• تقویم روزنامه فرهیختگان ۱۳۹۹-۱۱-۱۹ - ۱۰:۱۵
  • نظرات روزنامه فرهیختگان۰
  • 0
  • 0

روایت رنج

نگاهی به فیلم «روزی‌ روزگاری آبادان»

«روزی روزگاری آبادان» از رنج آوار جنگ بر مردم آبادان می‌گوید اما گل‌درشت به این مساله نمی‌پردازد. مساله جنگ را به مشکلات مردمی بسط داده است که هنوز بعد از سال‌ها، بر در و دیوار شهرشان، جمله‌هایی از همان زمان موجود است. آذرنگ که همه کودکی‌اش را در این شهرهای جنگ‌زده گذرانده، با فیلمش می‌خواهد بخشی از رنج‌های این مردم را بازگو کند.

به گزارش «فرهیختگان»، عاطفه جعفری، روزنامه‌نگار طی یادداشتی در روزنامه «فرهیختگان» نوشت: جنگ هیچ‌ وقت خوشایند نبوده، برای هیچ کسی. در همه جای دنیا. مثل جنگ ما که اصلش بر دفاع بود و خودمان شروع‌کننده جنگ نبودیم. یادآوری آن روزها برای مردمی که همه زندگی‌شان را از دست دادند، سخت و طاقت فرساست. به‌قول یکی از دوستانم که جنوبی است حتی رد شدن هواپیمایی که کمی صدای بلندی داشته باشد هم ممکن است لحظاتی همراه با ترس و اضطراب بیاورد و همه آن چند ثانیه سخت بگذرد که نکند دوباره بمبی بر سرشان ببارد و همه چیزشان را از دست بدهند. شاید برای هیچ کدام از ما که در آن شهرها زندگی نکرده‌ایم و آن روزها را نگذراندیم، درک این مسائل سخت باشد.

فیلم «روزی روزگاری آبادان» اولین ساخته حمیدرضا آذرنگ تقریبا به همین موضوع می‌پردازد. شروع فیلم از اسفند 84 است و یک روز مانده به عید نوروز، خانواده‌ای آبادانی درحال خرید برای  تدارک شروع سال جدید هستند اما همراه با ترس‌هایی که بخشی از آن به مسائل خانوادگی آنها برمی‌گردد و بخشی هم به اتفاق آن روزها که آمریکا قرار بود به عراق حمله کند و این مساله در همان زمان شروع نگرانی مردمی بود که در آن مناطق زندگی می‌کردند.

آذرنگ درباره انتخاب این موضوع برای فیلمش گفته است: «روز اول آغاز جنگ آمریکا و عراق موشکی به اشتباه به یکی از انبارهای آبادان خورده بود. من در آن مقطع در مواجهه با آن خبر فقط خیال‌پردازی کردم که اگر با این مجموعه تصاویر روبه‌رو می‌شدیم چه می‌کردیم.» همین انگیزه‌ای بود تا آذرنگ این داستان را به تصویر بکشد. البته قبل از این پرداخت سینمایی، او چند سال پیش نمایشی را با همین عنوان اجرا کرده بود. البته همین که سوژه برای نمایش انتخاب و طراحی شده است هم در ساختار این اثر سینمایی بی‌تاثیر نیست و در یک لوکیشن محدود قدرت بازیگری است که قصه را جلو می‌برد. اتفاقا بازی بازیگران فیلم، به‌عنوان نقطه‌قوت «روزی روزگاری آبادان» است. معتمدآریا مانند همیشه نقش یک مادر را به‌خوبی ایفا کرده و این بار در کنار محسن تنابنده قرار گرفته که این سال‌ها بسیار سعی کرده است خودش را از زیر سایه نقش نقی معمولی بیرون بکشد و نوعی دیگر از پدر بودن را نشان دهد. اما باید از نقش دختر خانواده هم یاد کنیم. که در نیمه دوم فیلم بار زیادی از لحظات دراماتیک قصه را به دوش می‌کشد و با بازی‌های احساسی و روان، مخاطب را با خود همراه می‌کند. می‌گویند، روزی روزگاری آبادان ضدجنگ است و آن را بر این پایه نقد می‌کنند. اما باید به این نکته توجه کرد که آذرنگ در اولین ساخته خود و با انتخاب یک خانواده معمولی، می‌خواهد از رنجی بگوید که این مردم در این سال‌ها به‌خصوص سال‌های جنگ کشیدند تا خودشان را به یک ثبات برسانند. رنج‌هایی که شاید برای هیچ‌کس قابل درک نباشد مگر اینکه در آن وضعیت زندگی کند و البته آذرنگ خیلی هم سعی ندارد روی این مساله بماند و فقط با روایت زن و مرد داستان کمی از رنج‌هایی را روایت می‌کند که در سال‌های جنگ هشت‌ساله ایران و عراق کشیده‌اند. آذرنگ در فیلم حد نگه می‌دارد و زیاده‌روی ندارد تا مخاطب خسته و دلزده از این رنج‌ها شود.

