به گزارش «فرهیختگان»، بنیاد سینمایی فارابی در ادامه مسیر شفافسازی به شیوه سازمان سینمایی، گزارش عملکرد مالی خود در سال 98 را منتشر کرد. 16 صفحه پیدیاف که مانند سایر گزارشهای مالی از نوع شفافسازی، تنها به عناوین کلی بسنده کرده و در کمتر موردی است که این بنیاد، به مصادیق و ریزشاخههای هریک از سرفصلهایش ورود کرده باشد. طی این گزارش، این بنیاد طی یکسال مالی 98، حدود 47 میلیارد تومان بودجه صرف کرده است.
همین چند روز پیش بود که گزارش مالی انجمن سینمای جوانان ایران طی چهار ماه نخست سال 99 منتشر و در آن مشخص شد از 27میلیارد بودجه این نهاد طی این مدت، نیمی از آن یعنی 13میلیارد صرف «کمک به راهبری مدیریت فیلمسازی جوانان» شده! درحالی که از این میزان، کمتر از هشتمیلیارد صرف تولید فیلم شده است.
حالا اما فارابی، درحالی اقدام به شفافسازی طبق مدل سازمان سینمایی کرده که ابهامات عجیبی در این گزارش به چشم میخورد؛ ابهامهایی که حتی روابطعمومی این بنیاد و خزانهدار آن را وادار به توضیح دوباره و رفعنگرانیها کرد اما توضیح این عزیزان، نهتنها گرهای از ابهامات موجود مالی این نهاد را باز نکرد بلکه سوالات بسیاری را حول بازدهی عملکردهایی که طبق بودجه این نهاد عملیاتی شدهاند، بدون پاسخ گذاشت.
گزاره محبوبیت فیلمسازان در اعطای وام نیز از دیگر شائبههایی است که طی چند سال اخیر، دامن این بنیاد را گرفته است. همچنان دایره محدودی از فیلمسازان، موفق به دریافت وام این بنیاد شده و برخیها مانند «خسرو سینایی» پس از چند سال دویدن (که موفق نشد بودجه نه چندان زیاد پروژه بینالمللی «قطار زمستانی» را فراهم آورد) نتوانستند بودجهای برای کارهای خود فراهم کنند. این گزاره، صدای بسیاری از سینماگران ازجمله «منیژه حکمت» را هم بلند کرد که پس از انتشار این گزارش مالی، در نوشتهای به طعنه آورد: «بنیاد سینمایی فارابی از شفافسازی مالی شما و هزینههای آن بنیاد، من خیلی خجالت کشیدم. من شرمنده سینمای ایران!» که البته این موضوع به اختلافات حکمت با بنیاد بر سر تولید «شهر موشها 2» برمیگردد.
در ادامه و برای روشنتر شدن بیشتر این ابهامات، به چند مورد برگرفته از سندهایی که بنیاد سینمایی فارابی منتشر کرده، خواهیم پرداخت.
هزینههای جاری؛ یکسوم بودجه سالانه فارابی!
طبق جدول کلی هزینهکرد یکساله فارابی، مشخص شده که این بنیاد برای هزینههای جاری و پشتیبانی، چیزی حدود 15میلیارد و 700 میلیون تومان (معادل یکسوم بودجه سالانه این نهاد)، صرف کرده است. جالبتر آنکه برای این ردیف بودجه، هیچ توضیحی هم در نظر نگرفته و تنها به صورت کلی به همین عنوان اشاره کرده که این مبلغ خرج هزینههای جاری و پشتیبانی شده است!
احتمالا منظور از این ردیف، حقوق پرسنل بنیاد و ساپورت مالی کارگروهها و هیاتهای مختلفی است که در این بنیاد مشغول فعالیت هستند. هیاتهایی که سالهاست فعالیت آنها مورد انتقاد بخش وسیعی از سینماگران قرار گرفته و عنوان میکنند که این هیاتها با عملکردهای سلیقهای خود، به تولیدات این بنیاد و میزان حمایتهای آنان جهت داده و این موهبت، نصیب تمامی متقاضیان نمیشود.
