به گزارش «فرهیختگان»، مایک سندل در پیشگفتار کتاب «آنچه با پول نمیتوان خرید» نوشته که «چیزهایی هستند که با پول نمیشود خرید، ولی این روزها تعدادشان زیاد نیست. امروزه تقریبا هرچیزی خرید و فروش میشود.» یکی از این چیزهای فروشی در آمریکا، انتخابات ریاستجمهوری است. تقریبا هزینه انتخابات هر دوره ریاستجمهوری ایالات متحده – بهجز 2016- بیشتر از انتخابات قبلی آن بوده است. روند صعودی هزینههای انتخاباتی افزایش سرسامآوری داشته و از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۲ میزان هزینه نامزدهای برنده انتخابات ریاستجمهوری، تقریبا چهاربرابر شده است. براساس پژوهش «زاخاری آلبرت» از دانشگاه ماساچوست، میان سالهای ۱۹۸۰ تا ۲۰۱۲ هزینه مبارزات انتخاباتی برای عضویت در کنگره پس از تطبیق با تورم، ۶۰۰ درصد و هزینه رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری ۱۲۰۰ درصد افزایش یافته است. تنها در سال 2016، دونالد ترامپ و هیلاری کلینتون در کل یک میلیارد و ۱۶۰ میلیون دلار و بههمراه دیگر نامزدها مجموعا دومیلیارد و ۴۰۰ میلیون دلار برای انتخابات هزینه کردند. پیشبینیها درباره انتخابات 2020، حاکی از ثبت یک رکورد عجیب در هزینههای انتخاباتی است و برخی از رقم هفتمیلیارد دلاری برای آن سخن میگویند. تقریبا هر نامزد برای رقابت در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در سال 2020، نیاز به بیش از یک میلیارد دلار پول دارد. تیم انتخاباتی ترامپ رئیسجمهور آمریکا، درحالحاضر موفق به جمعآوری این مبلغ شده است. این تیم اعلام کرده که کمکهای مالی انتخاباتی او از مرز یک میلیارد دلار گذشته است. براساس اخبار منتشرشده ترامپ تنها در ماه جولای ۱۶۵ میلیون دلار کمک مالی انتخاباتی دریافت کرده و به این ترتیب مجموع کمکهای مالی دریافتشده ازسوی تیم انتخاباتی او به یک میلیارد و یکصد میلیون دلار رسیده است. این کمکها از سه منبع در انتخابات آمریکا هزینه میشود؛ ناچیزترین بخش این کمکها، کمکهای مردمی است.
درباره میزان کمک منابع دیگر بهدلیل عدم شفافیت ابهامات زیادی وجود دارد، اما عمده منابع مالی انتخابات ریاستجمهوری آمریکا را سرمایهداران میلیاردر شرکتها و منابعی که هنوز ناشناس هستند، هزینه میکنند. تحقیقات در آمریکا تاکنون موفق به شناسایی بخش سوم یعنی کمکهای با منشا نامعلوم نشده، اما در ژانویه سال 2010 اعلام شد که بهاندازه 500 میلیون دلار در انتخابات و کارزارهای انتخاباتی پول سیاه یا پولهای دارای ابهام و غیرمکشوف خرج شده است. با این حال نه در انتخابات سال 2013 و نه در انتخابات 2016 که هر نامزد دیگری را متهم به دریافت کمک خارجی از کشورهای دیگر میکرد، نیز سرنخی از پولهای تاریک یافت نشد تا از «پولهای تاریک» تنها یکنام باقی بماند. منشا عمده این پولهای تاریک، کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس، لابی صهیونیستی و شرکتهای تجاری هستند که تلاش میکنند به میزان یکسان به هر دو کاندیدای انتخابات ریاستجمهوری در آمریکا کمک مالی کنند تا درصورت پیروزی هر یک از کاندیداها منافع آنها تامین شود. آنها خارج از سیستم مالی کمپینهای انتنخاباتی که قابل رهگیری است، به کمپینها کمک میکنند.
