سیدمهدی طالبی، روزنامهنگار: هومر دیکسون، استاد دانشکده امور بینالمللی بالسیلی و محقق دانشکده محیطزیست معتقد است که جنگهای آینده و خشونتهای مدنی و اجتماعی عمدتا از کمبود منابع آب، غذا، جنگل و شیلات ناشی خواهد شد. نازلی چوری و رابرت فورث معتقدند جنگهای اول و دوم جهانی عمدتا بر سر منابع کمیاب و تجدیدناپذیر رخ دادند. درحالیکه چه کشورهای مدرن و چه کشورهای بهشدت وابسته به منابع تجدیدپذیر بر سر هر دو منبع با هم درگیر خواهند بود، ازاینرو آب بهعنوان یک تامین منبع این نیازهای انسانی، درصورت کمبود و بحران، امنیت ملی را دچار چالش میکند.1 در سال 1950، 12 کشور، در سال 1990، 26 کشور [از این میان 9 کشور در خاورمیانهاند] با 300 میلیون جمعیت دچار کمآبی بودهاند اما تا سال 2025، 65 کشور با جمعیت 7 میلیاردی دچار کمآبی میشوند. توزیع منطقهای آبشیرین در جهان نیز بسیار ناهمگون است، بهگونهایکه تقریبا 60درصد از منابع آبی جهان در 8 کشور واقع شده است. برزیل 14.2، روسیه 9.8، چین7.2 ، کانادا 7.2، اندونزی6.3، آمریکا 6.2، کلمبیا 2.8 و کنگو2.5درصد از منابع آبی جهان را در اختیار دارند. این ناهمگونی در توزیع منطقهای آب نشان میدهد برخی مناطق جهان بیشتر از نقاط دیگر مستعد درگیری بر سر آب هستند. بهعنوان مثال خاورمیانه با وجود دارا بودن 5درصد از جمعیت جهان تنها دارای یک درصد از منابع آبی است.
در منطقه خاورمیانه نیز این بیآبی به شکل یکسانی تقسیم نشده است و برخی نواحی از کمآبی مزمن رنج میبرند. درحالیکه برخی مناطق شمالی خاورمیانه مانند ترکیه، عراق و شامات دارای رودخانههای متعدد و بزرگی هستند، در جنوب صحراها و واحههای فراوانی وجود دارد و تنها درآمدهای نفتی به کمک این کشورها آمده است. کشورهای حاشیه جنوبی خلیجفارس برای مقابله با کمآبی دست به شیرینسازی آب میزنند.
در جهان سه کشور بیشترین میزان شیرینسازی آب دریا را دارند که دو کشور آن در حاشیه جنوبی خلیجفارس واقع شدهاند. در این حوزه آمریکا مقام نخست را دارد و پس از آن عربستان سعودی و اماراتمتحده عربی در رتبههای دوم و سوم قرار دارند. عربستان سعودی دارای 27 کارخانه نمکزدایی است که 70درصد آبشرب ملی را تامین میکنند. عربستان سعودی 30درصد از مجموع شیرینسازی آب دریا در دنیا را به خود اختصاص داده است. چنین مسالهای باعث شده بهدلیل نیازمندی کشورهای حاشیه جنوبی خلیجفارس به تاسیسات آبشیرینکن درصورت بروز جنگ امنیت آبی این کشورها به موازات امنیت نظامی آنها با خطر مواجه شود. علیرغم شدید بودن مشکلات کشورهای حاشیه جنوبی خلیجفارس اوضاع در مناطق شمالی خاورمیانه که دارای منابع آبی بیشتری هستند نیز مناسب نیست، زیرا با مشکل حوضههای آبریز مشترک مواجه هستند. بیش از 50درصد از جمعیت منطقه خاورمیانه در حوضههای آبریز مشترک زندگی میکنند. این مساله در خود انواعی از درگیریهای پنهان را جای داده است. بهعنوان نمونه منابع آبی موجود در خاک عراق تنها پاسخگوی 20 تا 25درصد نیازهای این کشور هستند و مابقی نیازهای این کشور وابسته به ترکیه، ایران و سوریه است. یکی دیگر از مشکلات خاورمیانه مشکلات موجود در سیستمهای کشاورزی آن است.
