بهار ۱۳۷۷- شماره ۷
4. کچویان، حسین: « گفتمان توسعه، سرابی ویرانگر»، فصلنامه راهبرد یاس، شماره سوم، ۱۳۸۴
5. سوره مبارکه حجر، آیه ۲۱
6. بیانات در تاریخ: 27/02/1388
7. بیانات در تاریخ: 06/02/1395