چرا آمریکا به تل آویو هواپیمای سوخت رسان نداد؟
صهیونیست‌ها به تنهایی توان عملیات نظامی علیه تهران را ندارند و آمریکا نیز با توجه به تبعات این اقدام و بی‌اثر بودن حملات علیه برنامه هسته‌ای ایران، میل چندانی به اقدام نظامی ندارند؛ اما صهیونیست‌ها تلاش دارند در فضای رسانه‌ای، از آمادگی برای اقدام علیه برنامه هسته‌ای ایران سخن بگویند.
  • ۱۴۰۰-۰۹-۲۴ - ۰۰:۳۸
  • 00
چرا آمریکا به تل آویو هواپیمای سوخت رسان نداد؟
پیام تغییر ژئوپلیتیک منطقه
پیام تغییر ژئوپلیتیک منطقه

فرهیختگان دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور سابق آمریکا پس از روی کار آمدن با این توجیه که از نظر او پیمان نفتا (پیمان تجارت آزاد آمریکای شمالی)، منافع ملی آمریکا را تامین نمی‌کند و زمینه سوء‌استفاده شرکای اقتصادی آمریکا از بازار بزرگ این کشور را فراهم می‌کند، به مکزیک و کانادا هشدار داده بود که در صورت تغییر نکردن شرایط پیمان، آمریکا از آن خارج خواهد شد. او با این ادعا قصد داشت تعهدات قبلی آمریکا را که در سال 1994 با آنها منعقدشده بود، زیر پا بگذارد و اگر آن دو کشور حاضر به توافق جدیدی نمی‌شدند، چنین نیز می‌کرد. شاید تا پیش از روی کار آمدن ترامپ، این پیمان منافع آمریکا را تامین می‌کرد اما در سال 2017 آمریکا چنین نگاهی نداشت و بر همین اساس قصد اصلاح توافق یا برهم زدن آن را داشت. ترامپ این رویه را در پرونده هسته‌ای ایران نیز دنبال کرد و از کشورهای عضو توافق خواسته بود که براساس خط‌مشی آمریکا توافق را اصلاح کنند وگرنه آمریکا از آن خارج می‌شود و چنین هم کرد. در آن زمان مقامات رژیم‌صهیونیستی در پروژه مشترکی که با مایک پمپئو و جان بولتون وزیر خارجه و مشاور امنیت ملی دولت ترامپ داشتند، رئیس‌جمهور آمریکا را به این جمع‌بندی رسانده بودند که در صورت خروج از برجام، در بدبینانه‌ترین حالت ایران ناچار به آمدن پای میز مذاکره و در خوشبینانه‌ترین حالت به فروپاشی و تغییر نظام دچار خواهد شد. با وجود تبعات کارزار فشار حداکثری ترامپ، این اتفاق نیفتاد و پروژه مشترک آمریکا و رژیم‌صهیونیستی که با بی‌عملی انگلیس، آلمان و فرانسه همراه بود، به‌اذعان مقامات آمریکایی شکست خورد. تشدید تنش‌ها در منطقه و ضربات سنگین به متحدان آمریکا و تهدید منافع این کشور در غرب آسیا، ناکارآمدی کمپین فشار حداکثری را به نمایش گذاشت و باعث شد دولت آمریکا از تلاش برای بازگشت به برجام سخن بگوید. هرچند ساده‌ترین راه برای بازگشت آمریکا به برجام، اعلام رسمی آن و بازگشت فوری واشنگتن به این توافق بود اما طرف آمریکایی خواهان مذاکره مجدد برای بازگشت به برجام شد. پیش از آغاز مذاکرات، تهران بر پایه مصوبه مجلس شورای اسلامی، اجرای پروتکل الحاقی را متوقف و غنی‌سازی 20 درصدی را از سر گرفت تا همان‌گونه که دولت ترامپ با توجه به تغییر شرایط، پیمان نفتا را تغییر داد و از برجام خارج شد، تهران نیز در حداقلی‌ترین حالت بتواند طرف غربی را به اجرای تعهداتش در برجام و ارائه تضمین‌های لازم برای عدم خروجش از این توافق ملزم کند. در همان دوران در آمریکا تیم جدید وزارت خارجه مدعی بود که ژئوپلیتیک منطقه تغییر کرده و باید بر پایه این تغییرات باید برجام هم تغییر کند. یکی از کسانی که این مساله را به‌صراحت بیان کرد وندی شرمن، معاون سیاسی وزارت امور خارجه آمریکا و عضو تیم مذاکره‌کننده آمریکایی در برجام بود. او در جلسه بررسی تایید صلاحیتش در کمیته روابط خارجی سنا برای قائم‌مقامی وزارت خارجه گفته بود که «سال ۲۰۲۱ سال ۲۰۱۵ نیست [سالی که برجام مورد توافق قرار گرفت و اجرا شد] و شرایط میدان تغییر کرده است. ژئوپلیتیک منطقه عوض شده و مسیر رو به جلو باید به همین ترتیب تغییر کند.» او بر این اساس از برجامی «طولانی‌تر و محکم‌تر» سخن گفته بود. این ادبیات درواقع در تداوم همان مسیری بود که ترامپ در مواجهه با مکزیک و کانادا در پیمان نفتا و توافق هسته‌ای ایران طی کرد. او معتقد بود شرایط تغییر کرده و پیمان یا توافق سابق منافع آمریکا را به نحو احسن تامین نمی‌کند و بر همین اساس باید اصلاحاتی در توافق صورت بپذیرد تا منافع آمریکا در آن تامین شود.

