عباس بنشاسته، روزنامهنگار: واکاوی مجموعه آداب و آیینهای روزهای برجسته و مناسبتهای مختلف اعم از اعیاد و شهادتها، میتواند بهعنوان یکی از منابع برای فهم بهتر ابعاد مختلف آن مناسبت مدنظر قرار گیرد. به نظر میرسد توجه به آداب و آیین عید بزرگ غدیر نمونه بسیار خوبی است که میتواند بخشی از پیام روشن غدیر را برای ما آشکار کند. یکی از نکات قابلتوجه در اعمال این روز توصیه به رفتارهایی است که فراتر از آوردههای معنوی فردی برای کسی که به آنها عمل میکند، بهرهمندیهایی نیز برای دیگران دارد. شاید هیچیک از ایام مربوط به مناسبتهای دینی بهاندازه عید غدیر اعمال و آداب ندارد و تردیدی نمیتوان داشت که این همه تعدد احکام و آداب نشان از اهمیت این روز در منظومه فکر و فرهنگ دینی است. گفته شده مجموعه آداب مربوط به شب و روز عید غدیر که در متون روایی و مناسکی بازتاب یافته، حدود چهل مورد است که تنوع قابلتوجهی از رفتارهای عبادی و اجتماعی را در برمیگیرد. این آداب اعمال قلبی و زبانی مانند حمد خدا تا عباداتی مانند نماز و روزه و غسل و زیارت و از توجه به بعد ظاهری خود مانند عطر زدن و آراستن خود و پوشیدن لباس نیکو و نیز حسنمواجهه با دیگران مانند تبسم و گشادهرویی تا رفتارهای اجتماعی گستردهتر مانند جشن، دیدوبازدید، صدقه دادن، افطاری دادن، اطعام، گذشت، برآوردن حوائج مومنان، آسان گرفتن در مخارج زندگی، دورهم جمع شدن و سرانجام بستن پیمان اخوت را در برمیگیرد. نگاهی به برخی از این روایات در این مجال خالی از لطف نیست.
امام صادق(ع) میفرماید: «وَ مَنْ فَطَّرَ فِیه مُومِنا کَانَ کَمَنْ أَطْعَمَ فِئَاما وَ فِئَاما وَ فِئَاما فَلَمْ یَزَلْ یَعُدُّ إِلَى آن عَقَدَ بِیَدِه عَشْرا ثُمَّ قَالَ أَ تَدْرِی کَمِ الْفِئَامُ قُلْتُ لَا قَالَ مِائَةُ أَلْفٍ کُلُّ فِئَامٍ کَانَ لَه ثَوَابُ مَنْ أَطْعَمَ بِعَدَدِها مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقِینَ وَ الشُّهداءِ فِی حَرَمِ اللَّه عَزَّ وَ جَلَّ وَ سَقَاهمْ فِی یَوْمٍ ذِی مَسْغَبَةٍ» یعنی هرکس در روز غدیر مومنی را افطاری دهد، مانند کسی است که فئامی را اطعام کرده و 10بار واژه فئام را تکرار کردند. سپس فرمود: آیا میدانی که یک فئام چقدر است؟ گفتم: نه. فرمود: هر فئام صدهزار نفر است که پاداش کسی را دارد که در روز قحطی و گرسنگی به این تعداد از پیامبران و صدیقان و شهدا را در حرم خداوند اطعام و سیراب کرده باشد.
همچنین امامصادق(ع) میفرماید: «ثُمَّ کُلْ وَ اشْرَبْ وَ أَظْهرِ السُّرُورَ وَ أَطْعِمْ إِخْوَانَکَ وَ أَکْثِرْ بِرَّهمْ وَ اقْضِ حَوَائِجَ إِخْوَانِکَ إِعْظَاما لِیَوْمِکَ وَ خِلَافا عَلَی مَنْ أَظْهرَ فِیه الِاغْتِمَامَ وَ الْحُزْنَ ضَاعَفَاللَّه حُزْنَه وَ غَمَّه» یعنی سپس بخور و بیاشام و اظهار شادی و خوشحالی کن و برادران خود را اطعام کن و بسیار به آنها نیکی و احسان کن و حوائج برادران خود را برآورده کن، بهخاطر تعظیم و احترام این روز و مخالفت با کسانی که در این روز غم و حزن آشکار میکنند که اللَّه حزن و غم آنها را مضاعف گرداند!