نکته دیگر اینکه اگر یکسوم بودجه سالانه فارابی، خرج دستمزدها و دیگر امور جاری کارمندان میشود، باید مشخص شود که فارابی درحال حاضر به چه تعداد افراد و با چه میزان تخصصی، چه واریزیهایی را انجام میدهد. البته که انتشار فیش حقوقی مدیران ارشد فارابی، دیگر خواستهای است که میتواند در ادامه همین مسیر شفافیت، با استقبال قابلتوجه اهالی رسانه و دوستداران سینما همراه باشد.
حمایت از تحقیق و نگارش
فارابی در سال 98، حدود 750 میلیون را صرف حمایت از تحقیق و نگارش 19 فیلمنامه کرده است. البته تمام این پول به نویسندگان این 19 فیلمنامه نرسیده بلکه یکسوم این مبلغ به شوراهای تخصصی! رسیده که مشخص نیست چه تعداد افراد با چه تخصصهایی در آن حاضر هستند و چه وظایفی را برعهده دارند.
اینکه چرا فارابی در طول یکسال، تنها از روند تحقیق و نگارش 19 فیلمنامه که هفت مورد آن در ژانر کودک و نوجوان است (و مشخص نیست این ژانر به چه دلیل تا این میزان هزینه تحقیق و نگارش باید دریافت کند) حمایت کرده، خود محل ابهام است. در روزگاری که تولیدات سینمایی کشور، بیش از 100 عنوان فیلم است و اکثریت قریب به اتفاق آنها نیز خواستار این حمایت فارابی هستند، این تعداد فیلمنامه (که به جز یکی، دو مورد، عناوین خیلی بزرگی در میانشان نیست) برچه مبنایی انتخاب میشوند و اینکه آیا کار شوراهای تخصصی که سالانه حدود 250میلیون تومان اعتبار میگیرند، تشخیص این مهم است که به کدام فیلمنامه حمایت تعلق بگیرد و به کدام یک از آنها نگیرد؟
این شورا، یکی از آن کارگروهها و هیاتهایی است که در فارابی حضور دارند و باید اعضا، تخصصها، وظایف و دریافتیشان برای اهالی سینما شفافسازی شود.
مشارکت عجیب در تولید فیلم سینمایی
طبق آمار ناقصی که سازمان سینمایی چندی پیش از مالکیت بیش از هزارفیلم سینمایی منتشر کرده بود، مشخص شد که فارابی در دهه 60، برای بیش از 25 فیلم، در دهه 70، حدود 35 فیلم، در دهه 80 حدود 40 فیلم و در دهه 90 حدود 30 فیلم، مالکیت صددرصدی داشته است. این تعداد مالکیت در سال 98، به تنها یک فیلم، آن هم در ژانر کودک و برای فیلمی با عنوان «مهران» محدود شده است.
ضمن آنکه به جز این مورد، فارابی طی سال گذشته، تنها در 19 فیلم دیگر، مشارکتهای نسبی از 10 تا 60 درصد را انجام داده است. فارغ از کمیت عجیبی که بنیادی مانند فارابی طی سال گذشته تجربه کرده و اصلا قابلقیاس با تعدد موارد در سالهای قبلش نیست، کیفیت کارهایی که فارابی در تولید آنها مشارکت میکند نیز دیگر ابهامی است که ذهن بسیاری از سینمادوستان را به خود مشغول کرده است.
سوم شخص غایب، گیتی، سونامی، قطار آن شب، مسیر معکوس، پدران، آنجا همان ساعت، مهران، شاهماهی، زالاوا، من میترسم، مهمانی نقابها، رویای سهراب، یانو، موسی، فرمانروای آب، مغز استخوان، مردن در آب مطهر، الماس و تیتی، شاکله این 20 فیلمنامه مورد مشارکت فارابی در سال 98 را تشکیل میدهند.
البته ناگفته نماند این بنیاد، مالکیت 12 پروژه دیگر در سال 98 را خریداری کرده که درصد مالکیت آنها از 60 تا 100 درصد متغیر است. این 12 فیلم عبارت است از: نسترنهای وحشی، کاتی و ستاره، حورا، فرار از اردو، قرار بعدی همانجا، طفنامه، مواجهه، ترومای سرخ، بازیوو، اینجا هم باران میبارد و کارت پرواز.
