بررسی قصه مناجاتخوانیها از زبان رضا مهدوی، کارشناس موسیقی که سالهاست ید طولایی در زمینه نقد حوزههای مختلف این دنیای ناتمام دارد، اتفاق دیگری است که به بهانه این گزارش سراغش رفتیم. او در گفتوگویی که داشتیم، از شروع ماجرای مناجاتخوانی، رمضانخوانی و جایگاه هرکدام از این فضاها در روزگار امروز گفت.
با هدف و اساس مناجاتخوانی شروع کنیم، این قطعات با چه رویکردی شکل گرفتند؟
مناجاتخوانیها برای تزکیه نفس بودهاند، بهصورتیکه با شنیدن و یا شرکت در آن، انسانها قبل از ورود به یک مراسم خاص آیینی، دینی و مذهبی با خلوص و پاکی بیشتری حضور پیدا کنند و نفوس به پاکی برسد تا در ادامه آن مناسک و مراسم از مناجاتها بتوانند بهره معنوی بگیرند.
درواقع میشود گفت که این معنا و ذات آنهاست که باعث جریانی که از آن گفتید، یعنی شکلی از تزکیه نفس میشود؟
البته مناجاتخوانیها در کنار نعت و منقبتخوانیها معنی متفاوتتری ایجاد میکنند؛ بهواسطه اینکه نه فقط درباره شخصیت یا شخصیتها هستند بلکه چون درباره یک موضوع مفهومی، دینی و مذهبی کلمات و جملاتی را در کنار هم مینشانند که به آن روحیه تزکیهپذیری میدهند و این باعث میشود که انسان بتواند با خلوص نیت به موضوع خاص نزدیک بشود.
پس این جریان میتواند در این روزگار هم ادامه داشته باشد؟
بله، به دلایلی که گفته شد، بدیهی است که مناجاتخوانی جایگاه خود را از گذشته تاکنون حفظ کرده است.
شروع شکلگیری این جریان از کی بوده؟ میشود تاریخچهای برای آن مشخص کرد؟
مناجاتخوانیها رکن اساسی مباحث دینی و مذهبی ما محسوب میشوند. بهخصوص در ماه مبارک رمضان که در طول آن گونههای مختلف مناجاتخوانی را در صد سال گذشته شاهد بودیم. البته از قبلتر مناجاتخوانی وجود داشت؛ از زمانی که ایرانیها به اسلام عزیز روی آوردند، بهتدریج با این مفاهیم و مبانی آشنا شدند، جریانی که تجلی آن در عصر صفویه و حدود 500 سال پیش بود و در ادامه در دوره قاجاریه این فضا بسیار تقویت و به نسلهای بعدی هم منتقل شد.
در دوران معاصر چه برآوردی از مناجاتخوانیها دارید؟
در دوره معاصر هم بهدلیل فراگیری رادیو و بعد هم تلویزیون مناجاتخوانی شنوندههای بیشتری پیدا کرد، یعنی از محلهها، مناطق، نواحی، روستاها و زیستبومها، این مناجاتخوانی به شهرها هم بیشتر کشیده شد و مخاطب خود را پیدا کرد.
ولی کمتر اثری را به کیفیت اولی که از مناجاتخوانیها شنیدیم، در این روزها میبینیم.
به هرحال بین این آثار مواردی که از موسیقی دستگاهی در آن بهره گرفته شده، متقنتر، اصولیتر و شنیدنیتر هستند، گونههایی که در دو سه دهه اخیر ما کمتر شاهدشان بودیم و از آنها شنیدیم، هرچند خوانندگان مشهوری سعی کردند با صدای خوب بخوانند و سراغ آن بروند؛ مثلا استاد شجریان هم اول انقلاب خواند که از نمونههای بسیار شنیدنی بود و هست که آن هم الگویی از جهان اسلام بوده، و این بیانگر آن است که مناجاتخوانی همچنان خواهان و خاستگاه خود را دارد، بهخصوص در 30 شب ماه مبارک رمضان؛ ولی بهدلیل آنکه خیلی از مسائل تحتتاثیر مدرنیته قرار میگیرند، موسیقی یا گونههای پاپشده مناجات هم حتی به جایی میرسد که ما دیگر کمتر شاهد مناجاتخوانیهای حقیقی هستیم که تعدادشان از انگشتان یک دست هم کمتر است.
و برای احیای این جریان چه باید کرد؟ اصلا لازم هست تا باز هم به آن شکل سراغش برویم؟
بله؛ در این راستا مسئولان و هنرمندان باید فکر جدی کنند و بهعنوان نمونه از طریق مکتبخانههای تخصصی این فرهنگ را ترویج دهند، چراکه نسل باقیمانده از اساتید مناجاتخوان و گونههای بسیار خوبی که از گذشتهها ثبت و ضبط شده و در موزه شنیداری رادیو و تلویزیون وجود دارد، باید شنیده شوند تا نسل جدید بیایند، یاد بگیرند و آن را برای نسلهای بعد به یادگار بگذارند.