از امام رضا(ع) هم روایت داریم که میفرماید: «وَ مَنْ أَطْعَمَ مُومِنا کَانَ کَمَنْ أَطْعَمَ جَمِیعَ الْأَنْبِیَاءِ وَ الصِّدِّیقِینَ» یعنی کسی که در روز غدیر مومنى را اطعام کند، مانند این است که همه پیامبران و صدیقان را اطعام کرده باشد.
امام رضا(ع) همچنین روایت میکند: «اتفق فی بعض سنی أمیرالمومنین الجمعة والغدیر فصعد المنبر علی خمس ساعات من نهار ذلک الیوم فحمد الله حمدا لم یسمع بمثله... الی آن قال... وَ أَظْهرُوا الْبِشْرَ فِیمَا بَیْنَکُمْ وَ السُّرُورَ فِی مُلَاقَاتِکُمْ» یعنی در یکی از سالهای امیرالمومنین، عید غدیر و جمعه با هم همزمان شد. امیرالمومنین، پنج ساعت از روز گذشته به منبر رفتند و چنان حمد و ثنای الهی کردند که مانند آن شنیده نشده بود... تا آنجا که امیرالمومنین (درمورد اعمال روز عید غدیر) فرمودند: بین خودتان فرح و شادی را در چهره آشکار کنید و سرور و شادی را در ملاقات همدیگر آشکار کنید...!
بخشهایی از دعاهای وارده در این روز که ابعاد اجتماعی مناسک غدیر را آشکار میکند را هم میتوان به روایات بالا افزود.
«أَسْأَلُک... وَ تُجِیزَنِی الصِّرَاطَ بِقُدْرَتِک وَ لِوَالِدَی وَ حَامَّتِی وَ قَرَابَتِی [وَ قَرَابَاتِی] وَ جِیرَانِی وَ مَنْ أَحَبَّنِی» یعنی از تو میخواهم... مرا به توان خود از صراط عبور دهی و نیز پدر و مادرم را و خویشاوندان ویژه مرا و بستگانم را و همسایگانم را و هر که مرا دوست دارد.
«اللَّهمَّ وَ اجْعَلْ لِی سَهما فِی دُعَاءِ مَنْ دَعَاک رَجَاءَ الثَّوَابِ مِنْک فِی مَشَارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِها مِنَالْمُسْلِمِینَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُومِنِینَ وَالْمُومِنَاتِ وَ تَقَبَّلْ دُعَائِهمْ وَ أَعِنْهمْ عَلَى عَدُوِّک وَ عَدُوِّهمْ» یعنی بار پروردگارا و برایم بهرهای در دعای کسانی که تو را در شرق و غرب جهان به امید ثواب میخوانند، قرار بده، از زنان و مردان مسلمان و مومن و دعای آنها را بپذیر و آنان را بر دشمنانت و دشمنانشان یاری رسان.
از این روایات و ادعیه میتوان برداشت کرد که پیام غدیر تقویت روابط اجتماعی برمدار دین، حفظ انسجام جامعه، نشان دادن چهرهای گشاده از موالیان امیرالمومنین و پراکندن شادی و نشاط در جامعه است. این نوع دگربینیها، از یاد نبردن بهرهرسانی به دیگران، پیوند زدن خوشی و خرمی خود با خوشی و خرمی دیگران، جمعی اندیشیدن و جامعهگرایی در برابر فردگرایی را میتوان در اعمال و آداب غدیر به وفور مشاهده کرد. لذا این روایات و ادعیه نشان میدهد ائمه سعی داشتند غدیر در عینیت جامعه نیز جریان یابد و همه لایهها و ابعاد زیست خانوادگی و اجتماعی ما را متاثر سازد.
