سفرا و کارشناسان ایرانی و روسی به بررسی چالش‌های روابط راهبردی ایران و فدراسیون روسیه و فرصت‌های پیش رو پرداختند
تمدید تفاهمنامه همکاری دوجانبه‌تهران و مسکو، یکی از موضوعات مهم در تقویت روابط دو کشور است و برهمین اساس نیز «مجمع بین‌المللی اساتید مسلمان دانشگاه‌ها» اواخر مردادماه نشستی را با حضور جمعی از اندیشمندان و متخصصان این حوزه برگزار کرد.
  • ۱۳۹۹-۰۶-۲۲ - ۰۹:۵۴
  • 00
سفرا و کارشناسان ایرانی و روسی به بررسی چالش‌های روابط راهبردی ایران و فدراسیون روسیه و فرصت‌های پیش رو پرداختند
کلیشه‌زدایی از روابط تهران - مسکو
کلیشه‌زدایی از روابط تهران - مسکو

به گزارش «فرهیختگان»، باوجود سیاست‌های متفاوت در حوزه سیاست خارجی که برگرفته از روی کارآمدن دولت‌ها در ایران بوده است، از یک دهه قبل، روابط جامع با کشورهای مستقل و تاثیرگذار به‌صورت جدی در دستور کار دستگاه سیاست خارجی ایران قرار گرفت. شکل‌گیری این ارتباط، نیازمند شناخت درست، دقیق و به‌روز از کشورهای دیگر است. یکی از کشورهایی که در چند سال گذشته تلاش کرده ضمن بی‌توجهی به‌ نظم تک‌قطبی، سیاست‌های در تعارض با این نظم درپیش بگیرد، روسیه است. روسیه‌ فعلی، روسیه تزاری یا شوروی کمونیسم نیست و ایران نیز کشور ناتوان دوره قاجار و وابسته به‌غرب دوره پهلوی نیست. روسیه جدید ایران را کشور قدرتمندی می‌داند که می‌تواند در صحنه جهانی تاثیر‌گذار باشد. مسائل خاورمیانه، آسیای مرکزی و قفقاز، افغانستان، خلیج‌فارس، ائتلاف‌های مشترک علیه دو کشور و صادرات نفت و گاز موضوعاتی هستند که دو کشور می‌توانند در آن با یکدیگر همکاری داشته باشند. کارشناسان و تحلیلگران ایرانی و روسی مطالعاتی پیرامون موانع و علل اصلی تعمیق روابط دو کشور انجام داده و تصریح کرده‌اند که افزایش فهم و شناخت دو ملت نسبت به‌یکدیگر، پشت‌سر گذاشتن سابقه تاریخی، ارزیابی مجدد تجربه‌روابط دو کشور، شناسایی نقاط قوت و ضعف سیاست یکدیگر، توجه بیشتر به‌ گسترش تماس‌ها درسطح نخبگان علمی، توسعه صنعت توریسم و تسهیل پذیرش دانشجویان می‌تواند نتایج ملموسی را در توسعه روابط دو کشور داشته باشد. تمدید تفاهمنامه همکاری دوجانبه‌تهران و مسکو، یکی از موضوعات مهم در تقویت روابط دو کشور است و برهمین اساس نیز «مجمع بین‌المللی اساتید مسلمان دانشگاه‌ها» اواخر مردادماه نشست «روابط راهبردی جمهوری اسلامی ایران و فدراسیون روسیه – تمدید تفاهمنامه همکاری دو جانبه‌و فرصت‌های پیش‌رو» را با حضور جمعی از اندیشمندان و متخصصان این حوزه برگزار کرد. «فرهیختگان» با توجه به‌اهمیت این نشست، اقدام به‌ بازنشر آن کرده است. متن این نشست را در ادامه می‌خوانید.

