• تقویم روزنامه فرهیختگان ۱۴۰۰-۰۹-۲۳ - ۰۱:۵۵
  • نظرات روزنامه فرهیختگان۰
  • 2
  • 0
در گفت‌وگوی «فرهیختگان» با احمد عربانی، کاریکاتوریست و همکار کیومرث صابری مطرح شد

ماجرای سعدی و محمد هاشمی و حمایت رهبری

نکته مهمی که درباره آقای صابری می‌توانم بیان کنم این است که ایشان یک فرد استثنایی بودند به این‌صورت که هم با نظام رفیق بودند هم از آنها انتقاد می‌کردند.

ماجرای سعدی و محمد هاشمی و حمایت رهبری

سیدمهدی موسوی‌تبار، روزنامه‌نگار: «توفیق»، «کاریکاتور»، «فکاهیون» و «گل‌آقا» نشریاتی بودند که احمد عربانی در آنها کار کرده و کاریکاتور و طرح کشیده و همکاری‌اش با مرحوم کیومرث صابری هم در همین نشریات شکل گرفته است. سراغ او رفتیم تا درباره ویژگی‌های اخلاقی و فنی مرحوم صابری بیشتر حرف بزنیم.

درباره ویژگی‌های رفتاری و اخلاقی کیومرث صابری یا همان «گل‌آقا» صحبت‌های زیادی مطرح شده است. می‌خواهیم نظر شما را به‌عنوان کسی که با وی همکار بوده و از نزدیک شناخت داشته، بدانیم.

نکته مهمی که درباره آقای صابری می‌توانم بیان کنم این است که ایشان یک فرد استثنایی بودند به این‌صورت که هم با نظام رفیق بودند هم از آنها انتقاد می‌کردند. یعنی سوژه‌های ما اصلا اینچنین بود که معمولا دو موضع مختلف می‌طلبید. مثلا رسانه‌ای انتقادی از مسئولان می‌کند و رابطه‌شان زیاد با هم دوستانه نیست، اما دشمن هم نیستند. آقای صابری بر یک‌سری قواعد در کشیدن کاریکاتور هم تاکید داشت و به ما توصیه می‌کرد حتی مسئولان را زشت نکشید، می‌گفت ما انتقاد می‌کنیم ولی افراد را زشت و کریه نکشید. مثال می‌زد که یکی از این مقامات دختر معلولی دارد و ایشان مجله را می‌خواند و اگر ببیند زشت کشیدیم ناراحت می‌شود و سعی کنید بامزه بکشید. ما هم سعی می‌کردیم این مورد را رعایت کنیم. حتی به این جزئیات هم توجه می‌کرد.

قائل به اخلاق بودند در عین اینکه منتقد بودند.

بله، ایشان شدیدا به اخلاق در تمام موارد پایبند بودند. در نوشتار و نویسندگی می‌گفتند عفت قلم باید حفظ شود، چون مخاطبان ما از هر سنی هستند و نباید یک کلمه و سوژه‌ای باشد که بچه از پدر خود سوال کند و پدر او درمقابل او سرخ شود. صابری یک عمر معلم بود و خصلت آموزگاری در ایشان وجود داشت. همیشه می‌خواست غیرمستقیم تربیت کند و درس بدهد، هم به ما و هم مخاطبان!

این نکته را گفتید که دوستی ایشان با مسئولان تناقضی نداشت با اینکه با آنها شوخی می‌کرد. شاید بخشی از این به اخلاق‌مداری ایشان بازگردد؛ یعنی مسئولان آن زمان می‌دانستند اگر در مجله آقای صابری نقد کند، بی‌اخلاقی نیست. به یاد دارم عکس آقای حبیبی زیاد کشیده می‌شد.

بله، خود مرحوم حبیبی هم دوست داشت و مطالبی برای مجله می‌فرستاد.

آقای حبیبی رابطه خوبی با آقای صابری داشتند؟

بله.

همه برخوردها با شما و گل‌آقا خوب بود یا کسی هم بود که دلخور شود؟

بله. استثنا داشتیم که از کابینه گفته بود حرام می‌کنم هرکسی صورت من را بکشد.

طبیعتا روحانی که نبودند!