در این مجال در گفتوگو با سیدمحمد قائممقامی، استاد حوزه و دانشگاه به بررسی ابعاد اجتماعی مناسک غدیر نشستیم، علاوهبر این، در این گفتوگو مرور کوتاهی نیز بر جایگاه غدیر از منظر فلسفه تاریخ شیعی داشتیم. مشروح این گفتوگو را در ادامه از نظر میگذرانید.
ما در طول سالیان مختلف غدیر را بیشتر با مناسک آن شناختهایم. مثلا اطعام، گشادهدستی و... که در برخی روایات آمده و همچنین در دعاهای این روز هم نمود دارد و از مناسک خاص این روز است، آیا برای مناسک غدیر میتوان شأن اجتماعی قائل بود؟
این مناسک از این جهت بوده که روز غدیر بهعنوان اعظم اعیاد اسلام از دیگر ایام متمایز شود. میتوان گفت غدیر عید مطلق است چون وجود مبارک امیرالمومنین به عالم معرفی میشود. البته باید گفت اینگونه نبوده که امیرالمومنین تا آن زمان ناشناخته باشد بلکه شناخته شده بود ولی در این روز امر ولایت ایشان رسما اعلام میشود. لذا در روز غدیر آنچه مشهور و معروف و معلوم بوده، رسما اعلام و ابلاغ میشود.
در غدیر با معرفی امیرالمومنین راهکار تداوم حقیقتی که توسط پیامبر آمده بود، اعلام میشود. یعنی سرّ غدیر اعلام راهکار تداوم بعثت است. با بعثت عظیمترین تجلی خدا صورت پذیرفت و درهای آسمان به سوی زمین باز شد و رحمت خاصه خدا بر بشر تجلی کرد و معجزه واقع شد. پس از این بلافاصله این مساله مطرح شد که بعد از آن چه؟ در اینجا دو دیدگاه وجود داشته است؛ یک دیدگاه در استمرار بعثت تشکیک و تردید و استبعاد میکرد و معتقد بود بعثت مقطعی و برههای است و معنویت نمیتواند برای همیشه حاکم بر مادیت باشد.
اما در روز غدیر رهبری آسمانی جهان برای همیشه اوقات معرفی میشود. قطعا آن معنویت قابلتداوم است. غدیر آمده که تداوم داشته باشد. عید بودن غدیر به این علت است که چنین حقیقتی به جهان اعلام شود.
مراسمی مانند شادی و اطعام و عیدی دادن و... برای متفاوت شدن غدیر با ایام معمولی است که همگان بفهمند چه اتفاقی افتاده است. این مراسم علائم و نشانههای ابعاد اجتماعی غدیر است که برای تاکید و یادآوری است. لذا قضیه یک امر اعتقادی فردی و شخصی نیست بلکه امری اجتماعی و سیاسی است.
سوای بحثی که عرض کردم ذکر این نکته نیز خالی از لطف نیست. سوالی که میتوان مطرح کرد این است که چطور میتوان حقایق را به نوزادانی که تازه از عالم ملکوت آمدهاند و اهل فطرتند، یادآوری کنیم؟ نوزاد این حقایق را میداند. نوزادان قریبالعهد به ملکوتاند، فقط باید یک چیزهایی را ببینند. قبل از اینکه با آنها بحث و گفتوگو شود باید به آنها نشان داده شود. مثلا نمازی که والدین میخوانند و دعایی که میکنند، بزرگترین مذکر برای نوزاد است و او را یاد ملکوت میاندازد. این باعث میشود که ملکوت را فراموش نکند. کار دین یادآوری است. یکی از راهکارهای یادآوری، مراسم و مناسک است. بهویژه کودکان از طریق مناسک میتوانند حقایق را بفهمند. مناسک بزرگترین یادآور حقیقت برای همگان –ازجمله کودکان- است. بعد از مناسک باید فلسفه گفته شود و تبیین و تحلیل صورت بگیرد.
