زهرا رمضانی، روزنامهنگار: دیگر زمان زیادی از عمر دولت دوازدهم باقی نمانده است، دولتی که بعد از گذشت 8 سال نمره کارنامه کارهای نیمهتمام و انجامندادهاش در عرصههای مختلف مانند نظام آموزش عالی از فعالیتهای انجامشدهاش، بالاتر است. اگر بخواهیم دقیقتر بگوییم، وزیر علوم آتی باید خود را برای روزهای سخت سروسامان دادن به وضعیت دانشگاهی کشور آماده کند. وضعیتی که قبل از ظهور یکباره کرونا هم با معضلات زیادی دستوپنجه نرم میکرد و حالا دیگر مشکلات آن چندبرابر شده است. عدم ارتباط صحیح دانشگاهیان با بخشهای مختلف صنعت، نظام ارتقای استادان، تداوم شیوه آموزش و پیگیری فعالیتهای پژوهشی آن هم در دوران کرونا، زمینهسازی بسترهای لازم برای نقشآفرینی دانشگاهها در اقتصاد و... همگی موضوعاتی است که هرکدامشان بارها طی سالهای اخیر توسط فعالان نظام آموزش عالی کشور مطرح شده و وزارت علوم دو دولت فعلی و قبل هم زمان کافی برای اصلاح سازوکارهای مرتبط با هرکدام از این بخشها داشته است و علیرغم صدور آییننامههای مختلف در حوزههایی مانند شیوه ارتقای استادان آنچه در کف دانشگاهها وجود دارد این است که این آییننامهها نتوانسته مسیری برای بهبود شرایط ایجاد کند. در کنار آن، کمفروغ شدن فعالیتهای پژوهشی و تحقیقاتی استادان در برخی رشتههای هایتک مانند هوافضا هم از دیگر مسائل مبتلابه امروز جامعه آکادمیک کشور به شمار میرود که اگر وزیر علوم آینده در همان ماههای نخست نتواند راهکار عملیاتی برای آن درنظر بگیرد، باید گفت سرنوشت خوبی در انتظار چنین رشتههایی که کشور دست برتر را در آنها دارد، نخواهد بود.
در این گزارش سراغ فرشاد پازوکی، از استادان رشته هوافضای دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوموتحقیقات رفتیم تا از او درباره اولویتهای وزارت علوم چه در ساحت کلی اصلاح نظام آموزش عالی و چه رفع چالشهای مرتبط با این رشته بپرسیم. فردی که در کنار فعالیتهای آموزشی و پژوهشی، دبیری انجمن هوافضای ایران را برعهده دارد و در محیط اجرایی هم با چالشهای مرتبط با این رشته در ارتباط است. متن کامل این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
بهروز کردن شیوه آموزش در دانشگاهها اولویت اصلی وزارت علوم شود
وضعیت نظام آموزش عالی کشور را در 8 سال گذشته چطور ارزیابی میکنید و وزارت علوم آتی باید چه اولویتهایی را مدنظر قرار دهد؟
اولویتی که فکر میکنم وزارت علوم و دولت آینده باید در حوزه آموزش مدنظر قرار دهد، این است که زیرساختهای آموزش آنلاین را با توجه به کرونا اصلاح کند؛ چراکه امروز بسترهای فعلی در کشور پاسخگوی نیازها نیست، هرچند باید پیش از این برای چنین شرایطی فکر میکردیم. مساله دوم اینکه باید سیستم آموزشی را بهروز کرد، به این معنی که نحوه آموزشی که امروز در دانشگاههای کشور دنبال میشود، با نحوه آموزشی که در سطح استانداردهای بینالمللی وجود دارد، متفاوت است و این مهم یکی از بزرگترین مشکلاتمان محسوب میشود. یعنی ما همچنان به شیوه سنتی آموزش میدهیم، درحالیکه دنیا از دوره ابتدایی گرفته تا دانشگاهها بهسمت تجربی حرکت میکند. سومین ضعفمان این است که رشتههای بینرشتهای باید فعال شوند. متاسفانه جامعه دانشگاهی ما چنین رشتههایی را ندارد و به همین دلیل باید برحسب نیاز کشور خودمان، رشتههایی را تعریف کنیم که کاربردی بوده و میتوان از آنها خروجی گرفت تا نتایج آن در زندگی روزمره مردم متبلور شود. نکته دیگر در حوزه آموزش که باید بیش از پیش مدنظر قرار بگیرد، انگیزه دادن به معلم و دانشجو است. متاسفانه امروز الگوهایی که در گذشته داشتیم، زیرسوال رفته، بهطوریکه بنده بهعنوان استاد دانشگاه هیچگاه نمیتوانم به شاگردم بگویم همان مسیری را برود که من طی کردهام تا از این طریق بتواند به زندگی قابلقبولی دست پیدا کند. امروز به جایی رسیدهایم که ارزش واژهها از دست رفته است و طبیعتا وقتی زندگی یک استاد دانشگاه زیر خط فقر باشد، چطور میتواند الگو باشد.
