با وجود لفاظی صهیونیست‌ها، ایران با ابزارهای متنوع آماده پاسخ به هر تهدید احتمالی است
ناتوانی رژیم‌صهیونیستی برای عملیات علیه تاسیسات هسته‌ای ایران، به اندازه‌ای واضح است که حتی در گزارش‌های رسانه‌های صهیونیستی نیز بازتاب پیدا کرده است. به نوشته روزنامه تایمز اسرائیل، «ارتش اسرائیل حداقل ماه‌ها تا آمادگی کامل برای انجام چنین حمله‌ای فاصله دارد، اگرچه مقامات می‌گویند نسخه محدودتر برنامه‌های آن می‌تواند زودتر اجرا شود.»
  • ۱۴۰۰-۰۹-۲۸ - ۰۱:۵۸
  • 00
با وجود لفاظی صهیونیست‌ها، ایران با ابزارهای متنوع آماده پاسخ به هر تهدید احتمالی است
صهیونیست‌کوب‌ها
صهیونیست‌کوب‌ها

فرهیختگان عصر روز جمعه سایت نورنیوز وابسته به دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی به نقل از یک مقام مطلع امنیتی از «برخی اخبار ارزیابی‌نشده» گفت که براساس آن «رژیم‌صهیونیستی درحال بررسی انجام شرارت علیه جمهوری اسلامی ایران است.» این مقام امنیتی با اشاره به اخباری که چندی قبل توسط رسانه‌های رژیم‌صهیونیستی پیرامون دستور وزیر جنگ این رژیم به یگان‌هایی از ارتش در این خصوص منتشر کردند، با توجه به سابقه شرارت‌های این رژیم در ادوار گذشته، احتمال این رخداد را دور از انتظار ندانست. او «روند نسبتا موفق مذاکرات وین» را ‌انگیزه صهیونیست‌ها برای اقدامات شرارت‌بار دانست و با توجه به شراکت راهبردی تل‌آویو با آمریکا و کشورهای غربی، هدف چنین اقدامی را «افزایش فشار به ایران برای تسلیم‌شدن در برابر زیاده‌خواهی‌های غربی‌ها در مذاکرات» خواند. هرچند مبنای این هشدار مشخص نیست و این مقام امنیتی از پرداختن به آن در «فرصت مجزا» سخن گفته است اما ارزیابی‌های اطلاعاتی و امنیتی، نشان می‌دهد رژیم‌صهیونیستی به جز «انگیزه»، سایر مولفه‌های لازم برای هرگونه ماجراجویی علیه ایران را ندارد. فقدان این مولفه‌ها نیز باعث شده صهیونیست‌ها در واکنش به پیشرفت‌های هسته‌ای ایران، به جز لفاظی‌های بی‌نتیجه، حرفی برای گفتن نداشته باشند. نمونه این لفاظی‌ها در یک‌سال گذشته از سوی مقامات رژیم‌صهیونیستی بیان شده و آنها مرتبا در سخنرانی‌ها، کنفرانس‌های مطبوعاتی، مصاحبه‌های رسانه‌ای و نشست‌های خصوصی با متحدان درخواست‌هایی را برای آنچه آنها به‌عنوان «تهدید نظامی» علیه برنامه هسته‌ای ایران توصیف می‌کنند، تکرار و استدلال کرده‌اند که برای مقابله با برنامه هسته‌ای ایران ضروری است. صهیونیست‌ها استدلال می‌کنند با این اقدام غرب در مذاکرات با ایران بر سر برنامه هسته‌ای خود اهرم فشاری به دست می‌آورد. مساله اینجاست که تقریبا هیچ یک از آنها نمی‌خواهند به تبعات این اقدام و درگیری بزرگی که تقریبا مطمئنا در پی ماجراجویی‌شان شکل خواهد گرفت، سخن بگویند. دلیل این موضوع نیز کاملا مشخص است: صهیونیست‌ها اساسا توان اجرای عملیات نظامی علیه ایران و یا برنامه هسته‌ای آن را ندارند.

