ابوالقاسم رحمانی، دبیر گروه جامعه: این گزارش هم احتمالا از آن دسته گزارشهایی است که به چشم نمیآید؛ از آن دسته گزارشهایی که قربانی اتفاقات مهم روز میشوند و فارغ از میزان اهمیتشان، آنطور که انتظار میرود، دیده و شنیده نمیشوند. با اینحال اما این را میدانم و میدانیم که چشم خیلیها، خصوصا مردمی که در منطقه زاگرس سکونت دارند و زندگی و معیشتشان گره به این مناطق و منابع طبیعی آن خورده، به همینها است؛ به اینکه رسانهها در این بیخبری و انفعال مسئولان و خیلیهای دیگر، صدای آنها را برسانند، بلکه تغییری صورت گیرد و توجهی به آنها جلب شود. ماجرای آتشسوزی در جنگلها و مراتع کشور را حتما زیاد شنیدهاید. سالهای سال است که کشور ما و بسیاری دیگر از کشورهای دنیا با آن دستوپنجه نرم میکنند و اتفاق جدیدی نیست. منتها هم در ایران و هم در تمام آن کشورهای دیگر، این موضوع بهعنوان یک دغدغه و نگرانی طرح شده و میشود و هموغم بسیاری از کشورهای دنیا و سیستمهای مدیریتی آنها، حلوفصل و بهحداقل رساندن خسارتهای ناشیاز این مساله است. در منابع و اخبار که بهدنبال علل وقوع چنین آتشسوزیهایی میگردیم، بیش از همه بارندگیهای زیاد، تغییرات اقلیمی و گرم شدن کره زمین بهعنوان علل اصلی ولی بعد از علل انسانی نام برده میشوند. به همین خاطر شاید اولین چیزی که موردانتظار جامعه محلی و دغدغهمندان قرار میگیرد، آمادگی، عدم غافلگیری و پیشبینی و پیشگیری از آنها است. یعنی حداقل در ایران میدانیم که هرساله در چنین ایام و تاریخهایی، بخشی از پوشش گیاهی و مراتع کشور به دلایل مختلف و متعددی دچار حریق و آتشسوزی میشوند، منتها درست در همین ایام که حالا دیگر همه آن را میدانیم، دستگاههای مسئول غافلگیر میشوند، یا انتخاب میکنند که غافلگیر شوند و حجم زیادی از جنگلها و پوشش گیاهی مناطق مختلف کشور، خصوصا جنگلها و مراتع زاگرس در جنوب و جنوبغرب کشور دچار حریق میشوند و میسوزند. امسال هم همچون سابق با چنین پدیدهای روبهرو هستیم و دوباره از آن مناطق اخباری به گوش میرسد که خبر از وقوع آتشسوزی میدهند. آتشسوزیهای پردامنه و طولانیمدت و ویرانگر که سوای نابودی بخش قابلتوجهی از منابع طبیعی کشور گرم و خشک ایران، معیشت و اقتصاد مردم محلی را تهدید میکند و باعث بروز نارضایتیها و مشکلات عدیده اجتماعی هم میشود. ناگفته نماند که ماههای گذشته و درجریان وقوع حوادث مشابه و سالهای گذشته در همین ایام، در ارتباط با این پدیده حرفهایی زدیم و به آسیبشناسی و ارائه راهکار پرداختیم. اینبار اما بهجای رجوع به کارشناسان و تکرار سخنانی که پیشتر در همین صفحه ردیف کرده بودیم، بهسراغ یکی از مردم محلی که خود شاهد و ناظر این آتشسوزیها است و درجریان اطفای حریق جنگلها و مراتع زاگرس بهعنوان نیروی مردمی و یک فعال محیطزیست حضور فعال دارد، رفتیم. سیدجواد هادیاصل، از اهالی کهگیلویهوبویراحمد، توضیحات کامل و آسیبشناسی مدونی از آنچه در این مناطق درحال رخ دادن است دارد که با هم میخوانیم.
