صادق امامی، دبیرگروه بینالملل: در ایران تحلیلگران و کارشناسان مسائل قفقاز، با نگرانی به اتفاقاتی نگاه میکنند که درحال رخ دادن در مرزهای شمال غربی است. ایران مشابه موضعگیریاش درباره افغانستان، سال گذشته در جنگ قرهباغ با فقدان تصمیمگیری واحد از مستاصلترین کشورهای همسایه در تحولات این جنگ بود و اکنون درحال پرداخت هزینههای مماشاتی است که در خلال این جنگ روا داشته است. علی سعادتآذر، کارشناس مسائل قفقاز از این وضعیت به «پراکندگی تصمیم» یاد میکند. او میگوید باید هر موضعی را که درباره این جنگ داشتیم با قاطعیت دنبال میکردیم اما چنین نکردیم. متن گفتوگو با این کارشناس مسائل قفقاز را در ادامه میخوانید.
از دیروز رزمایش «فاتحان خیبر» در مرزهای شمالی غربی آغاز شد. چرا ایران در این برهه که تنشهای لفظی با طرف آذربایجانی بالا گرفته است، چنین رزمایشی برگزار کرد؟
آذربایجان بعد از آزادسازی مناطق اشغالی در قرهباغ دو رزمایش مهم نظامی برگزار کرد. اولین رزمایش با طرفهای پیروز یعنی روسیه، ترکیه و آذربایجان و دومین رزمایش که یکی، دوماه اخیر دوبار تکرار شده با مشارکت ترکیه و پاکستان در منطقه برگزار شده است. این رزمایشها در قالب نمایش قدرت آذربایجان و ترکیه صورت میگیرد. این دو کشور بعد از اینکه جنگ قرهباغ بهپایان رسید، مدام از تسلیحاتشان رونمایی میکنند؛ از پهپادها و از روحیه نظامی و فضای نظامی حرف میزنند. در خلال این رزمایشها سخنرانیها، شعرگوییها و رجزخوانیهای سیاسی اتفاق افتاده است. ایران با برگزاری رزمایش بهنوعی خواست به این اقدامات پاسخ دهد. ضمن اینکه در یک سال گذشته بعد از آزادسازی این مناطق در حوزه مرزی ایران و ارمنستان و آذربایجان فضا به بهانههای مختلف همچون جلوگیری از صادرات محصولات و میوههای ایرانی، جلوگیری از ورود کامیونها و اخذ عوارض شدیدی که از تریلیها میگیرند، کمی تنشآلود بوده است. آذربایجان عوارضی را که از کامیونداران ایرانی میگیرد، بیش از توافقی است که ایران در مرزهای عادی با آن داشته است. این عوارض به 340 دلار و حتی 600 دلار نیز رسیده، حتی گاهی از تریلیهای خالی که درحال برگشت بودند هم این عوارض گرفته شده است. این تنشها محدود به یکی، دو ماه اخیر نیست، بلکه در یک سال گذشته هم وجود داشته اما ایران دربرابر آن گاهی صبر از خودش نشان داده و گاهی اعتراض دیپلماتیک و سیاسی کرده است. اکنون اما این صبر با توجه به این نمایش قدرت و رجزخوانیهایی که در منطقه انجام میدهند، لبریز شده و ایران تصمیم به برگزاری رزمایش گرفته است.
هرچند آذربایجان موضع عادی نسبت به این اقدام نشان داد اما الهام علیاف، رئیسجمهور این کشور گفت هر کشوری حق دارد در مرزهای خودش رزمایش برگزار کند اما سوال من این است که چرا وقتی ارمنستان در اینجا ساکن بود، ایران رزمایش برگزار نکرد؟
در چنین فضایی از هر دو سو لفاظیهای سیاسی جریان داشت و سعید خطیبزاده، سخنگوی وزارت امور خارجه نیز اعلام کرد ما حضور حداقلی رژیمصهیونیستی را در مرزهای خود تحمل نخواهیم کرد. این نکته را باید بگویم که ابدا حضور این رژیم در منطقه حداقلی نیست و مستشاران نظامی و نمایندگان اطلاعاتی ویژه آن در آذربایجان حضور دارند. واردات فناوریهای بسیار ناب رژیمصهیونیستی در حوزه تسلیحات در میانمدت اتفاق افتاده و در درازمدت نیز آنها توانستهاند در شبکههای اجتماعی، رسانهها و بخشهای بسیار عمده فضای اجتماعی و فرهنگی آذربایجان نفوذ کنند و پایگاه داشته باشند. شاید بتوان گفت که ایران دیگر با آذربایجان و دولت باکو همسایه