فیلمهایی عمدتا خنثی که ماهیت فارابی را از نهادی تاثیرگذار در بعد تولیداتی، به سراشیبی تنزل داده و سبب شده این نهاد دیگر مانند دهههای قبلی خود، در آثار مهم، خوب و جریانساز سینمای ایران مشارکت فعالی نداشته باشد.
باید مشخص شود چرا فارابی از میان تولیدات یکساله سینمای ایران تشخیص داده باید در این پروژهها سرمایهگذاری کرده و از قبول دیگر پروژهها که البته کم هم نیستند، سر باز زده است.
چه آثاری از نگاه فارابی فاخر هستند؟
فارغ از 32 فیلم بالا، فارابی در سال 98، از 9 فیلم فاخر نیز حمایت مالی به عمل آورده که میزان مشارکت در آنها، از 25 تا 60 درصد متغیر است.
نکته جالب این فهرست، ملاک فاخر بودن آثار است که مشخص نیست بر چه متر و معیاری استوار است. به جز «تختی» و «ماجرای نیمروز» که پروداکشنهای سنگینی داشتند، آیا میتوانیم برای فیلمهایی چون بیتار، سمفونی نهم، رمانتیسم عماد و طوبی، سرزمین بود و نبود، سلفی با دموکراسی، خط نجات و یدو، عنوان «فاخر» لحاظ کنیم؟
فارابی باید لطف میکرد و عنوان میکرد که اولا چطور به این جمعبندی رسیده که این تعداد پروژه، فاخر هستند و چه کسانی در چه شوراهایی، به این مهم رسیدهاند و اینکه چرا فارابی از پروژههای حقیقتا فاخر سینمای ایران که تعدادشان طی این سالها کم هم نبوده، حمایت نکرده است؟
البته که باید به این مهم توجه کنیم که فارابی در سال گذشته، تنها کمی بیش از سهمیلیارد برای این تعداد پروژه فاخر سرمایهگذاری کرده که همین خود نشان میدهد یا این پروژهها حقیقتا فاخر نیستند که چنین هزینههایی میطلبند یا درصد مشارکت فارابی در این پروژهها، آنچنان بزرگ و تعیینکننده نیست.
وبسری؛ قابلاتکاترین حرکت سال گذشته فارابی
«وبسری» فرآیند جدیدی است که سازمان سینمایی و بنیاد فارابی توجه بسیاری به آن نشان دادهاند. از این مهم در جشنواره فیلم کودک سال گذشته رونمایی شد. حرکتی که استقبال قابلتوجه مخاطبان را هم به همراه داشت.
نکته جالبتوجه آنکه فارابی، این حرکت را محدود به جشنواره کودک ندانسته و برای زمینههای تولیداتی این کارها در فضای مجازی، دست به ترغیب برنامهنویسان و فعالان این صنعت زده است. اگر دقت کنیم، تاریخ قرارداد فارابی با تیمهای وبسریساز، اواخر آبان ماه یعنی چند ماه پس از برگزاری جشنواره بوده که طی آن فارابی، با 20 گروه خلاق قرارداد بسته و به هر گروه هم حدود 30 میلیون بودجه داده تا هر تیم، 5 قسمت وبسری تولید کنند.
فارابی برای این میزان تولید از فیلمنامه تا نمونهسازی، 540 میلیون تومان هزینه کرده که بهینهترین و علمیترین سرفصل هزینهکرد این نهاد طی سال گذشته محسوب میشود.
موارد عجیب جشنواره فیلم فجر سال گذشته
فارابی برای جشنواره ملی فجر سال گذشته، بیش از 6 میلیارد و 500 میلیون تومان خرج کرده است. از «نیروی انسانی» شروع میکنیم:
شورای سیاستگذاری برای 6 ماه فعالیت، 49 میلیون تومان هزینه روی دست این بنیاد گذاشتهاند. شورای سیاستگذاری جشنواره فجر همان حلقه محدودی هستند که عموما انتصابهایی دولتی داشته و تقریبا در هر دوره جشنواره حضور دارند.
