ابوالقاسم رحمانی، روزنامهنگار: در ارتباط با مدل مدیریتی در رابطه با کرونا و چالشهایی که با آن مواجهیم، با سیدعلیرضا ناجی، رئیس مرکز ویروسشناسی بیمارستان مسیح دانشوری، عضو کمیته علمی ستاد ملی مقابله با کرونا و عضو کمیته ملی واکسن کووید گفتوگویی انجام دادیم. او نیز ضمن گلایه از وضعیت مدیریت کرونا در کشور به «فرهیختگان» گفت: «واقعیت این است که من فکر میکنم در این شرایط اپیدمی، بیش از اینکه نظام سلامت بخواهد پاسخگو باشد باید نظام مدیریت اپیدمی پاسخگو باشد. وزارت بهداشت به تنهایی نمیتواند و قادر نخواهد بود که بیشتر اعمال قدرت کند، بهنحوی اصلا در حوزه مدیریت اپیدمی قدرت اجرایی ندارد. در کشور ما و در ماجرای مدیریت همهگیری از نماینده مجلس، وزارتخانههای مختلف، نهادهای اقتصادی، شخص رئیسجمهور، سخنگوی دولت و... وقتی دخالت میکنند و به چندصداییشدن فضا دامن میزنند باید در این زمینه پاسخگو باشند. الان بهنظر من اپیدمی بسیار تحریککننده است. مدیریت آن تنها توسط وزارت بهداشت کاملا غیرممکن است. البته نمیگویم وزارت بهداشت عاری از نقص است و نمیگویم وزارت بهداشت خطا ندارد ولی درحالحاضر خروج از خوزستان محدود نمیشود، این تقصیر وزارت بهداشت است؟ چند مدت است این حرفها را در وزارت بهداشت بیان میکنیم؟ چرا سفرهای نوروزی محدود و یا ملغی نمیشود؟ فقط این موضوع نیست. در طرح شهید سلیمانی ما پشتوانه مالی نداریم و پشتوانه مالی از این طرح نشده است و درمورد واکسیناسیون بسیار عقب هستیم. مسائل مختلفی است که اتفاق میافتد. درمورد مدیریتی که در زمینه کرونا باید شود، تمام این مسائل را در این مدت داریم. مگر قرار نشده بود در سیستم حملونقل ما تعداد اتوبوسها، واگنها، ترنهای مترو اضافه شود؟ اتفاق افتاد؟ این موضوع را باید وزارت بهداشت انجام دهد؟ بستن راهها را باید وزارت بهداشت انجام دهد؟ دستور قاطع را باید چه کسی بدهد؟ ستاد اجرایی کرونا باید این موضوع را دستور دهد. متاسفانه این امر وجود ندارد. الان مدیریت کرونا مدیریت بسیار چالشبرانگیزی شده است و مدیریت آن اصلا بهدست وزارت بهداشت نیست. بهرغم تمام اشکالاتی که وزارت بهداشت دارد و بدان نقدهایی میتوان کرد ولی واقعیت این است که الان این چیزی که ما میبینیم اصلا و ابدا مربوط به وزارت بهداشت نیست. مبادی بالادستی بسیار در این زمینه اهمیت دارند و به نحوی گل بخودی میزنند.»
وضعیت واکسیناسیون، ایمنیتودهای و... نشان از مدیریت غیرعلمی ما دارد
ناجی در ادامه به برخی اتفاقات جاری این اواخر اشاره کرد و گفت: «الان درمورد آزمونها همچون آزمون وکالت که عقب افتاد، خیلی کار خوبی بود، اما آزمون دکتری چرا باید اجرا میشد؟ مگر این مسائل گفته نشد؟ ما چندینبار با وزارتخانه صحبت کردیم و وزارتخانه هم نظر به این امر داشت ولی چرا باید مدیریت ما چندصدایی باشد؟ چرا مدیریت ما باید اینگونه باشد؟ کسانی که امتحان دکتری دادند بهرغم تمام مواردی که بود، در شرایط سختی که وجود داشت همانند استان خوزستان، اجرا کردن امتحانات کار اشتباهی بود. همانند بقیه امتحانات که به بهار افتاد تا در شرایط بهتری بتوان برگزار کرد، چرا این کار انجام نشد؟ این نشان میدهد در کشور ما مدیریت ما واحد نیست و یکصدایی وجود ندارد و استانداردهای دوگانه وجود دارد و هرکسی هرکاری بخواهد انجام میدهد. این خلاصه مطلبی است که میتوان بیان کرد و از همین افرادی که ذکر کردم باید در این زمینه پاسخگو باشند باید بپرسید. اگر مرجع علمی مربوط به کنترل کووید در ایران، وزارت بهداشت است باید نظرات آن شنیده و اجرا شود و خیلی روشن و واضح بگوییم که این موضوع اتفاق نمیافتد و سفرهای نوروزی جابنداز و راهبنداز شده است. یعنی بلیتها فروخته شده و الان میخواهیم برای آن شرایطی قرار دهیم که آنها را محدود کنیم و نمیتوانیم این کار را انجام دهیم. اینها نقضغرض است. واقعیت این است که وقتی این موارد را میشنویم بهنظر میرسد سیستم تفکر کشور هنوز بهسمت ایمنی جمعی با استفاده عفونت طبیعی است و یا اینکه برخی متوجه نیستند چه اتفاقی میافتد. شاید ذهنیت علمی در این حد هم نداشته باشند ولی متوجه نباشند در کرونا چه اتفاقی میافتد و دود تمام این مسائل به چشم مردم