با مدنظر قرار دادن این رویکرد آمریکایی‌ها، تیم مذاکره‌کننده وقت ایران نیز با توجه به توقف پروتکل الحاقی و ازسرگیری غنی‌سازی 20 درصد و پس از آن غنی‌سازی 60 درصد با سانتریفیوژهای پیشرفته و همچنین تغییرات ژئوپلیتیک منطقه‌ای، خواستار بازگشت بدون شرط آمریکا به برجام و ارائه تضمین‌های لازم برای عدم خروج و همچنین راستی‌آزمایی رفع تحریم‌ها شده بود. این خواسته‌ها درنهایت در 6 دور مذاکره در وین به سرانجام نرسید تا مذاکرات برای مدتی متوقف و در دولت سیزدهم از سر گرفته شود. تیم مذاکره‌کننده هسته‌ای برمبنای استدلال طرف آمریکایی و با توجه به تغییر شرایط، حاضر به ادامه مذاکره برمبنای 6 دور مذاکره پیشین نشد و با این استدلال که متن آن مذاکرات یک «پیش‌نویس» و نه یک «توافق» است، از محل مذاکره بودن پیش‌نویس گفت. علاوه بر این تهران عنوان مذاکرات را از «هسته‌ای» به مذاکره برای «لغو تحریم‌ها» تغییر داد تا به طرف غربی این پالس را ارسال کند که ایران 2021، ایران سال 2015 نیست و شرایط تغییر کرده است. اما به‌راستی آیا شرایط تغییر کرده یا این یک اشتباه محاسباتی در دستگاه وزارت امور خارجه ایران است؟