دبیر و مدیران جشنواره که تعداد زیادی هم نیستند، برای 7 ماه فعالیت، 332 میلیون تومان گرفتهاند. یاد سخن ابراهیم داروغهزاده بخیر که اعلام کرد برای دبیری جشنواره سال 97، هیچ دستمزدی نگرفته. حالا او یا جبران دستمزد سال 97 را در سال 98 انجام داده یا تعداد مدیران جشنواره به اندازهای بودهاند که برای فعالیت پارهوقت خود طی هفت ماه، 332 میلیون تومان دستمزد گرفتهاند.
هیاتهای انتخاب و داوری هم 365 میلیون تومان دستمزد گرفتند. تعداد داوران اصلی جشنواره، به جز داوران موارد تبلیغاتی و...، 16 نفر بود که با تقسیم این مبلغ بین آنها متوجه میشویم که اگر دستمزدی یکسان گرفته باشند، سهم هر یک چقدر شده است.
نکته جالب، ستاد خبری جشنواره است که این مهم در کنار کارهایی چون چاپ بولتن و فرآیند تبلیغاتی، بیشتر از 350 میلیون تومان هزینه در برداشته است. این درحالی است که این رقم، نصف هزینه تمام جوایز برگزیدگان جشنواره فجر است. البته نباید این مورد را با طراحی، چاپ و فضاسازی سینماها، چاپ پوسترها و سازههای تبلیغاتی سینماها، غرفهبندی و اقلام چاپی اشتباه بگیریم. این 350میلیون تنها بخشی از اطلاعرسانی و تبلیغات است که برای دیگر محصولات جشنواره ازجمله جشنواره فیلم کودک نیز حسابی خبرساز شده بود.
گشتوگذارهای بینالمللی فارابی
یکی از مواردی که از قدیمالایام در فارابی وجود داشته و همواره هم اعتراضهای بسیاری حول آن شکل میگرفت، حضور مدیران ردهبالا یا کارشناسان این نهاد در بازارهای جهانی بود. به این ترتیب که فارابی سالانه میلیونها و حالا میلیاردها تومان خرج میکند تا افرادی را به جشنوارههای برلین، کن و... بفرستد درحالی که آورده این افراد مشخص نیست.
یکی از دمدستیترین این حضورها، برگزاری چتر فرهنگی یا غرفه سینمای ایران است که در آن، برخی محصولات تولید داخل برای مخاطبان خارجی در معرض فروش قرار میگیرد. فارابی هیچگاه پاسخ قانعی به این گشتوگذارها نداده و اعلام نکرده که این اردوی عمدتا اروپایی، چه آورده ریالی یا حرفهای برای سینمای ایران داشته است.
در هزینهکرد سال 98 این نهاد، این رقم میلیاردی است. مورد نخستش به 101 میلیونی بازمیگردد که با عنوان «حضور در بازارهای بینالمللی جهت شناسایی و بررسی فیلمها» برای جشنواره جهانی فجر خرج شده است. اینکه چه آدمهایی از طرف فارابی به کدام فستیوالها رفتهاند مشخص نیست. با توجه به ادعای جشنواره جهانی فجر که «گرید الف» دنیا را دارد و سالانه فرمهای بسیاری برای حضور در این جشنواره از دهها کشور ارسال میشود، به نظر بسیار عجیب نیست که هیات یا هیاتهایی به جشنوارههای دنیا فرستاده شوند تا فیلمهایی را برای حضور در این جشنواره شناسایی و بررسی کنند؟ اتفاقی که ممکن است سالها پیش نیز در ردیف همین بهانه وجود داشته و احتمالا طی دورههای آتی نیز به همین روال تداوم یابد.
مورد دوم به برپایی چتر سینمای ایران در جشنواره کن باز میگردد. گروهی بهمنظور معرفی و عرضه محصولات سینمای ایران، 12 روز در این شهر ساحلی فرانسه اقامت کرده و 227 میلیون تومان بودجه صرف میکنند. 86 میلیون هم صرف بستههای فرهنگی و بروشور میشود.
