ابوالقاسم رحمانی، دبیرگروه جامعه: مساله خرد و کوتاهی نیست، اما سعی میکنم صورتمساله را خیلی تند و کوتاه روایت کنم تا به تحلیل و بررسی کارشناسی برسیم. احتمالا این چند روز خبر حذف شدن برخی نرمافزارها و پلتفرمهای داخلی از گوگلپلی را شنیدهاید یا اصلا خودتان با این ماجرا مواجه شدهاید؛ موضوعی که اولینبار نیست اتفاق میافتد و اتفاقا بهکرات مسبوقبهسابقه بوده است. آپارات، فیلیمو و مسیریاب بلد سه اپلیکیشنی هستند که این روزها دسترسی به آنها از مسیر گوگلپلی فراهم نیست؛ ماجرایی که حسابی صدای همه را درآورده و البته صدای بعضیها را بیشتر، چرا؟ چون آن بعضیها خیلی هم از این اتفاق ناراحت نیستند و اتفاقا مترصد چنین فرصتی هم بودند که دوباره با کوفتن بر طبل گسترش دستاوردهای بومی فضای مجازی از مسیری غیررقابتی و به دور از اتمسفر جهانی، نقشهها و برنامههای خود را تطهیر کنند.
بیانیه وزارت ارتباطات در حمایت از اپلیکیشنهای ایرانی
ماجرای طرح صیانت یا همان حمایت از حقوق کاربران فضای مجازی را که یادتان هست؛ همان طرحی که در بدترین زمان به بدترین شکل و شاید با بدترین نیات مطرح شد و صدای همه را بلند کرد. طرحی که عنقریب بررسی آن در مجلس کلید میخورد و کمیسیون ویژه با ترکیبی عجیب (اکثر اعضا از موافقان طرح هستند) ذیل اصل 85 قانون اساسی آینده فضای مجازی و حکمرانی در این فضا را تایید و تصویب میکند. البته از گوشهوکنار به گوش میرسد که روز گذشته اولین جلسه غیرعلنی وزارت ارتباطات با اعضای این کمیسیون برگزار شده است. بعد از این ماجرای حذف اپلیکیشنهای ایرانی از گوگلپلی دوباره حواشی و البته نگرانیهایی پیرامون تلاقی این اتفاق با بررسی طرح صیانت مطرح شده است. خصوصا بعد از بیانیه وزارت ارتباطات تفاسیر و ادعاهای گوناگونی بهگوش رسید که برخی امیدوارانه و بعضی دیگر بسیار نگرانکننده بود. وزارت ارتباطات بعد از حذف این سه اپلیکیشن ایرانی در بیانیهای نوشت: «اقدامات اخیر شرکت گوگل در حذف برنامکهای (اپلیکیشن) مؤثر و پرکاربرد ایرانی، نشان از کینهتوزی با مردم ایران و اوج ناراحتی و نگرانی آنها از توسعه و کاربردی شدن کسبوکارها و پلتفرمهای بومی ایرانی است. وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات، یکجانبهگرایی پلتفرمهای آمریکایی و تحریم ناعادلانه علیه زیستبوم فناوری و فضای مجازی کشور را بهشدت محکوم میکند و کمترین پاسخ معقول به تحدید و مسدودسازی صورتگرفته را توسعه و کاربردی شدن همهجانبه دستاوردهای بومی در فضای مجازی میداند و بر این اساس توجه نخبگان، صاحبان کسبوکارهای دیجیتال، دانشجویان، صنعتگران و فعالان فضای مجازی و رسانهها را به این نکات جلب میکند: وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات، صاحبان پلتفرمهای ایرانی فعال در داخل و در سطح بینالمللی و توسعهدهندگان شبکه ملی اطلاعات را طلایهداران استقلال و پیشرفت فضای مجازی کشور میداند و حمایت قطعی و تمامعیار خود را از آنها اعلام میکند. این وزارتخانه با همکاری سایر دستگاههای مرتبط ازجمله مرکز ملی فضای مجازی، معاونت حقوقی ریاستجمهوری و وزارت امور خارجه، از تمامی ظرفیتها و راهکارهای حقوقی و سیاسی، پیگیر حقوق پلتفرمهای ایرانی در مجامع بینالمللی مربوطه خواهد بود. هرچند باوجود فروشگاههای برنامک ایرانی، این نوع اقدامات تأثیر حیاتی بر کسبوکارهای ایرانی ندارد و نخواهد داشت، اما ادامه این رویه را نشانه آشکاری از اعلام جنگی نوین علیه دانش و محصولات فناورانه ایرانی میدانیم که همه ما ایرانیان را برای افزایش قدرت ملی در حوزه فضای مجازی مصممتر میکند. ما معتقدیم تعامل بینالمللی تنها با دستهای پر، مؤثر است و امروز به یمن تلاش و توان و خلاقیت جوانان ایرانی در صحنه بینالمللی سربلندیم.»