نیست. صهیونیستها فرمولی تحتعنوان «لبنانیزهسازی» یا «لبنانیزاسیون» منطقه دارند. آنها میگفتند هر تهدیدی را که ایران در مرزهای ما ایجاد کند، تقارن همان تهدید و بیش از آن را در مرزهایش اجرا میکنیم، و این اتفاق افتاد. روابط حسنه پاکستان، رژیمصهیونیستی، ترکیه و آذربایجان باعث شده که ایران احساس خطر کند. ضمن اینکه شما میبینید آنها دستاویز زیادی برای ایجاد تحرک در داخل کشور دارند و میتوانند بهراحتی اقوام را چه در آذربایجان و چه بخشهای دیگر تجهیز کنند. درحالحاضر فضای شمال غرب امنیتی است و از دست سیاستمداران خارج شده است. نهایتا وزارت امور خارجه یک بیانیه صادر و سفیری را احضار میکند و طرف مقابل هم چنین میکند. الان نگرانیها، امنیتی و از جنس سخت است. پیشبینی میشود تنشها و تنوع رزمایشهای ایران نیز عادی نباشد و تنش ایجاد کند. این بخشی از جنگ سردی است که بین این قدرتهای رقیب در منطقه اتفاق افتاده است. ما شاهد عمیقتر شدن شکاف کهنه ایران و ارمنستان در یکسو و آذربایجان، ترکیه و رژیمصهیونیستی در سوی دیگر هستیم. احتمال دارد این وضع به یک آتشبازی کوچک هم برسد. ترکیه و آذربایجان امیدوارند این اتفاق نیفتد و سعی میکنند خود را صلحطلب نشان دهند و این را حق خودشان بدانند که در قرهباغ اعمال قدرت کنند.
طبیعی است که ایران از این توازن بههمخورده راضی نیست و میخواهد سهم بیشتری بگیرد. امیدوارم تنشها بیش از این بالا نرود. اگر این اتفاق بیفتد، جمع کردن دامنه این نوع تنشها برای همه این کشورها در داخل به این راحتی نخواهد بود.
با دالانی که قرار است آذربایجان را به نخجوان متصل کند، عملا ایران مرزش با ارمنستان را از دست خواهد دارد و ژئوپلیتیک منطقه تغییر میکند. چقدر این اتفاق محتمل است؟
این جزء توافق چهارجانبه ترکیه، روسیه آذربایجان و ارمنستان است. این دالان بخشی از توافقی است که حدودا 9 ماه پیش امضا شد و ارمنستان هم آن را امضا کرد. به نظرم بخشی از طرح ریشه آمریکایی دارد. 25 هزار ارمنی در قرهباغ مستقر هستند. ارمنستان در قبال آزادی رفتوآمد و ایجاد اشتغال و حتی صدور شهروندی برای ارمنیهای قرهباغ و حفظ ادامه ترددشان به آن خاک، اجازه ایجاد دالان «زنگزور» در منتهی الیه حد مرزی ایران با ارمنستان را به آذربایجان داده است. روی اینکه این دالان چه ابعادی دارد و از کجا کشیده میشود، بحث نشده است اما این دالان اگر بر پایه توافق تحمیلی چهارجانبه ایجاد شود، ایران مرزهای خودش با ارمنستان را از دست خواهد داد و ما کشور هممرزی به نام ارمنستان نخواهیم داشت. ایروان هم در قبال امتیازاتی همچون ارتباطشان با قرهباغ و منافع اقتصادی بوده که راضی به ایجاد کریدوری در جنوب کشور خود شده است. در مقابل ترکیه و آذربایجان متعهد شدهاند بخشهایی از ارمنستان را که توسعه نیافته است، ارتقا دهند.
این دالان برای این به آذربایجان داده شده تا بتواند به هموطنان خودش در نخجوان وصل شود. همین مساله هم باعث تنش شده است. با این دالان اتفاقی ژئوپلیتیک میافتد و ایران هممرزی با ارمنستان را از دست میدهد. این دالان واقعی است و انجام خواهد شد. باکو یک فرودگاه را در شهر فضولی ساخته، به این خاطر که بخشی از منطقه صعبالعبور است. آنها منتظرند راههایی ایجاد شوند که به تسهیل سرمایهگذاری در این منطقه بینجامد. این فرودگاه یکماه پیش افتتاح شد و ترکیه اولین پرواز را به مقصد این شهر انجام داد. قرار است دو فرودگاه دیگر نیز در مناطق اخیرا آزادشده تاسیس شوند، بخش لجستیک توسعه این منطقه منوط به تاسیس آن دو است و انجام خواهد شد.
