سیدمهدی موسویتبار، روزنامهنگار: «وقتی که آقا موسی صدر از لبنان به تهران میآمدند، همنشین، همدم و مونس ایشان عبدالوهاب شهیدی بود. یک شب آقا موسی صدر به من گفتند که این ساز آقای شهیدی ساز دل است و آنقدر صفا در دل این آدم وجود دارد که آدم یاد این غزل حافظ میافتد: «منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن/ منم که دیده نیالودهام به بد دیدن/ وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم/ که در طریقت ما کافریست رنجیدن.» این خاطره را دکتر موقتیان در شب «عبدالوهاب شهیدی» در مجله بخارا و در اردیبهشت 94 نقل کرد درباره مردی که روز گذشته پس از 99 سال زندگی از بین ما رفت. خواننده و نوازندهای که مرحوم محمدرضا شجریان در سال ۱۳۸۹ و در یازدهمین جشن خانه موسیقی در تالار وحدت دربارهاش گفت: «من در مقابل شهیدی جرأت اجرا ندارم و خودم را در حد و اندازهای نمیدانم که جایزه او را تقدیمش کنم. همین جا در مقابل استاد شهیدی سر تعظیم فرود میآورم و دستشان را میبوسم.»
اوج فعالیتهای مرحوم شهیدی به برنامه «گلها» برمیگردد و وی با اجرای بیش از ۲۳۰ برنامه، از فعالترین هنرمندان این برنامه بوده و رتبه سوم بیشترین برنامه موسیقی در «گلها» را داشته است. مرحوم شهیدی که ساز اصلیاش عود بود در اجرای آوازهای محلی نیز در فهرست اولینها بوده است. معروفترین تصنیف وی «زندگی» است که با مطلع «اون نگاه گرم تو، اون نگاه گرم تو، جام شرابه» آغاز میشود. مرحوم شهیدی پیش از انقلاب در ارتش و سازمان اطلاعات کار میکرده و خودش در گفتوگو با مرجان صائبی در روزنامه شرق درباره نوع فعالیتش در این سازمان گفته است: «وقتی که اداره اطلاعات را بنا کردند کارمند نداشتند؛ به یکسری کارمند، ماموریت دادند تا از ارتش به اطلاعات بروند، از کارمند اداری گرفته تا افسر. وقتی کادرشان تکمیل شد همه به ارتش برگشتند. تیمسار «تیمور بختیار» رئیس سازمان امنیت بود و از جوانی مرا میشناخت. او دستور داد تا من بهعنوان ماموریت به اطلاعات بروم. من در قسمت تشریفات سازمان اطلاعات، مشغول به کار شدم. نامه مراسمها را میگرفتیم و کارتهای دعوت میفرستادیم و گل سفارش میدادیم و یک چنین کارهایی. من سال ١٣۵٠ که تیمور بختیار از کار برکنار شد نامه نوشتم که نمیتوانم اینجا بمانم و بالاخره تیمسار «حسین فردوست» موافقت کرد و من از اداره اطلاعات بیرون آمدم، یعنی هفت سال قبل از انقلاب. من هم مثل پدرم از همشهریان و اقوام خودم صدمه خوردم...»
استاد عبدالوهاب شهیدی به همراه استادان اکبر گلپایگانی و حسین قوامی تنها خوانندگانی هستند که در همه سلسله برنامههای «گلها» ازجمله گلهای جاویدان، برگ سبز، گلهای رنگارنگ، یک شاخه گل، گلهای تازه و موسیقی ایرانی شرکت داشتهاند.
آلبومهای زیادی از تکنوازیهای او منتشر شده بودند که از میان آنها آلبوم «راز عود» امروزه توسط انتشارات «سرنا صوت» بازنشر شده است. تقریبا در تمام آلبومهایی که از او توسط سرنا صوت به بازار آمدهاند وی علاوهبر آواز، بهعنوان نوازنده عود نیز حضور داشته است.
در آخر خالی از لطف نیست که مروری کنیم بر صحبتهای هوشنگ ابتهاج در همان شب بخارا که پیشتر صحبتش رفت. جناب سایه درباره فضایل اخلاقی عبدالوهاب شهیدی گفته بود: «چیزی آنچنان ندارم که در شأن آقای شهیدی باشد. من پیش از آنکه بخت آشنایی با شهیدی را داشته باشم با صدای او آشنا و شیفته صدایش شدم، بهخصوص آن برنامه داغستانی که به زبان لری بود و از آن برنامه چندین اجرا صورت گرفت. آقای شهیدی برای من همیشه تصویری از هنرمندی بود که آرزویش را داشتم. مردی بامناعت و بیطمع. ایشان به من امید دادند که میشود هنر خالص و ناب داشت، انسانی فروتن و مهربان بود و کارهای هنری شایستهای هم انجام داد. در شأن شهیدی بیش از اینها میشود گفت. همیشه میتوانستم به او و اخلاق هنری و انسانیاش تکیه کنم.»