جمعی از کارشناسان فارابی و البته کارشناسان جشنواره کودک اصفهان و جهانی فجر نیز در همین مدت به کن فرانسه اعزام شده و بابت اقامت 12 روزهشان، حدود 345 میلیون تومان خرج میشود. البته که احتمالا دلیل این حضور، کسب تجربه بوده و مورد خاصی درباره اعزام این تعداد نفرات (که مشخص نیست چند نفر بودهاند) رسانهای نشده است.
مورد سوم، به بهمن سال گذشته برمیگردد که این بار چتر سینمای ایران در جشنواره برلین پهن میشود. گروهی (که باز مشخص نیست چند نفر بودند) طی 10 روز اقامت در برلین آلمان، حدود 350 میلیون تومان خرج روی دست فارابی میگذارند. برای بستههای فرهنگی نیز حدود 15 میلیون تومان هزینه میشود.
حضور 10 روزه فعالان بینالملل نیز در جشنواره برلین، بیش از 102 میلیون تومان آب میخورد.
جمع این هزینهها، چیزی بیش از یکمیلیارد و 200 میلیون از هزینه سالانه فارابی را شامل میشود. اینکه سالانه تعداد مشخصی تحت عنوان کارشناس به جشنوارههای رده بالای جهانی فرستاده شده و هیچ اتفاقی را برای سینمای ایران رقم نمیزنند، موردی بوده که سالها به محلی برای اعتراض رسانهها و دلسوزان هنر هفتم تبدیل شده اما متاسفانه مدیریت فارابی هیچ گوش شنوایی برای بهینهکردن این سفرها در جهت مصالح سینمای ایران نداشته است. مشخص نیست چه آدمهایی هر ساله به این فستیوالها فرستاده میشوند و چه عملکردی در این حضورهای فرهنگی دارند.
نهایت سیاست فارابی هم در این موارد، ارائه گزارش کلی از این سفرهاست. وقتی هم که میخواهیم وارد مصادیق شویم، بهترین سیاست، «سکوت» است.
چالش بزرگتری به نام جشنواره فیلم کودکونوجوان
جشنواره فیلم کودک اصفهان سالهاست که سیاسی شده. دیگر رنگوبوی قبل خودش را ندارد و حالا دیگر صدای اعتراض بهجای رسانهها، از گلوی سینماگران شنیده میشود. از ناداوری و حضور یک تعداد ثابت بهعنوان داور و سیاستگذار گرفته تا سالنهای خلوت و بلیتهایی که فروش نمیروند و از آنسو، مدیرانی که دم از موفقیت روزافزون این اتفاق فرهنگی میزنند.
فارابی برخلاف جشنواره ملی و جهانی فجر و چند جشنواره متنوع سینمایی دیگر، در جشنواره کودک، فراغبال بیشتری دارد و بهاصطلاح، خودش برگزارکننده امور است.
اینکه چرا جشنواره کودک با سیل انتقادهای بسیار از طرف جامعه سینمایی کشور مواجه است، موضوعی است که درحوصله این گزارش نمیگنجد و باید بهصورت جداگانه و مفصل بدان پرداخت، در اینجا میخواهیم به چند مورد از هزینههای عجیبی اشاره کنیم که در جشنواره سال گذشته اصفهان خرج شد.
هیات انتخاب و داوران جشنواره، با آنکه کمتعدادتر از جشنواره ملی فجر بودند، اما نصف آنها دستمزد گرفتند یعنی 184 میلیون تومان.
برای افتتاحیه و اختتامیه حدود 240 میلیون تومان خرج شد. حال آنکه هزینه سالن در اصفهان، بهمراتب ارزانتر از تهران بوده و تعداد مدعوین و نوع برگزاری مراسم در اندازههای جشنواره فجر در تهران نیست که بخواهد به چنین ارقامی ختم شود.
حدود 230 میلیون هم جوایز و هدایای برگزیدگان جشنواره کودک است. درحالیکه جمع جوایز جشنواره ملی فجر با آنکه در بیش از 20 شاخه برگزیده دارد و ساخت سیمرغ، هزینه زیادی را میطلبد، کمتر از 725 میلیون خرج داشت آنهم در روزگار دلار 17 هزار تومانی. حال آنکه در روزگار دلار 12 هزار تومانی تابستان سال گذشته و درشرایطی که جشنواره کودک، تنها در چند بخش محدود برگزیده دارد، اما شاهد آن هستیم که میزان دریافتی برگزیدگان، یکسوم جشنواره ملی فجر است که در نوع خود عجیب بهنظر میرسد.