  تغییرات ژئوپلیتیک به کدام سو؟

وندی شرمن در جلسه اسفند سال گذشته کمیته روابط خارجی سنا، عادی‌سازی روابط چهار کشور عرب با رژیم‌صهیونیستی را «چیز خوبی» دانسته بود که «ژئوپلیتیک منطقه را تغییر داد». او گفته بود «این به‌معنای آن است که باید به‌صورت دیگری فکر کرد، زیرا عناصر مختلفی روی میز [آمریکا] است.» برای درک درستی ادعای تغییر ژئوپلتیک، بد نیست نگاهی به وضعیت منطقه انداخته شود. اگر رژیم‌صهیونیستی و کشورهای حاشیه خلیج‌فارس و به‌ویژه عربستان سعودی را به‌عنوان لنگرهای ثبات‌ساز منافع غرب در منطقه فرض کنیم، بررسی وضعیت دو کشور در سال 2021 به‌نسبت سال 2015 می‌تواند نشان دهد که ژئوپلیتیک منطقه به‌سمت کدام کشور سنگینی می‌کند. تا پیش از سال 2021، رژیم‌صهیونیستی برمبنای استراتژی حملات پیش‌دستانه بن گوریون، پیش از هرگونه عملیات نظامی علیه این رژیم اقدام نظامی می‌کرد، اما این استراتژی در ماه می (اردیبهشت) سال‌جاری، از حالت پیش‌دستانه به دفاعی تغییر پیدا کرد. صهیونیست‌ها در یک جنگ 11 روزه، برای نخستین‌بار تحولات سنگین و غیرقابل باوری را تجربه کردند. در این جنگ نیروهای مقاومت غزه، پس از شرارت صهیونیست‌ها در قدس شریف با ابتکار خود به این رژیم حمله کردند. این جنگ پس از سال 1973 یعنی 48 سال قبل که مصر برای آزادسازی خاک خود در شبه‌جزیره سینا به نظامیان صهیونیست در این منطقه حمله کرد، بی‌سابقه بود. البته باید درنظر داشت که در حمله مصر، فلسطین اشغالی به‌طور مستقیم هدف قرار نگرفت. در جریان این جنگ، مقاومت برای اولین‌بار با 4 هزار و 360 موشک و راکت سراسر اراضی اشغالی را هدف حملات موشکی خود قرار داد؛ تل‌آویو به‌عنوان پایتخت صهیونیست‌ها به‌شکل مداوم موشک‌باران شد. در همین جنگ، فلسطینی‌ها از چندین موشک پیشرفته و پهپاد رونمایی کردند تا به‌طرف صهیونیست نشان دهند که تغییر واقعی ژئوپلیتیک منطقه به نفع کدام جبهه است. اوضاع در این 6 سال برای محور دیگر لنگرگاه غربی هم بهتر از صهیونیست‌ها نبوده است. عربستان‌سعودی پس از تاسیس در سال 1934 هیچ‌گاه شاهد تهاجم خارجی نبوده است. این مساله اما پس از اشتباه مرگبار این کشور در سال 2015 و حمله به یمن تغییر کرده است. درطول این مدت تاسیسات راهبردی نظامی، سیاسی و اقتصادی سعودی ازجمله تاسیسات نفتی آنها ده‌ها بار مورد حمله قرار گرفته‌اند. مقامات سعودی اصابت دست‌کم 200 موشک بالستیک به خاک خود درطول جنگ را تایید کرده‌اند.

جدا از این دو کشور، در سوریه نیز که از سال 2011 درگیر یک توطئه بین‌المللی مشترک توسط غرب، رژیم‌های عربی، رژیم‌صهیونیستی و ترکیه شد، ورق به‌سمت تهران برگشت. ایران در سال 2015 در شرایطی با 1+5 بر سر برجام به توافق رسید که تمامی طرف‌های متخاصم حاضر در بحران سوریه بر سقوط نظام این کشور و برکناری «بشار اسد» رئیس‌جمهور سوریه تاکید داشتند و تروریست‌ها در آستانه سرنگونی حکومت در سوریه بودند. سقوط سوریه، یکی از سنگین‌ترین شکست‌های استراتژیک را به تهران تحمیل می‌کرد، اما این اتفاق نیفتاد تا در سال 2021، حکومت‌های عربی در تلاش برای عادی‌سازی روابط با دمشق باشند.

صرف‌نظر از همه این کشورها، بررسی وضعیت آمریکا در منطقه قابل‌تامل است. آمریکا در سال 2001 با هدف استقرار در نقطه مرکزی آسیا و نظارت بر چین، هند، روسیه و ایران دست به اشغال افغانستان زد، اما در تابستان سال 2021 به‌دلیل شکست در نبردهای میدانی در این کشور، مجبور شد از افغانستان بگریزد. این تحول چنان مهم بوده است که برخی آن را نشانه‌ای واضح از افول آمریکا و پایان نظام تک‌قطبی جهان می‌دانند.
مجموع این شرایط نشان می‌دهد در شرایط فعلی، ژئوپلیتیک منطقه به کدام سمت سنگینی می‌کند. این تغییرات مثبت در میدان به نفع محور مقاومت و تهران درکنار پیشرفت‌های هسته‌ای و تلاش برای تعامل با کشورهای همسایه، گزینه‌هایی است که ایران باید مبتنی‌بر آن در مذاکرات، امتیازات قابل توجه‌تری از طرف غربی مطالبه کند.