محمود رضا سجادی، سفیر اسبق ایران در روسیه

ما باید بازشناسی جدی از روسیه داشته باشیم. این کار دو دلیل دارد؛ دلیل اول آن است که روسیه‌ای که امروز با آن مواجه هستیم، روسیه تزاری یا شوروی کمونیسم نیست. ماهیت این روسیه کاملا تغییر کرده و رویکردهای دیگری دارد. شاید در خاطره تاریخی ایرانیان ذهنیت‌هایی نسبت به‌ روسیه در گذشته باشد، ولی طبعا این ذهنیت‌ها به ‌روسیه فعلی برنمی‌گردد. مثالی بیاورم؛ اگر یک فلسطینی به‌ یک ایرانی بگوید شما همان کشوری هستید که یک زمانی سوخت مجانی به‌ رژیم‌صهیونیستی می‌دادید که ما را بمباران بکند، حرف جفایی به‌ انقلاب اسلامی است. آن رژیم رفته و تمام شده و امروز سلسله‌جنبان مقاومت و دفاع از مظلومیت فلسطین ایران است. همین تغییر درمورد روسیه صادق است و روسیه امروز، کشوری است که زمینه‌های همکاری‌ با ما را دارد و هیچ‌نگاهی از بالا به ‌پایین به‌خصوص بعد از جنگ سوریه در این کشور وجود ندارد. آنها ایران را به‌چشم یک کشور قهرمان، مصمم و هدف‌دار می‌بینند که می‌تواند در صحنه بین‌المللی نقش موثری ایفا کند. دلیل دوم که ما باید نسبت به ‌روسیه بازشناسی داشته باشیم، این است که متاسفانه در ذهنیت تاریخی دوطرف کلیشه‌های ذهنی وجود دارد که این کلیشه‌ها توسط دشمنان دو ملت به‌وجود آمده است. مثل اینکه روس‌ها جنگ‌های قفقاز را با ما داشتند و این جنگ‌ها باعث جدا شدن 17 شهر ایران شد. متاسفانه ما به‌ روس‌ها از دریچه غرب نگاه می‌کنیم و اخبار غرب ذهنیت ما را نسبت به‌ روسیه شکل می‌دهد. در روسیه هم همین‌طور است. شاید سه‌هزار رسانه در روسیه وجود داشته باشد. عمده رسانه‌هایی که مخالف جریانات ملی هستند و علیه ما و دولت روسیه تبلیغ می‌کنند. رسانه‌های ما روزنامه «کامرسانت» که یک روزنامه راست آمریکایی است و نسبت به ‌دولت روسیه و شخص پوتین مواضع تند منفی دارد، انتخاب می‌کنند و می‌گویند این روزنامه راجع به ‌ایران چنین گفت. رسانه‌ای که راجع به‌ کشور و دولت خودش چنین مواضعی را دنبال می‌کند، طبیعی است که نسبت به‌ جمهوری اسلامی هم موضع داشته باشد، ولی این موضع، موضع مردم روسیه و دولت روسیه نیست.
به ‌این دو دلیل یعنی ذهنیت غلطی که غرب برای ما ساخته و همچنین تغییر ماهیت روسیه، قطعا باید بازشناسی درمورد روسیه داشته باشیم. بنای یک ساختار همکاری جدید با روسیه نمی‌تواند بدون تحقق این بازشناسی صورت بگیرد. در تاریخ روسیه شاهدیم که در جنگ جهانی دوم، روس‌ها فریب انگلیس‌ها را خوردند. درشرایطی که قرارداد ترک مخاصمه بین روسیه و آلمان تهیه شده بود، انگلیسی‌ها به‌نحوی در مسکو و برلین اقدام کردند که این توهم را برای روسیه و آلمان‌ها فراهم کردند که روس‌ها می‌خواهند به‌آنها حمله کنند و برعکس. به‌نظر من انگلیسی‌ها و یهودی‌ها به ‌این جمع‌بندی رسیدند که اتحاد استراتژیک ایران و روسیه می‌تواند برای آینده رژیم‌صهیونیستی و انگلیس خطرناک باشد. البته در تاریخ، زمانی که ما جنگ‌های قفقاز را شروع کردیم، انگلیس‌ در هندوستان سیطره کامل داشت و کمپانی هند شرقی را در دست داشت. استراتژی آنها این بود که بین ما و روس‌ها بحران ایجاد کنند تا نگاه مشترک ما متوجه ‌شرق و هندوستان نباشد. بنابراین نکته‌ بسیار مهم این است که بدانیم منافع استراتژیک غرب و یهود تا به‌امروز مانع پیوندهای ما بوده و هر زمانی که یک همکاری رخ داده (مثل آنچه در سوریه مشاهده کردیم) واقعا وضعیت را متحول کرده است. در اواخر سال2015 برادران عزیز سپاه در شورای امنیت این مساله را مطرح کردند که بیش از پایان سال2015 نمی‌توانیم در سوریه کار کنیم، زیرا داعش آنچنان توسط غرب تقویت شده که امکان مقاومت برای ما فراهم نیست. اگر بشار اسد و به‌تبع او حزب‌الله در لبنان تضعیف می‌شدند، با درنظر گرفتن اتفاقاتی که در عراق می‌افتاد، باعث می‌شد اسرائیل تا پشت مرزهای ما بیاید، ولی یک اتحاد و همکاری منطقی در سوریه سرنوشت جنگ را عوض کرد. این نه‌تنها در حوزه سوریه، بلکه در حوزه منطقه و حتی توازن قدرت‌ها در آینده می‌تواند تاثیرات بسزایی داشته باشد. به‌همین دلیل ملاحظه می‌کنید غرب با تمام‌وجود و به‌خصوص انگلستان و رژیم‌صهیونیستی دائما زمزمه‌ها و وسوسه‌های این را که در آینده‌ای نزدیک روسیه چنین و چنان خواهد کرد یا ایران در حوزه منافع روسیه چنین و چنان خواهد کرد، مطرح و دائما بذر نفاق و دشمنی را ایجاد می‌کنند.
