زینب مرتضاییفرد، روزنامهنگار:مدتهاست دنیایی از قصه و نمایش در قاب جعبه به اصطلاح جادویی که به آن تلهتئاتر میگویند، گم شده است و دیگر ردی از آن به چشم نمیخورد. قصههایی که بهخصوص در دهه 60 و 70 طرفداران پر و پاقرصی داشتند. اما حالا چند سالی میشود که هیچ خبری از این فضا نیست و شاید تنها هرازگاهی بخشی از اثری از شبکه چهار روی آنتن برود و بعد بازهم در سکوت خبری که سالهاست وجود دارد، گم شود. جریانی که اگر بود بهخصوص در این روزها که خیلی چیزها به لطف آن ویروس منحوس تغییر کرده، کمک زیادی به اهالی جهان نمایش میکرد. ولی خب نیست و این نبودن دغدغهای است که برای خیلیها سوال شده، اینکه اصلا چرا در تمام این سالها دیگر به شکل متمرکز این فضا را ندیدیم و هیچ خبری هم از آن نیست؟ درحالی که اهالی تئاتر برای آن آمادگی دارند و مدتها چشمانتظارش بودند. در ادامه هم از این ماجرا گفتیم و گپی هم با حسین مسافرآستانه زدیم، مواردی که میتوانید سری به آن بزنید و از کموکیفش باخبر شوید.
از کی شروع شد؟
بگذارید اول به تاریخچه تلهتئاتر معروف اما گمشده نگاهی بیندازیم. داریوش مودبیان که از پیرهای دیر این فضاست، در یکی از نشستهایش درباره تاریخچه تلهتئاترها بیان کرد: «در یازدهم سپتامبر 1928، با نمایشی بهعنوان «فرستاده ملکه» اولین نمایشنامه تلویزیون درآمریکا نمایش داده شد و این روند ادامه پیدا کرد.»
در کشور ما هم در یازدهمهر ماه 1337 نخستین شبکه تلویزیونی آغاز به کار کرد که در سال 38 بهصورت پراکنده گاهی تئاتر هم پخش میکرد. بین سال 39 تا 45 و طی هفت سال بیش از 300 تئاتر در تلویزیون ملی اجرای زنده داشت ولی اولین ضبطها به سالهای 47 بر میگردد. مودبیان میگوید که تلویزیون ملی در سال 45 آغاز به کار میکند و اولین نمایش آن کاری از عباس جوانمرد است که «شهر آفتاب و مهتاب» نام دارد و توسط مرحوم علی حاتمی نوشته شده بود.
به گفته او از سال 45 تا 57 حدود 25 تئاتر تلویزیونی در شبکه ضبط و بهصورت مستقیم پخش شد و از سال 58 هم 255 تئاتر تلویزیونی در سه شبکه اجرا شد و بهطور کلی او و همکارانش در طول 48 سال نزدیک به 800 نمایش تلویزیونی را ضبط و اجرا کردند. درادامه هم روزبهروز به تعداد این آثار اضافه میشد تا اینکه در دهه 60 و 70 این جریان برای خودش جایگاه ویژهای پیدا کرد.
گزارش تئاتری، تئاتر استودیویی و تئاتر اقتباسی هم سهگونه رایج تلهتئاترهایی هستند که روی آنتن رفتهاند.
یک مرور کوتاه
از بین آثار مختلف چندتا از این کارها هنوز که هنوز است در ذهن خیلیها مانده مثل نمایش «دو مرغابی در مه» که اولینبار در سال ۱۳۶۴ از تلویزیون پخش شد و مرحوم حسین پناهی بهعنوان نویسنده درآن حضور داشت. «باجناقها» هم یکیدیگر از این کارهاست که در سال ۱۳۶۶ به کارگردانی داریوش مودبیان با حضور بازیگرانی همچون اکبر عبدی، رسول نجفیان،آزاده پورمختار، سوسن مقصودلو و... ساخته شد و با لحن و زبانی طنزآمیز، روابط دو باجناق که در یک محله زندگی میکردند را به تصویر کشید. همچنین یکی از اولین آثار تصویری ساختهشده درباره دفاع مقدس، تلهتئاتری دوقسمتی بهنام «دام» است که در سال ۱۳۵۹ به کارگردانی جواد انصافی ساخته شد. در همان سالها تلهتئاتری با نام «سنگر» نیز به کارگردانی بهزاد فراهانی از تلویزیون پخش شد. همچنین «تلهموش»، «نکراســــــــــــوف»، «اسکندر مقدونـی»، «معمــــــــای یک قتل»، «کالیگولا»، «بازپرس» و... هم چند تا از عناوین آثار معروفیاند که در این فضا ساخته و پخش شد.