  درک میدانی غرب از تغییرات

مقامات آمریکایی پیش از مذاکرات لغو تحریم‌ها از احتمال بررسی «پلنB» درصورت عدم حصول توافق بین دوطرف در مذاکرات وین خبر داده بودند. رسانه‌های آمریکایی در گزارش‌های جداگانه ابزارهای آمریکا در چنین شرایطی را بررسی کرده بودند. روز گذشته سیدمحمد مرندی، مشاور هیات ایرانی در توئیتر خود به توئیت خبرگزاری آسوشیتدپرس که به نقل از آنتونی بلینکن، وزیرخارجه آمریکا نوشته بود: «آمریکا درصورت شکست مذاکرات هسته‌ای ایران «جایگزین‌هایی» را آماده می‌کند»، واکنش نشان داد و در پاسخ نوشت که «مناقشه نظامی منجر به نابودی تمامی تاسیسات آمریکا در غرب آسیا و فروپاشی رژیم‌های طرفدار آمریکا خواهد شد.» او چنین درگیری‌ای را باعث دادن فرصت مناسب «برای تصرف تایوان توسط چین و شرق اوکراین توسط روسیه» خواند و افزود که در چنین حالتی «ایران به مذاکرات هسته‌ای پایان خواهد داد.» مرندی در پایان توئیت خود «کار عاقلانه» برای آمریکا را «اجرای کامل برجام» دانست.

به نظر می‌رسد برخلاف اظهارات برخی مقامات آمریکایی درباره تغییر ژئوپلیتیک منطقه، در سطح کلان در واشنگتن نسبت به ماجراجویی علیه تهران، ملاحظاتی وجود دارد. همین ملاحظات نیز باعث شده آن‌گونه که یک رسانه صهیونیستی خبر داده، آمریکا با تحویل زودتر از موعد هواپیماهای سوخت‌رسان به اسرائیل مخالفت کند. به گزارش ایسنا، روزنامه عبری‌زبان یدیعوت آحارونوت اعلام کرد که وزارت دفاع آمریکا (پنتاگون) اصرار دارد این دو هواپیما را طبق موعد تعیین‌شده توسط صنایع نظامی آمریکا پس از حداقل چهار سال به رژیم‌صهیونیستی تحویل دهد. طبق این گزارش، رژیم‌صهیونیستی خواستار دست‌یافتن به چهار فروند هواپیمای سوخت‌رسان از نوع «بوئینگ KC۴۶» از آمریکا شده است. این هواپیماها بردی ۱۱هزار کیلومتری داشته و قادر هستند ۱۱ تا ۱۲ ساعت در هوا باقی بمانند. یدیعوت آحارونوت اعلام کرد که مقامات رژیم‌صهیونیستی از دولت جو بایدن، رئیس‌جمهوری آمریکا درخواست کرده‌اند که دو فروند از این هواپیماها را به‌صورت فوری به این رژیم تحویل دهد. این روزنامه در ادامه نوشت: «کمیته وزارتی مسئول خرید تسلیحات دولت اسرائیل به‌تازگی تصمیم گرفته که به‌عنوان بخشی از آمادگی خود برای آغاز اقدام نظامی احتمالی، چهار هواپیما برای سوخت‌گیری در آسمان خریداری کند.»