درمورد رمضانخوانی چطور؟
درباره رمضانخوانی و فضایی که قدیمترها شاهد آن بودیم، نمیشود تاریخچه مشخصی را ذکر کرد، آیینی که متناسب با زمان و شرایط در گذشته شکل گرفت. آن شیوه مناجاتخوانی که بهخصوص در سحرها وجود داشت، مربوط به روستاها، محلهها و زمانی است که رسانهای مثل رادیو در آن وجود نداشته است. همچنین از سوی دیگر اگر ما موسیقی را به دو دسته روستایی و شهری تقسیم کنیم، موسیقی رمضان در دسته موسیقیهای روستایی قرار میگیرد. همچنین رمضان ماه بهار قرآن است و تولدی دوباره برای همه مسلمانان محسوب میشود، درنتیجه در این ایام از موسیقیهای شاد استفاده میشود. البته در شبهای قدر تمام موسیقیها همراه با حزن و اندوه است، زیرا همه شیعیان در این شبها عزادار هستند.
میشود گفت جای رمضانخوانیها این روزها خالی است؟
موسیقی رمضان کمکم از روستاها به شهرها آمد و همه تلاش کردند این فرهنگ را زنده نگه دارند که خوشبختانه تا حدی این تلاشها به نتیجه رسیده، زیرا موسیقی و آداب و رسوم این ایام هنوز هم پابرجاست. البته که آن شکل از مناجاتخوانی را این روزها دیگر نمیبینیم و مطرح کردن این سوال که اصلا چقدر جای آن خالی است یا هنوز هم باید چنین فضایی را داشته باشیم، محلی از اعراب ندارد. همانطور که امروز با یک گوشی کل دنیا را در دست داریم و دیگر سراغ فضاهای قدیمیتر نمیرویم.
از طرفی این روزها اغلب مردم مایلند کلیپ ببینند و دیگر به موسیقی ساده راضی نمیشوند. همانطور که اشاره شد، ما دیگر خیلی از اتفاقات را بهدنبال تغییر زمان نمیبینیم، مثلا اجراهای روحوضی قبلا جزء آیین ثابت بود اما رفتهرفته این اجراها هم کمرنگتر شد. این جریان جزء پدیدهها و آثار زندگی مدرن است که نهتنها در فرهنگ که در حوزههای مختلف هم وجود دارد.
اصلا رمضانخوانها چه کسانی بودند؟
رمضانخوانی در گذشته توسط هرکسی انجام نمیشد و فقط افرادی این کار را انجام میدادند که معتمد و پاکیزه بودند. این افراد باید موردتایید مردم هم قرار میگرفتند، چون آنها بشارتدهنده بودند. از نظر اصولی هم هرکسی نمیتواند رمضانخوان باشد، زیرا این افراد باید با موسیقی دستگاهی و مقامی آشنا بوده و در کنار آن در عرفان هم زبانزد عام و خاص باشند.
آثار امروزیتر با موضوع رمضان را هم میشود در زمره رمضانخوانی قرار داد؟
در این سالها موسیقی و قطعاتی با این عنوان یعنی ماه رمضان تدارک دیده میشوند اما نمیشود اینها را در گروه آثار رمضانی قرار داد، چون خیلی از این قطعات پاپ یا سنتی و کلاسیک هستند و نمیشود موسیقیهای امروز را که با عنوان موسیقی رمضان از مثلا سریالها پخش میشوند، رمضانخوانی دانست.
همه اینها درحالی است که رمضانخوانیها برگرفته از ادعیهها و منابعی بودند که در رابطه با ماه رمضان وجود دارند و از همین بستر فضاهای مختلف مثل چاووشیخوانیها و... شکل گرفتند و آثار مختلفی مرتبط با ماه رمضان ارائه شد. که بهترین نمونه آن آثار جاودانه مرحوم ذبیحی است.
و در آخر، برای اشاعه رمضانخوانی اصولی چه باید کرد؟
در این ایام موسیقی آوازی نسبت به موسیقیسازی حرف اول را میزند، زیرا ماه رمضان، ماه ریزش گناهان است. درنتیجه در این ایام از ضرباهنگهای خاص استفاده میشود. در گذشته در موسیقی رمضان بیشتر از سازهای کوبهای، سرنا و کرنا استفاده میشد، اما امروز از همه سازها استفاده میشود. به نظر من موسیقی رمضان باید در دستگاههای مختلف اجرا شود، زیرا متاسفانه ما در این نوع موسیقی هم دچار تکرار شدیم و جوانان هنرمند باید در تمامی گوشهها این نوع موسیقی را آزمون و خطا کنند، زیرا دستگاههای ایرانی قابلیتهای بالایی دارند.