عوامل اجرایی و ستادی جشنواره نیز که 130 نفر عنوان شده و بعید است تعداد این عوامل در جشنواره عریض و طویل ملی و جهانی فجر به این تعداد برسد، 487 میلیون تومان خرج روی دست فارابی گذاشتهاند.
برای دوبله همزمان، ترجمه و حقالزحمه بخش بینالملل که مشخص نیست دقیقا به چه مواردی تعلق میگیرد چیزی حدود 295 میلیون تومان هزینه تعلق گرفته است.
خدمات پشتیبانی که باز مشخص نیست، دقیقا به چه مواردی اشاره دارد، حدود 165میلیون تومان است.
ترانسپورت میهمانان خارجی بیش از 616 میلیون و ترانسپورت میهمانان داخلی هم حدود 220 میلیون هزینه دربر داشته است.
انتشارات، کاتالوگ، پوستر، کتاب و سایر اقلام چاپی، 195 میلیون هزینه درپی داشته است. درحالیکه هزینه این مهم در جشنواره جهانی فجر که با توجه به بینالمللی بودن میهمانانش، ضرورت بیشتری را در این حوزه میطلبد، حدود 27 میلیون بوده است.
فعالیتهای حوزه ارتباطات، روابطعمومی فضای مجازی و امور مرتبط با رسانههای جمعی نیز رقم سرسامآور حدودا 350 میلیونی را بهخود دیده است. خیلی جالب است که درطول برگزاری جشنواره کودک، اغراق نیست اگر بگوییم حتی بسیاری از اصفهانیها هم از برگزاری این جشنواره مطلع نبودند و فضای فرهنگی جامعه جو آرامی را شاهد بود که هرگز آن التهاب جشنوارههای ملی و جهانی فجر را بهخود ندید. با 350 میلیون اعتبار برای فعالیتهای حوزه ارتباطی و رسانهای و البته روابطعمومی، باید یک امپراتوری رسانهای شکل میگرفت که تیتر تمام رسانههای حداقل فرهنگی یک هفته کشور را بهخود اختصاص میداد، آنوقت سری به تیترهای صفحات فرهنگی روزنامهها در ایام برگزاری جشنواره کودک اصفهان سال گذشته بزنید و ببینید تا چه میزان با امپراتوری رسانهای این جشنواره مواجه بودهاید.
با تمام این احوال، فارابی برای جشنواره کودک سال گذشته، حدود سهمیلیارد و 900میلیون تومان خرج کرد؛ خرجهایی که شهرداری و استانداری اصفهان و دیگر نهادهای استانی و ملی انجام دادند هم بهکنار، حالا با یک پرسش مواجه هستیم و آن اینکه با این همه خرج، چرا سالنهای اصفهان خالی بود؟ این همه میهمان داخلی و خارجی که ترانسپورت آنها بیش از 800 میلیون تومان خرج روی دست فارابی گذاشته است، چرا در سالنها و برنامههای جانبی این جشنواره حضور نداشتند؟ چرا اصفهانیها حتی باوجود بلیت نیمبهای فیلمهای این دوره، از فیلمها استقبال نکردند؟ فارابی چه زمانی قرار است به این سوالات و سوالات بسیار دیگری که سبب شده تا هرسال جشنواره کودک اصفهان منزویتر از سال قبلش برگزار شود، پاسخ دهد و افکار عمومی و سینمادوستان و دلسوزان این هنر را آرام کند؟
نمونههای عجیب دیگر
فارابی در بخش «کمک به اجرای نظرسنجی فعالیتهای سینما»، 15 میلیون تومان بابت «پژوهش محتوای فیلمهای شرکتکننده در جشنواره سینما حقیقت» پرداخت میکند!
