سیدمهدی طالبی، روزنامهنگار: 10 سپتامبر سال 2000 ایران، هند و روسیه در شهر سنپترزبورگ توافقنامه کریدور حملونقل بینالمللی شمال-جنوب را امضا کردند. این مسیر هند را از طریق ایران و روسیه به بازارهای اروپا میرساند و از شاخههای مختلفی در این دو کشور برخوردار بود.
هند از همان ابتدا خود را بهشدت علاقهمند ایجاد چنین کریدوری نشان میداد و در همین راستا بود که بیهاری واجپایی، نخستوزیر وقت هند، برای فعالسازی کریدور شمال-جنوب طبق توافقنامه سنپترزبورگ در سال 2003 وارد تهران شد تا به ایران اطمینان دهد بندر چابهار را نیز در این مسیر توسعه میدهد. از آن زمان تاکنون هند در چابهار بهجای فعالیتهای کلان اقتصادی به چیزی در سطح یک «بازی کودکانه» و سرمایهگذاریهای چند میلیون دلاری مشغول بوده که در مقیاس طرحهای مشابه قدری مضحک بهنظر میرسند.
اگر یک انسان در سالی که «بیهاری واجپایی»، نخستوزیر وقت هند به تهران سفر کرد، متولد میشد هماکنون سنی 18ساله داشت و از بلوغ کافی برای قضاوت درستی ادعای هندیها برخوردار بود. حالا نیز به اندازه عمر یک انسان بالغ تجربه برای ایران جهت تصمیمگیری درباره هند انباشته شده است. دهلینو یک «فیلم هندی» تمامعیار را در چابهار به راه انداخته است که به سرمایهگذاریهای 85 میلیون دلاری و انتقال چند کانتینر محدود میشود. این مقدار تلاش از سوی هند قطعا برای سرمایهگذاری در یک بندر معمولی کافی بهنظر میرسد، اما چنین برخوردی با بندر چابهار نشان میدهد دهلی توجه چندانی به ابعاد راهبردی آن نداشته و اهداف دیگری را در سر میپروراند.
نزدیکی بیش از اندازه هند به آمریکا در دو دهه اخیر و همچنین تعمیق روابط با رژیمصهیونیستی که در سالهای اخیر بهویژه با نخستوزیری «ناندرا مودی» شدت گرفته است، نشانگر آن است که وی و تیم نیز بههیچعنوان گامی بزرگ در مسیر توسعه چابهار برنخواهند داشت. البته توقع توسعه این بندر از سوی هند قدری زیادهروی است، زیرا مودی واردات هند از ایران را که در سال 2017 چیزی در حدود 11 میلیارد دلار بوده است به ۲۹۷ میلیون دلار در سال 2020 رسانده است. چیزی که بهمعنای کاهش 37برابری است.
امروز تعداد زیادی از تحقیقات و پژوهشها بر دلایل هند برای توسعه بندر چابهار متمرکز هستند، اما واقعیتها نشان میدهد دلایل این کشور برای عدمتوسعه این بندر بسیار پررنگتر هستند. در ادامه بهدلایل عمدهای که باعث بیتوجهی هند به چابهار شده است، پرداختهایم. برخی از این دلایل نشان میدهند دهلینو نهتنها توجهی به ارتباط با تهران ندارد، بلکه احتمال دارد اهداف خصمانهای را به زیان منافع ایران در بندر چابهار پیگیری کند.
هند و کوادهای 1 و 2
دستورکار اصلی آمریکا در حوزه سیاست خارجی مهار چین است. این هدف آنچنان برای واشنگتن مهم است که این کشور در هر طرح جزئی خود نیز آن را لحاظ میکند. آمریکا تصمیم گرفته است با محاصره سرزمینی چین بهشکلی غیراقتصادی جلوی تبدیل شدن چین به یک قدرت اقتصادی غیرقابل کنترل را بگیرد، زیرا پس از تقویت بیش از اندازه قدرت اقتصادی پکن چینیها سعی خواهند کرد توان اقتصادی خود را به دیگر حوزهها مانند نظامی تبدیل کرده و تبدیل به پاشنه آشیل امنیتی غرب نیز بشوند.
چین برای یافتن یک جایگاه اقتصادی بیبدیل بهدنبال اتصال چندشاخهای خود به اروپا است. اروپا بهزعم برخی براساس ظرفیتهای درونی خود دارای تواناییهای مالی و اقتصادی بالاتری نسبتبه آمریکا است، زیرا بخشی از قدرت واشنگتن ریشه در تسلط این کشور بر شبکههای دلاری دارد که بدون آنها اقتصاد آمریکا بسیار کوچکتر از سطح کنونی خواهد بود.