شرایط امروز در نظام آموزش عالی کشور صرفا ماحصل سیاستهای دولت فعلی است؟
بله. در دولت فعلی وضعیت معیشتی استادان و معلمان بهشدت تنزل پیدا کرد، البته هیچگاه در نظام آموزشیمان حقوق معلم و استاد دانشگاه در مقایسه با دیگر شغلها مناسب نبود اما این روند در 8 سال گذشته با اختلاف طبقات بیشتری همراه بوده و به جایی رسیدهایم که امروز استادان مشکل معیشتی پیدا کردهاند، در چنین شرایطی چطور میتوان فعالیتهای آموزشی و پژوهشی را بهدرستی انجام داد؟ در کشورهای پیشرفته به آموزگار چه در مقطع دبستان و چه دانشگاه، بها داده میشود؛ چراکه این افراد جامعه را میسازند، اما زمانی که معلم و استاد دانشگاه ما در مشاغلی مانند اسنپ فعالیت میکنند، دیگر چه انتظاری میتوان داشت؟ اگر بخواهیم کشور پیشرفتهای داشته باشیم باید به تحصیلات و بالطبع به استادان و معلمان بها داده شود.
به مستعمره تحقیقاتی بودن ایران برای دیگر کشورها پایان دهید
از حوزه آموزشی که بگذریم، پژوهش هم یکی از کارویژههای دانشگاهها به شمار میرود که میتواند نقش مهمی در رشد علمی و ارتباط با بخشهای صنعتی داشته باشد، اولویتهای اساسی وزیر علوم آتی در این زمینه چیست؟
باید به زیرساختهای تحقیقاتی بها داده شده و تلاش کنیم تحقیقات ما به نفع دیگر کشورها نباشد. یکی از بزرگترین مشکلاتمان این است که وقتی میخواهیم از مقطع دکتری فارغالتحصیل شویم، باید مقالاتمان را در ژورنالهای بینالمللی منتشر کنیم. یعنی باید ماحصل تحقیقاتمان را بهصورت رایگان در اختیار آنها بگذاریم تا عنوان شود ما مرزهای دانش را طی کردیم و درنهایت بتوانیم مدرک دکتری بگیریم، چرا نباید خودمان بتوانیم خودمان را تایید کنیم؟ در اصل ما مستعمره تحقیقاتی دیگران شدهایم و بعد میبینیم دانشجویی که از این طریق فارغالتحصیل شده، در کشورهای دیگر پذیرش میشود و از ایران میرود و همان کار تحقیقاتی راکه استاد ایرانی برای او تعیین کرده، در دانشگاه خارجی انجام میدهد و حتی اسمی هم از استاد ایرانی برده نمیشود.
دولت به جای حمایت از شرکتهای دانشبنیان به ارائه آمار اکتفا کرده است
پیشتر فعالیتهایی در زمینه تغییر شیوه ارتقای استادان صورت گرفته که به نظر میرسد چندان کارآمد نبوده، با توجه به صحبتهای شما وزارت علوم آینده بهعنوان عالیترین نهاد در حوزه آموزش عالی باید چه اقداماتی را برای بهبود این مسیر انجام دهد؟
تنها باید بحثهای مربوط به فارغالتحصیلی از مقطع دکتری و ارتقای استادان به شرط ارائه ISI را کنار بگذارند. معتقدم ارزش یک کار تحقیقاتی در کاربردی بودن آن است نه اینکه صرفا چندبار به یک مقاله رجوع شده است. بنده، دبیر انجمن هوافضای ایران هم هستم و باید بگویم توانستیم در این انجمن پایاننامهها را اولویتبندی کنیم و تنها به پایاننامههایی ارزش بیشتری بدهیم که کاربردی بوده و بتوانند یک محصول را تولید کنند. مساله اینجاست که ما اصلا به دانشجو گرنت پژوهشی نمیدهیم که بخواهد از پایاننامه خود محصولی تولید کند و دانشگاهها هم از این روند حمایت نمیکنند.