اصل تعیینکننده؛ چقدر پول دارید؟
بهجز در انتخابات سال 2016، در آمریکا رئیسجمهور شدن نسبت مستقیمی با میزان هزینهکرد انتخاباتی دارد. هزینه رقابتهای انتخاباتی بهدلیل خصوصی بودن رسانهها در این کشور بسیار بالاست. هیچ فردی بدون پشتوانه مالی نمیتواند در انتخابات چه درونحزبی و چه در سطح ملی پیروز شود. بههمین دلیل هرکسی در سر سودای ریاستجمهوری دارد، باید بهدنبال راهی برای تامین هزینههای هنگفت انتخاباتیاش باشد. پیروزی در انتخابات بدون هزینه چندصد میلیون دلاری آنقدر غیرمحتمل است که در انتخابات سال جاری آمریکا، کامالا هریس، معاون فعلی جو بایدن بهدلیل عدم توانایی در جمعآوری کمکهای مالی، کمپین انتخاباتی خود را تعطیل کرد. بهدلیل همین اهمیت کمکهای مالی، در هر ستاد انتخاباتی، بخشی برای جمعآوری این کمکها ایجاد شده است. این بخش زیرمجموعه کمیته سیاسی است که وظیفه مدیریت مبارزات را برعهده دارد. بخش خزانهداری این کمیته باید در کمیسیون انتخابات فدرال، اف.ای.سی (FEC)ثبت شده باشد.
وظیفه کمیسیون انتخابات فدرال، نظارت بر قوانین و فعالیتهای مالی مبارزات انتخاباتی است. بهجز نامزدها، احزاب سیاسی نیز باید کمیتههای خود را ازطریق FEC ثبت کنند. علاوهبر این، گروههایی از شهروندان حقیقی نیز میتوانند با تشکیل کمیتههای سیاسی، اقدام به جمعآوری کمکهای مالی برای مبارزات انتخاباتی کنند و از این طریق به حمایت از نامزدهای موردنظر خود بپردازند. کمیتههایی که اینگونه تاسیس میشوند، اغلب وابسته به گروههای موجود در جامعه همانند اتحادیههای کارگری یا گروههای مذهبی و ایدئولوژیک هستند. این کمیتهها در گذشته میتوانستند تا پنجهزار دلار به هر نامزد کمک کنند، ولی اکنون از آزادی بیحدوحصری برخوردارند. برای نظارت بر هزینههای انتخاباتی، کمیتههای سیاسی نامزدها، احزاب و شهروندان حقیقی تنها بعد از ثبت میتوانند اقدام به جمعآوری کمکهای مالی کنند و باید درآمد حاصل از این کمکها و محل هزینهکرد آنها را نیز ماهانه یا هر سهماه به FEC گزارش دهند. این گزارشها بهصورت الکترونیکی ثبت میشوند و در تارنمای www.fec.gov بهصورت آزاد برای عموم قابلدسترسی هستند. ازطریق این گزارشهای ثبتشده، رایدهندگان و مطبوعات میتوانند با رهگیری مسیرهای مالی نامزدها و احزاب دریابند کدام گروهها و شرکتها به چه نامزدهایی کمک کردهاند. آنها از این راه میتوانند به اهداف سیاسی کمککنندگان و نامزدها پی ببرند. محدودیتهایی که طی سالیان مختلف بر کمیتههای اقدام سیاسی تحمیل شده است، باعث شده نامزدها و احزاب برای تامین میلیاردها دلار هزینه مبارزات انتخاباتی در آمریکا هزاران نفر را ترغیب به کمک مالی کنند.
کمکهای میلیون دلاری در انتخابات
در انتخابات آمریکا دو سیستم مالی برای کمک به نامزدهای انتخاباتی وجود داشت؛ مورد اول مسیرهای کنترلشدهای هستند که در آن افراد و احزاب میتوانند ازطریق حامیانشان بهطور عمومی و در سقف مشخص کسب درآمد کنند. میزان این مبالغ اندک است، ولی اگر حزب بتواند تعداد بیشتری از مردم عادی را به خود جذب کند، میتواند درآمدهای انتخاباتیاش را افزایش دهد. راه دوم برای جذب کمکهای مالی، استفاده از کمکهای مالی سنگین میلیاردی است که ازطریق راههای مختلفی میتواند به دست نامزدها و احزاب برسد. درحالیکه در گذشته دریافت کمک از اشخاص حقیقی و حقوقی در آمریکا دارای محدودیتهای قانونی و سقف مشخصی بود، ولی با اینحال مسیرهایی قانونی برای ورود پولهای کثیف به انتخابات از گذشته وجود داشته و در سالیان اخیر نیز تقویت شدهاند.
فروش بلیت
یکی از شگردهای ستادهای انتخاباتی برای دور زدن قانون، فروش بلیت بود. بهعنوان مثال ستاد انتخاباتی یک نامزد، مراسم شامی با حضور نامزد انتخابات ریاستجمهوری برگزار میکرد که برای ورود آن باید بلیتهایی چندهزار دلاری خریداری کرد. برای مثال در سال 2016، هزینه تهیه بلیت برای صرف شام در کنار هیلاری کلینتون 27 هزار دلار برای هر نفر آب میخورد.