در ادامه، 30 نفر را مامور نظرسنجی جشنواره ملی فجر گماشته و بابت این موضوع، حدود 30 میلیون تومان هزینه میکند! درحالیکه اهالی رسانه در جشنواره سال گذشته فیلم فجر، از کمبودهای بسیاری در رنج بودند و این 30 میلیون میتوانست بخشی از مشکلات آنها را هموار کند، فارابی ترجیح داد آن را خرج نظرسنجی کند. اینکه سوالات نظرسنجی در چه موردی بوده و به چه درد جشنواره پارسال و دورههای بعدی آن میخورد و اصلا سوالات تا چه اندازه از پشتوانه علمی برخوردار بوده و قابلیتهای اجرایی آنها در آینده تا چه اندازهای است، ازجمله سوالاتی است که ذهن را مشغول میکند. این نظرسنجی احتمالا در جشنواره سال 97 هم برگزار شده ولی کدام معضل جشنواره 97 بهواسطه این نظرسنجی، در جشنواره 98، حل یا مرتفع شد؟
فارابی همچنین برای حمایت از برگزاری جایزه پژوهش سینمایی سال که جمع بودجه آن کمتر از 200 میلیون تومان است، بیش از 80 میلیون تومان را بهعنوان حقالزحمه دبیران عوامل اجرایی و ستادی درنظر میگیرد! بیش از 24 میلیون را هم برای شورای سیاستگذاری، هیات داوری و کارشناسان. جمع این دو سرفصل، بیش از نیمی از بودجه کل این مراسم است پس هزینهکرد ارتقای مفهوم پژوهش چه میشود؟ مشخص نیست فارابی از یک رویداد سینمایی حمایت میکند تا به یک آورده پژوهشی و قابل اتکا دست یابد یا به آدمهای پارهوقت حاضردر آن حقالزحمه دهد؟
فارابی همچنین درطول سال 98، برای 12 نفر، مقدمات سفر به خارج از کشور را فراهم میکند. این مقدمات شامل هزینه ویزا، کمکهزینه سفر، بیمه مسافرتی، عوارض خروج و بعضا بلیت هواپیما بوده است. دلیل آنکه چنین اقداماتی را برای برخی فیلمسازان انجام داده یا شرکت در جشنواره بوده یا کارگاه فیلمسازی! اینکه فارابی بهعنوان یک نهاد تماما دولتی تا چه اندازه مخیر است که برای برخی فیلمسازان چنین اقدامهایی را انجام بدهد، باید با توضیحات مبسوطی همراه باشد. البته بخشی از این فیلمها متعلق به فارابی است و طبیعتا باید هزینه سفر کارگردان کار را برای حضور در فستیوال فراهم آورد. حال اگر فیلمی متعلق به فارابی نباشد، تکلیف چیست یا فرستادن فلان کارگردانان برای حضور در کارگاه آموزشی فیلمسازی چین، چه نفعی برای این بنیاد داشته و چرا مشخصا این بنیاد این دو نفر خاص را به این کارگاه فرستاده است؟!
فیلم «یک خانواده محترم» را به یاد دارید؟ نخستین ساخته «مسعود بخشی» که قبل از اکران، جنجال بسیاری بهراه انداخت و بهدلایلی چون سیاهنمایی یا ارائه تصویر غیرواقعی از ارزشها، هیچگاه روی پرده نرفت. حالا فارابی در اقدامی عجیب، در تولید فیلم جدید این کارگردان (یلدا)، 25 درصد مشارکت کرده و حتی برای حضور این کارگردان در جشنواره برلین، کمکهزینه سفر درنظر گرفته و پول بلیت هواپیمایش را میپردازد. آیا سیاست فارابی برای دیگر چهرههایی از این دست هم بههمین ترتیب است یا این امکان تنها در انحصار برخی چهرههای مورد وثوق این نهاد قرار دارد؟
حالا که جشنوارهای نداریم پولهای میلیاردی کجا میروند؟
بنیاد سینمایی فارابی، سال گذشته بیش از 6 میلیارد و نیم برای جشنواره ملی فجر خرج کرد، بیش از 565 میلیون برای جشنواره جهانی فجر، حدود سه میلیارد و 900 میلیون تومان هم برای جشنواره کودک، 116 میلیون تومان به جشنواره فیلم وارش داد، یکمیلیارد و 600 میلیون به حمایت از برگزاری جشنواره فجر در استانها اختصاص داد و 50 میلیون تومان هم به جشنواره فیلم رشد.