راهاندازی مراکز تحقیقاتی در رشتههای مختلف و بینرشتهای، ایجاد شرکتهای دانشبنیان، بها دادن و هزینه کردن دولت بهصورت وامهای بدون بازپرداخت به فعالیتهای تحقیقاتی ارزشمند برای کاربردی شدن آنها باید در دستورکار دولت بعدی و وزارت علوم آن قرار بگیرد. استادان سرمایهای برای تبدیل کردن فعالیتهای پژوهشی به محصول ندارند، ازاینرو باید این مساله مدنظر مسئولان بعدی قرار گیرد، هرچند دولت فعلی نیز در این زمینه قولهایی داده بود. بهطور مثال شرکت دانشبنیان ایجاد کردند که معتقدم در این زمینه هم تنها به ارائه آمار اکتفا شد، درحالیکه سوال این است چند درصد این شرکتها امروز پابرجا هستند؟ قطعا ایجاد این شرکتها یک مقوله و استمرار فعالیت آنها موضوع دیگری است که میتوان حدس زد 60 تا 70درصد آنها ورشکسته شدهاند؛ چراکه دولت از آنها حمایت مالی نمیکند و یکی از اولویت اصلی دولت و وزیر علوم بها دادن به چنین فعالیتهایی است.
متاسفانه مسئولان درکی از سیاست اقتصاد مقاومتی ندارند. ما در بحث اقتصاد 3 واژه داریم، ریاضتی، مقاومت کردن و دیگری مقاوم به این معنی که اگر اغتشاشی نسبت به سیستم رخ دهد، سیستم باید بهحدی قوی باشد که بتواند در برابر هر ناهنجاری مقاوم بماند و معنی صحبتهای مقاممعظمرهبری از اقتصاد مقاومتی، همان واژه آخر است. یعنی قرار نیست ریاضتی را تحمل کنیم بلکه ایشان بارها گفتند باید کشور بهحدی از لحاظ تحقیقاتی و صنعتی قوی شود که نیازمند کشورهای دیگر نباشیم و اصلا قرار نیست با کسی بجنگیم. همان کاری که ژاپن در دهه 60 و 70 میلادی کرد و علیرغم اینکه شهرهایش با دو بمب اتم از بین رفته بود، اما اقتصادشان را از پایه درست کردند و امروز به جایی رسیده که جزء قدرتهای اول دنیا قرار گرفته و دلیلش هم آن بود که دولت، مدیریت دولتی و مردمش متوجه شدهاند که باید چه مسیری را طی کنند. در همین راستا مهمترین کاری که میتوانیم انجام دهیم این است که تحقیقاتمان به محصول تبدیل شود و برای این هم باید بومیسازی را مدنظر قرار دهیم تا فعالیتها به تحقق اقتصاد مقاومتی منجر شود.
فرهنگسازی برای دانشجویان را باید از مدارس و با توجه به فضای مجازی انجام داد
یکی دیگر از ساحتهای دانشگاه مباحث فرهنگی است که امروز با نگاهی به آنچه در این فضا میگذرد، میتوان گفت شرایط چندان خوبی ندارد، اولویتهای وزارتخانه برای سامان دادن به این حوزه چه باید باشد؟
دولت آینده باید فرهنگ را از مدارس شروع کند تا بتواند دانشگاه را اصلاح کند؛ چراکه اگر زیرساخت درست نباشد، هیچ اتفاقی نمیافتد. وقتی استادان با دانشجویانی سروکار دارند که 18 سال در خانوادهای بزرگ شده که تحتتاثیر تلویزیون، ماهواره، فضای مجازی که امروز در اوج قرار گرفته، بوده است یک استاد دانشگاه چطور میتواند بر او اثرگذار باشد، قطعا نمیتواند تاثیر شگرفی داشته باشد و تفکرات او را تغییر دهد. از سوی دیگر نسل امروز با فضای مجازی بزرگ میشود و با نسلهای گذشته بسیار متفاوت هستند، حال باید این سوال را پرسید که دولت فضای مجازی را میشناسد؟ از نظر بنده که نمیشناسد و برای همین است که رهبری از روی کار آمدن دولت جوان صحبت کرده و عنوان کردند منظور از لحاظ سنی نیست، بلکه منظور داشتن تجربه بهخصوص در فضای مجازی است. نگاه کنید آیا تجربه دولتمردان ما در فضای مجازی، اینترنت و آشنایی با اپلیکیشنهای مجازی کافی است؟
متاسفانه ما صرفا فیلترینگ را دنبال میکنیم، درحالیکه نسل جوان امروز بهراحتی میتواند از فیلترشکن استفاده کند. باید فضای مجازی را به فضای شاداب تبدیل کرد و طبق فرهنگ فضای مجازی پیش برویم، یعنی دولت آینده باید فرهنگسازی براساس مخاطب خود را دنبال کند و مخاطبانش هم متولدین دهه 80 و 90 هستند که در فضای مجازی بزرگ شدهاند نه مانند گذشته در فضای حقیقی؛ ازاینرو دولت آینده باید برای این نسل در فضای مجازی شادابی ایجاد کرده و به او مسیر دهد. نباید فراموش کرد که نسل امروز دیگر کتاب نمیخواند بلکه در فضای مجازی مطالب را دنبال میکند و یا نهایتا فیلم میبیند، ازاینرو باید توجه داشت که گاهی میتوان با ساخت یک فیلم به این نسل تلنگر زد و باید مدیریت فضای مجازی را در دولت آینده مدنظر قرار داد.