آمریکا برای جلوگیری از دسترسی کامل و امن چین به اروپا از مسیری که خارج از تسلط واشنگتن قرار دارد، تلاش میکند در دو قوس جغرافیایی چین را محاصره کند. قوس نخست از سمت شمالشرقی چین تا جنوب این کشور کشیده میشود و شامل کشورهایی مانند ژاپن، استرالیا و هند است که البته در سطح پایینتری همراهی کشورهایی مانند کرهجنوبی، فیلیپین و اندونزی را نیز دراختیار دارند. آمریکا، ژاپن، استرالیا و هند چهار کشوری هستند که تحت عنوان «کواد» قوس شمالشرق تا جنوب را پوشش میدهند. درکنار آن اما آمریکا با همراهی هند، امارات و رژیمصهیونیستی ساختار «کواد 2» را نیز طراحی کرده است که در سطح پایینتری حمایت دیگر متحدان منطقهای واشنگتن را نیز در پشت خود دارد. کواد 2 بخشی از قوس جنوب تا شمالغربی چین است که تلاش میکند مانع از اتصال امن چین به اروپا شود. البته کواد 2 قرار نیست دقیقا منطبقبر مرزهای چین باشد، بلکه میتواند مسیر عبوری از غرب چین بهسمت اروپا را در هرجایی از مسیر قطع کند. با اینحال کواد 2 خود بخشی از دیواره غربی است و بخش شمالغربی این دیواره را بیشتر ترکیه بهعنوان عامل اصلی ناتو در منطقه برعهده دارد. آنکارا با ایجاد بحران قرهباغ و همچنین اتحادیه کشورهای ترکزبان در آسیای میانه که با حمایت و هدایت واشنگتن صورت گرفته است، قصد دارد این منطقه را تحت کنترل ناتو درآورد.
کواد 2 البته بهصورت جزئی کارکرد دیگری نیز دارد و آن نیز ایجاد وابستگی متقابل کشورهای منطقه با رژیمصهیونیستی است تا تمامی راهها در منطقه به تلآویو ختم شود. بر این اساس قرار است در کریدور جدیدی مدنظر آمریکا کالاهای هندی وارد بنادر امارات شده و ازطریق خطوط ریلی به سواحل فلسطین اشغالی برسند تا به اروپا صادر شوند. درصورت تبدیل شدن رژیمصهیونیستی به یک هاب مالی و اقتصادی منطقهای عملا با درهم پیچیده شدن منافع کشورهای زیادی با تلآویو هرگونه برخورد آنها با صهیونیستها مشکل و دور از ذهن خواهد بود. هند در این میان نقطه اصلی و مخرج مشترک سیاستهای آمریکا برای مهار چین است و بههمراه آمریکا دو کشوری هستند که در هر دو کواد شکلگرفته حضور دارند. اگر هند در این سیاست و معادله بزرگ نقشی عظیم برعهده دارد، باید هرگونه حرکتی توسط دهلینو را متاثر از چنین سیاستهایی دید.
برخی شاید معتقد باشند حضور هند در بندر چابهار نیز برای تقویت محاصره چین است، اما این نکته نیز درست بهنظر نمیرسد، زیرا راه محاصره پکن از چابهار نمیگذرد و در سوی دیگر واشنگتن نیز به محاصره توامان چین و ایران میاندیشد، بدون آنکه دربرابر این دو راهبرد خود عقبگردی داشته باشد.
«تحریم» نقطه کلیدی در فهم مشکل هند با چابهار
چندماه پس از خروج آمریکا از برجام در 8 می 2018 که باعث بازگشت و تشدید تحریمها علیه ایران شد، سخنگوی وزارتخارجه آمریکا روز سهشنبه 6 نوامبر همان سال (15آبان 1397) اعلام کرد که توسعه بندر چابهار ایران از تحریمهای این کشور معاف شده است. پس از این اظهارنظر مقام آمریکایی برخی تحلیلگران از اهمیت راهبردی بندر چابهار صحبت کرده و تاکید داشتند حتی از نظر آمریکا تحریم این بندر برخلاف منافع واشنگتن است، زیرا هند را دربرابر چین در موضع ضعف قرار میدهد. علیرغم اظهارنظر سخنگوی وزارتخارجه آمریکا و دیگر مقامات این کشور مبنیبر معافیت چابهار از تحریم و همچنین خوشبینی تحلیلگران نسبت به این اظهارات و مواضع، بندر چابهار چندان از معافیت تحریمی اعلام شده بهرهای نبرد. توسعه بندر چابهار و همچنین ایجاد خطوط لازم برای تکمیل کریدور شمال-جنوب تنها نیازمند چندده میلیون دلاری که هند به آن اختصاص داده نیست، بلکه به میلیاردها دلار سرمایهگذاری نیاز دارد و با انجام اقدامات کوچک نمیتوان انتظار چندانی برای شکوفا شدن این بندر و مسیر عبوری از آن داشت.