در اصل مهم و خصمانه بودن اقدام اخیر گوگل تردیدی نیست
در ارتباط با همین بیانیه و بهنوعی موضع وزارت ارتباطات دربرابر اپاستورهای بینالمللی و همچنین آخرین تحولات و اخبار پیرامون طرح صیانت با عمادالدین پاینده، پژوهشگر اندیشکده حکمرانی شریف گفتوگویی ترتیب دادیم و او به «فرهیختگان» گفت: «سیاستهای دادگاه فدرال که چندماهی است ابلاغ شده، این الزام را بهوجود آورده که دسترسی به پلتفرمها و فعالیتهای دیجیتالی که از سمت یکسری کشورها که تحریم هستند، مثل کشور ما، سوریه، کرهشمالی و غیره محدود شود. البته این مساله نمود عینی و بیرونی نکرده بود تا اخیرا بحث گوگلپلی اتفاق افتاد. بعد از آن مشخص شد یکسری سرویسهای زیرساختی و حیاتیتر بهلحاظ فضای دیجیتال مثل سرویس خدمات ابری گوگل، سرویس گوگلپلی که اگر از آن استفاده نکنید، امکان راهاندازی اپلیکیشن و خدمت گرفتن از خیلی از سایتها را ندارید، مثل سرویس API گوگل و سرویسهای اینچنینی که عمدتا توسعهدهندههای اپلیکیشنها و پلتفرمها با آن در ارتباط هستند، ولی بهصورت غیرمستقیم وقتی آنها دچار مشکل شوند طبیعتا کل بازار و ذینفعان بازار که کاربران باشند دچار مشکل میشوند از این رویه تبعیت کردهاند. راههایی که برای دور زدن این تحریمها داشتیم دچار مشکل شده است؛ یعنی گوگل به شکل محسوسی در یک هفته گذشته متدهای تشخیص را بسیار بهبود بخشیده و تسامحی که قبلا وجود داشت الان وجود ندارد. با یکی از متخصصان حوزه اقتصاد دیجیتال که سابقهای هم در فضای استارتاپ دارند، صحبت میکردم؛ صحبت این بود که الان پیغام خطایی که بعد از بلاک کردن IP ایران و بعد از بلاک کردن دسترسی به خدمات زیربنایی ارسال میشود برای کاربر یک پیغام خطای کاملا یونیکی است. معمولا روال به این شکل است که پیغامهای خطا را میتوانید در اینترنت سرچ کنید و ببینید این پیغام خطا را چطور میتوان آسیبشناسی کرد یا حتی دور زد. پیغامهای خطای یونیک و جدیدی از سمت گوگل ارسال میشود که امکان پیگرد آن از سمت گوگل نیست. اساسا مشکلی که درباره گوگل وجود دارد این است که جایی وجود ندارد تا شما ایمیل بزنید. یعنی یا باید دسترسی به گوگل ازطریق فیزیکی داشته باشید یا شمارهتماس داشته باشید تا به شما کمک کنند یا برای استفاده از خدمات مرکز کمکرسانی و پشتیبانی هم نیاز به VPN کشورهای دیگر دارید. یعنی در کشور ما آن سرویس هم دردسترس نیست. این هم باز نکته قابلتوجهی است. پس با این تفاسیر در اصل مهم و البته خصمانه بودن این مساله تردیدی نیست.»