در راستای اینکه بتوانیم بهتر روسیه را بشناسیم و زمینه‌های فکری برای توسعه همکاری را ایجاد کنیم، نکاتی را مطرح می‌کنم. پنج سالی که در روسیه حضور داشتم، روابط سیاسی ما خیلی مطلوب نبود؛ دورانی بود که روسیه تمایل داشت این سیگنال را به ‌غرب بدهد که ما شوروی سابق نیستیم و تمایل داریم با شما همکاری‌های جدیدی را در صحنه بین‌الملل داشته باشیم. حضور مدودوف هم دقیقا با همین رویکرد و سیاست بود. من مجبور بودم علاوه‌بر روابط رسمی، روابط مردمی خیلی زیادی را فعال کنم. وبلاگ‌های مختلف در فضای اینترنت و ارتباطات مردمی باعث شد شناخت بهتری نسبت به‌ مردم روسیه در مقایسه با دوستان قبلی که در روسیه کار دیپلماتیک کردند، پیدا بکنم.
نکته بعدی در تحلیل روسیه این است که قدرت مالی و رسانه در روسیه در دست یهودی‌هاست. روسیه یک کشور صددرصد آزاد از فشارها و تحمیل‌های خارجی نیست، کشوری که اقتصاد و رسانه‌اش دست یک قومیت خاص است، قطعا آن قومیت جریانات سیاسی را هدایت می‌کند. نکته بعد این است که بعضی افراد درمجموعه حاکمیتی ما فکر می‌کردند اولویت روسیه سیاسی‌ـ امنیتی است، اما با رفتاری که در روسیه شاهدیم اولویت اول، دوم، سوم روسیه «اقتصادی» است. بعد از 70سال که فشارهای اقتصادی به ‌مردم واردشده، امروز توقعات مردم کاملا اقتصادی است و دولت خواسته مردم را باید مورد توجه قرار دهد. این‌طور نیست که بعضی از دوستان تصور کنند با همکاری با چین و روسیه می‌توانیم به‌جنگ آمریکا برویم و توطئه‌های آنها را در منطقه بی‌اثر کنیم. حاکمیت فعلی در روسیه با اوراسیایی‌های معتدل است. ما دو گروه اوراسیایی داریم و یک گروه آتلانتیس؛ آتلانتیس‌ها کسانی‌اند که معتقدند با تمام وجود باید در تعامل و همکاری با غرب باشند و کشورهای کوچک یا مساله‌سازی مثل ایران را که مدعی عدم حضور آمریکا در منطقه هستند، نادیده بگیرند. در بین اوراسیایی‌ها ما با دوگروه طرف هستیم، آنهایی که الان حاکمند، اوراسیایی‌های معتدلی هستند که رفتار انقلابی یا تفکر انقلابی ندارند. اوراسیایی‌های افراطی نگاه‌های انقلابی ضدغربی دارند و معتقدند از همکاری با غرب چیزی نصیب ملت روسیه نخواهد شد و این افراد الان در حاکمیت نیستند.
نکته دیگر این است که مسئولان روسیه نیاز به‌توجیه دارند. در اواخر دوران سفارت بنده که بحث درگیری‌های سوریه آغاز شد، چندماه طول کشید تا ما با دولت روسیه نشست و برخاست کنیم و آنها را به ‌این باور برسانیم که مساله سوریه کاملا از مساله حسنی مبارک در مصر و زین‌العابدین بن علی در تونس تفاوت دارد. آنها تصورشان این بود که مردم سوریه اسد را نمی‌خواهند. ما این استدلال را مطرح کردیم که مردم در تونس و مصر توانستند حسنی مبارک و زین العابدین بن علی را عوض کنند و غرب نتوانست آنها را نگه دارد، درحالی‌که در سوریه کشورهای عربی و غربی علیه بشار اسد بودند و تنها حامیان واقعی دولت مردم سوریه بودند. بعدها روسیه قبول کرد آنچه در سوریه می‌گذرد درنتیجه تحریکات خارجی است نه تحریکات ملی.
متاسفانه دیالوگ و ارتباط‌ ما با دوستان روس‌ خیلی کم است. تفاوت ما و داعش را بسیاری از روس‌ها حتی در رده‌ مسئولان‌شان نمی‌دانند و این باعث می‌شود بین ما جدایی بیفتد و مسائل همدیگر را نفهمیم. ما در دنیا با هیچ‌کشوری به‌اندازه روسیه منافع و تهدیدات مشترک نداریم. واقعیت این است که مواضع ما در افغانستان و پاکستان در رابطه با طالبان، داعش و استقرار دولت‌هایی با گرایش سوری و عربستان یکسان است. در این دو کشور تقریبا مواضع ما یکسان است. در آسیای میانه دغدغه‌هایی که روسیه دارد مثل شیوع مواد مخدر همان دغدغه‌هایی است که ما در مرز‌های خودمان و در آسیای میانه داریم. حضور بی‌رویه آمریکایی‌ها در این منطقه و کودتاهایی که صورت می‌گیرد، مساله‌ای است که همزمان ما و روسیه را نگران کرده است. در خزر مواضع ما بسیار نزدیک است، اما غربی‌ها سعی می‌کنند این‌گونه القا کنند که روس‌ها حق و حقوق ما را نداده‌اند، درحالی‌که روس‌ها در شمال خزر هستند و به‌اندازه مرز آبی که دارند با قزاقستان توافق کردند. اصلا در حوزه جنوب خزر نیستند که بخشی از جدال ما با آذربایجان و ترکمنستان باشند. در آذربایجان و ترکیه، سوریه، عراق، لبنان مواضع ما خیلی نزدیک است و زمینه‌های همکاری ما بسیار زیاد است. منافع و تهدیدات مشترک می‌تواند همکاری‌های ما را توسعه بدهد. ما تحت تحریم هستیم، روس‌ها تحت تحریم هستند، آمریکایی‌ها روحیه تجاوز و تعدی به‌خاک روسیه دارند و در همه‌جا این شعار را می‌دهند که روسیه باید یک فروپاشی دیگر داشته باشد و شرق روسیه از روسیه جدا شود و خیلی صریح در مقاله‌هایشان می‌گویند: «نفت روسیه نباید فقط برای روسیه باشد. این مباحث را در مناطق عربی نمی‌بینید، ولی در رابطه با روسیه، غربی‌ها این نکات را خیلی صریح می‌گویند. اینها مسائلی است که زمینه‌های تجاوز و تعدی غرب به‌ روسیه را زیاد  و زمینه‌های مشترک همکاری ما با روس‌ها را فراهم می‌کند.»

