روزنامه «فرهیختگان»، پیش از این، در ستونی تحت عنوان «تاریخ علم در اسلام و ایران» به تبیین مباحث علمی و دقیق تاریخ این مبحث مهم و مطرح در مجامع علمی روز میپرداخت. بنمایه این رشته مقالات، اساسا مباحثی بود که دکتر علیاکبر ولایتی در برنامه تلویزیونی «ایران» از شبکه دوم سیما بیان کرده و سپس، بنا به درخواستهای متعدد اساتید، پژوهشگران و دانشجویان، جهت تبیین دقیقتر مباحث و ارائه مستندات این مطالب، برای چاپ در روزنامه، تنظیم کرده بودند. روزنامه «فرهیختگان» در پاسخ به درخواستهای مکرر خوانندگان، مطابق گذشته به چاپ این مجموعه ادامه خواهد داد. البته بهجهت اتصال و پیوستگی مباحث، پیش از شروع مباحث جدید، نگاه و مروری خواهیم داشت به مباحث گذشته که در همین ستون منتشر خواهد شد.
اوحدی مراغهای (-733ق)، از شعرای معروف آذربایجان در قرن هشتم و از اولیای صوفیه و از ستایشگران سلطان ابوسعید و وزیرش، خواجه غیاثالدین بن رشیدالدین، در وصف ربع رشیدی اشعاری سروده که این ابیات از آنها است: «ای همایون بنای فرخنده/ که شد از رونقت طرب زنده// طاق کسری ز دفترت کسری است/ هشت جنت ز گلشنت قصری است// خاکت از مُشک و سنگت از مرمر/ بادت از خُلد و آبت از کوثر// کاشی و آجرت به هر خورده/ مال قارون به دم فرو برده// چون ز سرخابِ رویِ شاهد شَنگ/ داده سرخاب را جمال تو رنگ» و در صفت مدرسه و خانقاه ربع رشیدی گوید: «ای در علم و خانه دستور/ چشم بد باد زآستان تو دور// شد سعادت طلایه بر تبریز/ تا فکندی تو سایه بر تبریز// از پی ضبط سفره و خوانت/ تا مهیا شود سبک نانت// آسمان گشت کوکبی انبوه/ آسیابان بر آب بیلانکوه// مال تبریز خرج خوان تو نیست/ مال سرخاب را توان تو نیست».
پس از قتل خواجه، در 718ق، ربع رشیدی به غارت رفت و همه تاسیسات آن به آتش کشیده شد و کل ابزار و وسایل آن به دست کسانی که تحتتاثیر تبلیغات مخالفان خواجه قرار داشتند به تاراج رفت. ولی پس از انتصاب خواجه غیاثالدین محمد، فرزند خواجه رشیدالدین، به وزارت ابوسعید، مجددا ربع رشیدی رونق یافت؛ چنانکه حمدلله مستوفی در نزههالقلوب (تالیف 740ق)، بنای ربع رشیدی را در ایران بینظیر میداند و مینویسد: «و تبریز، در زیر شهر، به موضعی که شام میخوانند، خارج باروی غازانی، غازانخان شهرچهای برآورده است و جهت خوابگاه خود، در آنجا عمارت عالیه کرده چنانکه مثل آن در تمامت ایران نیست. و در بالای شهر، وزیر سعید خواجه رشیدالدین –طاب ثراه– به موضع ولیان کوه داخل باروی غازانی، شهرچه دیگر ساخته و آن را ربع رشیدی نام کرده و درو عمارت فراوان و عالی برآورده و پسرش، وزیر غیاثالدین امیر محمد رشیدی –طاب ثراه– بر آن عمارت بسیار افزوده [...] و اکنون چندان عمارت عالی و خوب که در تبریز و این دو شهرچه است در تمامت ایران نیست.»1
پس از قتل خواجه غیاثالدین در 21 رمضان 736ق، ربع رشیدی دومبار غارت شد و بسیاری از مرصعات و نقود و اقمشه و امتعه و کتب نفیس از میان رفت.2 کمالالدین عبدالرزاق سمرقندی (887 – 816ق) در مطلع سعدین و مجمع بحرین (ج 1، صص 160 – 159) در ذیل حوادث سال 736ق، مینویسد: «و جمعی را به تحصیل اموال وزیر غیاثالدین و اتباع او به تبریز فرستادند و عوامِ لئام که حالتی چنین از خدا میخواستند به غارت و تاراج برخاستند و از ربع رشیدی و خانههای وزیریان چندان مرصعات و اقمشه و امتعه و کتب نفس بیرون آوردند که شرح آن را قلم رقم نتواند کرد و با آنکه ارزان میفروختند جمعی مردم بینوا از آنها جمعیت تمام اندوختند و زیادت از هزار خانه که با وزیر هیچ نسبت نداشت بدین بهانه غارت یافت.» 3
ربع رشیدی در سال 751ق، مدتی مقر ملک اشرف چوپان شد و او بر گرد آن محله خندقی احداث کرد و دستور داد تا مردم خانههای خود را در اطراف آن بسازند و به این ترتیب، ربع رشیدی پر از سکنه شد.4 پس از آن، شیخ اویس جلایری (776 – 757ق) نیز ربع رشیدی را به اشغال درآورد5 و شاید آسیبهایی در جریان این ماجرا به بناهای آن وارد شده باشد. قطعه شعری از کمالالدین خجندی (-803ق؛ ص435) در دست است که نشان میدهد بههنگام ورود توقتمیش خان قبچاق به تبریز در 787ق، ربع رشیدی ویران شده بود: «گفت فرهاد ما به میرِ ولی/ که رشیدیه را کنیم آباد // زرِ تبریزیان به آجر و سنگ/ بدهیم از برای این بنیاد// بود مسکین به شغل کوهکنی/ که ز سواران کوه و دشت زیار // لشکر پادشاه توقتمیش/ آمد و هاتف این ندا در داد// لعل شیرین نصیب خسرو شد/ سنگ بیهوده میکند فرهاد». میرِ ولی اشاره به امیر ولی استرآبادی، امیر مازندران است که در این زمان، در تبریز مهمان سلطان احمد جلایری بود. گویا فرهادنامی حکومت شهر تبریز را برعهده داشته و شعر در طعنه به وی است.6
پینوشت:
1- حمدالله مستوفی، حمدالله بن ابیبکر (1915). نزههالقلوب، به کوشش گای لسترنج، لیدن، صص 77 – 76.
2- حافظ ابرو، عبدالله بن لطفالله (1380). زبدهالتواریخ، تصحیح سیدکمال حاجسیدجوادی، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ص 151.
3- در همین باره نخجوانی، حسین (1343). چهل مقاله، تبریز، بینا،
صص 22 – 21.
4- بروشکی، محمدمهدی (1365). بررسی روش اداری و آموزشی ربع رشیدی، مشهد، آستان قدس رضوی، صص 68 – 67.
5- حافظ ابرو، عبدالله بن لطفالله (1317). ذیل جامعالتواریخ رشیدی، تصحیح خانبابا بیانی تهران، بینا، ص 189.
6- فراهانی منفرد، مهدی؛ و مریم طارم (1384). «بررسی وضعیت اقتصادی ربع رشیدی در دوره ایلخانی»، مجله علوم انسانی دانشگاه الزهراء، ش 55، صص 116 – 115.