ناتوانی رژیم‌صهیونیستی برای عملیات علیه تاسیسات هسته‌ای ایران، به اندازه‌ای واضح است که حتی در گزارش‌های رسانه‌های صهیونیستی نیز بازتاب پیدا کرده است. به نوشته روزنامه تایمز اسرائیل، «ارتش اسرائیل حداقل ماه‌ها تا آمادگی کامل برای انجام چنین حمله‌ای فاصله دارد، اگرچه مقامات می‌گویند نسخه محدودتر برنامه‌های آن می‌تواند زودتر اجرا شود.»

بدون در نظر گرفتن ناتوانی صهیونیست‌ها در اقدام علیه تاسیسات هسته‌ای ایران، مقایسه آن با حملاتی از این دست که تل‌آویو توانسته علیه عراق و سوریه انجام دهد، بخشی از ناتوانی آنها در این مسیر را به خوبی نمایان می‌سازد.

1 برخلاف ایران، عملیات علیه رآکتورهای هسته‌ای عراق و سوریه با غافلگیری کامل انجام شد. در آن زمان نه عراق و نه سوریه تصور نمی‌کردند که تحت چنین حمله‌ای قرار بگیرند. برخلاف این دو، صهیونیست‌ها بارها از عملیات حمله نظامی به تاسیسات هسته‌ای ایران سخن گفته‌اند. این تفاوت رفتاری به خوبی نشان می‌دهد صهیونیست‌ها کاملا می‌دانند این حمله فقط قرار است در اندازه لفاظی‌های رسانه‌ای باشد والا اگر طرحی عملیاتی بود، آن را در سکوت و با لحاظ اصل غافلگیری اجرا می‌کردند.

2 ایران نه‌تنها بسیار دورتر از عراق و سوریه است بلکه مدت‌هاست برای احتمال حمله به تاسیسات هسته‌ای‌ خود آمادگی لازم را کسب کرده و تدابیری برای پاسخ به آن اندیشیده است. تهران حتی باگ‌های امنیتی که باعث اقدامات خرابکارانه سابق در برخی تاسیسات هسته‌ای شده است را نیز رفع کرده و سطح امنیتی در تاسیسات را به مراتب ارتقا داده است.

3 در هر عملیاتی باید در قالب تعداد نسبتا کمی جت‌های جنگنده انجام شود. این مساله با توجه به اینکه ایران تنها یک تاسیسات هسته‌ای ندارد که یک گروه از هواپیماها بتوانند آن را در یک حمله منفرد از بین ببرند، مساله را پیچیده‌تر می‌کند. ایران تاسیسات هسته‌ای خود را در چند نقطه پراکنده کرده و این باعث شده دشمن برای اجرای عملیات در یک لحظه واحد، نیاز به سطوح فوق‌العاده‌ای از هماهنگی برای اطمینان از اینکه همه سایت‌ها در همان زمان ضربه می‌خورند، داشته باشد.

4 جدا از گستردگی تاسیسات هسته‌ای ایران، واقعیت این است که بخشی از تاسیسات ایران در اعماق زمین مدفون هستند و این وضعیت آنها را غیرقابل نفوذ در برابر حملات هوایی می‌کند. یک نمونه این تاسیسات در فردو است که ایران غنی‌سازی اورانیوم تا سطح خلوص 20 درصد با سانتریفیوژهای پیشرفته در آنجا آغاز کرد.

5حتی اگر بتوان در یک حمله موردانتظار به یک عنصر غافلگیرکننده دست یافت، خطر این عملیات برای نیروی مهاجم به وضوح بسیار بیشتر از آن چیزی است که در عراق و سوریه بود. یک دهه قبل دانیل فریدمن در وب‌گاه صهیونیستی «وای نت‌نیوز» درباره تبعات ابتدایی این عملیات نوشت که «گستردگی فاجعه ذاتی احتمال مرگ سربازان اسرائیلی در خاک ایران نیاز به توضیح ندارد.»