عبدالله حسینی، سفیر اسبق ایران در بلاروس

اهمیت روابط ایران و روسیه در چیست؟ چرا باید روسیه برای ما مهم باشد؟ روابط با روسیه، حداقل به ‌17دلیل برای ایران از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. اولین نکته‌اش این است که روسیه همسایه ماست. مهم‌ترین اتفاقات در نیوزیلند و استرالیا به‌اندازه یک‌حادثه کوچک در بحرین برای ما حساسیت‌برانگیز نیست. وقتی ما راجع به‌کشور همسایه صحبت می‌کنیم، به‌شدت تحت‌تاثیر اتفاقات آن کشور قرار داریم. عضویت دائم در شورای امنیت فوق‌العاده مهم است. ما اگر می‌توانستیم روابط‌مان را با روسیه تنظیم کنیم، هیچ‌گاه دچار تحریم سازمان ملل نمی‌شدیم. به‌خاطر سوءمدیریت بعضی سران سیاسی ما بود که دچار تحریم سازمان ملل شدیم و روابط با روسیه را نتوانستیم تنظیم کنیم. یک‌روز با سفیر دمشق نشسته بودیم (آن زمان هنوز حادثه سوریه پیش نیامده بود) ولید معلم ملاقاتی با لوکاشنکف کرد و به ‌او گفت: «به پوتین بگویید که زیمبابوه برایش مهم‌تر است یا ایران و سوریه؟ چرا برای زیمبابوه از حق وتو استفاده می‌کند، ولی برای ایران و سوریه استفاده نمی‌کند؟» به‌هرحال ما نتوانستیم روابط‌مان را با روسیه تنظیم کنیم.
نکته بعدی، تنوع قومی و جغرافیایی در روسیه است. حضور بیش از 20 میلیون مسلمان در روسیه و بیش از دو میلیون مسلمان در مسکو، مطلبی نیست که به‌راحتی بشود از آن گذشت. نکته بعدی بازار متنوع روسیه است که برای صادرات محصولات ما می‌تواند جذاب باشد. از تره‌بار گرفته تا پتروشیمی و خیلی محصولات دیگر برای آنها جذاب است و بالعکس؛ ما محصولاتی نیاز داریم که اصلا لازم نیست در غرب دنبالش بگردیم و به‌راحتی از روسیه برای ما قابل‌تامین است.
به‌لحاظ علمی، آنها خیلی با ISI کار ندارند. من دانشمند‌انی در بلاروس می‌دیدم که بسیار موفق بودند. یک دانشمند 60 ساله دیدم که 600 تا مقاله داشت. کارهای علمی فوق‌العاده جذابی دارند، شاید اسم و رسم‌شان مانند بسیاری از غربی‌ها نباشد، ولی در حوزه مسائل علمی کارهای خوبی کرده‌اند.
احکام بسیار مهمی در بحث مخالفت با تک‌قطبی شدن جهان وجود دارد؛ وقتی نظم واحد جهانی مطرح می‌شود، روسیه به‌همراه ایران، جزء مخالفان آقایی آمریکا برجهان محسوب خواهد شد. روسیه جزء کشورهای اتمی و فضایی و نظامی طرازاول جهان است و برای خیلی از کشورهای دیگر هم فعالیت نیروگاهی و هسته‌ای می‌کند.
در اتحادیه گمرکی و اوراسیا دارای 170 میلیون نفر جمعیت‌ است. اگر بتوانیم اقتصادمان را تقویت کنیم، از رب گوجه گرفته تا دارو و محصولات نیمه‌نهایی را می‌توانیم ببریم آنجا پک کنیم، به اسم محصولات داخلی اتحادیه و یک بازار 170 میلیونی بسیار نزدیک داشته باشیم.
ما یک فرزند مشترک مهم به اسم خزر داریم که به‌لحاظ اقتصادی و امنیتی و محیط زیست، همکاری دو کشور بسیار مهم است. اگر وزارت امور خارجه خوب مدیریت می‌کرد، شاید نیازی نبود که امروز یک کشور کوچک در حوزه خزر از رژیم‌صهیونیستی دعوت کرده و مسائلی را طرح کند. اگر روابط‌مان با روسیه تنظیم بود، دچار این چالش‌ها نمی‌شدیم. سوءمدیریت اوایل کار دوستان وزارت خارجه و خیلی مسائل دیگر باعث شد ما دچار بحران شدیم. الان هم اگر قرار باشد در دریای خزر اتفاقات مبارکی بیفتد، مهم‌ترین بازیگرانش ما و روسیه هستیم.
تهران و مسکو هر دو تولیدکننده نفت هستند. بازار جهانی نفت را می‌توانیم تحت‌تاثیر قرار بدهیم و از همه مهم‌تر بحث گاز است. در تاریخ معاصر ایران و روسیه در دو قرن اخیر، ما دو کار اصولی با روس‌ها انجام دادیم؛ یکی حادثه سوریه است و دیگری حادثه اوپک گازی. این دو نشان داد اگر دو کشور با هم همکاری داشته باشند، چه اتفاقات بزرگی رخ می‌دهد؛ یعنی اگر همکاری ایران و روسیه نبود، اوپک گازی تشکیل نمی‌شد و سوریه قطعا موفق نمی‌شد. این وحدت و این روابط سینرژیک منجربه این اتفاق بسیار بزرگ شد. امیر قبلی قطر در یک سفر سه‌ساعته به تهران به احمدی‌نژاد گفت: «ما تا هفته بعد بشار را عوض می‌کنیم. چون با هم رفیقیم در عالم رفاقت به شما می‌گوییم، شما خودتان را درگیر نکنید.» احمدی‌نژاد هم با همان سیاستش گفت: «ما هم نمی‌گذاریم.» از آن سه‌ساعت و از آن یک‌هفته الان 10سال گذشته است. فکر نکنید حادثه کوچکی است. قرار بود اینها منطقه را شخم بزنند و یک خاورمیانه جدید درست کنند.
اتحاد و روابط استراتژیک و سینرژیک ایران و روسیه می‌تواند خیلی اتفاقات عجیب‌وغریب در منطقه و جهان ایجاد کند. اوپک گازی جهان را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد و حتی سوریه هم جهان را تحت‌تاثیر قرار داده است. خیلی از مردم ایران و حتی سیاسیون ما نمی‌دانند و خیال می‌کنند 15 کشور از شوروی جدا شده و شوروی هیچ نفوذی در این کشورها ندارد؛ اصلا این‌طور نیست. امروز در کشوری مثل ارمنستان، حرف آخر را روسیه می‌زند. خیلی از مسئولان این کشورها از اتاق فکر کا.گ.ب درآمدند و رئیس‌جمهور شدند. ما باید مواظب باشیم پای همدیگر را لگد نکنیم که متاسفانه می‌کنیم و همین باعث کدورت‌هایی بین ما می‌شود. ما باید بفهمیم در ارمنستان تا کجا باید برویم، آنها تا کجا باید بیایند. این نکته هم در بحث نفت و هم گاز خیلی کلیدی است. امروز بحث صادرات گاز از روسیه به اروپا برای روسیه جنبه حیاتی دارد. ما باید در این حوزه جوری کار کنیم که پای روسیه را لگد نکنیم و منافع طرفین و مرزبندی‌ها رعایت بشود. ما در بسیاری از مسائل منطقه‌ای و بین‌المللی نگاه همسو داریم. در بحث داعش و طالبان، روسیه کاملا با ما همسو است. در بحث جرم‌های سازمان‌یافته هم همین‌طور، در بحث مواد مخدر همین‌طور. این همکاری را نباید دست‌کم بگیریم. اینها چیزهایی است که کاملا عرصه برون‌مرزی دارد. اگر قرار است در مواد مخدر کاری بکنیم، حتما باید نقش روسیه پررنگ باشد. اینها 17 دلیلی بود که اهمیت روابط با روسیه را برای ما مشخص می‌کند.
مطلب بعدی این است که باوجود این همه دلیل، چرا روابط دو کشور، توسعه پیدا نکرده است؟ من صراحتا به‌عنوان کارشناس می‌گویم که بخشی از روابط ایران با روسیه،  توسط انگلوفیل‌ها و در روسیه توسط شورای یهود اداره می‌شود. قوی‌ترین شورای یهود جهان در روسیه است، حتی از آمریکا هم قوی‌ترند و تعدادشان بیشتر است. بخش عمده‌ای از حاکمان رژیم‌صهیونیستی، یهودی‌های روس‌‌تبار هستند. در بلاروس که کمترین تعداد یهودی‌ها را داشت، هفته‌ای چهار پرواز فول مستقیم بین تل‌آویو و مینسک بود و نتیجه‌اش این وضعیت افتضاحی است که الان ما در روابط دو کشور داریم. بخش عمده‌ای از حاکمان رژیم‌صهیونیستی، یهودی‌های روس‌‌تبار هستند. در بلاروس که کمترین تعداد یهودی‌ها را داشت، هفته‌ای چهار پرواز فول مستقیم بین تل‌آویو و مینسک بود و نتیجه‌اش این وضعیت افتضاحی است که الان ما در روابط دو کشور داریم. روابط ما با روسیه حداقل 10 برابر قابل‌توسعه است. ما چه‌کار باید بکنیم؟ به‌نظر من باید روابط را سازمان‌یافته‌ کنیم. من وقتی به بلاروس رفتم، متوجه شدم مردم بلاروس، فرق ایران و عراق را نمی‌دانند. به‌شدت کار فرهنگی را شروع کردیم تا روابط از سطح سران به سطح توده‌ها و فرهیختگان بیاید. مهم‌ترین قدم، توسعه روابط بین فرهیختگان، دانشگاهیان، مراکز علمی و پژوهشی است. حتما باید روابط بسیار توسعه‌یافته‌ای داشته باشند و همدیگر را بفهمند. یک دانشمند روس باید بتواند به‌راحتی به ایران سفر کند.
نکته بعدی بحث توسعه روابط توریستی است. اگر بخواهیم این روابط تعمیق پیدا کند، باید توسعه روابط توریسم در دستورکار قرار گیرد. مساله سوم بحث توسعه روابط تجاری است. تجار همیشه نقش کلیدی داشته‌اند و باید آنها را کمک کرد و موانع تجارت را از بین برد. اگزیم‌بانک دو کشور باید به اینها اعتبار بدهد و کار با روسیه را در اولویت قرار دهد. بیش‌از 80 درصد موافقت‌نامه‌های ما با کشورهای دیگر اجرایی نشده است. باید نقشه راه جدیدی ایجاد کنیم تا بتوانیم رابطه خود را با روسیه مستحکم کنیم. اگر ما دنبال امنیت ایران و منافع ایران هستیم، حتما روسیه جزء اولویت‌های ویژه است.