درحالیکه در جهان 70درصد آب به مصرف آبیاری کشاورزی میرسد، ایران 91درصد و عربستان 89درصد آب خود را صرف کشاورزی میکنند. این میزان در کشورهای صنعتی اروپایی تنها 49درصد است. بحران مصرف بالای آب برای کشاورزی حتی برای کشوری مانند عربستان سعودی که با درآمدهای نفتی گسترده به بهترین شرکتها و مشاوران خارجی دسترسی دارد نیز وجود دارد. موضوعی که حاکی از عمق داشتن چنین مشکلی در خاورمیانه است. اصلاح نظامهای کشاورزی در این منطقه میتواند تا حد زیادی از درگیریهای فعلی بر سر آب کاسته و یا حداقل سرعت تنشها را کم کند. مشکلات فراوان آبی در جهان حالا به شکل بسیار عیانی درحال تبدیل شدن به دلایلی برای جنگ هستند.
کامالا هریس، معاون جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا نیز در هفته گذشته در جریان همایشی در شهر شیکاگو ضمن اذعان به لشکرکشی آمریکا در جنگهای گذشته برای «نفت» اعلام کرد: «برای سالها و نسلها، جنگها بر سر نفت بوده است. در آیندهای نهچندان دور جنگها بر سر آب خواهد بود.» این اعلام صریحترین موضعگیری یکی از مقامات عالی آمریکا درباره تغییر دلیل اصلی جنگها در آینده است. «فرهیختگان» به همین دلیل در این گزارش به بررسی دو نمونه از موارد بحران آب میپردازد که یکی از آنها مرتبط با غرب آسیا بوده و دیگری مربوط به شمال و شاخ آفریقاست.
پی نوشت:
1- افشار، ماهرخ و دهشیری، محمدرضا. (1398). «بحران آب در خاورمیانه»، فصلنامه راهبرد سیاست، سال 5، شماره 12، ص 100.
ترکیه در دوران جدید خود هنگامی که با کمبود ذخایر ارزی روبهرو بود، درآمدهای سرشار نفتی کشورهای منطقه را نظاره میکرد. آنکارا حتی در دورهای که به رشد اقتصادی رسید درحالی بود که این کشور محلی برای سرمایهگذاریهای خارجی شده بود و همزمان کشورهای نفتی منطقه با درآمدهایشان هم صنایع خود را بدون نیاز به جذب سرمایهگذاری خارجی راهاندازی میکردند و هم در کشورهای دیگر سرمایهگذاریهای کلانی انجام میدادند. بهعنوان مثال ارزش صندوق سرمایهگذاری ابوظبی تنها بالغ بر 500 تا 700 میلیارد دلار است. چیزی که از مجموع سرمایهگذاریهای خارجی در ترکیه نیز بیشتر میشود.
به همین دلیل نداشتن نفت بهگونهای از «عقده» در ذهن رهبران ترکیه تبدیل شده است و آنها حالا مدعی هستند همانطور که زمانی کشورهای خاورمیانه دارای نفت بودهاند امروزه نیز آب برای ترکیه مانند نفت است و کشورهای منطقه برای استفاده از آبهایی که منشأ آن ترکیه است باید پول بپردازند.
منشأ دو رود اصلی منطقه یعنی دجله و فرات که به دو کشور عراق و سوریه نیز میرسند، ترکیه است. رود دجله از کوه توروس در شرق این کشور سرچشمه میگیرد و سرچشمههای رود فرات نیز در آناتولی شرقی قرار دارد. این دو رود اصلی نقش بزرگی در منطقه داشتهاند و بخش بزرگی از عراق بهخصوص جنوب آن وابسته به جریان داشتن دجله و فرات هستند.