خیر. روحانی را که نمی‌توانستیم بکشیم. یکی از وزرا بود و گفته بود حرام می‌کنم. ما هم که تشنه و معطل سوژه هستیم او را می‌کشیدیم که سر جلسه وزرا خواب است؛ یعنی دست خود را روی دست گذاشته تا صورت او را نکشیم. آقای کمالی وزیر کار کابینه رفسنجانی بودند. ایشان دلخور بود و تنها مورد بود، و الا باقی آقایان خوشحال می‌شدند. روزی که مجله درمی‌آمد اینها در جلسه می‌بردند و با هم می‌دیدند و می‌خندیدند. کسانی که تحصیلکرده‌تر بودند، برخورد بهتری داشتند. با دید بهتر و اصولی‌تر نگاه می‌کردند، نه اینکه فکر کنند ما آنها را مسخره کردیم. کاریکاتور مقوله‌ای است که الان شناخته‌تر شده است، ولی قبلا گمان می‌کردند هجو و مسخره می‌کنیم، درحالی‌که کاریکاتور هنر است. این در تمام دنیا مرسوم است و برخی کشورها ریاست‌جمهوری خود را می‌کشیدند.

جمله‌ای در مستند است که آقای صابری عنوان می‌کنند خط قرمز من اسلام و ایران است. بحث این است که با این خط قرمز در آن شرایط کار می‌کند و طنز را انتخاب کرده است. این امر را در آن شرایط و آن زمان چطور توانسته به تعادل برساند؟

نکته مهم را در ابتدا بیان کردم. مسئولان آن زمان صف‌بندی‌های علنی نداشتند. کمااینکه آقای صابری افطاری می‌داد از هر دو طیف دعوت می‌کرد. این دو طیف درکنار هم سر سفره می‌نشستند. آنها اطمینان به این شخص داشتند و زیاد این فرد را به صلابه نمی‌کشیدند؛ یعنی با دید دشمنی به او و مطالبش نگاه نمی‌کردند. خیال آنها راحت بود که آقای صابری خائن نیست. غرضی هم ندارد و انتقاد می‌کند که انتقادات او بجا است؛ یعنی توهین و افترا نبود و همه انتقادها مستند بود. هیچ کسی نمی‌توانست بگوید من این حرف را بیان نکردم یا این اقدام را نکردم چون همه مستند بود. ایشان برای این طنز را انتخاب کرد که تخصص و سابقه داشت. قبل از مجله گل‌آقا، در مجله توفیق مشاور سردبیر بود. به‌عبارت دیگر نفر دوم سردبیری به‌شمار می‌رفت. او ادبیات خوانده بود و تمام مطالب را می‌خواند و تصحیح می‌کرد. سوای این، ستونی به‌نام هشت روز هفته داشتند. آقای صابری هم سواد، هم تخصص و هم طنز این کار را داشت. مقاله‌ها برای ایشان بود. درنتیجه طنز را انتخاب کرده و جالب و خوب بود. جای چنین نشریه و رسانه‌ای خالی بود و هنوز هم خالی است. 10سالی این آمد و پر شد و همگی لذت بردند و تا الان چیزی پیدا نشده که جای چنین نشریه‌ای را بگیرد و نخواهد گرفت. ایشان فردی استثنایی بودند.

 نمونه‌هایی در ذهن دارید که به خط قرمز ایشان اشاره کند؟

آقای خاتمی که رئیس‌جمهور شد، فضای رسانه‌ها عوض شد. آن زمان من مجله گل‌آقا نبودم، ولی شنیده بودم گفته بود من قلم پای کسی را که بخواهد علیه نظام راهپیمایی کند، می‌شکنم. واقعا بر ما ثابت شده بود. از روی غرض نکته‌ای را بیان نمی‌کرد و شدیدا پایبند نظام و انقلاب بود. در این زمینه با کسی تعارف نداشت. این مساله را نظام می‌دانست و با رهبری ارتباط داشت. زمان ریاست‌جمهوری آقای خامنه‌ای مشاور ایشان بود و هر از گاهی نزد ایشان می‌رفت و نکات ایشان را در جلسه برای ما می‌گفت. زمانی من سعدی را روی جلد کشیده بودم که به رئیس تلویزیون، آقای محمد هاشمی می‌گوید: «ای که پنجاه رفت و در خوابی.» آقای صابری وقتی نزد آقای خامنه‌ای رفته بود می‌گفت خیلی نامه و اعتراض آمده است، چون من سعدی را به‌نحوی کشیده بودم که انگار روحانی است. آقای خامنه‌ای گفته بودند اعتراض شده که در مجله گل‌آقا شیطنت می‌کنند و منافق هستند. چون به هرحال دشمن هم داشتیم.