علاوهبر اینها یکی از نکاتی که درباره این فضا وجود دارد، این است که بسیاری از هنرمندان و چهرههای مطرح سینما و تلویزیون، سالها بهعنوان نویسنده، کارگردان، بازیگر و حتی عوامل فنی در ساخت این آثار حضور داشتهاند؛ چهرههایی مانند آتیلا پسیانی، حسین پناهی، مرضیه برومند و پرویز پرستویی، داوود میرباقری و... .
اما اصلا چرا؟
شاید بپرسید این همه آسمان و ریسمان بافتید که چه؟ اصلا چرا امروز به این دست کارها نیاز داریم؟ اول آنکه این آثار در روزگاری که مدام بحث هزینههای گزاف را برای تولید محتوا مطرح میکنند، جزء تولیدات کمهزینهتری محسوب میشوند که میشود در یک یا چند قسمت روی آنتن بروند. از سوی دیگر تجربه و یک پرسوجوی ساده از اطرافیانتان نشان میدهد که این آثار آنقدر قدرت جلب مخاطب دارند که با گذشت سالها از آن هنوز هم در ذهن خیلیها باقی ماندهاند، جریانی که میتواند کمک بزرگی به رسانهای باشد که درگیر قصههای تکراری و سریالهای یکنواخت شده است.
همچنین نباید از قدرت تئاتر غافل شد همانطور که هادی مرزبان هم با انتقاد از نادیده گرفتن تلهتئاترها در تلویزیون گفته بود «این اتفاق درحالی میافتد که تئاتر از نظر من ابرهنر است، ابرهنری که مادر همه هنرهاست و بهمنظور جلوگیری از آسیبهای اجتماعی و اخلاقی میتوان از آن بهره برد. تئاتر کارکردهای اجتماعی دارد و نقش و تاثیر آن بر رفتارهای اجتماعی و داشتن زندگیای بهتر انکارناپذیر است.»
درکنار همه اینها در روزهایی که کرونا نفس هنر را هم در بخشهای مختلف گرفته، این تلویزیون است که میتواند سراغ حوزههای گوناگون ازجمله همین تئاتر برود تا با نمایش آن در قالب تلهتئاترهایی که برای همه ما آشنا هستند، راهی برای تنفس و گریز از خفگی اجباری که سالنهای تئاتر و هنرمندان این عرصه گرفتارش شدهاند، باز کند.
ناگفته نماند از اواخر دهه هفتاد مسئولیت تولید تلهتئاترها به شبکه چهار سپرده شد و این روند همچنان ادامه دارد. در این راستا محمدامین نوروزی، مدیرگروه ادب و هنر شبکه چهار سال گذشته نوید تشکیل شورای سیاستگذاری تلهتئاتر، با محوریت این شبکه را داده بود اما متاسفانه خبری از آن نشد. البته نوروزی در گپ کوتاهی که تازگیها در اینباره داشتیم شکلگیری این اتفاق را نیازمند مدیریت و برنامهریزی در سطح کلانی از سازمان دانست و گفت: «تلهتئاتر برای تلویزیون یک ضرورت است آن هم در روزگاری که تئاتر دچار رکود و تعطیلی شده. با این حال احیای این فضا مستلزم پیگیریهای بیشتر از سطوح بالاتر مدیران سازمان است.»
همه موارد مطرح شده تا به اینجای ماجرا جزء ادله مهم و قابلتوجهیاند که لزوم پرداخت و جان دادن دوباره به این دنیا را پررنگتر از قبل مطرح میکند، اتفاقی که میتواند بهمثابه شکل گرفتن روح تازهای بین آثار همیشگیای باشد که مدام در تلویزیون مشابه یکدیگر، پخش میشوند.