6 با این حال، به‌دنبال این ماجراجویی پرمخاطره، خطرات عظیم دیگری نیز وجود دارد. تحلیلگران مسائل نظامی معتقدند به موازات این حملات، پاسخ ایران حمله موشکی به شهرهای صهیونیستی و تأسیسات حیاتی آنهاست. علاوه‌بر این، با توجه به اینکه ایران، آمریکا و متحدان غربی‌اش را در این اقدام همراه می‌داند، تهران می‌تواند در خلیج‌فارس نیز برای حمل‌ونقل نفت بسیاری از کشورها ازجمله عربستان‌سعودی، کویت، بحرین ایجاد مانع کند.

7 برای دهه‌ها، تهران موفق به شکل‌دهی محور مقاومت در سراسر منطقه شده است. مهم‌ترین عنصر این محور، حزب‌الله لبنان با زرادخانه موشکی است. علاوه‌بر این جنبش، در غزه، جنبش حماس و جهاد اسلامی با موشک‌های به‌مراتب پیشرفته‌تر از قبل حضور دارند و می‌توانند هزاران موشک و راکت به مراکز جمعیتی صهیونیست‌ها روانه کرده و صدها کشته به این رژیم تحمیل کنند. تحلیلگران امنیتی غربی می‌گویند این بدان معنا نیست که اسرائیل هرگز از ترس حمله نیروهای نیابتی خود به ایران حمله نخواهد کرد، اما هر تصمیمی برای انجام این کار باید نه با توانایی ارتش برای انجام عملیات، بلکه در مقابل حملات بالقوه ویرانگر سنجیده شود. مجموع این شرایط است که باعث شده بسیاری از صاحب‌نظران حوزه نظامی صهیونیست بخواهند که تصمیم‌گیری درباره حمله به ایران «باید در دست قدرت‌های غربی باقی بماند.» آنها می‌گویند «اسرائیل نباید حمله‌ای آشکار علیه ایران انجام دهد. موضوع پیچیده است و خطرات آن به قدری زیاد است که اسرائیل نمی‌تواند آنها را بپذیرد.»

  تسلیحات دوربرد ایران

صنایع نظامی ایران در چند دهه اخیر به شکل ویژه‌ای روی پروژه‌هایی تمرکز کرده که مربوط به هدف قرار دادن فلسطین اشغالی بوده‌اند. درحالی‌که کارشناسان فنی معتقدند صنایع موشکی ایران به راحتی قادر به ساخت موشک‌های قاره‌پیما تا برد 6 هزار کیلومتر هستند، حتی به‌صورت نمادین برد موشک‌های خود را تنها 2 کیلومتر عنوان می‌کند. از این رو تهران برخلاف بسیاری از کشورهای منطقه قادر است به خاک فلسطین اشغالی دسترسی پیدا کند. سلاح‌هایی که خاک فلسطین اشغالی را برای ایران دست‌یافتنی کرده‌اند، انواع مختلفی دارند. این سلاح‌ها شامل، موشک‌های بالستیک؛ کروز و پهپادهای انتحاری می‌شوند.

1موشک‌های بالستیک: موشک‌های بالستیک کلاس خرمشهر، قدرF، سجیل و عماد به دلیل برد بالای 2 هزار کیلومتر خود قادر به مورد حمله قرار دادن رژیم‌صهیونیستی هستند. این موشک‌ها کلاهکی‌هایی با وزن 650 کیلوگرم تا 2 تن را حمل می‌کنند. به دلیل سرعت بالای موشک‌های بالستیک، سامانه‌های پدافند هوایی به سختی قادر به مقابله با آنها هستند، به‌ویژه اگر در تعداد بالا به سوی هدف شلیک شوند. البته ایران از مرزهای غربی توانایی هدف قرار دادن سرزمین‌های اشغالی با موشک‌هایی با برد به مراتب کمتر از موشک‌های بالستیک را دارد.