همه مناسک ظاهری دارند و باطنی، صرفنظر از ظاهر مناسکی که مخصوص غدیر است، چه منش و بینشی در پس این مناسک وجود دارد؟
غدیر در راس همه اعیاد قرار دارد. در غدیر یک تجلی اعظم صورت میپذیرد که راهکار تداوم تجلی اول یعنی بعثت را اعلام میکند. عید زمانی است که باب آسمان باز میشود و تجلی صورت میپذیرد و رحمت خدا بر بشر ظاهر میشود. یکسال که میگذرد در همان موعد عودی (بازگشت) پیش میآید. این بازگشت به چه چیزی است؟ عیدها عود به یک نقطه اول است. لکن نهفقط بهعنوان یادمان و یادآوری، بلکه تکرار و تجدید است. مجددا همان رحمتی که بار اول تجلی کرد و بر جهان ظاهر شد، دوباره واقع میشود. یعنی انسان در غدیر این معنا را حس میکند که همین الان دریچه آسمان باز شده است و خدا با رحمت رحیمیه خود به جهان نگاه میکند. یعنی همین الان دعوت صورت میپذیرد. تعبیری برای غدیر داریم که غدیر یومالندا است. میفرماید: «رَبَّنَا إِنَّنَا سَمِعْنَا مُنَادِیا ینَادِی لِلْإِیمَانِ آن آمِنُوا بِرَبِّکمْ فَآمَنَّا» یعنی روز غدیر ندای جهانی به ایمان داده میشود. نه اینکه این ندا یکبار سر داده شده است و الان هرسال آن را یادآوری میکنیم و یادمانی برای آن میگیریم، نه؛ بلکه الان هم همان واقع میشود. به همین دلیل است که وقتی شما در این روز درمعرض رحمت خاصه و تجلی خدا قرار میگیرید، قلب شما منبسط میشود. بر اثر انبساط قلبی و روحی و باطنی، خُلق، حسن میشود و رفتار، نیک میشود و عمل، صالح میشود. لذا محبت بین انسانها بیشتر میشود و صله اتفاق میافتد.
یکی از فلسفههای مناسک و برگزاری مراسم دعوت عمومی و اعلام عمومی و ایجاد صداست. واقعا جا دارد برای جهانی که در آستانه تحولات بزرگی قرار گرفته، عید غدیر بهتر معرفی شود.
آیا اهمیت این مناسک تنها از بعد فرهنگی و اجتماعی و روانشناختی است یا از حیث معرفتی هم اهمیت دارد؟
قطعا همین است. یک واقعه معرفتی اتفاق میافتد. متاسفانه در اثر فقدان معرفت و عقلانیت و نفهمیدن این عید، جهان با خسران روبهرو شده است. «ان الانسان لفیخسر» واقعا با عدمدرک حقیقت غدیر و ولایت تحقق پیدا کرده است. دین خدا حقیقتی بر سه پایه مقدس قرآن، کعبه و امام معصوم است. معالاسف برخی دو پایه قرآن و کعبه را قبول کردند ولی پایه سوم را قبول نکردند. معنی سخن این است که قیّم حقایق قدسی میتواند انسان غیرمقدس و خطاکار باشد. این اسلام البته بهخاطر همان دو رکن مقدسش -یعنی تنها قرآن و کعبه- تمدن بسیار عظیمی را در جهان ایجاد کرد؛ عظیمترین تمدنی که تاریخ بشر به خود دیده تمدن اسلامی است، یعنی اسلامی که ابتنای آن به قرآن و کعبه و امام غیرمعصوم بود. لکن این جای تامل برای بشریت دارد که چطور شد این تمدن جای خود را به تمدن رقیب خود یعنی تمدن غرب داد؟ مسلمانان باید فکر کنند چه شد تمدن عظیم اسلامی فروکش کرد و جایگزین دیگری یافت؟ آیا مسلمانان الان نباید خطای گذشته را جبران کنند و بازگردند به اسلامی که بر سه پایه قرآن و کعبه و انسان معصوم بنا گذاشته شده؟
اصل حرف این است که تمدن مادی غربی که به انتهای خود و به بنبست رسیده است و تمام مافی ضمیر خود را آشکار کرده است، باید کنار رود. بعد از تمدن مادی غرب چه تمدنی قرار است در جهان حاکم شود؟ قطعا جهان بعد از این تمدن مادی، به اسلام و معنویت بازمیگردد. لکن این اسلام، اسلام بیولایت نخواهد بود. تلاشها برای احیای اسلام بیولایت، مذبوحانه و احمقانه است. میبینید که تلاش کردند داعش و امثالهم را پدید بیاورند. جهان آینده به اسلام باز میگردد و این معنا را میفهمد که ولایت و غدیر است که قرآن و حج را تفسیر میکند. اصل اشکال تمدن اسلامی این بود که عنصر ولایت و غدیر در آن وجود نداشت.