خود آقای محمد هاشمی یا اطرافیان ایشان اعتراض کردند؟

اطرافیان ایشان بودند. جمعی از خانواده‌های شهدا یا از حوزه علمیه و برخی از آقایان گله کرده بودند. آقای خامنه‌ای به آقای صابری گفته بودند من در جواب اینها گفتم مگر آقای سعدی کراوات می‌زد؟ لباس در آن زمان همین بوده است. به‌عبارت دیگر جواب آنها را داده بود. مشخص بود رهبری از ابتدا تا انتهای مجله را می‌خواندند و کارها را دوست داشتند.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰

یادداشتهای روزنامه فرهیختگانیادداشت

سهم طبقۀ متوسط از صنعت سریال‌سازی؛

«افعی تهران» از چه کسی انتقام گرفت؟

فرصتی برای تجدید ظهور «خوبی مردم ایران»؛

مفهوم ملت را زنده کردند

فیلم پرحاشیه «بیبدن» با قصه‌‌ای به‌اندازه از ایده‌ای مهم دفاع کرد؛

سینمای اجتماعی زنده است

درباره فیلم «بی‌بدن»؛

قصه‌گویی شرافتمندانه درباره قصاص

مصطفی قاسمیان، خبرنگار:

یک درامدی خوب و تماشاگرپسند

اهل ملت عشق باش؛

عشق و دیگر هیچ...

آقای کارگردان! چه داری می‌کنی با خودت؟!

آنتی ‌کانسپچوآل آرت ترک و کُرک و پَر ریخته حسن فتحی

مریم فضائلی، خبرنگار:

چشم‌هایمان گناه داشتند!

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

رویاهای شخصی‌ات را نفروش!

سریال پرطرفدار «حشاشین» چه می‌گوید؛

علیه شیعه یا علیه اخوان؟

راضیه مهرابی‌کوشکی، عضو هیات‌‌علمی پژوهشکده مطالعات فناوری:

فیلم «اوپنهایمر» به مثابه یک متن سیاستی

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

از شما بعید بود آقای جیرانی

ایمان‌ عظیمی، خبرنگار:

دیکته نانوشته غلط ندارد

درباره هزینه‌ای که می‌شد صرف «هفت سر اژدها» نشود؛

چرخ را از نو اختراع نکنیم

فرزاد حسنی بعد از سال‌ها، به قاب تلویزیون آمد؛

بازگشت امیدوارکننده

در نقد بهره کشی «علی ضیا» از شهرت؛

از موج ابتذال پیاده شو

محمد زعیم‌زاده، سردبیر فرهیختگان:

در عصر پساواقعیت به احمد خطر حرجی نیست اما...

سیامک خاجی، دبیر گروه ورزش:

برای خداحافظی زود بود آقای جملات قصار!

محمدرضا ولی‌زاده، فرهیختگان آنلاین:

عجایب آماری دیدم در این دشت!

محمدامین نوروزی، مستندساز:

از این طرف که منم راه کاروان باز است...

فاطمه دیندار، خبرنگار:

برای درخشش سیمرغ‌های بلورین

محمد زعیم‌زاده، سردبیر؛

کدام سینما؟کدام نقد؟

حامد عسکری، شاعر و نویسنده:

فیلم دیدن با چشم‌های تار...

چهل و دومین جشنواره فیلم فجر؛

چند نقد بر فیلم سینمایی «آپاراتچی»

«صبحانه با زرافه‌ها»؛

یک وس اندرسون ایرانی تمام‌عیار

ویژه‌نامه جشنواره فیلم فجر؛

«صبحانه با زرافه‌ها»؛ معنازدایی از جهان

«صبحانه با زرافه‌‌ها»؛

تهش هیچی نیست، پس لذت ببر!

درباره فیلم جدید سروش صحت؛

قرار صبحانه با خودمان

هومن جعفری، خبرنگار:

مردی که سازش نمی‌کرد

در روزگار بی‌مایگی حضور قاف غنیمتی است؛

برای «قاف» و عمو اکبر

تولد قاف به میزبانی اکبر نبوی با همکاری «فرهیختگان»؛

«قاف» نمی‌خواهد متکلم‌ وحده باشد

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ؛

هنوزم نقش بازی می کنی آقای فرخ نژاد؟

خبرهای روزنامه فرهیختگانآخرین اخبار