سیدمهدی طالبی، روزنامهنگار: سطح تنش بین ایران و برخی کشورهای حاشیه جنوب خلیجفارس که در دولت دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق آمریکا به بالاترین سطح خود رسیده بود، در چند ماه گذشته و با آغاز گفتوگوهای ایران و عربستان سعودی روند نزولی به خود گرفته است. اگرچه روی زمین عملا اتفاق خاصی رخ نداده اما پالسهای این گفتوگوها آنقدر مثبت بوده که شیخنشینهای اماراتی نیز به آن واکنش نشان دادند و شیخ طحنون بن زاید آل نهیان، مشاور امنیت ملیشان را به ایران فرستادند تا با سیدابراهیم رئیسی، رئیسجمهور و علی شمخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی دیدار و گفتوگو کند. سفر مشاور امنیت ملی امارات به ایران درحالی انجام شد که ابوظبی در سالهای گذشته با اتخاذ موضعی جنگطلبانه در قبال ایران، در جنگ یمن مداخله کرد و به سرعت از تصمیم دونالد ترامپ، رئیسجمهور وقت ایالات متحده در سال 2018 برای لغو توافق هستهای با ایران حمایت کرد. اماراتیها البته به دنبال حملات به نفتکشها در آبهای خلیجفارس و زیرساختهای انرژی عربستان سعودی، در سال 2019، گفتوگو و تعامل با تهران را از سر گرفتند. با این حال با تغییر دولت در ایران، تعامل با همسایگان در اولویت قرار گرفت. در ماه نوامبر حسین امیرعبداللهیان، وزیر امور خارجه دو بار با همتای اماراتی خود تماس گرفته و بر نیاز به مشاورههای مستمر میان دو کشور تاکید کرد. علی باقریکنی، معاون وزیر امورخارجه نیز اخیرا برای مذاکره به امارات سفر کرده و با چند مقام ارشد اماراتی گفتوگو انجام داد. او پس از این دیدارها در توئیتی گفت آنها «توافق کردند که فصل جدیدی در روابط دوجانبه باز شود.» چند روز بعد از این دیدار، باقری به وین سفر کرد. اکنون این تماسها و دیدارها، منجر به سفر مشاور امنیت ملی امارات به تهران شده تا آنگونه که انور قرقاش، وزیر مشاور در امور خارجی امارات در توئیتی نوشته سفر شیخ طحنون به تهران «در ادامه تلاشهای امارات برای تقویت پلهای ارتباطی و همکاری در منطقه است که منافع ملی را تامین میکند.» برخی تحلیلگران معتقدند برای امارات این احساس وجود دارد که ایالات متحده در منطقه بهطور قابلتوجهی ضعیفتر از دولت قبلی است و آنها باید مراقب خود باشند. به هر روی، شیوخ امارات هر انگیزهای برای بهبود مناسبات با تهران داشته باشند، تهران از آن استقبال میکند. آنگونه که رئیسی در دیدار با شیخ طحنون گفته روابط حسنه با کشورهای همسایه یکی از اولویتهای سیاست خارجی در دولت جدید است. رئیسی در جریان این دیدار گفت: «امنیت کشورهای منطقه بههم گره خورده است و ایران از امنیت کشورهای حاشیه خلیجفارس حمایت میکند.» اشاره شیخ طحنون به اینکه «ما فرزندان این منطقه هستیم و یک سرنوشت داریم» نیز نشان از تغییر رویکرد این کشور نسبت به ایران دارد. او از آمادگی کشورش برای توسعه همکاریها گفت و اظهار امیدواری کرد که «با سفر رئیسی به امارات فصل تازهای از روابط دو کشور آغاز شود.»
سفر مشاور امنیت ملی امارات به ایران و دیدارهای او با رئیسجمهور و دبیر شورای امنیت ملی کشورمان نشان داد این سفر همانگونه که رسانهها و کارشناسان بینالمللی درباره آن پیشبینی میکردند از ابعاد گستردهای برخوردار است. در ادامه به برخی از ابعاد و اهداف این سفر اشاره شده است.
1. پیام اقتصادی غیرمستقیم از سوی آمریکا
احتمالا سفر طحنون بن زاید به تهران نوعی پیام غیرمستقیم از سوی آمریکا تلقی میشود. امارات گرچه بهطور رسمی کشوری مستقل بهحساب میآید اما سیاستهای کلیاش نمیتوانند چیزی برخلاف خواستهای واشنگتن باشند، بهعبارتی گرچه امارات دارای قدرت مانور در سیاست خارجی خود است اما محدوده و فضای این مانور چندان زیاد نیست که از دایره خواست آمریکا به شکل عملی فراتر رود.