تحریمها و رفتارهای جدید گوگل کاستیهای موجود در طرح صیانت را بیشتر نشان داد
پاینده ادامه داد: «سوال مهم این بحث و گفتوگوی ما اما میتواند به چند شکل صورتبندی شود. یکی از اصلیترین پرسشها میتواند این باشد که آیا این موضوع تاثیری بر زیست مجازی ما دارد؟ آینده اکوسیستم و اقتصاد دیجیتال کشور را چطور میتوان پیشبینی کرد و دیگر اینکه نسبت این موضوع و اتفاق درصورتیکه ادامه یابد، با طرح حمایت از حقوق کاربران چیست؟ من بهنظرم میرسد ابتدا به پرسش دوم بپردازیم؛ یعنی به این پرسش که نسبت این موضوع باطرح صیانت چیست؟ وقتی تحریم و فشارهای خارجی که مسیر برطرف کردن آنها لزوما از دل اقتصاد دیجیتال نمیگذرد و نیازمند یکسری پیگیریها و فعالیتهای دیپلماتیک در سطح وزارت خارجه و ذیل روابط سیاسی کشورها با همدیگر است میتوان از مسیر اقتصاد دیجیتال پیگیر این بحث بود؟ در چنین شرایطی چند موضوع تبدیل به مساله میشود؛ مساله اول این است که بازار دیجیتال داخلی ما که بهوضوح و قطعی و بدون تردید از این تحریمها لطمه میخورد، باوجود این تا امروز سرپا مانده و امروز توانسته به موفقیتهایی در حد خود برسد، تا چقدر حاکمیت و دولت چتر حمایتی را برای آنها باز میکند و اساسا واکنش نشان میدهد؟ به تعبیر بهتر آیا حاکمیت خود را درکنار این فعالان بازار که درحال حاضر بسیار از این تحریمها متضرر میشوند، میبیند یا خود را در مقابلشان تعریف میکند. آن چیزی که واضح است اینکه طرح صیانت چه به گفته فعالان بازار و چه به تحلیل بخشهای مختلف این طرح، بهنظر میرسد رویکرد دوم را دنبال میکند که آنهم قرارگرفتن درمقابل بازار است. وقتی اکوسیستم دیجیتال شما از زیرساخت و شبکه و اینترنت تا لایههای خدمات و پلتفرمها و محتوا دستخوش یکسری فشارهای جدی از بیرون است نیازمند این هستید که تا حد امکان موانع را برای بخش خصوصی بردارید و تسهیلاتی بدهید که بتواند بهصورت واقعی به آنها کمک کند. این درحالی است که آنچیزی که در طرح صیانت بهلحاظ حمایت از این پلتفرمها ترویج میشود همانطور که قبلا بدان پرداختیم نهتنها نمیتواند غرض و نیت و مقصود حمایتگری واقعی و توسعه بازار را رقم بزند، بلکه در عوض اتفاقی را رقم میزند که ایجاد رانتهای مخرب و انحصارهای غیرقابل کنترل در بازار است. همچنین تکرار تجربه بسیار ناموفق حمایتگرایی دولتی است که در سایر صنایع تا جاییکه میدانیم در کشور ما باعث ضعیف و محدود کردن آن افق پیشرفت و توسعه بازار داخلی ما شده که همان تعبیر و استعاره ماهیهایی است که در اقیانوس یا دریا پرورش مییابند درمقابل ماهیهایی که در آکواریومهای