دولت ترکیه از زمان آتاتورک، موسس ترکیهنوین بهدنبال توسعه طرحهای سدسازی در این منطقه بوده است تا با ساخت آنها بهزعم خود باعث آبادانی شرق و جنوب شرق ترکیه شده و ارتباط میان مناطق مختلف این کشور را افزایش دهد. بر همین اساس از سال 1936 طرحی در ذهن مسئولان ترکیهای شکل گرفت که «پروژه آناتولی جنوب شرقی» نامگذاری شد. این در ترکی استانبولی «Guneydogu Anadol Projesi» نام دارد که به اختصار (GAP) نامیده میشود. بر اساس این طرح که از دهه 1980 تمرکز بر آن افزایش یافت، مجموعهای از سدها و نیروگاههای برق در بخشهای بالادستی دجله و فرات احداث شده و یا در دست احداث است. درمجموع طبق این طرح ۱۴ سد روی فرات، ۸ سد روی دجله ساخته شده و ۱۹ نیروگاه برقآبی نیز ایجاد خواهد شد. این نیروگاهها میتوانند با تولید سالیانه ۵۵ میلیارد کیلووات ساعت برق ۲۵ درصد از برق موردنیاز این کشور را تامین کنند.
نخستین سد این طرح در سال 1992 با نام «آتاتورک» افتتاح شد که دارای گنجایشی در حدود ۴۹ میلیارد مترمکعب است. این میزان از گنجایش برابر است با گنجایش تمام ۶۵۰ سد موجود در ایران. سد آتاتورک از لحاظ حجم کار ساختمانی پنجمین سد بزرگ جهان و از لحاظ تولید برقآبی نیز در دنیا سوم است. سد آتاتورک بزرگترین سد اروپا و ترکیه است. در طرح گاپ همچنین امکان آبیاری ۲ میلیون هکتار زمین کشاورزی فراهم میشود. درصورت تکمیل نهایی این طرح آنکارا میتواند 45 درصد از آبهای دجله و فرات را به شکلی مستقیم کنترل کند. ترکیه برای تکمیل این طرح زمانی 30ساله درنظر گرفته بود و پیشبینی داشت برای تکمیل پروژه 32 میلیارد دلار لازم دارد. تاکنون بخشهایی از این طرح ساخته و مورد بهرهبرداری قرار گرفتهاند، اما تکمیل بقیه بخشها دارای دشواریهای زیادی بهخصوص از نظر سیاسی است. با این حال ترکیه اعلام کرده پس از تکمیل گاپ، طرحهایی برای ساخت ۹۰ سد دیگر و ۶۰ نیروگاه برقی در دست دارد.
ترکیه در سال 2020 آبگیری سد ایسیلو را که بخشی از گاپ به حساب میآید آغاز کرده است. این سد سه برابر بزرگترین سد ایران یعنی سد کرخه گنجایش دارد. درصورت آبگیری کامل این سد از ورود 56 تا 60 درصد از آب دجله و فرات به عراق کاسته خواهد شد. تکمیل گاپ با تاثیرات اقلیمیای که دارد میتواند در آیندهای نزدیک آب ورودی به عراق را تا ۸۰ درصد کاهش دهد. در این میان 20 درصد باقیمانده نیز بیشتر از سمت ایران وارد عراق خواهد شد، زیرا بخشی از سرچشمههای رود دجله در ایران قرار دارد.