بعضی مناسک غدیر را تفرقهآمیز میدانند یا برخی این مناسک را به این سو میکشانند، آیا میتوان تفسیر وحدت بخش هم از غدیر یا از مناسک آن داشت؟
ولایت مظهر و نماد واقعی وحدت است. نهفقط وحدت بین فرق مسلمان بلکه وحدت بین بشریت. انسان اگر اهل حقیقت باشد پیام غدیر به او میرسد. غدیر مثل عاشورا انسانهای اهل حقیقت را در یک چتر واحدی جمع میکند. غدیر و عاشورا برای وحدت آمدهاند و چیزی غیر از غدیر و عاشورا نمیتواند وحدت ایجاد کند. البته مومن و کافر وحدت نخواهند داشت اما با غدیر بین موحدین و صالحان و روشنفکران و پاکان عالم در فرقههای مختلف، وحدت ایجاد میشود. هرکس در چارچوب خود اگر اهل حقیقت باشد، غدیر او را به حقیقت و معرفت و توحید و آزادی دعوت میکند. غدیر نهتنها شیعه و سنی بلکه مسلمان و مسیحی را به هم وصل میکند. غدیر برای مسیحیان نوید بازگشت عیسی ابنمریم میدهد و به مسلمان پیام میدهد که خود را آماده بازگشت مهدی موعود کنند.
علاوهبر نکته سوال شما که گاهی به غلط گفته میشود برخی مناسک تفرقهانگیز هستند، نکته دیگری هم گاهی در مورد کلیت مناسک گفته میشود و آن این است که درحال حاضر شیعیان درحال متورم کردن مناسک هستند، دراینباره هم باید بگویم من معتقد نیستم که تورمی در این زمینه وجود دارد، در اصل این باید تردید کرد. اینکه شما چند روز و حتی یک دهه جشن بگیرید حداقل کاری است که در مورد غدیر میتوان انجام داد. مثلا استقبال از محرم را هم نباید تورم مناسک دانست. البته مناسک باید به صورت سنتی و عالمانه برگزار شود و البته تقلیل غدیر به صرف جشن نقص است و ما دائما باید گفتوگوهای علمی و معرفتی داشته باشیم. اما برگزاری این مراسمات متورم کردن مناسک نیست.
جایگاه غدیر در فلسفه تاریخ شیعی چیست و از این منظر چگونه میتوان غدیر را توضیح داد؟
هر انسان عاقل و خردمندی غدیر را تداوم بعثت و راهکار و رمز و راز تداوم نبوت میداند. غدیر نهفقط رمز و راز نبوت و بعثت است بلکه نقش بسیار خاص آن این است که با اجرایی کردن و عملیاتی کردن بعثت، بطون بعثت را استخراج میکند. یعنی جنبههایی از بعثت را استخراج میکند که بشر ندیده بوده و نمیدانسته است.
با غدیر حقایقی از نبوت برای انسان متناسب با ظرفیت زمان مکشوف میشود که قبلا مکشوف نشده بود. نبوت یک جریان محدود نیست بلکه بیکران و بینهایت است و به لایتناهی وصل است. به تعبیر امیرالمومنین که میفرمایند: «ذَهبَ اَلنَّاسُ إِلَى عُیونٍ کدِرَةٍ یفْرَغُ بَعْضُها فِی بَعْضٍ وَ ذَهبَ مَنْ ذَهبَ إِلَینَا إِلَى عُیونٍ صَافِیةٍ تَجْرِی بِأَمْرِ رَبِّها لاَ نَفَادَ لَها وَ لاَ اِنْقِطَاعَ.» یعنی مردم به سوی چشمههای آب تیره اندک که از چشمهای به چشمه دیگر ریزد رفتند و کسانی که سوی ما آمدند به سوی چشمههای صافی آمدند که آبش به امر پروردگار جاری است و تمام شدن و خشک شدن ندارد.
