سیدمهدی طالبی، روزنامهنگار: روز دوشنبه و همزمان با دور تازه مذاکرات ایران و 1+4 با هدف لغو تحریمها، وبگاه خبری «اکسیوس» به نقل از یک منبع آمریکایی که نام او را ذکر نکرده، نوشت رژیمصهیونیستی مدعی شده اطلاعاتی را در اختیار دولت بایدن گذاشته که حاکی از آن است که تهران گامهای مقدماتی برای ارتقای غنیسازی 90درصدی اورانیوم را برداشته و بهزودی این سطح از غنیسازی را آغاز خواهد کرد. تلاشهای صهیونیستها برای اثرگذاری بر مذاکرات البته محدود به این ادعا نشد و ارتش رژیمصهیونیستی نیز تبلیغات منفی در جهت اثر گذاشتن بر هیاتهای غربی را بهصورت ویژه در دستورکار خود قرار داد. روز گذشته «ران کوخاو»، سخنگوی ارتش رژیمصهیونیستی در مصاحبه رادیویی با شبکه «کان» درباره آمادگی نظامیان این رژیم برای اقدام علیه ایران درصورت لزوم، مدعی شد که نیروهای مسلح اسرائیل برای تمام سناریوهای ممکن آماده میشوند. به نوشته وبگاه «عاروتص شوع» کوخاو در اینباره ادعا کرد: «من وارد جزئیات سیاست نمیشوم، اما همانطور که در گذشته گفتهایم، ما برای همه احتمالات آماده میشویم. ما سطح آمادگی، حوزههای نظامی و عملیاتی خود را افزایش دادهایم.» به نوشته عاروتص شوع، منابع ارشد امنیتی در رژیمصهیونیستی گفتهاند نگرانی اصلی آنها این است که ایران بهسمت تبدیل شدن به یک کشور تا آستانه توانمندی نظامی اتمی پیش برود. در همین راستا، روزنامه «القدسالعربی» در تحلیلی درباره دور جدید مذاکرات هستهای میان ایران و گروه ۱+۴ در وین نوشت، رژیمصهیونیستی درتلاش است به هر نحو ممکن فضای این مذاکرات را بر هم بزند. به گزارش فارس، این روزنامه نوشت: «هیات ایرانی که با تعداد زیاد به مذاکرات دور هفتم به وین آمدهاند، اساسا مقاماتی در تخصصهای اقتصادی، صنعتی، تجاری، نفتی و بانکی هستند که درباره ماهیت هدفی که تهران در این دور دنبال میکند یعنی مذاکره درباره رفع تدریجی یا یکباره تحریمهای آمریکا پیام روشنی دارند. در واقع بخش دوم پیام چندان واضح به نظر نمیرسد، زیرا تهران قصد ندارد دوباره وارد مذاکرات سخت و پیچیده درباره درجات غنیسازی اورانیوم، برنامه موشکهای بالستیک یا موضوع نفوذ منطقهای ایران بهصورت کلی شود.» این روزنامه فرامنطقهای نوشت: «میتوان درنظر گرفت که دورهای نشست وین از ابتدا و این دور نیز از پیامدهای دوقطبی شدن بین طرفهای بینالمللی مذاکرهکننده با تهران یعنی فرانسه، انگلیس و آلمان از یکسو که نزدیک به موضع آمریکا هستند و روسیه و چین که تمایل بیشتری به جانبداری از ایران دارند از سوی دیگر، آسیب دیدهاند. همچنین پوشیده نیست که دولت رژیم اشغالگر اسرائیل از هیچ تلاشی برای بر هم زدن فضای مذاکرات وین دریغ نمیکند (این) سوای وارد شدن به ائتلافهای خصمانه برای هر نزدیکی با ایران همانطور که در توافق تکنولوژی اخیر انگلیس و اسرائیل رخ داد. اما چرا تلآویو بهدنبال تاثیرگذاری بر مذاکرات با هدف تخریب آن است؟ آیا مخالفت صهیونیستها با بازگشت آمریکا به برجام یک لفاظی سیاسی است یا اینکه آنها بهصورت واقعی با این توافق مخالفند؟ برای درک دقیقتر این موضوع باید دید صهیونیستها چه توقعی از مذاکرات هستهای دارند و خواهان چه توافقی با ایران هستند؟
نگاه «متحدان منطقهای» آمریکا به برجام