راب مالی، نماینده ویژه ایالاتمتحده در امور ایران که اواخر ماه گذشته میلادی به منطقه سفر کرده و دیداری از کشورهای حاشیه جنوبی خلیجفارس داشته در آن برهه اعلام کرده بود که دو مسیر پیشرو وجود دارد؛ یکی «افزایش تنشزایی هستهای» و دیگری « بازگشت به توافق (برجام) است که در آن صورت ما و کشورهای حوزه خلیج [فارس] آماده هستیم روابط دیپلماتیک و اقتصادی خود را [با ایران] گسترش دهیم؛ آنها [کشورهای حوزه خلیجفارس] میگویند که خواهان انجام آن هستند و میخواهند منطقه را از نظر اقتصادی و دیپلماتیک کامل کنند.» این سخنان نشان داد که آمریکا قصد دارد به ایران نشان دهد برای گشایش مسیرهای اقتصادی با ایران دارای عزم است. این سخنان اما برای آنکه از سوی ایران جدی گرفته شوند نیازمند گامهای عملیتری بودند. از این رو احتمالا در سفر طحنون بن زاید به تهران بخشی از مذاکرات بهمرور طرحهای اقتصادی مشترک خواهد گذشت که شاید برخی از آنها در مدتی نزدیک اجارهای شوند تا اراده طرف مقابل یعنی آمریکا به ایران اثبات شود، بااینحال بخش اعظم طرحهای اقتصادی تفاهم شده بین ایران و امارات به احیای مجدد توافق هستهای گره خواهند خورد.
2. نقش دادن به امارات در پرونده هستهای
امارات همراه عربستانسعودی از دوره نخست مذاکرات برجام تا مذاکرات دوره جدید درپی حضور مستقیم در مذاکرات هستهای ایران باقدرتهای جهانی بودند، اما هربار ناکام ماندند. در دور نخست آنها تلاش داشتند نارضایتی خود را از توافق هستهای نشان دهند که این کار باعث نزدیکی آنها به جمهوریخواهان شد تا با ورود آنها به کاخ سفید به توافق ضربه وارد کنند. به همین دلیل دولت دموکراتها میکوشد برای راضی نگاه داشتن اماراتیها این کشور را در سطحی پایینتر وارد بخشی از معادلات توافق هستهای کند تا ابوظبی خود را منزوی تلقی نکند، زیرا بروز این احساس در میان شیوخ اماراتی میتواند به تحریک آنها برای نزدیکی بیشتر به جمهوریخواهان منجر شود.
باید توجه داشت که کشورهای منطقه توافق هستهای را تنها به بعد هستهای منحصر نمیدانند، بلکه برای این توافق ابعاد سیاسی و منطقهای نیز قائل هستند. از این رو نقش دادن به امارات در این مسیر یک امتیاز برای ابوظبی خواهد بود تا مانند دوره پیشین خود را خارج از بازی تلقی نکند.
3. تلاش برای زیرچشم نگاه داشتن اقتصاد ایران
آمریکا قصد دارد اگر تحریمهای ایران لغو شدند حتیالامکان با طراحی فضایی خاص مانع از بهرهبرداری کامل تهران از مزایای آن شود، از سوی دیگر اگر براساس مذاکرات تحریمهای ایران لغو نشدند و تهران بهسمت دور زدن و خنثیسازی تحریمها گام برداشت این کانالها هم از چشمانش دور نمانند، حتی اگر واشنگتن مجبور به چشم بستن روی آنها شود. به عبارتی شاید پس از شکست مذاکرات و تلاش ایران برای دور زدن تحریمها آمریکا قادر به جلوگیری از اقدامات تهران نباید اما قصد دارد که حتما و در هر صورتی این اقدامات در رصد واشنگتن باشد.
اگر تحریمهای ایران لغو شوند برای آمریکا بهتر است که به جای ورود مستقیم تهران به بازارهای جهانی، همچنان برای واردات به امارات متکی باشد. آمریکا قصد دارد با لغو تحریمها ایران نفت خود را همچنان از طریق واسطههای اماراتی به دنیا بفروشد، زیرا حضور مستقیم ایران در بازارهای جهانی نفت مزیتهایی سیاسی را در اختیار ایران قرار میدهد. اما اگر امارات طرف مذاکرات ایران برای فروش نفت و واردات کالا باشد، روابط و تجارت خارجی ایران گسترده خواهد شد ولی تنها گلوگاه آن در دستان امارات بهعنوان متحد غرب باقی میماند. این مساله البته چه در سناریوی لغو تحریمها و چه در سناریوی خنثیسازی تحریمها صادق است حتی اگر ایران تصمیم گرفته باشد که به چارچوب مذاکرات و خواستهای غرب تن ندهد و بهسمت خنثیسازی تحریمها برود، با توجه به آرمانی بودن خواستهای آمریکا برای مهار ایران و امکانپذیر نبودن آن، واشنگتن ترجیح میدهد در وضعیتی که تهران بهدنبال خنثیسازی تحریمهاست، همچنان مسیرهای دور زدن و خنثیسازی تحریم جلوی چشم رصدگر کاخ سفید باقی بماند.