اگر فرض را بر این بگیریم که جشنواره ملی فجر امسال برگزار نمیشود و در فرضی دیگر، بودجه امسال فارابی را نیز هماندازه بودجه سال گذشته بدانیم، آنوقت تکلیف این بودجه حدودا 13 میلیاردی چه میشود؟
بودجهای که فارابی با آن میتواند دستگیری بسیاری درحوزه مشاغل سینمایی و آدمهای مرتبط با این هنر انجام دهد اما همانگونه که مشاهده کردیم این بنیاد درطول 6 ماه گذشته که تولیدات سینمایی، سینماداران و اهالی سینما به دلیل شیوع گسترده کرونا، با سختترین شرایط ممکن به حیات ادامه داده یا بدرود حیات گفتهاند، سیاستی منفعلانه درپیش گرفت و هیچاقدامی برای بهبود وضعیت سینما و اهالی آن انجام نداد.آیا این حدود 13 میلیارد قرار است به خزانه دولت بازگردانده شود یا در لوای سرفصلی دیگر خرج شود؟ تازه به این مبلغ بیفزایید دیگر هزینههایی که امسال دیگر برای فارابی رقم نمیخورند، مانند اعزام کارشناسان به جشنوارههای کن و برلین که سالگذشته بیش از یکمیلیارد و 200 میلیون تومان خرج روی دست این نهاد گذاشت.
فارابی باید اعلام کند با بودجه هنگفتی که امسال از عدم برگزاری این سرفصلها در خزانه این بنیاد باقی میماند، چه کارهایی را میخواهد انجام دهد.
نه خیالتان آسوده شود و نه وجدانتان آرام؛ این شفافسازی نبود
این مرقومهای که بنیاد سینمایی فارابی، تحتعنوان گزارش عملکرد یکساله منتشر کرد، قدمی در مسیر شفافسازی بهحساب نمیآید. کمااینکه انتشار این بیلانها، دامنه پرسشهای اهالی رسانهها و دلسوزان سینمایی را از برخی اقدامات این بنیاد بیشتر هم کرد. ضمن اینکه سرسختی تصمیمگیران این نهاد را دربرابر برخی خواستهای همگانی بهتصویر کشید.اینکه چرا تا این میزان خرج برای جشنواره کودک شده و هیچخروجی چشمگیری از این فستیوال جهانی مشاهده نمیشود، خود محل پرسشهای بسیاری است. اینکه چرا هزینههای اجرایی جشنواره کودک، از جشنواره جهانی فجر بیشتر است و چرا این هزینهها در مقایسه با جشنواره ملی با آن همه شرکتکننده و مدعو، مقیاس وسیعتری دارد، سوالی است که باید پاسخ درخور توجهی به آنها داده شود.چرا فارابی همواره دربرابر دلسوزان سینما گارد گرفته و به تکرار تصمیمهای گذشته خود اصرار میورزد؟ نه پاسخ منطقی و دندانگیری درقبال سیاستهایش دارد و نه چابکسازی و بهینهسازی در خرجکرد خود را شاهد است. در فارابی، در بر همان پاشنه ادوار قبلی خود میچرخد.فارابی این سالها به مقام اپوزیسیونی تنزل یافته که راهکارهای حرفهای و صنفی خود را رها کرده و بیشتر اقداماتی می کند که شائبه سیاسیکاری دارد. در معدود دفعاتی هم که در مقام پاسخگو برآمده، آنقدر لقمه را دور دهانش چرخانده و به اصل مطلب اشاره نکرده که ابهامات را بیشتر کرده است، چون بودجه فارابی از بیتالمال تامین میشود، بههمین دلیل باید درقبال این پرسشها پاسخگو باشد و همه رسانههای منتقد از خود را «زرد» و «مغرض» نبیند.منتظر پاسخگویی این بنیاد مردمی که از بیتالمال ارتزاق میکند، میمانیم.
* نویسنده: مجتبی اردشیری، روزنامهنگار