ابرکمیتههای اقدام سیاسی
در سال 1974 و پس از اینکه ریچارد نیکسون، درحالیکه مجری قانون فدرال کمپین انتخاباتی بود و به استفاده از پولهای پنهان و نداشتن شفافیت در ارائه گزارش از هزینههای ستاد انتخاباتی خود متهم شد، «قانون فدرال کمپین انتخاباتی» با هدف اعمال محدودیت بر میزان کمکهای انتخاباتی تغییر کرد و درکنار ممنوعیت کمک مستقیم شرکتها و اتحادیههای تجاری به کمپینها و محدودیت کمکهای شخصی تا میزان هزار دلار، پیشنهاد راهاندازی «کمیتههای اقدام سیاسی» کرد تا از این طریق، راهی برای دور زدن محدودیتها پیشپای نامزدها و هوادارانش قرار دهد.
با این اصلاحیه، اتحادیههای کارگری و شرکتها کمیتههای اقدام سیاسی ایجاد کردند و ازطریق آن بهطور «غیرمستقیم» در کارزار انتخابات نقشآفرین شدند. در آن سالها، سقف کمکهای مالی به هریک از نامزدهای انتخاباتی ٢٧٠٠ دلار و سقف کمک به کمیتههای اجرایی سیاسی موسوم به پکها(PACs) حداکثر پنجهزار دلار تعیین شده بود. برای شکستن چنین محدودیتی لابی سرمایهداران و شرکتهای بزرگ اقدام به فعالیت گسترده در راستای تعلیق و تغییر قوانین محدودیتزا در زمینه کمکهای مالی به انتخابات کردند. درنتیجه با رای سال 2010 دادگاه عالی ایالاتمتحده در پرونده «گروه شهروندان متحد علیه کمیسیون فدرال انتخابات»راه ورود پولهای عمده شرکتهای بزرگ و سرمایهداران به نفع برخی از نامزدهای انتخاباتی هموارتر شد. درنهایت در سال ٢٠١١ این سقف برای کمیتههای اقدام سیاسی (پکها) برداشته شد و آنها را تبدیل به «سوپرپکها» (ابرکمیتههای اقدام سیاسی) کرد. در قانون جدید، هزینهکردنهای نامحدود افراد مستقل بهنفع ستادهای انتخاباتی مجاز بود. در این مسیر شرکتها و همچنین گروههای دارای قدرت در جامعه آمریکا ازطریق ایجاد سوپرپکها یا همان «ابرکمیتههای اقدام سیاسی» یا سایر اتحادیههای اجتماعی و تجاری فعال در آمریکا مبالغ عظیمی را برای دفاع از نامزد موردنظر خود وارد انتخابات کنند. درواقع کمکهای ثروتمندان، عمدتا متمرکز بر فعالیتهای تبلیغی علیه نامزد نامطلوب ثروتمندان میشد تا ردیابی آنها کمی دشوارتر باشد. این کمیتهها و شهروندان همچنین میتوانند در ساختاری جدا از ستادهای انتخاباتی احزاب و نامزدهای حاضر در انتخابات مبالغ نامحدودی را برای پیروزی آنها هزینه کنند. برای مثال یک سرمایهدار میتواند برای دور زدن قوانین محدودکننده، شخصا برای نامزد محبوبش تیزر تبلیغاتی بسازد و برای انتشار آن با شبکههای تلویزیونی مختلف قراردادهای کلان ببندد.
براساس آمارها، در سال 2016 نزدیک به یک میلیارد و 800 میلیون دلار توسط سوپرپکها دریافت شده که از این میزان، یک میلیارد و 100 میلیون دلار را در امور مختلف انتخاباتی هزینه کردهاند. این رقم در سال 2012 مجموع پولهای جمعآوری و هزینهشده توسط سوپرپکها بهترتیب 828 میلیون دلار و 600 میلیون دلار بوده است. با کمک این شیوه برادران کخ یکی از ثروتمندترین خانوادهها در آمریکا در سال 2015 اعلام کرد بههمراه شبکهاش، 750 میلیون دلار برای اثرگذاری بر انتخابات هزینه خواهد کرد. این خانواده بههمراه 18 میلیاردر دیگر، تلاش کردند انتخابات سال 2016 را بهسمت جناح راست افراطی متمایل کنند. با استفاده از این کمکهای چندصد میلیون دلاری، اقلیت کوچکی از ثروتمندان، از نفوذ لازم برای بهحاشیه راندن منافع شهروندان و غلبه دادن مطالبات خودشان استفاده میکنند. ثروتمندان از دو شیوه اصلی برای نفوذ فزاینده بر سیاستگذاری عمومی بهره میبرند.