خانگی قرار داده میشوند؛ یعنی افق دید و پیشرفت آنها اساسا محدود میشود که در بازار اقتصاد دیجیتال اتکای بر افق دید و چشمانداز بینالمللی یک پدیده لاجرم است. تردیدی در اینکه باید نیاز و ضرورت آن وجود داشته باشد نیست. کما اینکه در صنایع دیگر نیز بدین شکل است، منتها شاید در گذشته درباره برخی از صنایع سنگین و مادر تصورات دیگری وجود داشت، اما حداقل درباره اقتصاد دیجیتال و بعد از انقلاب صنعتی چهارم این تصورها باطل است. پس این نکته اول است که طرح صیانت با شکل و فرمت کنونی میتواند باعث شود یک درد و مشکلی بر مشکلات بخش خصوصی ما که الان از بیرون لطمه دیده و نیازمند چتر حمایتی است، اضافه شود. نکته دیگری که وجود دارد این است که بار دیگر این تحریمها ضرورت دیگری را برای ما یادآوری کرد و آن اینکه دغدغه فعالان بازار ما بهخصوص آنهایی که بار سنگین مقابله با این تحریمها را بر دوش میکشند، دغدغه مهم و بحقی است. ما اگر در یک دهه گذشته یک اکوسیستم قابلقبول اپاستورها را نداشتیم، قطعا الان دچار مشکل بودیم. درصورتیکه این اکوسیستم و درواقع زیستبوم اپاستورها یا فروشگاههای اپلیکیشنها و بازیها و امثالهم که در کشور ما حداقل الان یک بازیگر بزرگ و 3-2 بازیگر دیگر دارد یک موقعیت شبهرقابتی را بهوجود آوردهاند. این موضوع بار دیگر به ما یادآوری کرد ضروری است دغدغه این فعالان خیلی دقیقتر و از نزدیک شنیده شود. این ما را به یاد طراحی کمیسیون عالی تنظیم مقررات، کمیسیونی که بسیاری از اختیارات در حوزه سیاستگذاری، خطمشیگذاری، تعرفهگذاری، قیمتگذاری و غیره را به خود اختصاص میدهد، در طرح صیانت میاندازد که تا همین اواخر هیچ نمایندهای از بخش خصوصی در آن قرار نداشت و الان یک نماینده دربرابر 20 نماینده دیگر دارد. این نشان میدهد نیازمند تقویت موضع بخش خصوصی هستیم. هرچه بتوانیم در مسیر چینش و تدوین استراتژی فعالانه برای مواجهه با این تحریمها و فراهم کردن زمینه توسعه بینالمللی و منطقهای اکوسیستم خود یا حداقل حفظ و بقای دستاوردهایی که تاکنون داشتیم فعالانهتر عمل کنیم و دغدغه بخش خصوصی را بشنویم، توفیقات بیشتری کسب خواهیم کرد. اینهم یک موضوع مهم دیگر است. جمعبندی این امر بهطور کلی این است که طرح صیانت اگر بهخاطر آن چیزی که درون آن بود و آن حواشیای که پیرامون آن بود، تا یک میزانی اشتباه تلقی و اجرا میشد، درحال حاضر و با جدیتر شدن تحریمها از بیرون بهنظر میرسد این اشتباه بودن و نادرستی و ضرورت بازنگری که نمایندگان مجلس باید داشته باشند، ضرورت پیدا میکند. این میتواند اثر مخربتری باشد.»
