حمیدرضا تلخابی، دکتری جغرافیا و برنامهریزی شهری و مدرس دانشگاه: «شهر» و «شهریشدن» یکی از مهمترین پدیدههای قرن 20 و 21 و بهعنوان بزرگترین تحول در زندگی انسان، موضوع مطالعه علوم مختلف است. رشتههایی ازقبیل معماری، جغرافیا، تاریخ، جامعهشناسی، انسانشناسی، اقتصاد و شهرسازی تاکنون دانشها و بینشهای ارزندهای درباره ماهیت و تحولات شهرها در طول دورههای مختلف زمانی ارائه کردهاند و اخیرا مفاهیم مختلفی نظیر شهرنشینی جهانی، شهرنشینی سیارهای، شهرنشینی فراگیر، عصر کلانشهرها، ابرشهرنشینی و... در توصیف این پدیده بزرگ مطرح شده است.
شهرها از بدو پیدایش تا حدود دو قرن پیش، سهم ناچیزی در زندگی بشر داشتند. فناوری و گسترش آن در فضاهای جغرافیایی بسیار ناچیز بود و عمده تغییرات ناشی از شهرنشینی در برخی شهرهای مهم کشورهای اروپایی و بهویژه در انگلستان مشاهده میشد. پدیده شهر تحتتاثیر دو عامل فناوری ارتباطات حملونقلی و فناوری اطلاعات کل جهان را درهم نوردید و روزبهروز بر ابعاد و اهمیت آن افزوده میشود. براساس پیشبینیهای سازمان ملل متحد، جمعیت کرهزمین در سال 2050 به حدود 9 میلیارد نفر میرسد که از این میزان جمعیت، بیش از 70 درصد آن در نواحی شهری زندگی خواهند کرد. از بین این نواحی شهری، تنها تعداد اندکی از آنها پیشران اصلیِ رشد اقتصاد جهانی را دست دارند، بهطوریکه امروز حدود 600 شهر که کمتر از یکپنجم جمعیت جهان را تشکیل میدهند، 60 درصد تولید خالص داخلی در جهان را تولید میکنند. به لحاظ سیاسی، شهرهایی در رتبههای بالای جهانی، کانون تمرکز دانش، خلاقیت و نوآوری، قدرت سیاسی، اثرات فرهنگی- نمادین و مالی و زیرساختی به شمار میروند که باهم، نیروی محرکه اصلی حیات و سرزندگی ملی و بینالمللی را تغذیه میکنند. براساس یافتههای بهدستآمده از سوی شبکه تحقیقی جهانیشدن و شهرهای جهان آینده ژئوپلیتیکیِ ما، حدود 20 مرکز اصلی در شبکه شهری جهانیِ راهبردی تعیین میشود. تغییرات جهانی در محیطزیست نیز، پدیدهای اساسا «شهری» است. با وجود آنکه شهرها تنها دو درصد از سطح کرهزمین را اشغال کردهاند، اما بین 60 تا 80 درصد از مصرف انرژی جهانی و بیش از 75 درصد از آلودگی جهان را تولید میکنند و این فرآیند همچنان درحال افزایش است. این قبیل آمارها (تنها بهعنوان چند نمونه قابلذکر در اینجا) معرف مرکزیت و جایگاه مهم شهرها در زندگی امروز و آینده بشر است.
بررسیها نشان میدهد ردیابی تحولات شهری از دو قرن پیش، همواره مورد توجه مصلحان، فیلسوفان، متخصصان و اندیشمندان مختلف بوده و نظریهها و دیدگاههای موافق و مخالف در زمینه چرایی و چگونگی و فهم تحولات آتی آن ارائه شده است. در این میان، طی چند دهه اخیر به دلیل دامنه فراگیر و پیامدهای منفی ناشی از این پدیده در ابعاد اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی حیات بشری، رویکردهای مارکسیستی و نئومارکسیستی در مطالعات شهرپژوهی جایگاه درخوری یافته است، بهطوری که بسیاری از محققان، شهر را محصول «جریان بولدوزروار» سرمایهداری میدانند که طی دورههای مختلف و با سازوکارهای متفاوت، همهچیز را در زیر ضربات هولناک خود درهم میشکند.