آتشسوزی اخیر را به تولید زغال ربط میدهند، ولی اینطور نیست
این مستندساز و فعال محیطزیست به «فرهیختگان» میگوید: «آتشسوزی در دوسه سال اخیر بسیار گسترده شده است. اینکه چرا این اتفاق افتاده، جای سوال و پیگیری دارد. عوامل زیادی تاثیرگذار خواهد بود. مناطقی که الان وجود دارد کوه حاتم است که رها شده و اگر اینطور ادامه پیدا کند، باید مهار شود. آتشسوزی اخیر در همین دوسه روز اخیر در این منطقه رخ داده و بهسرعت درحال پیشروی است. کوه حاتم در شهرستان بهمئی استان کهگیلویهوبویراحمد در شرق خوزستان قرار دارد. این آتشسوزی یکی از معدود آتشسوزیهایی است که علت آن افرادی معرفی میشوند که زغال درست میکنند، چون برخی میگویند این حریق فقط برای زغال است که بهنظر من و براساس شواهد موجود این ادعا درست نیست. مردم این منطقه درطول تاریخ زغال درست میکردند و از چوبهای جنگلهای این منطقه برای تولید زغال بهره میبردند، ولی هیچگاه آتشسوزی اینچنینی نداشتیم. آتشسوزی به ضرر افرادی است که زغال درست میکنند. اینها نمیخواهند درخت از بین برود. آن کوه استثنائاً یکی از مراکز انبوه تولید زغال درطول سالیان دراز بوده است، نه فقط امسال، حتی در سالهای قبل! شغل مردم آن منطقه تولید زغال بوده و مسئولان منطقه هم خبر دارند؛ یعنی آنها را میشناسند و هیچوقت برخوردی با آنها نداشتند. گاهی میگویند با اینها برخورد داشتند، ولی برخوردی که تاثیری در روند تولید زغال داشته باشد، عملا وجود ندارد. میگویند برخی از افراد سودجویی کردند، چون قیمت زغال بالا رفته و هر گونی 150 تا 200 هزار تومان است و بهعبارتی تجارتی پرسود شده است. میزان تولید افزایش پیدا کرده است و از اینرو میزان بیشتری زغال تولید میشود و این آتشسوزی هم برای همین افزایش ظرفیت تولید است و حتی بر سر این تولید بیشتر بین جامعه محلی و تولیدکنندگان زغال کار به درگیریهای حتی مسلحانه هم میکشد که بهنظر من این باز توجیه محسوب میشود، چون نیروهای انتظامی و نظامی هستند و میتوانند جلوی آن را بگیرند. اتفاقا چنین ادعاهایی توجیهاتی برای سرپوش گذاشتن بر ضعف عملکرد آنهاست.»
منابع طبیعی استان با تفاوت معناداری حجم آتشسوزیها را پایینتر اعلام میکند
این فعال محیطزیست با اشاره به حجم و میزان آتشسوزیهای اتفاقافتاده در منطقه زاگرس گفت: «حجم و میزان آتشسوزیها نکته مهمی است که باید به آن توجه شود و اصلا میتواند دریچه خوبی برای ورود به بحث باشد و مشخص کند ما در ارتباط با چه محدوده و میزانی از آتشسوزی و از بین رفتن منابع حرف میزنیم. متاسفانه سازمان جنگلها یا اداره منابع طبیعی کل شهرهای زاگرسنشین آماری که ارائه میدهد کاملا غلط و نادرست است. بهطور مثال چند نمونه عنوان میکنم. درحال حاضر بیشترین استانی که در حوزه زاگرس آتشسوزی دارد، اول فارس و بعد کهگیلویهوبویراحمد است. الان که خدمت شما هستم، استان فارس تقریبا 15 هزار هکتار آتشسوزی داریم. طبق نقشههای ماهوارهای که سازمان نقشهبرداری کشور ارائه میدهد، این میزان آتشسوزی در همین ماههای ابتدایی سال 1400 قابلفهم و ارزیابی است. اما مسئولان مربوطه این آمار را کمتر اعلام میکنند. سال گذشته در استان کهگیلویهوبویراحمد 40 هزار هکتار آتشسوزی داشتیم که در جنگلها و مراتع این منطقه بود. سازمان منابع طبیعی استان میزان آتشسوزی و مراتع و جنگلهای آتشگرفته را هزار و 700-600 هکتار اعلام کرد؛ یعنی آن حجم و آن چیزی که اعلام میکنند با واقعیت موجود تفاوت دارد. در آتشسوزی کوه خائیز که سال گذشته سروصدا کرد 4 هزار هکتار سوخت و آن را منابع طبیعی 40 هکتار اعلام کرد. 6 شبانهروز برای اطفای آن حریق آنجا بودیم و هرچه میرفتیم تمام نمیشد. نمیدانم چطور این آمار را اعلام میکنند و چرا شفافسازی نمیکنند؟ از هرکسی هم که علت این تناقضات آماری را پیگیری کردم، کسی جوابگو نیست.»