صهیونیست‌ها به‌تنهایی توان عملیات نظامی علیه تهران را ندارند و آمریکا نیز با توجه به تبعات این اقدام و بی‌اثر بودن حملات علیه برنامه هسته‌ای ایران، میل چندانی به اقدام نظامی ندارند؛ اما صهیونیست‌ها تلاش دارند در فضای رسانه‌ای، از آمادگی برای اقدام علیه برنامه هسته‌ای ایران سخن بگویند. این موضوع البته از اختلافات طولانی‌مدت دوطرف است که گفته می‌شود اکنون به تنش‌های جدیدی بین دولت بایدن و رژیم‌صهیونیستی تبدیل شده است. به گزارش نیویورک‌تایمز دو مقام ارشد اسرائیلی به‌تازگی واشنگتن را ترک کرده و نگران این بوده‌اند که تعهد آمریکایی‌ها به بازگرداندن توافق هسته‌ای 2015 منجر به توافقی ناقص شود که به تهران اجازه می‌دهد برنامه غنی‌سازی هسته‌ای خود را باسرعت ادامه دهد. صهیونیست‌ها در رسانه حامی عملیات نظامی علیه برنامه هسته‌ای تهران هستند اما حتی حامیان آمریکایی رویکرد تل‌آویو می‌گویند این رویکرد شبیه «چمن‌زدن» است، که گامی ضروری برای کنترل ایران است، اما این اقدامی نیست که هرگز به‌طور کامل برنامه هسته‌ای تهران را متوقف کند. این مقامات آمریکایی بر این باورند که تنها راه بادوام برای جلوگیری از تولید سلاح(!) توسط ایران، دستیابی به توافقی مانند توافق سال 2015 است که براساس آن ایران باید سوخت هسته‌ای خود را به خارج از کشور ارسال کند و در مقابل تحریم‌ها به مقدار جالب‌توجهی کاهش پیدا کند.

در شرایط فعلی بسیاری از صاحب‌نظران، اقدام ترامپ در خروج از توافق هسته‌ای را اشتباه می‌دانند. این اشتباه بخشی از گزارشی است که مکس بوت در واشنگتن‌پست نوشته است. او نوشته که تصمیم دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور آمریکا در سال 2018 برای خروج از توافق هسته‌ای ایران ممکن است فاجعه‌بارترین اشتباه محاسباتی سیاست خارجی از زمان حمله به عراق در سال 2003 باشد. او در یادداشتی با عنوان «از آنجا که ترامپ از توافق هسته‌ای خارج شد، ممکن است مجبور شویم زندگی با ایران هسته‌ای را بیاموزیم.» نوشته: «تنها رقیب برای این افتخار مشکوک، توافق یکطرفه‌ای است که ترامپ با طالبان منعقد کرد و رئیس‌جمهور بایدن آن را اجرا کرد.»

او با اشاره به اینکه براساس توافق هسته‌ای 2015، 97درصد سوخت هسته‌ای ایران را از میان برداشت و غنی‌سازی اورانیوم را به خلوص3.67درصد محدود کرد، نوشت: «خروج ترامپ از برجام این اجازه را به ایران داد که برنامه هسته‌ای‌اش را احیا و تقویت کند. حتی مقامات امنیتی پیشین اسرائیل هم که اغلب‌شان مخالف توافق هسته‌ای اوباما بودند، اکنون پذیرفته‌اند که خروج از این توافق پیامدهای معکوس به‌همراه داشته است.»

به نوشته او، حتی مقامات امنیتی سابق اسرائیل که اکثر آنها مخالف توافق هسته‌ای باراک اوباما، رئیس‌جمهور آمریکا بودند، اکنون اذعان می‌کنند که خروج از آن نتیجه معکوس داشته است. موشه یعلون، وزیر دفاع سابق بنیامین نتانیاهو، ماه گذشته گفت: «با نگاهی به سیاست دهه گذشته در قبال ایران، اشتباه اصلی، خروج دولت آمریکا از توافق بود.»

برپایه این یادداشت، با وجود تلاش دولت بایدن برای احیای این توافق، ایران که از خروج ترامپ زخم‌خورده است، برای سازگاری تمایل چندانی نشان نمی‌دهد. این بدان معناست که آمریکا و اسرائیل چه‌بسا به تصمیمی که مدت‌ها از اجرای آن هراس داشتند، نزدیک‌تر شوند: «آیا این دو کشور ایران را بمباران خواهند کرد یا اجازه دسترسی به بمب هسته‌ای را به تهران خواهند داد؟ پیش از این، باور داشتم که بمباران ایران بهترین گزینه‌ بد است، دیگر چنین باوری ندارم.»