اقدامات اخیر گوگل را بهعنوان اهرم فشار یاد کنیم نه سیاست پایدار
این پژوهشگر سراغ تحلیل و پیشبینی از وضعیت آینده زیستبوم مجازی کشور رفت و گفت: «میتوان سراغ پرسش اول که در ابتدا مطرح کردم برویم که آینده اکوسیستم با این اتفاقات و باوجود این تحریمها به چه شکلی پیشبینی میشود و احتمالا استراتژی ما برای توسعه به چه سمتوسویی ممکن است هدایت شود. حداقل سه سناریو را میتوان پیشبینی کرد؛ یک سناریو این است که گوگل و مشخصا نماینده دولت آمریکا در اجرای این سیاست، به این اقدامات خود در کوتاهمدت و مدت زمان فشردهای تداوم دهد که این بدترین سناریوی ممکن است، خصوصا باتوجه به اینکه دست باز و اختیارات زیادی دارد، چون هم روی سیستم عامل سوار است و هم سیستم عامل با دستگاه هماهنگ است و نسبت ایندو باهم در دستگاههای هوشمند جدانشدنی است و در عین حال در لایه خدمت و اپاستور فعالیت دارد. میتوان گفت کل زنجیره ارزش به یک معنا در اختیار گوگل است، درنتیجه این موضوع تا جایی پیش میرود که مثلا کاربران ساکن ایران از داشتن اپلیکیشنهای ایرانی محروم شوند، هربار هم نصب کنند حذف میشود. اتفاقی که یکبار شبیه آن را گوگل رقم زد و البته با موج نارضایتیهای عمومی مواجه شد و در آن زمان تکرار نکرد. حتی از این فراتر میتوان تصور کرد که ما را از داشتن سیستم عامل اندروید محروم کند. اگر دنبال این هستید که بدانید روی کاغذ گوگل تا کجا میتواند پیش برود، تا اینجاست. اما این بدترین سناریو یعنی پیش بردن این امر در مدتزمان کمی که توسط گوگل اتفاق افتد، محقق شود یا خیر، بهنظر میرسد حداقل باید به تجربیات جهانی نگاه کنیم. تجربه دولت آمریکا درقبال تیکتاک که چینی بود و در سال 2020 همین بلا به سر آن آمد و دچار محدودیتهای بیشتری شد و یکی همین بود که از پلیاستور و اپاستور گوگل و آیفون حذف شد. اما اتفاقی که درباره اپلیکیشن تیکتاک افتاد این بود که دقیقا در همان مقطع زمانی که این اتفاقات افتاد، نمودار نصب تیکتاک را که نگاه کنید بهشدت رشد پیدا کرد؛ یعنی اثر این سیاست منفی و معکوس بود. این سیاست باعث محبوبتر شدن اپلیکیشن تیکتاک و بالاتر رفتن ضریب نفوذ آن بهخصوص در آمریکا شد. پس این یک تجربه است که جلوی چشم آمریکاییها و سیاستگذاران آمریکایی قرار دارد و یک تجربه دیگر درباره هوآوی اتفاق افتاد که از سال گذشته گوگل در لایه سیستم عامل خدمترسانی به گوشیهای هوآوی را متوقف کرد و این پیامد کوتاهمدت آن تا امروز این بود که یک شکستی برای هوآوی تلقی میشود. اگر نگاه کنید یکی از شواهد مهم این است که نهتنها در اروپا بلکه در همین کشور ما ضریب نفوذ هوآوی جای خود را به شیائومی داد و الان حدود 30 درصد از بازار ما برای شیائومی است و طبیعتا هوآوی نتوانست ادامه دهد، اما باید دوباره اینجا بلندمدت نگاه کنیم و اینجا هم نباید اسیر این پیامد کوتاهمدت شویم. به این معنا که هوآوی بلافاصله بعد از اینکه این اقدام خصمانه و غیرمنصفانه را گوگل انجام داد، صراحتا اعلام کرد بهدنبال بومیسازی سیستم عامل اندروید است و الان آنچه از چینیها انتظار داریم و تاکنون دیدیم این است که بعید است بیش از یک سال دیگر این موضوع به طول بینجامد و بهصورت کجدار و مریز با یکسری نواقص و ایرادات اولیه بهزودی شاهد فعالیت چینیها در زمینه سیستم عامل هم باشیم که نگرانی نسبتبه این موضوع چندماهی است ابراز میشود و لذا بهنظر میرسد اقدامات اینچنینی کما اینکه در گذشته هم در دنیای سیاست سابقه داشته، همیشه به نفع جریان قدرت نبوده است. پس با این تفاسیر بهنظر میرسد این تصمیمات درست است که در ظاهر و کوتاهمدت یکسری پیامدهای مخربی برای اکوسیستم دارند، ولی اینقدر در بلندمدت میتوانند به توسعه منجر شوند. آمریکاییها بارها و بارها این را تجربه کردهاند و بهنظر میرسد از اینها بیشتر باید درقالب یکسری سیاستها بهعنوان اهرم فشار یاد کنیم نه سیاست پایدار!»