روسیه در این تحولات نقشی نداشته است؟
مقرر بود در هر دو دالان نیروهای روسیه و ترکیه حافظ صلح باشند اما این هم در یکسال گذشته رعایت نشده، زیرا روسها امتیازشان را گرفتند و رفتند. امنیت این دو دالان، یعنی دالان اول از قرهباغ به ارمنستان و دالان دوم از نخجوان به آذربایجان در اختیار نیروهای حافظ صلح بود اما الان یکطرفه دست آذریها افتاده و ترکها آنجا حضور دارند و ممکن است بدرفتاریهایی داشته باشند. اساسا توافق برمبنای این بوده که نیروهای حافظ صلح آنجا باشند.
ما از یک ترتیبات منطقهای حرف میزنیم. جنگ قرهباغ که شروع شد، ترکیه و آذربایجان میگفتند اگر ارمنستان بدون خونریزی منطقه را ترک کند ما یک اتحادیه 6 جانبه در قفقاز با حضور گرجستان، ایران، ارمنستان و روسیه ایجاد میکنیم اما این اتفاق نیفتاد و جنگ خونینی رخ داد، بعد که در جنگ به پیروزی رسیدند، آنها گفتند ما به سه بهعلاوه سه معتقدیم، یعنی برندهها در یکسو و بازندهها در سوی دیگر. آنها ایران را در جرگه ارمنستان و گرجستان قرار دادند، چون کمترین همکاری را در حلوفصل مناقشه قرهباغ بهزعم آنها داشت و گفتند سه کشور پیروز تعیینکننده ترتیبات سیاسی و دیپلماتیک و نظامی هستند. اردوغان یکماه پیش در رونمایی از پهپاد «بایراکتار آکینجی» مغرورانه اعلام کرد که برای هر تحول منطقهای باید از ترکیه اجازه گرفت. این لفظ خوبی برای ایران و موقعیت منطقهای آن نیست و این مباحث که از طرف ترکیه و آذربایجان مدام گفته میشود ایران را تحریک میکند.
متاسفانه این اتفاقات در سکوت و عدم تعهد و مسئولیتپذیری شرمسارانه روسها در اجرای تعهداتی که در منطقه داشتند و قولش را داده بودند، درحال انجام است. معلوم نیست مسکو در پشتپرده چه چیزی را با آنکارا بسته است! بخشی از آن به روابط ترکیه و روسیه برمیگردد و رابطه آنها با موازنهای که با آمریکا در دوره بایدن دارند اما بخش دیگر حتما منافع اقتصادی است که ما از بخشی از آنها خبر نداریم.
شما معتقدید که ایران بازنده تحولات قفقاز جنوبی است؟
خیر، بنده این را نمیگویم. میگویم این لفظی بوده که آنها بهکار میبردند اما من به کمی ملایمتر از این اعتقاد دارم که ایران خوب تصمیم نگرفت. ما پراکندگی تصمیم داریم، درحالیکه بخش نظامی ایران سخنگو دارد، از سلبریتی تا آدم غیرمسئول و یک روحانی در این باره اظهارنظر میکند. من معتقدم در خلال جنگ اگر قاطعیتی درخصوص ارمنستان داشتیم، باید قاطع برخورد میکردیم. اگر قاطعیتی برای میانجیگری بدون جنگ داشتیم باید آن را هم قاطع انجام میدادیم و حتی اگر طرف آذربایجان بودیم، آن را هم باید قاطع انجام میدادیم. این سرگردانی در دیپلماسی کمی نگرانکننده است. سیاست منطقهای ما در قفقاز عین شترسواری دولادولا بود. امیدوارم در دولت رئیسی با حضور امیرعبداللهیان این مشکل رفع شود. البته کادر دیپلماتیک ضعیف ما هم باید ترمیم شود. ما نگران منافع ملی خودمان هستیم. این اتفاقات ایران را تحتتاثیر قرار داد و احتمال دارد حتی رژیم حقوقی دریای خزر را دستخوش تغییراتی بکند. این اتفاقات بخشهای زیادی را که اکنون قابل پیشبینی نیست، تحتتاثیر قرار میدهد. اگر کمی با قاطعیت بیشتری رفتار میکردیم، این بلا سرمان نمیآمد. مماشات، موضعگیری آرام و پراکنده و ورود غیرتخصصی به موضوعات نگرانکننده است. ایران آسیب زیادی را از این رویکرد میبیند.
به نظر میرسد مشکل اصلی به رویکرد ایران درباره قفقاز مربوط است. اساسا ایران رویکردی برای این منطقه دارد؟
ما باید درمورد قفقاز به یک راهبرد ملی برسیم. بهعنوان پژوهشگر هرگز این راهبرد ملی را ندیدم. وقتی به راهبرد اصلی برسیم، میتوانیم برای آن چند زیرشاخه عملیاتی تعریف کنیم و خودمان را از بلاتکلیفی در فضای سیاسی، امنیتی، فرهنگی و اقتصادی در مرزها دربیاوریم که این را من هرگز در سیاست خارجی ندیدم.