مساله دیگر بحث مدیریت است، تعریف مدیریت بر 3 اصل استوار خواهد بود، اول چیدن نقشه راه، دوم برنامهریزی کردن و درنهایت اختصاص بودجه؛ ما نقشه راه را درقالب سند چشمانداز و... دنبال میکنیم، اما در برنامهریزی به معنی واقعی مشکل داریم و علاوهبر آن، حلقه اتصال مرحله اول و دوم را که همان هزینهکرد است، اصلا اجرا نمیکنیم، درحالیکه اگر مدیریت با درنظر گرفتن هر 3 اصل بهطور کامل اجرایی شود، مطمئنا در همه عرصهها میتوانیم پیشرفت کنیم.
کمتر از 5درصد استادان رشته هوافضا فعالیتهای عملی دارند
بهعنوان یکی از چهرههای علمی شاخص در حوزه هوافضای کشور سیاست دولت در طول 8 سال گذشته را در ارتباط با این رشته چطور ارزیابی میکنید؟
متاسفانه دولت کنونی به این عرصه هیچ اهمیتی نداده و علیرغم اینکه پیشرفتهای بسیار خوبی در این خصوص و عرصه موشکی داشتیم، امروز با محدود شدن این حوزهها میبینیم که استادان دانشگاهها با وجود اینکه در گذشته پروژههای زیادی را میگرفتند، اما الان اصلا چنین وضعیتی را نداریم، بهطوریکه شاید 2تا 5درصد از بدنه دانشگاهی هم با حوزه هوافضا در عرصه عمل ارتباط ندارند. فعالیتهای هوافضا را باید به 3 بخش تقسیم کرد، یک بخش فعالیتهایی که در زمینه پرتابگر و موشک انجام میشود، دوم فعالیتهای فضایی و سوم فعالیتهای هوایی و هوانوردی که ما در 2 بخش اولویت پیشرفتهای قابلتوجهی داشتهایم، ولی در بخش سوم کار خاصی صورت نگرفته است.
بسیاری از فعالان رشته هوافضا از ایران رفتهاند
هوافضا یکی از رشتههای هایتک به شمار میرود و علیرغم اینکه عنوان کردید دولت توجهی به این حوزه نداشته، باید چه اولویتهایی برای پیشرفت این رشته هوافضا توسط وزیر علوم آتی دنبال شود؟
دولت و بالطبع این وزارتخانه باید به زیرساختهای این حوزه توجه کنند؛ چراکه زیرساخت هر کار صنعتی از فعالیتهای تحقیقاتی شروع میشود که قطعا جای انجام دادن این فعالیتها هم در دانشگاه است، یعنی باید بین دانشگاهها و صنایع ارتباط برقرار کرد که برای تحقق آن نیازمند به اختصاص بودجههای مناسب و طبیعتا اصلاح وضعیت معیشتی استادان هستیم. قطعا برای ارتقای جایگاه رشتهها به یک سیکل مشخص نیاز داریم که حوزههای آموزشی و پژوهشی را شامل میشود.
متاسفانه ما در کشورمان مشکل مدیریتی داریم و دلیلش هم این است که متخصصان و فارغالتحصیلان دانشگاهی در جایگاه واقعی خود قرار ندارند و ما نتوانستهایم مدیریت منابع انسانی را بهدرستی دنبال کنیم و اصلا این مهم را مدنظر قرار نمیدهیم که دانشجو برای کشور سرمایه محسوب میشود. مشکل دیگر این است که ما از استادان نخبه بسیار کم استفاده میکنیم و اگر بتوانیم همین بخش را اصلاح کنیم، بسیاری از مشکلات حل خواهد شد. بهطور مثال در صنعت هوافضا علیرغم اینکه در برخی موارد بهخوبی عمل کرده و جزء 6 کشور موشکی جهان و 10باشگاه اول فضایی دنیا قرار داشتیم، اما امروز میبینیم که بسیاری از فعالان این عرصه یا در این حوزه کار نمیکنند و یا از ایران رفتهاند.