4. برجام و فریب منطقهای
تا امنیت ایران و اعضای محور مقاومت برقرار نشود از نظر تهران برقراری امنیت در دیگر نقاط منطقه بیهوده و بیمعناست. اگر یمن زیر بمباران باقی بماند، دلیلی وجود ندارد که عربستان و امارات از حملات تهاجمی این کشور در امان باشند، از این رو این کشورها تلاش دارند با برقراری ارتباط با ایران و ردوبدل کردن چند «سلام و علیک» خود را از مشکلات بزرگشان در منطقه برهانند. با تمام این تلاشها اما به آنها تاکید شده که تنها درصورت برداشتن گامهای اساسی این امنیت قابلتامین است. سفر وزیر خارجه امارات به سوریه و همچنین عقبنشینی نیروهای وابسته به این کشور از ساحل غربی یمن بخشی از اقدام متقابل ابوظبی برای نشان دادن ارادهاش به تهران بود.
بااینحال سادهانگارانه است که فکر کنیم امارات برای این اقدامات مستقل از آمریکا عمل کرده باشد. ابوظبی بخشی از این اقدامات را با رضایت واشنگتن صورت داده، زیرا کاخ سفید میکوشد اگر تلاشهایش برای اجبار ایران برای آغاز رسمی مذاکرات منطقهای به ثمر نرسید، تهران را به شکل «فرآیندی» وارد چنین مذاکرات و تفاهماتی کند.
مزیت ایران در پروندههای گوناگون موجود مانند هستهای، موشکی و منطقهای بهوضوح مرتبط با پرونده منطقهای است و دیگر موارد یعنی هستهای و موشکی در خدمت به آن فعالیت میکنند، همین نفوذ منطقهای حتی میتواند یک اهرم فشار در دستان ایران برای اخذ امتیازات بر سر میز مذاکرات و یا خنثیسازی خرابکاریهای هستهای در تاسیسات ایران باشد، چنانکه پس از بروز حادثه مشکوک بر فراز تاسیسات هستهای نطنز در روزهای اخیر که احتمالا اقدامی خصمانه بوده است، بلافاصله پایگاه نیروهای آمریکایی در شرق سوریه هدف قرار داده شد.
از این رو طرف غربی میخواهد در عین ادامه بازی در حوزه هستهای با برقراری ارتباطات منطقهای محدود با ایران، تهران را در یک «رودربایستی» قرار دهد و فضای مانور منطقهای ایران را از لحاظ ذهنی محدود سازد.
تفاهمات توخالی یا کمامتیاز و دربرابر آن تثبیت جبهههای نبرد در منطقه اقدامی برخلاف منافع محور مقاومت و به سود غرب است. اگر تحریمها همچنان علیه محور مقاومت برقرار بمانند و یمن نیز درگیر جنگ با شورشیان و تروریستهای موردحمایت عربستان و امارات باشد ولی درمقابل این دو کشور با انجام چند اقدام کوچک تاکتیکی به دنبال تفاهم با ایران باشند، یعنی قصد دارند در تفاهمی نامتوازن ضمن حفظ اهرمهای منطقهای در دست خود، از مجازات بگریزند.
5. قطریسازی سیاست خارجی امارات
بخشی از اقدامات امارات در منطقه تلاش برای مقابله با قطر از طریق در پیش گرفتن سیاستی مانند این کشور است. دوحه در سالهای اخیر با اتخاذ سیاستی متفاوت تلاش کرده با وجود رقابت با تهران روابط خود را با آن توسعه دهد و در حوزههایی که رقابت در آنها جریان ندارد با ایران وارد کار شود. قطر با این کار توانست هنگامی که کشورهای حاشیه جنوبی خلیجفارس این کشور را تحتفشار قرار دادند از روابط با ایران بهره ببرد و محاصره را کماثر کند. امارات هم بهدنبال کاهش هزینههای مقابله با تهران است و قصد دارد این مقابله را به رقابت تبدیل کند -مانند اقدام قطر- اما این اقدام کنشی ضددوحه بهحساب میآید.