ترکیه اهداف گوناگونی در اجرای این طرح دارد. بخشی از اهداف این سدسازیها به این شرح است:
کنترل و مقابله با کردها
ترکیه 80 میلیون جمعیت دارد که از این بین 20 تا 25 میلیون نفر از آن کرد هستند. گرچه مهاجرت کردها به شهرهای داخلی ترکیه باعث شکلگیری جمعیتهای کرد در شهرهایی مانند استانبول نیز شده است، اما بیشتر کردها در مناطق شرقی و جنوبشرقی ترکیه زندگی میکنند و از اساس بیشتر جمعیت این منطقه کرد هستند. این درحالی است که ایران با جمعیتی مشابه با ترکیه دارای حدود 8 میلیون کرد است که نیمی از آنها شیعه بوده و نیمی دیگر نیز بهدلایل نژاد پیوستگی بالایی با دیگر ساکنان ایران دارند، اما در ترکیه بهدلیل اختلاف نژادی درگیریهای میان کردها با دولت مرکزی شدید است. عراق نیز با نصف جمعیت ترکیه تنها دارای 6 میلیون کرد است که از امتیازات بالایی مانند داشتن یک اقلیم اختصاصی و پست ریاستجمهوری بهره میبرند. سوریه نیز دارای 2 میلیون کرد است که به آنان «کرد عرب» گفته میشود، زیرا بسیار شبیه اعراب شدهاند. به همین دلیل است که جداییطلبی کردها بیش از هر کشوری ترکیه را تهدید میکند. ترکیه میکوشد با اجرای پروژه گاپ، مناطق شرقی خود را نیز توسعه داده و در پی آن جمعیت ترک را نیز به این مناطق بکشاند و از سوی دیگر جمعیت کرد این منطقه را نیز به زیرساختهایی وابسته کند که در دستان دولت ترکیه قرار دارد.
کردها میگویند پروژه گاپ در منطقهای اجرا شده است که 90 درصد جمعیت اطراف آن کرد هستند. به همین دلیل کردها معتقدند این طرح برای مقابله با کردها صورت گرفته است زیرا بهدنبال اجرای گاپ، 2 میلیون کرد باید مناطق زندگیشان را ترک کنند. همچنین یکی دیگر از اهداف ترکیه از ساخت چنین سدهایی ایجاد مرزهای آبی برای زیر آب بردن مناطق مرکزی ترکیه با عراق است، زیرا این مناطق محل عبور گروههای جداییطلب کرد است.
تحت فشار قراردادن عراق و سوریه
دولت ترکیه هنوز به بخشهایی از عراق و سوریه چشمداشت دارد. ترکها میگویند بر اساس برخی از توافقات پس از جنگ جهانی اول قرار بوده است موصل و مناطق اطراف آن را که درحال حاضر جزئی از عراق است را در دست خود نگه دارند و همچنین حلب در سوریه را هم به خاک ترکیه منضم کنند.
ترکها درحال حاضر با نفوذ پیدا کردن در سوریه تا حدی به نقشههای خود درباره این کشور دست پیدا کردهاند و قصد دارند در آینده به موصل در عراق نیز دستاندازی کنند. بهویژه آنکه این منطقه دارای منابع نفتی است. درصورتیکه عراق موجودیت خود را بهخاطر منابع آبی دجله و فرات در خطر ببیند، احتمال بالایی وجود دارد که حاضر به رهایی موصل و استان نینوا شود.
فروش آب یا مبادله با نفت
ترکیه دو دهه پیش قراردادی برای صادرات سالانه 15 میلیارد مترمکعب آب با رژیمصهیونیستی به امضا رساند. آنکارا در این قراردادها از مشتریانش پول دریافت میکند، اما درنظر دارد با مواجهشدن کشورهای منطقه با بحرانهای آبی در مقابل دریافت نفت ارزانقیمت به آنها آب بدهد. بهعنوان مثال ترکیه در ازای نفت ارزان از عراق در قراردادهای بلندمدت بخشی از آبهای موجود در سدهایش را آزادسازی خواهد کرد.