این محدودیتها هم باب مذاکره را باز میکند هم مقدمهای است برای ایجاد پیمانهای منطقهای و جهانی جدید
پاینده ادامه داد: «اینهایی که گفتم، یک سناریو بود و سناریوی دیگر این است که با اتخاذ یک دیپلماسی مجازی درست، با حمایت وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات و مشورتدهی منظم و کمک به تیمهای حقوقی و تیمهای مذاکرهکننده بتوانیم توفیقاتی را برای اپلیکیشنهای ما که متضرر شدند، در مواجهه با گوگل پیدا کنیم یا احیانا شرایط استفاده و خدماتی را ردوبدل کنیم و توافقاتی اتفاق بیفتد که از دل آن بتوان احیای شرایط پیشین را انجام داد، اما درمجموع حتی اگر این اتفاق به این خوشبینی که بیان کردم شکل نگیرد، بازهم یک چیزی واقعیت است که عزم و اراده فعالان کسبوکارهای مجازی و هم اقبال عمومی کاربرها نسبتبه اکوسیستم یا زیستبوم اپاستورهای داخلی ما، نسبتبه محصولات دیجیتال بومی بهنظر میرسد بیشتر میشود و کمتر نخواهد شد و فکر میکنم عاقلانهترین رویکرد این است که آمریکا باید این را بداند که طبیعتا ضریب نفوذ و سهم جدی فعالان حوزه اپاستورها میتواند همین اتفاق را در آینده نزدیک بهصورت حسابشده و با نگاه توسعهمحور و بینالمللی و با درنظر گرفتن بازارهای منطقهای درمورد سایر لایهها همچون سیستم عامل دستگاه هم رقم بزند و لذا از آنجاکه برای آنها مطلوب نیست موفقیتی که در لایه خدمت و پلتفرم از بازار و کشور ما میبینند، در سایر لایههای زنجیر ارزش هم ببینند، بهنظر میرسد درنهایت چندان بهدنبال ادامه دادن این مسیر نباشند. درنهایت یک جملهای عنوان کنم؛ در ارتباط با اینکه سیاست توسعهای ما درصورت تداوم این اتفاقات میتواند در چه مسیری حرکت کند، طبیعی است میتوانیم تحت شرایطی با مذاکره کردن با شرایط متفاوت نسبتبه آنچه در طرح صیانت برای تعامل و مذاکره گفته شده، با وارد تعامل شدن تجاری با کشورهایی همچون چین که برنامه توسعه سیستم عامل را دارند یا کشور روسیه که در این زمینه فعالیتهای جدی دارد، در قالب یکسری کنسرسیومهای منطقهای یا پیمانهای مشترک سهمی درآینده تحولات داشته باشیم، چون طبیعتا ادامه این اتفاق از سمت گوگل و دولت آمریکا یک پیام روشنی برای جهان دارد و آن اینکه آغازی محسوب میشود بر دوقطبیسازی فضای سیاسی جهان و فضای سیاست مجازی! فکر نمیکنیم این موضوع مطلوب باشد، اما اگر چنین اتفاقی بیفتد، پیامد این است همانطور که ما شاهد جدالهای جدی بین چین و آمریکا در عرصه سیاست و حتی در عرصه اقتصاد سنتی بودیم، یک فاز جدی در حکمرانی دیجیتال و فضای اقتصاد دیجیتال پیدا شود و نمود و بروز و ظهور عینی آن در آن مسیر مشخص شود.»