این آن چیزی است که بشر باید به سوی آن بیاید. بشری که مدرنیته و تجدد و علوم جدید را دیده است و به بنبست رسیده، حالا باید به این سو بیاید که از اعماق بیکران نبوت از طریق ولایت استفاده کند. کار ولایت استنباط و استخراج ما فی ضمیر نبوت است که تا ابدیت هرچه که استخراج کند باز هم تازگی دارد.
در مقطعی از تاریخ وقتی این حقیقت در جهان مطرح میشود با کمال تأسف پذیرندگان آن بسیار اندک هستند. غالب انسانها این واقعه را فهم نمیکنند و آن را از دست میدهند و دچار مشکل میشوند. مشکلات و فجایع بشر به درک نکردن این حقیقت بازمیگردد. ما معتقدیم که حقیقت عظمای عالم از طریق بعثت به جهان اعلام و ابلاغ میشود. حقیقتی که به دنبال خود حکمت و علم و ایدئولوژی و بعدها تمدن را دارد، همه از همین جا آغاز میشود. این حقیقت از طریق انبیا در جهان تحقق یافت با این قید که جریان تجلیها و ظهورهای حقیقت وقتی به پیامبر اکرم(ص) میرسد، عظیمترین تجلی خود را پیدا میکند.
بحث این است که اگر به امیرالمومنین رجوع میشد و امامت و ولایت پذیرفته میشد و حقیقت نبوی تداوم مییافت، روند تاریخ عوض میشد. روند عالم و هستی عوض میشد.
چنانچه انسان به تکلیف خود عمل میکرد، تاریخ طور دیگری رقم میخورد. رجوع به امام، تکلیف اول انسان است و همه تکالیف دیگر بعد از این تکلیف است. امام باقر فرمود امت فرمان اول را کنار گذاشت و فرامین را از پله دوم شروع کرد. اگر از پله دوم شروع کنید همه چیز خراب میشود که شد. لذا از ابتدا این موضوع مطرح بوده و تا هنگامی که بشر در این عالم است و چه در برزخ و قیامت، امام وجود دارد. امام کسی است که در تمام مقاطع و مواطن دست شما را میگیرد و با شما هست. امام کسی است که در موطن الست با شما بوده است. امام در الست با انسان بوده است و به هدایت انسان کمک کرده است و تا قیامت با فرد همراه است. حکومت سیاسی هم در ذیل چنین پدیدهای تعریف میشود، یعنی کسی میتواند حاکم باشد که چنین مقامی داشته باشد. کسی که در تمام مواطن همراه من است میتواند بر من حاکم باشد، نه کسی که خودش حیران است. معالاسف دیدگاهی غلبه پیدا کرد که آمدند و گفتند بین دو نظام معنوی و ظاهری تلازمی نیست و لزومی ندارد با هم باشند و بحث سکولاریسم مطرح شده که بقیه ایسمها هم از دل آن درآمد.
حرف جدید غدیر برای انسان مدرن امروز این است که انسان مدرن باید به معنویت و ایمان بازگردد. او همه دستاوردهای قبل از خود را خواهد داشت اما باید بتواند بین دستاوردهای مثبت و منفی باقیمانده از دورانهای قدیم و جدید تفکیک قائل شود. یک میزان لازم است تا بداند چه عناصری از تمدن –چه تمدن قدیم شرقی و چه تمدن مدرن غربی- را نگه دارد و چه عناصری را دور بریزد. این مقدمهای است برای اینکه علم و حکمت جاری شود. بشریت تا به حال علم و حکمت حقیقی اللهی را درک نکرده است. با ولایت بینشها و تفکرات و فهمها تازه میشود و نگاه انسان به هستی جدید میشود. به این صورت جلواتی به انسان میشود که میتواند حرف تازه بزند و به تازگی میتواند خدا را وصف کند و بشناسد. علمی که الان بشر دارد در برابر آنچه به دست خواهد آورد، ذرهای بیش نیست.