با توجه به واقعی‌بودن اتفاقی که در فیلم گفته شده است، با کمی تخیل کارگردان، به‌جای اینکه ببینیم موشک به اشتباه به یک انبار می‌خورد، در یک منزل مسکونی فرود می‌آید. دیگر نمی‌توان گفت که کارگردان موشک را به‌عنوان یک عنصر نمادین در فیلم درنظر گرفته است. مساله‌ای که خیلی‌ها در این چند روز به آن اشاره کرده‌اند. «روزی روزگاری آبادان»، فیلم خانواده است. خانواده‌ای که در زیر سایه هجوم دشمن، همدیگر را پیدا می‌کنند و احساسات‌شان نسبت به هم را بازآفرینی می‌کنند.

«روزی روزگاری آبادان» از رنج آوار جنگ بر مردم آبادان می‌گوید اما گل‌درشت به این مساله نمی‌پردازد. مساله جنگ را به مشکلات مردمی بسط داده است که هنوز بعد از سال‌ها، بر در و دیوار شهرشان، جمله‌هایی از همان زمان موجود است. آذرنگ که همه کودکی‌اش را در این شهرهای جنگ‌زده گذرانده، با فیلمش می‌خواهد بخشی از رنج‌های این مردم را بازگو کند.

داستان «روزی روزگاری آبادان» در نیمه دهه 80 می‌گذرد حدود 15 سال قبل، از این منظر هم می‌توان روایت فیلم حمیدرضا آذرنگ را متفاوت از سایر آثار سینمایی دانست. سینما و داستان‌ها ما را عادت داده‌اند که روایت‌های تاریخی و سیاسی محدود به چند دهه محبوب نویسندگان شود. دهه 30 و 40 با روایت کودتا و اتفاقات جنگ‌های جهانی در ایران، دهه 50 و 60، پیروزی انقلاب اسلامی و زمان جنگ، اما هر چه به دهه‌های 70، 80 نزدیک می‌شویم گفتن از اتفاقاتی که در این دهه‌ها گذشته کم می‌شود. درحالی که اتفاقات کم نداشته‌ایم و نپرداختن به آنها باعث می‌شود تا در دل تاریخ گم بشوند.

یکی از ایرادات فیلم آذرنگ این است که بخش اول فیلم کشدار و طولانی است. افتتاحیه طولانی برای معرفی شخصیت‌ها که می‌توانست کوتاه‌تر از این هم باشد و به اتفاق اصلی بپردازد و اتفاق نیمه دوم را طولانی‌تر و مخاطب را با روایت‌های بیشتر از اتفاق اصلی با خودش همراه کند. اولین ساخته حمیدرضا آذرنگ را باید فیلمی تاثیرگذار دانست که سعی می‌کند تا با پرداخت درست و احساساتی‌کردن مخاطب در بخش‌های مهم فیلم، روایتی از مردمی بدهد که روزگاری طولانی در رنج زندگی کردند و هنوز هم اتفاقات مختلف باعث ترس و نگرانی‌شان می‌شود.