الکساندر سادوفنیکوف، سفیر سابق روسیه در ایران

مساله همکاری بین دو کشور و راه‌های حل‌وفصل مسائل برای هر دو کشور اهمیت بسزایی دارد. چندین مساله ازجمله کشورهای همسایه، مناطق خاورمیانه و آسیای‌مرکزی، قفقاز، افغانستان و خلیج‌فارس برای هر دو کشور مهم است. اوضاع منطقه خیلی متشنج است. آشوب‌های داخلی در بعضی کشورها و مداخله برخی کشورها در امور این منطقه ما را وادار می‌کند که با هم همکاری بیشتری داشته باشیم و اقدامات مشترکی را درخصوص تحولات آینده منطقه انجام دهیم. درباره کشورهایی مثل افغانستان، یمن، لبنان، سوریه، عراق و درگیری‌های بین ارامنه و آذربایجان باید درحال آماده باش باشیم و در حل‌وفصل مسائل کار کنیم. در مساله مبارزه با تروریسم در سوریه باید همکاری‌های خود را ادامه دهیم.  در زمینه مسائل بین‌المللی هم دغدغه‌های مشترکی بین ایران و روسیه و مسائلی هم درخصوص عملکرد عربستان و ایالات متحده نسبت به‌روسیه و ایران وجود دارد. اقدامات مخربی ازسوی این کشورها در چارچوب جنگ‌ رسانه‌ای و پشتیبانی از اشخاص و گروه‌های مخرب در داخل کشورهای ما با هدف اینکه ما را مجبور کنند از سیاست غرب اطاعت کنیم و از سیاست مستقل خود درقبال کشورهای منطقه و در صحنه بین‌المللی دست برداریم، صورت می‌گیرد. روسیه و ایران می‌توانند با همکاری با یکدیگر کرامت، فرهنگ، سنت و توانایی دفاعی خود را حفظ کنند. مهم‌ترین مساله درزمینه همکاری‌های 20ساله، مساله انرژی است.

ایجاد اولین واحد نیروگاه اتمی بوشهر- صرف‌نظر از مشکلاتی که داشتیم- تجربه‌ای موفق درعرصه همکاری‌های دو کشور بود و هم‌اکنون ساخت چند واحد نیروگاهی در دستورکار قرار دارد. روسیه از استفاده صلح‌آمیز از انرژی اتمی در ایران پشتیبانی می‌کند و تلاش دارد ایران از حقوق خود در این زمینه محروم نشود. تلاش‌های بین‌المللی نهایتا درقالب سند برجام به‌تصویب سازمان ملل رسید. متاسفانه پس از دوسال اجرای این برنامه توسط تمامی اعضای گروه 1+5 و ایران، ایالات متحده آمریکا (به‌طور مشخص رئیس‌جمهور ترامپ) از مشارکت در این برنامه انصراف داده و از نوامبر 2019 به‌ مسئولیت‌های خود عمل نکرد. البته روسیه و چین از آمریکا در این خصوص انتقاد کرده و خواستار بازگشت آمریکا به‌برجام هستند. من فکر می‌کنم عکس‌العمل‌های ایران درخصوص مسائل هسته‌ای منافع ایران را تهدید می‌کند. جای این سوال باقی است که ایران با پافشاری بر غنی‌سازی پنج درصدی اورانیوم، چه منافعی را به‌دست خواهد آورد و این مساله چرا تا این حد برای ایران اهمیت دارد؟ ایران باید در صحنه بین‌الملل طوری رفتار کند تا ایالات متحده و کشورهای غربی نتوانند ایران را متهم به ‌ساخت سلاح هسته‌ای کنند.

الکسی خلبنیکوف،کارشناس شورای امور بین‌الملل روسیه

نگاه دولت روسیه به‌ایران امکان همکاری خوب بین دو کشور است. ما باید بتوانیم با همکاری و توافقات دوجانبه‌ بین دو کشور، روابط مشترک خود را توسعه دهیم و به‌ حاشیه‌هایی که در سایه روابط دو کشور ایجاد می‌شود، توجه نکنیم. مورد مثبتی که می‌توانیم به‌آن اشاره کنیم، تاریخ و زمان فعالیت‌های مشترک دو کشور است. درنظر گرفتن مشکلاتی که سایر کشورها برای ما به‌صورت منفی ایجاد می‌کنند، می‌تواند استحکام روابط ما را افزایش دهد. یکی از موضوعاتی که می‌تواند به‌ توسعه روابط بینجامد، فراهم کردن زمینه‌ای است که مردم دو کشور بتوانند همدیگر را بفهمند و درک کنند و با درک کردن همدیگر بتوانیم به‌سطحی مطلوب در روابط دوستانه برسیم. در این زمینه، ما موضوع تبادل دانشجویان را اجرا کردیم که هم‌اکنون تعداد زیادی از ایرانی‌ها در مسکو حضور دارند که یا مشغول به‌کار بوده یا تدریس می‌کنند.   مورد دیگر این است که در ذهن مردم ایران سابقه تاریخی خوبی نسبت به‌ روسیه وجود ندارد و نگاه‌ها منفی است و باید نسبت به ‌ترمیم این نگاه اهتمام کرد.