رژیمصهیونیستی، عربستانسعودی و حتی کشوری مانند امارات، پرونده هستهای ایران و درگیری بر سر آن را یک شاخه مهم در پروژه «امنیتیسازی» ایران میدانند که میتوان با اتکا بر آن پروژه «ایرانهراسی» را دنبال کرد. یکی از اصلیترین نگرانیهای رژیمصهیونیستی این است که با لغو تحریمها و بازگشت آمریکا به برجام، التهابات بر سر برنامه هستهای ایران فروکش کند و این موضوع فعالیتهای ایرانهراسی متحدان منطقهای آمریکا را با دشواری روبهرو سازد. از اینرو آنها میکوشند تا حد ممکن مانع از کاهش امنیتیسازی ایران شوند، حتی اگر قرار بر احیای توافق هستهای باشد. بر همین مبنا با آغاز مذاکرات هستهای، رژیمصهیونیستی، اطلاعاتی ادعایی را با ایالاتمتحده و متحدان اروپاییاش مبادله کرده که حاکیاز آن است که ایران درحال اتخاذ گامهایی بهسوی استفاده از «فناوریهایی» است که بتواند ازطریق آن برای غنیسازی اورانیوم با خلوص 90 درصد که سطح موردنیاز برای ساخت بمب اتمی است، اقدام کند. تلآویو نگران است آمریکا به هر قیمتی خواهان توافق هستهای با جمهوری اسلامی باشد و درنهایت توافقی حاصل شود که در چارچوب آن اکثر تحریمها علیه ایران لغو شود و جمهوری اسلامی در ازای لغو تحریمها غنیسازی اورانیوم را متوقف کند. اگرچه هدف ایران از مذاکرات همین موضوع است، اما رژیمصهیونیستی محدودکردن توافق با جمهوری اسلامی تنها به برنامه هستهای ایران را ناکافی میداند؛ چراکه این کشور خود را ازسوی همپیمانان تهران در لبنان، سوریه، فلسطین و نوار غزه در معرض تهدید میبیند. به گزارش دویچهوله، نفتالی بنت، نخستوزیر رژیمصهیونیستی بهتازگی در یک سخنرانی درمورد سیاست امنیتی، این تهدید را اینگونه توصیف کرد: «ایرانیها درحالیکه خودشان در امنیت در تهران نشستهاند، اسرائیل را با موشکهایشان محاصره کردهاند. آنها ما را تحت فشار قرار میدهند، توان ما را میفرسایند و خستهمان میکنند، [درحالیکه] حتی مجبور نیستند [برای تمامی این اقدامات] از خانهشان بیرون بیایند.»
چرا اصالت با «نفوذ منطقهای» است؟
از نگاه غرب و متحدانش مساله نفوذ منطقهای ایران بسیار پراهمیتتر از مساله هستهای آن است، بهگونهای که آنها به این مساله در اتاقهای فکر، اندیشکدهها و حتی سنای آمریکا نیز اشاره کردهاند. کمتر از یک ماه (14 مرداد 94) پس از انعقاد برجام، «کنت پولاک» کارشناس سابق بروکینگز به کمیته روابط خارجی سنا رفت تا درباره پیامدهای برجام برای سیاست ایالاتمتحده در خاورمیانه شهادت دهد. او «پیامدهای منطقهای» برجام را «مهمترین جنبه توافق» دانسته بود و به همین دلیل از آمریکا خواسته بود «آماده شکل دادن به محیط منطقه باشد تا اطمینان حاصل شود که برجام بهجای تضعیف آن، به امنیت آمریکا کمک میکند.» مهمترین جمله پولاک در این نشست این بود که «این توافق [برجام] احتمالا در جبهههای جنگ عراق، سوریه و یمن منعقد یا شکسته میشود، نه در سالنهای سانتریفیوژ نطنز و فردو.» نفوذ منطقهای ایران در تمام سالهایی که ایران بدون سلاح هستهای بوده، جبهه غربی در منطقه را درگیر خود کرده است. برای شفافتر شدن این مساله باید به بررسی مواضع متفاوت رژیمصهیونیستی پرداخت. مقامات صهیونیست پیشتر تبلیغ میکردند که ایران بهدلیل نظام ایدئولوژیک خود پس از دستیابی به سلاح هستهای به احتمال زیاد آن را برای نابودی رژیمصهیونیستی بهکار خواهد گرفت. در سالهای اخیر این رویه اما تغییر کرده است. آنها میگویند ایران با دستیابی به سلاح هستهای به بازدارندگی رسیده و دیگر خود را دربرابر قدرتهای بزرگی مانند آمریکا مصون از تهاجم نظامی خواهد دانست؛ این پدیده همان چیزی است که این افراد به آن «چتر هستهای» میگویند. ایران پس از ایجاد چتر هستهای بیمحاباتر و بدون ترس از تهاجم نظامی علیه خاک اصلیاش در منطقه فعالیت خواهد کرد. از اینرو این مساله به شکل