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰

یادداشتهای روزنامه فرهیختگانیادداشت

سهم طبقۀ متوسط از صنعت سریال‌سازی؛

«افعی تهران» از چه کسی انتقام گرفت؟

فرصتی برای تجدید ظهور «خوبی مردم ایران»؛

مفهوم ملت را زنده کردند

فیلم پرحاشیه «بیبدن» با قصه‌‌ای به‌اندازه از ایده‌ای مهم دفاع کرد؛

سینمای اجتماعی زنده است

درباره فیلم «بی‌بدن»؛

قصه‌گویی شرافتمندانه درباره قصاص

مصطفی قاسمیان، خبرنگار:

یک درامدی خوب و تماشاگرپسند

اهل ملت عشق باش؛

عشق و دیگر هیچ...

آقای کارگردان! چه داری می‌کنی با خودت؟!

آنتی ‌کانسپچوآل آرت ترک و کُرک و پَر ریخته حسن فتحی

مریم فضائلی، خبرنگار:

چشم‌هایمان گناه داشتند!

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

رویاهای شخصی‌ات را نفروش!

سریال پرطرفدار «حشاشین» چه می‌گوید؛

علیه شیعه یا علیه اخوان؟

راضیه مهرابی‌کوشکی، عضو هیات‌‌علمی پژوهشکده مطالعات فناوری:

فیلم «اوپنهایمر» به مثابه یک متن سیاستی

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ:

از شما بعید بود آقای جیرانی

ایمان‌ عظیمی، خبرنگار:

دیکته نانوشته غلط ندارد

درباره هزینه‌ای که می‌شد صرف «هفت سر اژدها» نشود؛

چرخ را از نو اختراع نکنیم

فرزاد حسنی بعد از سال‌ها، به قاب تلویزیون آمد؛

بازگشت امیدوارکننده

در نقد بهره کشی «علی ضیا» از شهرت؛

از موج ابتذال پیاده شو

محمد زعیم‌زاده، سردبیر فرهیختگان:

در عصر پساواقعیت به احمد خطر حرجی نیست اما...

سیامک خاجی، دبیر گروه ورزش:

برای خداحافظی زود بود آقای جملات قصار!

محمدرضا ولی‌زاده، فرهیختگان آنلاین:

عجایب آماری دیدم در این دشت!

محمدامین نوروزی، مستندساز:

از این طرف که منم راه کاروان باز است...

فاطمه دیندار، خبرنگار:

برای درخشش سیمرغ‌های بلورین

محمد زعیم‌زاده، سردبیر؛

کدام سینما؟کدام نقد؟

حامد عسکری، شاعر و نویسنده:

فیلم دیدن با چشم‌های تار...

چهل و دومین جشنواره فیلم فجر؛

چند نقد بر فیلم سینمایی «آپاراتچی»

«صبحانه با زرافه‌ها»؛

یک وس اندرسون ایرانی تمام‌عیار

ویژه‌نامه جشنواره فیلم فجر؛

«صبحانه با زرافه‌ها»؛ معنازدایی از جهان

«صبحانه با زرافه‌‌ها»؛

تهش هیچی نیست، پس لذت ببر!

درباره فیلم جدید سروش صحت؛

قرار صبحانه با خودمان

هومن جعفری، خبرنگار:

مردی که سازش نمی‌کرد

در روزگار بی‌مایگی حضور قاف غنیمتی است؛

برای «قاف» و عمو اکبر

تولد قاف به میزبانی اکبر نبوی با همکاری «فرهیختگان»؛

«قاف» نمی‌خواهد متکلم‌ وحده باشد

میلاد جلیل‌زاده، خبرنگار گروه فرهنگ؛

هنوزم نقش بازی می کنی آقای فرخ نژاد؟

خبرهای روزنامه فرهیختگانآخرین اخبار