ایجاد جادههای متعدد و دسترسی مستقیم مردم، تعارض مردم با خودشان، سازمانها و...علل اصلی آتشسوزیها
هادیاصل به علل اصلی وقوع این آتشسوزیها اشاره میکند و میگوید: «علل آتشسوزیها چیست؟ باید بگویم در سه سال گذشته آتشسوزیها به یکباره حجم زیادی پیدا کرد. بهعنوان کسی که در این حوزه حضور دارم، دلایل مختلفی را در این امر میبینم. نمیتوان گفت تنها یک دلیل باعث بروز چنین فاجعهای است. بهترتیب اولویت حضور بیشازحد مردم در مناطق و طبیعت در فصل گردشگری بهواسطه راههای ارتباطی که وجود دارد، در ایجاد و فراگیری این آتشسوزیها دخیل است. کوههای ما پر از جاده شده و دسترسیها آسان شده است. مردم با ماشین به دل طبیعت میروند و آتش روشن کرده و درنهایت آتش را رها میکنند. علاوهبر آتش روشن کردن و مهار نکردن آن آشغالی که در طبیعت میریزند یک ماه بعد که علف خشک میشود، این آشغالها باعث آتشسوزی میشوند. حوالی ظهر 5-4 نقطه کوه و اطراف شهر با هم آتشسوزی رخ میداد. این نشان میدهد عامل شیء همچون شیشه میتواند تاثیرگذار باشد و آغاز آتشسوزیهای گسترده را همین زبالهها و اقلامی که مردم در طبیعت رها میکنند، رقم بزنند. این یکی از دلایل است. دلیل دیگر تعارضاتی است که بین مردم و دولت و همچنین بین مردم با مردم وجود دارد. نقش مهم سازمان جنگلها یا منابع طبیعی در اینجا بارها مشخص شده است.
بارها در مناطقی به مردم گفتهایم کمک کنید تا بتوانیم زودتر آتش را مهار کنیم ولی میگفتند منابع طبیعی را از منطقه بیرون کنید تا ما آتش را خاموش کنیم. تعارض مردم با منابع طبیعی بسیار زیاد است، منابع طبیعی رفتارهای بهاصطلاح قانونی با مردم دارد، برخوردهای قهری با مردم میکند و مردم بومی که طبیعت بخشی از زندگی آنهاست عصبانی میشوند و از طبیعت انتقام میگیرند. مردم بومی زاگرس از طبیعت بهرهبرداری میکنند و به نحوی نیست که آن را نابود کنند چون در طول تاریخ زندگی مردم عشایر و روستاهای زاگرس به این طبیعت وابسته بوده است. نمونهای عنوان کنم؛ درختان زیادی در جنگل خشک هستند. این درختان بلوط بخش اندکی میتوانند بمانند و جزئی از اکوسیستم شوند و قارچها از این درختان رشد کنند ولی بخش زیادی از آنها در طبیعت اضافه هستند و اینها را مردم میتوانند استفاده کنند. منابع طبیعی همان درختانی که عشایر بار الاغ میکند و میبرند را میگیرد و آنها را جریمه میکنند. مردم هم عصبانی میشوند چون این درختان خشک، هیزم محسوب میشوند و آن درخت هم خشک است و ارزشی ندارد که در طبیعت بماند. درموقع آتشسوزی هم همان درختان حجم زیادی از آتشسوزی را ایجاد میکند. در اینجا منابع طبیعی میگوید معضل قانونی داریم. قانون در جاهایی استثنائی قائل میشود و به مردم کمک میکند. اگر قرار است این درخت را حذف کنیم تا به نفع طبیعت باشد مشکلی ندارد که مردم از آن استفاده کنند. ولی این به ضرر مردم و منابع طبیعی میشود! در یک جاهایی زمینخواری بحث تعارض مردم با دولت میشود. بخشهایی از جنگلها و مراتع را تعمدا آتش میزنند تا آن منطقه از بین برود و بعدا آن را به کشاورزی تغییر کاربری دهند. اینها عمده نیستند یعنی جزئی هستند و نمیتوان خیلی در آمارها به آنها اشاره کرد ولی واقعیتی هستند که وجود دارند. بخش دیگر از این تعارضات بین مردم با مردم است. یکی از افراد خانواده با