6. رقیق کردن اقدامات امارات ضد جهان اسلام
امارات بهدلیل حمله به یمن و همچنین عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی به کشوری منفور در جهان اسلام تبدیل شده است. به همین دلیل ابوظبی قصد دارد با ایجاد ارتباط با محور مقاومت و همچنین بهبود روابط با ترکیه از غلظت نگاه منفی جهان اسلام به خود بکاهد. محمد بنزاید، ولیعهد امارات که عملا حاکم این کشور بهحساب میآید، در هفتههای اخیر با سفر به ترکیه و سخن گفتن از سرمایهگذاری 10 میلیارد دلاری در این کشور تلاش کرد روابط خود با این کشور را بهبود بخشد. این سفر درحالی صورت گرفت که آخرین سفر بنزاید به ترکیه مربوط به 10 سال قبل بود و این کشور یکی از متهمان برنامهریزی و پشتیبانی از کودتای سال 2016 ترکیه بهشمار میرفت.
سفر بنزاید به ترکیه و پیش از آن عادیسازی روابط با قطر باعث بهبود روابط امارات با محور ترکیه-قطر شد. سفر وزیر خارجه امارات به دمشق و سفر اخیر مشاور امنیت ملی این کشور به تهران نیز روابط این کشور با محور مقاومت را بهبود بخشیده است.
این اقدامات در افکار عمومی محور مقاومت و همچنین اخوانیها که بخشی از محور ترکیه-قطر هستند نیز تاثیر دارد و میتواند باعث مثبتتر شدن نگاه مردم کشورهای اسلامی به امارات شود.
7. تثبیت توافق ابراهیم
از یک منظر اگر امارات پس از عادیسازی روابط خود با رژیمصهیونیستی بهسمت نزدیکی با محور مقاومت گام بردارد، قادر به حفظ و تثبیت عادیسازی روابط خود با این رژیم خواهد بود؛ در غیر اینصورت اما زیر فشارها برای برهم زدن روابط خود با صهیونیستها قرار میگیرد. پیش از این نیز امارات بارها با حملات نظامی نقطهای بهدلیل برقراری روابط با صهیونیستها قرار گرفته و طی آنها چند کشتی در نزدیکی این کشور مورد حمله واقع شدهاند.
با اینحال بهزعم ابوظبی، تهران یکی از اهداف عادیسازی روابط کشورهای اسلامی با تلآویو را تلاش برای برهم زدن روابط خود با کشورهای اسلامی میداند، از اینرو خواهان درگیری با آنها بر سر این توافق نیست؛ پس امارات با اندکی سیاستورزی میتواند از این فرصت برای ایجاد ارتباط با ایران در عین حفظ رابطه با رژیمصهیونیستی بهره برد.
با اینحال بعید است که ایران در ازای روابط تجاری بیشتر با امارات حاضر به پذیرش حضور امنیتی صهیونیستها در خلیجفارس باشد، بلکه بهنظر میرسد ابوظبی دسترسیهای امنیتی تلآویو به خلیجفارس را مسدود میکند؛ چه اینکه ایران هربار ازطریق نظامی به آن واکنش داده است، ولی ازسوی دیگر روابط سیاسی خود با صهیونیستها را حفظ میکند.
این مساله به نفع ایران و امارات است، زیرا هردو از دام تشدید تنش و صرف هزینه در آن میگریزند، اما درنهایت به زیان رژیمصهیونیستی تمام میشود، زیرا این رژیم در هدف خود برای ایجاد التهاب در روابط خارجی ایران ناکام مانده و ازسوی دیگر جای پایی نیز برای اقدامات نظامی در منطقه پیدا نمیکند.
8. کسب اطلاعات از ابعاد تعاملات منطقهای
ارتباط با طرفین حاضر در معادلات منطقهای و تبادلنظر با آنها میتواند به افزایش سطح دانش یک کشور از معادله موجود کمک کند. این مساله اما یک محصول جانبی دیگر نیز دارد؛ امارات در ارتباطگیری با ایران و تبادلنظر با آن میتواند از ابعاد توافقات منطقهای و جهانی ازجمله مذاکرات احیای توافق هستهای از نزدیک باخبر شود، درحالیکه در غیر اینصورت تنها میتوانست از کانال آمریکا یا فرانسه و از منظر آنها به اطلاعاتی درباره مذاکرات دست یابد. از اینرو کسب اطلاعات همهجانبه و بهدست آوردن مختصات دقیقتر توافقات در دست انجام و انجامشده میتواند به امارات فضای بهتری برای پیگیری اهدافش بدهد.