ریشه معضل موجود در مسیر توسعه چابهار اهداف تحریمی آمریکا علیه ایران است. از نگاه آمریکا تحریمها موثرترین ابزار علیه ایران هستند، زیرا همواره قابل بهرهبرداری بوده و بدون تحمیل هزینهچندانی به واشنگتن، تهران را در مضیقه شدیدی قرار میدهند. شکاف برداشتن ساختار تحریمهای اعمالی علیه ایران یا ایجاد زمینه برای خنثیسازی آنها خط قرمز آمریکا محسوب میشوند. ایران در سال 1399 چیزی حدود 38 میلیارد دلار کالا وارد کرده است، اگر با تکمیل کریدور شمال-جنوب سالانه صدها میلیارد دلار کالا از ایران عبور کند، آیا امکان تحریم تهران و ممانعت از دسترسی آن به منابع و کالاها وجود دارد؟
در این صورت نیز تحریمها به ایران آسیب خواهند رساند، اما کریدور عبوری میتواند با ترمیم برخی زیانها به تابآوری اقتصادی ایران کمک کرده و مانع ایجاد وضعیتی خواهد شد که در آن تهران باید امتیازاتی به طرف مقابل بدهد. به همین دلیل آمریکا هیچگاه نمیگذارد تا هند با سرمایهگذاریهای کلان به یک همکار بزرگ برای ایران جهت ناکارآمدسازی تحریمها تبدیل شود. هند نیز بنابر مصالحی که درحال حاضر برای خود قائل است و منافع گسترده و پیچیدهای که در روابط با آمریکا کسب میکند، بهدنبال چنین ریسکی نیست و اساسا خود شریک واشنگتن در اعمال تحریمها علیه ایران است.
با این وجود هند اما گریزگاههایی برای همکاری با ایران دارد، اما حتی از این مسیرها نیز برای برقراری روابط با تهران بهره نمیگیرد. هند در همکاری با آمریکا میزان واردات از ایران را بیش از 30برابر کاهش داده که بیشتر از هر کشور دیگری است. این درحالی است که حتی درصورت تخطی هند از تحریمها، آمریکا بهدلیل نیاز خود به این کشور برای محاصره چین، فشارهایی خارج از تحمل دهلینو به این کشور وارد نمیکرد. عدماستفاده هند از این موقعیت برای همکاری با ایران نشان میدهد دهلینو بهطور اساسی فاقد هرگونه اراده برای توسعه و گسترش روابط خود با تهران است.
نتیجهگیری
بدون درنظر گرفتن چارچوبهای اصلی منافع هند و ساختاری که دهلی نو سیاست خارجی خود را بر آنها بنا کرده، فرض این مساله که هند به دلیل برخی مزیتهای کلیدی چابهار به توسعه آن علاقهمند است قدری سادهانگارانه به نظر میرسد.
اگر هند وارد ائتلاف راهبردی با شیخنشینهای جنوبی خلیجفارس و صهیونیستها شده باشد، میتوان گفت وظیفهاش در برهه کنونی در قالب این گروه اتلاف وقت در چابهار است. تعلل هند در چابهار باعث میشود تا فرصت کافی برای ایجاد کریدوری از هند به خلیجفارس و رژیم صهیونیستی به وجود آید. در این صورت کریدور جدید دهلی نو- تلآویو بدون رقیب خواهد بود اما به شرطی که هندیها با وقتکشی و بازی دادن ایران بتوانند تهران را در حالت تحیر نسبت به توسعه چابهار قرار دهند.
مقامات تهران پیشتر اینگونه میاندیشیدند که برای تعادل در سیاست خارجی ایران، هند را به جای چین وارد چابهار سازند اما واقعیت نشان داده است که این تفکر بیشتر یک فرض غیرممکن است. در اصل قضیه «تعادلبخشی به وسیله هند در برابر چین» امکانپذیر نیست و اساس دهلی نو بازیگری بدون اراده و با اهداف غیرشفاف در چابهار است که منافع حداقلی ایران را نیز تامین نمیکند چه آنکه بتوان با آن تعادل در سیاست خارجی ایجاد کرد.
ایران اگر به جای منتظر ماند به سوی همکاری با چین گام بردارد حتی اگر نسبت به پاکستان اولویت دوم پکن باشد، همین مساله نیز باعث جذب سرمایهگذاری حداقل 10 میلیارد دلاری میشود. درمقابل اما نهایت توان و انگیزه هند برای حضور در شرق ایران از یک میلیارد دلار تجاوز نمیکند.
به همین دلیل بود که تهران در یک اقدام موردی در تابستان سال 2020، هند را پس از تعلل طولانیمدتش برای سرمایهگذاری 6/1 میلیارد دلاری برای احداث خط آهن 600 کیلومتری چابهار- زاهدان، از این پروژه کنار گذاشته و آن را به چین واگذار کرد. ناندرا مودی در سال 2016 در جریان سفر خود به تهران قول احداث این خط راهآهن را داده و باعث اتلاف وقت حداقل 4 ساله در احداث آن شده بود. تهران باید اقدامات اینچنینی خود درباره خلع هندیها از پروژههای مشترک را به یک راهبرد درمقابل دهلینو بدل کند؛ درست همانگونه که هند نیز در برابر ایران چنین تصمیمی اتخاذ کرده است.