یکی از افراد قبیله دیگر مشکل دارند و زمین آنها را آتش میزنند یا مرتع آنها را آتش میزنند که اینها نیز معدود هستند. ولیکن نکته مهم بحث عمدی بودن بخشی از آتشسوزیهاست. بارها در آتشسوزی رفتیم و از مردم شنیدیم این را فلانی و بهمانی آتش زدند و رفتهاند. یک فردی را دیدهاند آتش زده و فرار کرده است. هیچوقت این افراد شناسایی نشدند و علت این کار مشخص نشده است. نیروهای امنیتی و انتظامی و نظامی یک کلمه با مردم حرف نزدند، در این زمینه کسی را شناسایی یا بازداشت کردند یا خیر؟ هیچوقت قوه قضائیه نگفته است فلان شخص را بهخاطر آتشسوزی جریمه یا بازداشت کردیم. گزارش در این حوزه صفر است. تعدادی از عوامل آتشسوزی سال گذشته شناسایی شدند و کل مردم منطقه میدانستند که تعارض دو دامدار در مرتع باعث آتشسوزی شده بود. یکی مرتع را آتش زد تا به دامدار دیگر ضربه بزند، آتش به مناطق حفاظت شده کشیده است. این دو شخص را چهکار کردند؟ هیچ! حتی شنیدهایم بازداشت کردند ولی مراجع قضایی آزاد کردند. یعنی این واقعا جای سوال است که هیچ نهادی تاکنون پاسخ نداده یک نفر در این رابطه شناسایی شده باشد و با آن برخورد شود و به مردم هم بگویند با این فرد برخورد شده است. این برای ما جای سوال است.»
ناتوانی در اطفای حریق جنگلها؛ 90 درصد سوءمدیریت و 10 درصد کمبود تجهیزات
یکی دیگر از اصلیترین سوالات در ارتباط با این آتشسوزیهای تکراری و پردامنه، ادامهدار شدن آنها بهعلاوه عدم مهار بهموقع و از بین رفتن بخش قابل توجهی از جنگلها و مراتع حتی بعد از آغاز عملیات اطفا است.
این فعال محیطزیست میگوید: «برخلاف بسیاری از ادعاها از سوی برخی مسئولان و فعالان محیطزیست در دو سه سال اخیر بارندگیها آثار زیادی روی آتشسوزی نداشته است. اما با این وجود در مواجهه با مساله آتشسوزی جنگلها، سوال اساسی مربوط به بحث پیشگیری است. وقتی در طول چند سال این اتفاقات تکرار میشود یکسری نقاط مرتب و به دفعات در طول دو سه سال اتفاق میافتد. چرا تدبیری برای پیشگیری از آن وجود ندارد؟ وظیفه چه کسی است که این پیشبینی را انجام داده و مراتب جلوگیری از آن را تامین و اجرا کند؟ منابع طبیعی و جهاد کشاورزی وظیفه دارند. وزارت کشاورزی در این حوزه اصلا پاسخگو نیست. یک پیشگیری ایجاد آتش در نقاطی است که احتمال حریق در آنها زیاد است. گماشتن دیدهبان یکی دیگر از عوامل پیشگیرنده است. این مملکت فقیر نیست که نتواند در چند نقطه مهم جنگلبان یا دیدهبان بگذارد. این دیدهبانها میتوانند سریع آتشسوزی را اطلاع دهند. برای ما سوال است که چرا در اطفای حریق دیر اقدام میشود. چندین بار اتفاق افتاد که برای مهار آتشسوزی رفتیم و نیروهای منابع طبیعی دوست نداشتند برای کمک بیاییم. با برخی برخورد شده که مردم برای کمک نیایند و بهگونهای میخواستند ضعف آنها را مردم نبینند. اطلاعرسانی نمیکنند درحالیکه از بخشهای زیادی اطلاع دارد و بهصورت عمومی اطلاعرسانی نمیشود. بعد از سه روز مشخص میشود در یک منطقه دورافتادهای آتشسوزی شده است. تا جایی که مخفیکاری سازمان جنگلها و منابع طبیعی جای سوال دارد و هیچکس یقه اینها را نمیگیرد. یکبار وزیر کشاورزی را بازخواست نکردند که چرا آمار دروغ میدهید و چرا اطلاعرسانی نمیکنید؟ این امر در سطح ملی گستردهتر میشود. زمانی باید نیروی ارتش، سپاه و... ورود کنند که منابع طبیعی به فرمانداری اعلام بحران کند و آنها از سایر نهادها درخواست کنند تا حضور داشته باشند. این را باز اعلام نمیکنند، یک مامور منابع طبیعی و مسئول شهرستان تماس میگرفت و میگفت وضعیت خوب است و آتش را مهار میکنیم. با اینکه آتش نیاز به بالگرد و نیاز به نیرو دارد به دروغ میگویند مهار شده است. همان آتشسوزی بیش از 600 هکتار را از بین میبرد. این موارد بسیار زیاد است. در قانون مشخص شده است کل نهادها باید در منابع طبیعی ورود کنند و حتی مردم موظف هستند ولی در استانها و کشور به منابع طبیعی تفویض اختیار شده است و آنها تصمیم میگیرند که در چنین مواردی چگونه عمل کنند. شنیدهایم در بودجه 1400 مبلغ بسیار زیادی به این امر یعنی آتشسوزی جنگلها تعلق گرفته است و این مبلغ هم به سازمان جنگلها ارائه داده شده و آنها نیز صورتحساب میدهند و پول میگیرند، یعنی به نوعی آتشسوزی برای آنها کاسبی شده است. بابت این آتشسوزیها حق ماموریت دریافت میکنند و مهم نیست 10 روز یا یک روز آتشسوزی طول بکشد. این امر باید بررسی شود. چرا از نیروهای هوایی استفاده نمیکنند؟ یکی از دوستان بخشنامهای را برای من ارسال کرد که یک شرکت سمپاشی هوایی وجود دارد که هواپیماهای سبکی دارند که آبپاش هستند و میتوانند در ارتفاعات به راحتی آتشسوزی را مهار کنند. اینکه چرا از اینها استفاده نمیشود جای سوال است! شاید بهخاطر پول است که نمیخواهند خرج این مسائل کنند و پول به جیب خود آنها برود. درنهایت تجهیزات نیز مساله دارد. 90 درصد مشکل سوءمدیریت است که نمونههایی از آن را بیان کردم و من سوءمدیریتها را بهعنوان کسی که وسط میدان است دیدهام. متاسفانه مسئولان مردم را مزاحم میدانند و نمیگذارند برای کمک بیایند. مردم وسط میدان نیایند و دغدغه نداشته باشند هیچگاه مشکلات حل نمیشود. برخی از تشکلها و فعالان محیطزیست از این فرصت بهرهبرداری میکنند و قراردادهایی را برای بحث آتشسوزی میبندند. این کاسبی و معضل جدیدی است که ایجاد شده است. سوای این 90 درصد، 10 درصد کار هم مربوط به تجهیزات است. مهمترین امر در تجهیزات پوشش هوایی است. در جنگ نیروی زمینی باید باشد ولی اگر پشتیبانی هوایی نداشته باشد آسیبپذیر است. اگر اسلحه نداشته باشد با سنگ نمیتواند بجنگد. در روستاها باید هر دهیار دمنده، آبپاش، وسایل مهار آتش داشته باشند و همچنین آموزش دیده باشند. این اتفاق نمیافتد چون منابع طبیعی میخواهد مامورهای خود منابع طبیعی بروند و حق ماموریت بگیرند. مهم نیست آتشسوزی چقدر طول بکشد. در پایان این را هم بگویم که در کل در این حوزه هر اتفاقی و بحرانی رقم بخورد یکسری از افراد سوءاستفاده میکنند و در هر اتفاقی این طبیعی است ولی انتظار داریم مردم هوشمندانه نسبت به این اتفاقات عمل کنند. افرادی در فضای مجازی هستند و به صورت شیادگونهای تصاویری منتشر میکنند که با احساسات مردم بازی شود و پولهایی جمعآوری کنند، بهطور مثال تصویر حیوانی را نشان میدهند که سوخته و میگویند آتشسوزی فلانمنطقه است تا پول جمع کنند. درحالیکه اینها شیادی است. اگر شخصی مثل من بگویم وسط میدان هستم هم نمیتوان به حرف من استناد کرد. باید مردم و مسئولان در این حوزهها هوشمندانه رفتار کنند مخصوصا فضای مجازی که رصد آن بسیار سخت است.»