2 موشک‌های کروز: ایران با سه نوع موشک کروز معرفی شده با نام‌های هویزه، سومار و «یا علی» است که بردهایی از 700 تا بیش از 2 هزار کیلومتر دارند. این موشک‌ها می‌توانند از روی زمین یا توسط جنگنده‌های سوخو-24 یا فانتوم شلیک شوند. رادارهای پدافندی به دلیل پرواز موشک‌های کروز در ارتفاع پایین با دشواری زیادی در شناسایی این‌گونه موشک‌ها روبه‌رو هستند.

3 پهپادهای انتحاری: پهپاد کیان-2 و ثاقب با برد 1000 کیلومتر و پهپاد آرش با برد 2 هزار کیلومتر سه نمونه از پهپادهای انتحاری ارزشمند ایران هستند. نحوه عملکرد پهپادهای انتحاری مشابه موشک‌های کروز است که مستلزم پرواز در ارتفاعی پایین است اما به دلیل استفاده از پیشرانه‌های ضعیف‌تر نسبت به موشک‌های کروز، هزینه پهپادهای انتحاری نسبت به این موشک‌ها بسیار کمتر است.

 اهداف اصلی در فلسطین اشغالی

ایران با توجه به توانایی‌های خود قادر به انتخاب طیف وسیعی از اهداف در فلسطین اشغالی برای حمله است. با این حال فرصتی که رژیم‌‌صهیونیستی در یک تهاجم به ایران می‌دهد ارزشمندتر از آن است که بتوان از دستش داد. به همین دلیل تهران می‌کوشد حملات واکنشی خود را علیه اهدافی ترتیب دهد که دارای پیامدهایی دنباله‌دار و اثراتی تعیین‌کننده بر امنیت تل‌آویو هستند. در این مسیر به نظر می‌رسد اهداف ارزشمند موجود در فلسطین اشغالی تنها تاسیسات نظامی خاص و بزرگ این رژیم نیستند بلکه مراکز نظامی صهیونیست‌ها در مناطق کرانه باختری رود اردن، اطراف غزه و همچنین شمال فلسطین اشغالی هستند. حملات علیه آنان می‌تواند به تغییر شرایط و کسب امتیازات در محدوده فلسطین اشغالی به نفع فلسطینی‌ها منجر شود. این سه منطقه نقاط تمرکز اصلی فلسطینی‌ها در سرزمین‌های اشغالی به‌شمار می‌روند. دست‌کم 3 میلیون فلسطینی در کرانه باختری، 2 میلیون نفر در غزه و یک میلیون نفر در شمال زندگی می‌کنند. تضعیف صهیونیست‌ها در این نقاط و مناطق پیرامون‌شان می‌توانند باعث تقویت فلسطینی‌ها در این نقاط شده و جبهه داخلی صهیونیست‌ها را شعله‌ورتر سازد. همچنین احتمال دارد گروه‌های مقاومت فلسطینی از حملات ایران به‌عنوان یک «چتر» برای گسترش مبارزات خود بهره گرفته و با قرار دادن رژیم‌صهیونیستی در تنگنا، امتیازات کلانی از تل‌آویو اخذ کنند. البته باید توجه داشت حملات منطقه‌ای علیه صهیونیست‌ها شامل پست‌ها و زیرساخت‌های کنترل مرزی رژیم‌صهیونیستی نیز می‌شوند تا عبور و مرورها برای انتقال نفرات و تجهیزات به داخل فلسطین اشغالی تسهیل شود، زیرا یکی از الزامات تقویت فلسطینی‌ها در داخل سرزمین‌های اشغالی نفوذپذیر کردن مرزهای فلسطین است.

در همین رابطه مطلب زیر را بخوانید:

حمله محدود یا جنگ منطقه‌ای؟ (لینک)

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