در دنیای دیجیتال، استقلال به معنای خودکفایی نیست
این پژوهشگر در پایان دوباره به رابطه بین اتفاقات اخیر و حذف اپلیکیشنهای ایرانی با طرح صیانت اشاره کرد و گفت: «بهنظر من این موضوع بهخصوص اگر در لایه اپاستور بماند و به همینجا ختم شود، نهتنها توجیهکننده طرح صیانت نیست، بلکه اتفاقا بسیار میتواند یک عامل جدی و شاهد جدی در رد طرح صیانت باشد. درعوض ضرورت و الزام و احساس نیاز، ما به جدیتر گرفتن اکوسیستم نوآوری در کشور ما و تدوین استراتژیهای نوآوری در کشور و تلاش برای اثرگذارتر ظاهر شدن در عرصه اقتصاد دیجیتال بینالملل است. مثلا تیکتاک چینی را آمریکاییها نتوانستند حذف کنند، چرا؟ دلیل واضح این بود؛ چون یک چیزی بیش از 40 میلیون یا بیش از آن کاربر آمریکایی داشت. زمانی که بتوانید فهم تعاملی یا فهم فعالانه از استقلال داشته باشید و دائما مثل صیانتگراها استقلال را در خودکفایی تعریف نکنید که پارادایم قدیمی و بسیار تاریخ گذشته محسوب میشود، آن زمان شما دو پیام دارید؛ پیام اول این است تلاش میکنید به هرقیمتی اثرگذار باشید، آنجا که مزیت نسبی بازار شماست بتوانید اثرگذار باشید؛ مثلا فنلاند را کسی نمیتواند از اکوسیستم اقتصاد دیجیتال حذف کند، چون نوکیا یک زمانی تاثیرگذار بود، اما الان بهخاطر اینکه در صنعت گیم دیجیتال به بلوغی رسیده که اگر فنلاند را حذف کنید یعنی خود را حذف کردهاید. این را درباره چین مثال زدم. درباره کشورهای دیگر نیز میتوان تصور اینچنینی کرد، لذا این پیامد اول است. پیامد دوم این است که اگر آنها این سیاست را در اپاستور اعمال کردند، سریعا با عینک خودکفایی نگاه نکنید، اینکه بلافاصله بگویید پول بدهید مرکز ملی فضای مجازی یا وزارت ارتباطات که راسا اقدام به ایجاد خدمتی بکند، این اقدام همانا و شکست آنی آن همانا! بهخاطر اینکه لاجرم از مزیت رقابتی و اثر شبکهای و پتانسیل بخش خصوصی و نوآور محروم میشوید. وقتی همه اینها عاریتی باشد، نتیجه پروژه لینوکس ملی میشود که از دهه 80 در کشور ما بودجه بدان تزریق شد و درحال حاضر هیچ دستاورد قابلاتکایی نداریم. دوره لینوکس نیز به پایان رسید و ما اندرخم یک کوچه ماندهایم. نتیجه این است که وقتی اینچنین نگاه کنید، اولا خودکفایی را کنار میگذارید و ثانیا فهم اثرگذاری برای شما بهوجود میآید. اینکه بتوانم یک کلابهاوس داشته باشم که بتواند بخشی از مخاطبان را در جهان به خود اختصاص دهد، آن زمان حذفشدنی نیستیم و از جغرافیای مجازی در جهان نمیتوانند من را حذف کنند یا بهتعبیر بهتر ازطریق افزایش اثرگذاری در جغرافیای دیجیتال جهان هزینه اتخاذ چنین سیاستهایی برای کشورهایی همچون ایالاتمتحده بالا میرود. این اتفاق مهم است، کما اینکه هوآوی بهخاطر اثرگذاری در زیرساختهای مخابراتی حذف نشد. علیرغم اینکه انواع فشارها وارد شد، اما حذف نشد.»