همانگونه که تمدن سرزمین تاریخی بینالنهرین در عراق کنونی وابسته به دو رود دجله و فرات بوده، تمدن تاریخی مصر نیز متکی به رود نیل است. این رود ۶۸۵۳ متر طول دارد و بزرگترین رود جهان است. نیل دارای دو شاخه اصلی نیل سفید و نیل آبی است. نیل سفید از جنوب کشور روآندا شروع شده و پس از گذشتن از شمال تانزانیا و دریاچه ویکتوریا و اوگاندا به جنوب سودان وارد میشود. نیل آبی از دریاچه «تانا» در اتیوپی شروع شده سپس وارد سودان میشود و در شهر خارطوم، پایتخت سودان با پیوستن به نیل سفید رودخانه نیل بزرگ را تشکیل داده و بهسمت مصر جاری میشود. بهطورکلی ۱۰ کشور در حوضه رودخانه نیل واقع شدهاند که شامل اوگاندا، روآندا، بوروندی، اتیوپی، تانزانیا، کنیا، کنگو، سودان جنوبی، سودان و مصر هستند. اما اصلیترین سرچشمه آن در دریاچه ویکتوریا قرار دارد. این دریاچه در محدوده سه کشور تانزانیا، اوگاندا و کنیا قرار گرفته است.
بهدلیل اینکه نیل نیز جزء حوضههای آبریز مشترک است درگیریهایی بر سر آن وجود دارد. باوجود این، در توافقات پیشین سهم مصر از این رود 87درصد بوده است. این کشور تا بیش از 90درصد به آب نیل وابسته است. تصمیم کشور اتیوپی برای ساخت سد بزرگ النهضه که شامل نیروگاه برق نیز میشود، موجب شده بحرانی میان روابط اتیوپی با سودان و مصر به وجود بیاید. مصر و سودان نگران هستند با تکمیل این سد با بحران آب مواجه شوند. اما میان مواضع مصر و سودان نیز تفاوتهایی دیده میشود. سد النهضه در 25 کیلومتری مرزهای سودان احداث شده است و نیروگاه برق آن درصورت راهاندازی میتواند تا 6 هزار مگاوات برق تولید کند. سودان علیرغم تهدیدانگاری احداث این سد به شکلی به فواید این سد نیز گوشه چشمی دارد. سودان میتواند در آینده کسری برق خود را از اتیوپی تامین کند و همچنین احداث این سد میتواند کمکی بر مهار سیلهای سودان باشد. به همین دلیل است که در برخی مواقع میان مصر و سودان نیز در پرونده سد النهضه اختلافاتی بروز کرده است اما در کل هر دو کشور این مساله را تهدید بزرگی برای خود میدانند. مصر بهدلیل نداشتن سلاحهای دوربرد اقدام به خرید 24 جنگنده رافائل از فرانسه کرده است و در کنار آن 50 موشک کروز با برد 500 کیلومتر به پاریس سفارش داده تا درصورت نیاز بتواند از خاک خود مستقیما به اهداف دوردست حمله کند.
نخستین توافق موجود برای اداره رود نیل به سال 1929 و دوران تسلط بریتانیا بر این منطقه بازمیگردد. در این توافقنامه مصر بهعنوان یک کشور نیمهمستقل این حق را یافت تا بتواند درصورت احداث تاسیسات در بخشهای بالادستی رود نیل به آنها اعتراض کند. این توافق در سال 1959 نیز در توافقی جدید مورد تاکید قرار گرفت اما کشورهای آفریقایی این توافقات را بهدلیل منعقد شدن در شرایط حضور استعمارگران به رسمیت نمیشناسند. دولت اتیوپی بر همین اساس در سالهای 2009 و 2010 نقشهبرداری برای احداث سد النهضه را بدون اطلاع دولت مصر آغاز کرده و در سال 2010 طراحی سد را به پایان رساند. آدیسآبابا در سال 2011 طراحی احداث سد را بهطور رسمی رونمایی کرد و در همان سال برای احداث سد قراردادی به ارزش 4.8 میلیارد دلار با شرکت ایتالیایی Salini Costrettori امضا شد. با آبگیری کامل این سد تا یکچهارم سهم آب مصر کاهش یافته و 2 میلیون کشاورز مصری بیکار خواهند شد. این میزان 2درصد از کل جمعیت 100 میلیونی مصر را شامل میشود. همچنین بین 25 تا 40درصد از توانایی تولید برق مصر از طریق نیروگاههای آبی کاهش خواهد یافت. تاثیر این میزان کاهش در کل تولید برق مصر نیز تا 11درصد برآورد شده است.