او به جمعیت 85 میلیون نفری ایران که بسیار بزرگ‌تر و قوی‌تر از دشمنانی است که آمریکا توانست آنها را در عراق و افغانستان شکست بدهد، اشاره کرده و افزود: «برنامه هسته‌ای ایران هم در مقایسه با برنامه هسته‌ای عراق و سوریه‌ای که اسرائیل در سال‌های 1981 و 2007 به تاسیسات هسته‌ای‌شان حمله کرد، بسیار پیشرفته‌تر است. حتی حملات نظامی موفقیت‌آمیز علیه تاسیسات هسته‌ای ایران فقط برنامه هسته‌ای این کشور را به تاخیر می‌اندازد: می‌توانید تاسیسات هسته‌ای را از بین ببرید، اما دانش هسته‌ای را خیر. به‌علاوه این ریسک جدی وجود دارد که هرگونه حمله به ایران ماشه جنگی بزرگ‌تر در خلیج‌فارس را بکشد. ایران علیه نیروهای آمریکایی مستقر در منطقه و علیه متحدان آمریکا دست به اقدام تلافی‌جویانه خواهد زد.»

این یادداشت‌نویس واشنگتن‌پست تصریح کرده که «این خطر واقعی وجود دارد که هر حمله‌ای می‌تواند باعث یک جنگ بزرگ‌تر در خاورمیانه شود. ایران احتمالا علیه نیروهای آمریکایی در منطقه و متحدان ایالات متحده تلافی خواهد کرد. به‌عنوان مثال، حزب‌الله لبنان می‌تواند بارانی از صد هزار موشک و راکت روی اسرائیل فرو بریزد، که برای غلبه بر دفاع موشکی این کشور کافی است. (در جنگ 2006 لبنان، حزب‌الله تنها 4000 موشک کوتاه‌برد به‌سمت اسرائیل شلیک کرد.) دلایل خوبی وجود دارد که هیچ‌یک از رهبران اسرائیل یا آمریکا- حتی تندروهایی مانند نتانیاهو، جورج‌دبلیو بوش و ترامپ- مایل به بمباران ایران نبوده‌اند. همان‌طور که در سال 2019 نوشتم، جنگ با ایران می‌تواند «مادر تمام باتلاق‌ها» باشد.»

او می‌نویسد: «اگر ناگزیر باشیم، چه‌‌بسا اجازه دادن ایران به هسته‌ای شدن، گزینه‌‌ای باشد که کمتر خطرناک است. رژیم ایران در گذشته از بمب‌گذاری‌های انتحاری استفاده کرده است، اما تمایلی به خودکشی ندارد. رهبران ایران می‌دانند که اسرائیل زرادخانه‌ هسته‌ای بزرگی دارد، ازجمله موشک‌های هسته‌ای که گفته روی زیردریایی‌هایی مستقر شده‌اند که می‌توانند از هر حمله‌ای به اسرائیل جان سالم به در ببرند.» او در پایان یادداشتش از دولت آمریکا می‌خواهد اگر مجبور باشد، باید زندگی با ایران هسته‌ای را بیاموزد: «دولت بایدن باید به تلاش برای توقف صلح‌آمیز برنامه هسته‌ای ایران ادامه دهد، اما چه‌بسا این کار به‌دلیل تصمیم فاجعه‌بار ترامپ برای خروج از توافق، دیگر ممکن نباشد. اگر این تلاش‌ها شکست بخورد باید به یاد داشته باشیم که ما با سلاح‌های هسته‌ای رژیم‌های شرور و منفور دیگری مانند اتحاد جماهیر شوروی/روسیه، کره‌شمالی و چین کنار آمده‌ایم. اگر مجبور باشیم، می‌توانیم زندگی با ایران هسته‌ای را هم بیاموزیم.»

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