  درمورد روابط اقتصادی بین ایران و روسیه نکاتی قابل ذکر است. ایران می‌تواند مانند ترکیه و مصر تبادل اقتصادی خود را افزایش بدهد. ایران درحوزه تعامل اقتصادی با مسکو در رده چهل‌ونهم است و با نقطه مطلوب در تبادلات اقتصادی با روسیه خیلی‌فاصله دارد.  نکته بعدی این است که ایران در لیست سیاه از نظر اقتصادی است و با خیلی کشورها نمی‌تواند همکاری داشته باشد، همین موجب می‌شود بین ایران و روسیه تبادلات خوبی نداشته باشیم. منطقه قفقاز و کاسپین و قسمت مرکزی آسیا، منطقه بسیار جذابی برای روسیه است و روسیه هم تمایل دارد در این مناطق به‌صورت فعال کار کند. مورد بعدی جذابیت‌های توریستی و انتقال توریست است که باید دو کشور فعالیت‌شان را نسبت به‌همدیگر بیشتر کنند.

یلنا دونایوا، پژوهشگر انستیتو مطالعات شرقی آکادمی ملی علم روسیه

در سال‌های اخیر همکاری ایران و روسیه ابعاد گسترده‌ای پیدا کرده است، مخصوصا در عرصه سیاسی و امنیتی که جوابگوی منافع دو کشور در منطقه خاورمیانه و در صحنه بین‌المللی است. در جهان امروز با شرایط خاصی روبه‌رو هستیم و برخی چالش‌ها مثل بیماری کرونا، مواد مخدر، مناقشات محلی و بین‌المللی وجود دارد که هر دو کشور باید رویکردی مشترک برای مقابله با این مشکلات و موانع و چالش‌ها پیدا کنند. تهدیدات مشترکی مثل تحریم غربی‌ها علیه ایران و روسیه و همچنین اشتراک منافع دو کشور درمقابله با یک‌جانبه‌گرایی آمریکا، مبارزه با تروریسم و افراط گرایی، منجر به‌گسترش همکاری نظامی دو کشور و طرح مساله مشارکت راهبردی شده است. وقتی این موضوع را مطرح می‌کنیم، باید درنظر داشته باشیم روسیه و ایران قبل از هر چیز اهداف و منافع ملی خود را دنبال می‌کنند. مسلما این منافع در برخی حوزه‌ها با منافع سایر کشورها همخوانی داشته و در برخی حوزه‌ها شاید همپوشانی نداشته باشد. مثلا بعضی ذهنیت‌ها در برخی محافل ایران نسبت به‌روسیه وجود دارد که روسیه به‌دنبال دشمنی با آمریکاست، اما حقیقت مطلب آن است که روسیه به‌دنبال رقابت با آمریکاست.

در خاورمیانه روسیه تلاش می‌کند تناسب قوا را حفظ کند و از کوشش تمام نیروها و گروه‌ها برای برقراری صلح و ثبات منطقه‌ای حمایت می‌کند و می‌خواهد با تمام کشورهای منطقه روابط حسنه و سودمند داشته باشد. مشکلاتی که دو کشور در راه دستیابی به‌نتایج مثبت‌تر با آن روبه‌رو هستند، بیشتر به‌عدم اعتماد کامل به‌یکدیگر و فضاسازی مطبوعاتی غرب بستگی دارد. برای رفع مشکل نخست مقامات هر دو کشور باید درمورد بسیاری از موضوعات مهم به‌توافق برسند. درمورد بعضی مسائل، درسطوح مقامات ارشد هر دو کشور تصمیماتی اخذ شده، ولی در سطوح دیگر حتی شاید درسطوح وزارتخانه‌ها و سازمان‌ها هیچ‌فهمی وجود ندارد؛ مثلا در صادرات نفت و گاز دارای منافع مشترک هستیم و برای خودمان باید تصمیم بگیریم. در شرایط بی‌ثباتی بازار صادرات نفت و گاز، ما باید با همدیگر درمورد مسیر انتقال نفت و گاز، حجم و قیمت صادرات این کالا به‌توافق برسیم و به‌یکدیگر اعتماد داشته باشیم. پتانسیل و ظرفیت همکاری ما خیلی زیاد است. جمع‌بندی ما این است که فهم و شناخت بیشتر دو کشور و دو ملت از یکدیگر و پشت‌سر گذاشتن سابقه تاریخی، ارزیابی مجدد تجربه‌روابط دو کشور، شناسایی نقاط قوت و ضعف سیاست یکدیگر، باید پشتوانه روابط سیاسی، اقتصادی، سیاسی، علمی و دانشگاهی قرار گیرد.