9. طرف معامله شدن
امارات بخشی از پازل جبهه غربی-عربی حاضر در منطقه است و فعالیتهای قابلتوجهی نیز در برخی پروندهها ازجمله عراق و یمن داشته است. باوجود تلاشهای امارات در این پروندهها اما این عربستان سعودی بوده است که طرف مذاکره با محور مقاومت قرار گرفته است. امارات تلاش دارد با ایجاد ارتباط گستردهتر با ایران خود را به طرف مذاکره و معامله با تهران تبدیل کرده و بهره بیشتری از اقدامات خود ببرد. این اقدام میتواند به افزایش پرستیژ منطقهای امارات کمک کند.
10. عدم توانانی و اراده آمریکا برای دفاع شیوخ عرب
عدم همراهی آمریکا با عربستان پس از حمله به تاسیسات نفتی آرامکو در سال 2019 به متحدان منطقهای آمریکا ازجمله امارات نشان داد واشنگتن توان و اراده دفاع از کشورهای عربی درمقابل ایران را ندارد. این مساله در سال 2020 پس از ترور سردار سلیمانی و حمله ایران به پایگاه آمریکا در عینالاسد بار دیگر نمایان شد.
فرار ناگهانی آمریکا از افغانستان در تابستان سالجاری نیز یک نقطه بزرگ دیگر در عدم توانایی و اراده آمریکا برای دفاع از متحدانش بود. امارات میداند دیگر نمیتواند به تضمینهای امنیتی آمریکا دلخوش باشد، زیرا این کشور دیگر توان سابق را ندارد. به همین دلیل ابوظبی باید از تنشهای موجود پیرامون خود کاسته و برای خود متحدانی دستوپا کند.
11. کاهش تعهدات آمریکا در منطقه
آمریکا باتوجه به پیچیده شدن وضعیت در منطقه و حساسیتهای همهجانبه به حضور واشنگتن در غرب آسیا میکوشد تا برخی از تعهدات خود در منطقه را کاهش دهد. هرگونه درگیری در غرب آسیا با مشغولسازی ظرفیتهای مادی و مدیریتی آمریکا مانع از تمرکز این کشور بر شرق آسیا میشود. از اینرو واشنگتن قصد دارد بخشی از مسئولیتهای دفاعی و سیاسی منطقه را برعهده متحدان خود در منطقه بگذارد و از دخالت مستقیم در پروندههای منطقهای که میتوانند همانند سیاهچاله آمریکا را به درون خود بکشند، بپرهیزد.
دولت بایدن این نکته را با صراحت زیادی به متحدان منطقهای خود فهمانده است. یکی از دلایل شدت عمل بایدن برای ایجاد آرامش در جبهه غرب آسیا سیاستهای افراطی ترامپ در منطقه بود که با تخریب وجهه آمریکا کار این کشور در منطقه را دشوارتر ساخت.
دموکراتها همواره تاکید داشتند حمایتهای ترامپ از اقدامات تکروانه بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر سابق رژیمصهیونیستی در فلسطین اشغالی میتواند به زیان امنیت این رژیم تمام شده و به منافع آمریکا نیز آسیب بزند. این پیشبینی هماکنون درستی خود را نشان داده است، زیرا تشکیلات خودگردان فلسطین در کرانه باختری به شدت تضعیف شده است و در سوی دیگر گروههای مقاومت حاضر در غزه در ماه می برای نخستینبار با تصمیم خود یک حمله تهاجمی را علیه تلآویو تدارک دیده و طی 11 روز با بیش از 4 هزار راکت فعالیتهای روزمره در سراسر رژیمصهیونیستی را مختل ساختند.
دموکراتها اخیرا به صهیونیستها تاکید کردهاند یکی از دلایل پیچیدگی پرونده هستهای ایران در برهه کنونی که منافع آمریکا و رژیمصهیونیستی را بهطور همزمان به خطر انداخته، مربوط به تلاشهای پیشین آنها ضد توافق هستهای بوده است، بنابر این دلایل است که دولت بایدن میکوشد با شدت عمل خود را از معرض آسیب پروندههای منطقه غرب آسیا برهاند. در این مسیر واشنگتن از متحدان خود خواسته تا تحت نظارت این کشور روابط منطقهای خود را بازتنظیم کرده و از تشدید تنشهایی که میتوانند آمریکا را نیز درگیر خود سازند، اجتناب ورزند.