میرود، البته دولت هم چکیدهای از مردم است و اتفاق بد برای مردم بیفتد مطمئنا از اطرافیان و آشنایان دولتمردان هم درگیر میشوند. خیلی باید روشنتر، علمیتر، واضحتر درباره این موضوع حرکت کنیم. فایدهدار بودن واکسیناسیون را درنظر بگیریم، اشکالات علمی ایمنی با عفونت طبیعی را درنظر بگیریم. اصلا نگاه نکنیم سکونی نسبی برقرار شده است، الان باید نگاه کرد با ورود یک واریانت چه اتفاقی در خوزستان افتاده است. اصلا این استان را محدود نمیکنیم و بهجای دیگر منتقل میکنیم. من میترسم با این وضعیت اتفاقی بیفتد و بهنظر من موجب سرخوردگی جامعه میشود و من نمیدانم کسانی که طرفدار ایمنی جمعی حاصل از عفونت طبیعی هستند با مسائل فلان مقاله و... واقعیتهای دیگری که در کنار آن هست را نمیبینند؟ چیزهایی که در ایران اتفاق میافتد نمیبینند؟ متاسفانه در ایران پایگاه اطلاعاتی مناسب نداریم، درمورد خیلی از مسائل اینچنین است، چه کسانی که بگویند عفونت مجدد زیاد داریم و چه کسانی که میگویند نادر است هر دو اشتباه میکنند چون بر اساس مشاهدات بیان میکنند. کدام پایگاه داده علمی در کشور وجود دارد و ثبت کند که چقدر کار آزمایشگاهی روی این مساله انجام میشود. اگر مطالعات علمی صورت نمیگیرد چرا به تجربیات دیگران توجه نمیکنیم. اگر این توضیحات را بیان میکنم فقط بهخاطر این است که ایمنی جمعی حاصل از عفونت طبیعی طرفداران جدی دارد و ما بهسمت آن میرویم. قطرهچکانی واکسن وارد کردن به هیچ جایی نمیرسد. مقاله جدید و اخیر بیان کرده باید واکسیناسیون بسیار سریع صورت گیرد و در حجم بالا و در کمترین زمان باشد تا از ایجاد موتاسیونهایی که میتوانند برنامههای واکسیناسیون و درمانی ما را بههم بریزند، جلوگیری شود. از آنجایی که یکسری از داروهای آنتیبادی است که خیلی موثر هستند و صددرصد این واریانتها نسبت به آن نیز مقاومت ایجاد میکنند و اطلاعات نشان داده که واریانتهای جدید خیلی بیشتر از آن چیزی که شرکتهای ساخت واکسیناسیون صحبت میکنند، مقاومت بالایی نسبت به واکسن دارند و بهنظر میرسد آنها قدری لاپوشانی میکنند. تمام این مسائل به ما نشان میدهد که چقدر کند و غیرعلمی عمل میکنیم.»
واکسیناسیون در ایران با این برنامه، شکست خورده است
عضو کمیته علمی ستاد ملی مقابله با کرونا گفت: «اینکه سفر نوروزی را چطور داشته باشیم که نه سیخ بسوزد و نه کباب و من به شما میگویم هم سیخ میسوزد و هم کباب! این مدل عملکردن اصلا درست نیست و واقعا برای من تعجبآور است که نمیدانیم چه اصطلاحی برای آن بهکار ببریم. در هر صورت بهنظرم میرسد مشاوره خوبی کسانی که در راس هستند، نمیگیرند. یک روزی میگفتند فلان درصد جامعه به کرونا مبتلا شدهاند و... الان جامعه را نگاه کنید. الان در خوزستان چه خبر است؟ مگر خوزستان جزء همان استانهایی نیست که میگوییم درگیر هستیم؟ مگر در مازندران هر بار نمیگوییم این استان قرمز یا نارنجی است؟ چرا این وضعیت ادامهدار است؟ مگر خیلیها نگرفته بودند و قرار نبود ایمنی داشته باشند و دیگر مبتلا نشوند؟ باید روی اینها فکر کرد. درواقع همان حالتهایی است که در جاهای دیگر میبینیم یعنی معادلات مربوط به ایمنی جمعی با عفونت طبیعی با یکسری از المانها میتوانند شکست بخورند؛ با ورود واریانتهای جدید، با تغییراتی که ویروس میکند، با تفاوت ظرفیتهای ایمونولوژیکی که از فردی به فرد دیگر متفاوت است. وقتی مقالهای میآوریم و میگوییم ایمنی میتواند تا 9-8 ماه باقی بماند چرا آن مقاله علمی دیگر را نمیبینیم که در آن آمده است کسانی که کارمندان سیستم بهداشتی هستند، کار کردند و دیدند آنتیبادیهای نامیزان بعد از یک یا دو ماه بهسرعت کاهش مییابد؟ چرا این میزان تفاوت و گوناگونی را نمیبینیم تا یکبار تصمیم بگیریم؟ چرا یکبار مطالعه را با واقعیت انجام نمیدهیم که هزینه اثربخشی واکسیناسیون را ببینیم. الان همین تعدادی که بهصورت قطرهچکانی وارد میشود، من نمیدانم تا کجا میخواهیم برویم. بهعنوان کسی که در آزمایشگاه ویروسشناسی کار میکنم، هنوز به من واکسن نرسیده است و در بیمارستان مسیح دانشوری هستم و هر بار خودم نمونه میگیرم. این یعنی ما بهمیزان مناسب نتوانستیم واکسن را وارد کنیم و واقعا این برنامه شکست خورده است.»