علیرضا بیگدلی، سفیر اسبق ایران در آذربایجان و ترکیه

روابط ایران و روسیه در مسیر درستی قرار گرفته و نیاز است در این مسیر با جدیت بیشتری حرکت کنیم. گام‌هایی برداشته شده و همکاری‌ها در حوزه امنیتی و نظامی، مشخصا در سوریه از سپتامبر 2015 رقم خورده، ولی ما نباید در همین حد باقی بمانیم و باید نظام‌های جدیدتری را به این همکاری‌ها اضافه کنیم. در نوامبر 2015 بعد از حادثه سقوط هواپیمای روسیه در سوریه، فرصتی برای همکاری‌های تجاری گسترده ایجاد شد، اما خیلی سریع معلوم شد که ما زیرساخت‌های مناسب را برای همکاری‌ها نداشتیم. ما نیاز داریم که تجارت‌مان را توسعه بدهیم، تبادل سریع کالا داشته باشیم، سیستم مالی مناسب لازم داریم. بالاخره رفتیم به‌سمت اینکه در اقتصاد اوراسیا با هم همکاری کنیم و ان‌شاءالله با عضویت کامل ایران، میدان بهتری را در این زمینه پیدا خواهیم کرد.  ما امکانات زیادی داریم، موانعی را هم شناسایی کردیم، اما نمی‌توانیم از موانع عبور کنیم و به جایگاهی که می‌خواهیم برسیم. دلیل آن چیست؟ من این موضوع را در چارچوب مفهومی به اسم «سیاست همسایگی» می‌خواهم شکل و فرم بدهم. ما با دومفهوم «همسایه بودن» و «همسایگی» روبه‌رو هستیم. همسایه بودن یعنی داشتن یک رابطه فیزیکی و داشتن مرز مشترک که به‌هرحال یک امر زمینی و فیزیکی است. خودش هم فی‌نفسه مزیتی نیست، چون بین همسایه‌ها مشکلات زیادی وجود دارد؛ مشکلات برق، محیط‌زیست، مهاجرت، قاچاق و مسائل دیگر. اما مفهوم «همسایگی» یک مفهوم هنجاری است؛ یعنی فراتر از فیزیک و فراتر از جغرافیا. به یک اراده‌ای موکول می‌شود که این اراده باعث می‌شود شما از مزیت‌های همسایه بودن استفاده کنید. بنابراین دو کشوری که همسایه هستند، اگر می‌خواهند به همسایگی خوب برسند و مشکل همسایگی بد را نداشته باشند، باید روی اراده برای استفاده از مزیت‌ها پافشاری کنند. الان آذربایجان و ارمنستان همسایه هستند، چقدر باهم مشکل دارند. پاکستان و هند مشکل دارند، مگر اینکه شما بیایید از آن استفاده مثبت بکنید. در زمینه سیاست همسایگی باید با روسیه همکاری جدی داشته باشیم و یک مفهوم مشترک بین خودمان شکل بدهیم که همکاری فرهنگی، دانشگاهی و مردمی داخل آن خواهد بود. اگر بتوانیم چارچوبی را بین خودمان و روسیه و بین کشورهایی که حائل بین ما هستند شکل بدهیم، یک موفقیت بزرگ خواهد بود. به این ترتیب ما نشان خواهیم داد همکاری ایران و روسیه، صرفا امنیتی و نظامی نیست و ابعاد گسترده‌تر و همه‌جانبه‌ اقتصادی و توسعه‌ای هم دارد. 

جمهوری‌های آسیای مرکزی و قفقاز در روابط ما و روسیه فوق‌العاده مهم هستند. این کشورها دنبال تحکیم استقلال خودشان هستند. به رقابت‌های اقتصادی و سرمایه و فناوری و بازار نیازمند هستند و یک نگرانی از مداخله کشورهای دیگر دارند. این مداخله باعث می‌شود آنها به قدرت‌های فرامنطقه‌ای پناه ببرند و برای خودشان و ما دردسر درست کنند. همان‌طور که گرجستان این‌کار را کرد و همان‌طور که الان غربی‌ها در تلاش هستند در آسیای مرکزی و قفقاز رخنه کنند. ما می‌توانیم این مفهوم همسایگی را بین خودمان در یک چارچوب تعریف کرده و به یک گفتمان در روابط با آسیای مرکزی و قفقاز تبدیل بکنیم، آن موقع می‌رویم به‌سمت اینکه روابط همکاری‌هایمان را سازنده کنیم. ما نباید منتظر بشویم تا رویدادها ما را به‌سمت تقویت این همکاری‌ها و شکل دادن به این همکاری‌ها سوق بدهند. قفقاز الان در شرایط خاصی است، ما نباید اجازه بدهیم در قفقاز جنگی شکل بگیرد. این نیاز به همکاری و کار علمی دارد. ما نباید اجازه بدهیم آسیای مرکزی دچار یک تلاطم بشود که بعد نتوان جمعش کرد. آسیای مرکزی نیاز به سرمایه، فناوری و همکاری‌های اقتصادی دارد. ایران می‌تواند این فضاها را برای دسترسی به بازارهای جهانی فراهم کند. روسیه با همکاری ایران می‌تواند کارهای مثبت سازنده‌ای انجام دهد.

محمود شوری، معاون مؤسسه مطالعاتی ایران و اوراسیا (ایراس)

خبر توافق ایران و روسیه در فضایی مطرح شد که پیش از آن خبر توافق 25 ساله ایران و چین مطرح شده بود. ما درمورد تمدید توافقی صحبت می‌کنیم که 20 سال از آن می‌گذرد و منشأ اتفاق مهمی در روابط ایران و روسیه نبوده است. البته یک تفاهم‌نامه است و یک‌سری تعهدها را دو طرف دنبال می‌کنند که شاید مهم‌ترین مطلب در چارچوب این تفاهم‌نامه این است که هر دو طرف تعهد می‌کنند به طرف متجاوز کمک نکنند. به هردلیلی متاسفانه این توافق‌ها، چندان متغیرهای تعیین‌کننده‌ای در روابط نیستند. اما چه چیزی تعیین‌کننده است؟ به‌نظر من هر رابطه‌ای بین کشورها با یک‌سری از پیشران‌ها پیش می‌رود و به یک نیروی محرکه نیاز دارد. در این روابط بعضی مواقع، پیشران اقتصادی است، یعنی اگر دلیل رابطه بین دو کشور، نیاز اقتصادی به همدیگر باشد، متغیرهای اقتصادی تعیین‌کننده این رابطه هستند، عرضه و تقاضا و ضرورت تامین نیازهای اقتصادی، دو طرف را به همدیگر نزدیک می‌کند. یک موقع پیشران، روابط سیاسی امنیتی است. وقتی پیشران روابط اقتصادی باشد، دولت‌ها نیاز نیست ورود کنند، چون بخش خصوصی طبیعتا به‌دلیل منافعی که دارد، نیروی محرکه این رابطه است، اما وقتی رابطه سیاسی و امنیتی است، دولت‌ها باید نقش ایفا کنند، دولت‌ها باید تاثیرگذاری ایجاد کرده و سعی داشته باشند به‌دلایلی که ضرورت می‌دانند، این رابطه را تقویت کنند.  در روابط ایران و روسیه در 30 سال گذشته، اگرچه به‌هرحال پیشران‌های مختلفی وجود داشته، ولی متاسفانه این پیشران‌ها چند ویژگی داشتند که اجازه نداده است این رابطه خیلی گسترده شود؛ نکته اول اینکه این پیشران‌ها مقطعی هستند؛ یعنی موضوعی که نیروی محرکه روابط ایران و روسیه است، در بسیاری از موارد مقطعی است. زمانی‌که شوروی فروپاشید و روسیه شکل گرفت، شاید مهم‌ترین دلیلی که نیروی محرکه روابط ایران و روسیه بود، همکاری‌های تسلیحاتی نظامی ما بود. بعد از آن، همکاری در حوزه انرژی هسته‌ای برای مقطعی مهم‌ترین پیشران روابط ما بود. در مقطع دیگر مقابله با یکجانبه‌گرایی آمریکا در روابط دو کشور مطرح شد و تصورمان این بود که می‌توانیم با همکاری همدیگر، با یکجانبه‌گرایی آمریکا مقابله کنیم.