از سوی دیگر برخی محققان، شهر را محصول توسعه نوین بشری میدانند که اجتنابناپذیر بوده و بشر به جای هراس و گریز از این واقعیت، باید آن را به خوبی فهم و برای آینده آن چارهاندیشی کند. در میان این خیل، استاد برجسته کنستانتین دکسیادس در دهه 1960 در کتاب «عقاب دوسر» اشاره میکند که «دههای که پیشروی ماست، باید نشانگر پایان دوران تیرگی در زمینه اسکان بشر و نیز پایان افسانههای مربوط به آن باشد.» وی برای پیروز شدن بر این شرایط، چهار آینده را به شرح زیر به تصویر میکشد: 1- آیندهای ثابت و یکنواخت، 2- آیندهای رو به افول، 3- آیندهای مستمر و 4- آیندهای خلاق. و معتقد است «از مسیر نگریستن به این آیندهها، میتوانیم آینده خود را آنگونه که میخواهیم بسازیم. ما باید دست به عمل بزنیم، به جای پرداخت به رویای اتوپیا، شهر لامکان، به جای گریستن برای دیستوپیا، شهر بدیها، باید به شهر انتوپیا، شهر جایگاه ما بر زمین، بیندیشیم. ما باید دست به ایجاد اکیستیکس، علم اسکان بشر، علم نظام زیستی ما، بزنیم.»
باید پذیرفت امروزه شهرها بهعنوان «موجودیتهای فضایی» درحال تبدیل به انباشتهای متراکم و بیسابقهای هستند که همه ترسها و وحشتها، امیدها و ناامیدیها، نشاطها، دغدغهها و نگرانیها، شکست و پیروزیها، چالشها و راهحلها و آمال و آرزوهای بشر را در پیچشهای خود فرو میبرد و بیشمار جریانهای ایده، اطلاعات، تکنولوژی، محصول، دانش، پول، اعتبار و مردم را در کلیتی واحد و جهانی به هم گره میزند. اینکه چرا سبک زندگی بشر اینچنین اصرار و سماجت بر تجمعیابی و تشکیل انباشتهای متراکم مادرشهری و کلانشهری دارد، چه رازی در این پویایی نهفته است که با وجود ارائه همه راهحلها و اقدامات مقابله با آن، همچنان به حرکت خود ادامه میدهد، معرف موضوعی بنیادین است که در سرلوحه و دستورکار پژوهشهای جغرافیای شهری و شهرسازی قرار دارد. هشتم نوامبر (17 آبان ماه) با عنوان «روز جهانی شهرسازی»، یکی از روزهای مهم برای محققان و علوم مرتبط با حوزه شهرشناسی و شهرسازی است. این روز، نخست توسط پروفسور کارلوس ماریا دلاپائولرا، استاد فقید جغرافیا، معماری، طراحی شهری دانشگاه بوئنوسآیرس آرژانتین در کنگره جهانی شهرسازی ۱۹۳۵ مطرح شد. در این کنگره وی با مانیفستی تحتعنوان «مرگ روستاها آغاز دوران شهرگرایی»، روز هشتم نوامبر را بهعنوان روز شهرگرایی و شهرسازی پیشنهاد داد. دلاپائولرا معتقد بود تا پایان قرن بیستم تمامی مراکز جمعیتی، شهر خواهند بود و سایر مراکز سکونتی یا خالی از سکنه میشوند یا با توسعه به شهر بدل میشوند. در سال ۱۹۴۹ همزمان با افتتاح انستیتو مطالعات شهرسازی بوئنوسآیرس آرژانتین، روز جهانی شهرسازی (World Town Planning Day) بهعنوان نمادی از دوران جدید ثبت شد. طی 72 سال اخیر، روز جهانی شهرسازی، موردتوجه دانشگاهیان، متخصصان و علاقهمندان به این حوزه قرار گرفته و هرساله با یک شعار در بسیاری از کشورهای جهان برگزار میشود. از سال 1383 این روز مهم در کشور ما نیز با حضور پیشکسوتان رشته، با شعار و بیانیهای مشخص برگزار میشود و شعار سال 1400 «سکونت پایدار و اشتغال حرفهمندان» نامگذاری شده که امید است تداوم چنین حرکتهایی بتواند از مسائل موجود و چالشهای پیشرو بکاهد و طریقی نو برای مواجهه با آینده پیشروی بشر بگشاید.