عجیبی به پیچیدگی گرویده شده است، بهگونهایکه برخی در جبهه غربی با سردرگمی مواجه شدهاند؛ از یکسو با ایجاد «چتر هستهای» بر سر ایران، تهران فعالیتهای منطقهای خود را تشدید میکند، ازسوی دیگر اگر تحریمها نیز لغو شوند، تهران به بخشی از منابع مالی خود دست پیدا میکند و از این طریق میتواند نفوذ منطقهای خود را تقویت کند. وضعیتی که غرب و متحدانش میکوشند آن را دربرابر ایران ایجاد کنند، در نقطهای بین این دو قرار دارد؛ یعنی وضعیتی که ایران بدون چتر هستهای و با تحریمهای لغونشده باقی بماند. این دقیقا همان چیزی است که یک توافق ناقص مانند «توافق موقت» میتواند ایجاد کند. در توافق موقت ایران با پذیرش محدودیتها، قابلیتهای بازدارندگی فناوری خود را از دست میدهد و دربرابر آن به مزایای محدودی بدون برداشته شدن عملی تحریمها میرسد. این مساله اما بخش دیگری نیز دارد که بهطور مستقیمتری به مقوله نفوذ منطقهای ایران میپردازد. غرب قصد دارد مذاکرات منطقهای را به هر شکل ممکن و در هر سطحی که ممکن است وارد تعاملات خود با ایران کند. یک بخش از آن ورود آگاهانه ایران به مذاکرات منطقهای تقریبا مشابه با برجام است؛ البته مذاکرات از برخی جهات بهطور کلی از پرونده هستهای متفاوت خواهد بود. یک سطح دیگر آن پیوند زدن غیرمستقیم و وارد کردن ایران بهشکلی ناآگاهانه به مسائل منطقهای با استفاده از برجام است. اخیرا رابرت مالی، مسئول میز ایران در وزارتخارجه آمریکا در سفر به کشورهای حاشیه جنوبی خلیجفارس اعلام کرد کشورهای منطقه حاضرند پس از توافق سطح روابط اقتصادی خود با ایران را افزایش دهند؛ این موضوع کمی بیش از اندازه سخاوتمندانه بهنظر میرسد، زیرا گاهی مسئولان یک کشور خود برای چنین اقدامی تلاش چندانی نمیکنند، حال چرا باید آمریکا این اقدام را برای ایران انجام دهد؟ بخش خوشبینانه آن است که سفر رابرت مالی برای راضی کردن سعودیها به توافق بوده است تا آنها بر ضد آن تلاش نکنند. دید خوشبینانه همچنین معتقد است او قصد داشته پیشنهادی جذاب به ایران برای ورود به احیای برجام بدهد. با اینحال اگر آمریکا را ابرقدرت و کشور اندیشکدهها بدانیم که رابرت مالی و تیمش نیز از آنها برخاستهاند، با برداشت خوشبینانه از سخنان او به بیراهه رفتهایم. آنچه رابرت مالی از آن صحبت کرد، تلاشی برای ترغیب ایران به مسالهای بود که باعث ورود غیرآگاهانه تهران به موضوع منطقهای میشد؛ جاییکه تهران بهازای ایجاد رکود در برنامههای منطقهای خود خواهد توانست تجارت محدود و کنترلشدهای با کشورهای حاشیه جنوبی خلیجفارس داشته باشد. احتمالا این مساله با وعده بر سر سرمایهگذاری کشورهایی مانند عربستان در ایران نیز همراه خواهد بود؛ البته باید درنظر داشت که ریاض چنین وعدههای عملینشدهای را به کشورهای دیگری نیز داده است. تلاش برای ورود ایران بهصورت ناآگاهانه به توافقی منطقهای پیشتر نیز بهنوعی در مذاکرات ایران-عربستان و حضور تهران در نشست بغداد رخ داده بود. آمریکا که در پرونده هستهای با ایران درگیر بود و آن را زیر فشار تحریمهای حداکثری داشت، با چراغ سبز به عربستان و همچنین رضایت به حضور تهران در نشست بغداد قصد داشت با نشان دادن یک «آبنبات» در حوزه منطقهای به ایران، تهران را در پیگیری سیاستهای منطقهای خود بهنوعی با «رودربایستی» مواجه کند. این سیاست درصورت موفقیت میتوانست باعث رکود پیشرفتهای منطقهای ایران به نفع غرب درعین حالی شود که تهران همچنان زیرفشار تحریمها قرار داشت؛ بردی با هزینه کم برای غرب و باختی سنگین برای ایران.