ویژگی دیگری که این پیشران‌ها در روابط ایران و روسیه دارند، نامتقارن بودن آنها است؛ یعنی ایران و روسیه به دلایل متفاوتی به هم نزدیک می‌شوند و اگر نوع نگاه ایران به روسیه این است که تسلیحات بخرد و نوع نگاهش به این مساله، استراتژیک است، ولی نگاه روس‌ها به این مساله این‌گونه نیست. در همان مقطع روس‌ها فقط نگاه اقتصادی به این موضوع داشتند؛ یعنی یک نوع عدم تقارن در پیشران‌های روابط دو کشور وجود دارد. در یک مقطعی ما تصورمان این بود که بحث مقابله با یکجانبه‌گرایی آمریکا، یک پیشران متقارن است، ولی واقعیت این‌جور نبوده، ما از یک زاویه به‌دنبال مقابله با یکجانبه‌گرایی آمریکا بودیم و روس‌ها از زاویه دیگر. آنها به‌دنبال گرفتن سهم خودشان از قدرت جهانی بودند، درحالی‌که ما تفکر استکبارستیزی داشتیم. بنابراین، این عدم تقارن همیشه وجود داشته است. حتی امروز که «سوریه» به یک موضوع پیشران در روابط ما و روسیه تبدیل شده و دلیلی شد که ما روابط‌مان را با یکدیگر گسترش بدهیم، در این رابطه هم نگاه‌ ما و روس‌ها به سوریه یک نگاه متقارن نبوده و متاسفانه این عدم تقارن و مقطعی بودن و فقدان یک موضوع محوری که برای همیشه محور روابط ایران و روسیه باشد، مهم‌ترین ضربه‌ای است که به روابط ما وارد می‌شود.

علی علیزاده، استاد دانشگاه‌عالی دفاع ملی

 ما تاکنون با روس‌ها وارد گفتمان‌های جدی نشده‌ایم، درصورتی‌که اگر قرار است همکاری کنیم، باید نگاه به آینده داشته باشیم و این نگاه به آینده چند دلیل دارد: اول اینکه درحال حاضر اوراسیاگرایان در ساختار حاکمیت روسیه قرار دارند و با تغییر قانون اساسی که در روسیه اتفاق افتاد، تا 2036 ما فرض را باید بر این بگیریم که حکومت در اختیار این گروه خواهد بود، لذا اگر قرار است با روسیه همکاری داشته باشیم، باید در فضای فعلی باشد. ازسوی جمهوری اسلامی ایران بحث گام دوم انقلاب اسلامی مطرح و مقام معظم رهبری در دیداری که با‌ پوتین داشتند، فرمودند: «ما ایران مستقل و روسیه مقتدر می‌خواهیم.» لذا این به‌عنوان اولین شاخصی است که باید به آن توجه و ورود کرد.  بحث بعدی که می‌شود به آن توجه کرد، گزارش اخیر بانک جهانی است که بین سال‌های 1992 تا 2024 به بررسی 10 قدرت برتر اقتصادی دنیا پرداخته است. روسیه در آن 10کشور، در سال 1992 در جایگاه نهم بود و پیش‌بینی شده بود در سال 2024، ششمین اقتصاد برتر دنیا خواهد شد. در سال 92 سه کشور آسیایی ژاپن، روسیه و چین جزء 10 اقتصاد برتر دنیا بودند، ولی برای سال 2024، پنج کشور آسیایی را در این فضا قرار داده بودند. اول چین، دوم آمریکا و سوم هند. جالب این است که 5 کشور آسیایی ژاپن، روسیه، چین، اندونزی و هند را به‌عنوان اقتصاد برتر دنیا معرفی می‌کند، بنابراین ضرورت بازنگری جدی ما در تعاملاتی که در نگاه به آینده خواهیم داشت، حیاتی است.
قدرت‌های بین‌المللی معمولا درطول تاریخ پسروی و پیشروی دارند، ولی هیچ‌وقت از بین نمی‌روند. پیش‌بینی من این است که روسیه بعد از سه‌دهه، آرام‌آرام دارد وارد عرصه بین‌المللی می‌شود، لذا در بحث نظام بین‌الملل باید به آن توجه جدی داشت. از سوی دیگر جمهوری اسلامی ایران بعد از انقلاب اسلامی، وارد فضای نظام بین‌المللی شده و در منطقه غرب آسیا به‌عنوان یک قدرت مؤثر در سیاست‌های منطقه‌ای و در تصمیمات بین‌المللی تاثیرگذار است.
اندیشمندان غربی اعلام می‌کنند قدرت در قرن 21، از غرب به سمت شرق گرایش پیدا می‌کند، لذا شاهد افول هژمونی غرب در دهه‌های آتی خواهیم بود و عقلانی خواهد بود که با روس‌ها به‌صورت مشترک کار کنیم و تعاملات جدی داشته باشیم تا در هندسه قدرت جهانی بتوانیم نقش خود را ایفا کنیم. اقداماتی که ترامپ انجام می‌دهد و از اغلب قواعد بین‌المللی خارج می‌شود، یکی از نشانه‌های افول هژمون غرب است و تلاش می‌کنند با این کارها این را به تاخیر بیندازند.  واقعیت این است که ما و روس‌ها در قرون گذشته در بحث‌های تمدنی موثر بودیم و این می‌تواند برای هر دو کشور هژمون‌ساز باشد و این هم بستری است که می‌شود به آن توجه کرد. نکته آخر این است که باتوجه به اینکه اقتصاد آینده جهان در قرن 21 در آسیا خواهد بود، چه زیرساخت‌هایی را ما و روسیه توانستیم فراهم کنیم؟ این اقتصاد نیازمند زیرساخت‌های اساسی است. در حوزه تجاری، بازرگانی و بحث ترانزیت شمال و جنوب در قالب یک کارگروه راهبردی مشترک، در سه سطح می‌توان این را بررسی کرد؛ در سطح دوجانبه، منطقه‌ای و بین‌المللی. اگر این کارگروه در سطح کلان و با هدایت و نظارت مقامات عالی دو کشور تشکیل بشود و یک قرارگاه اساسی و جدی در این زمینه به‌وجود آید، می‌توانیم به موفقیت جدی برسیم.  

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