به گزارش «فرهیختگان»، ازمان سنمایی طی روزهای گذشته، آمار مالکیت بیش از هزار پروژه سینمایی را منتشر کرد. طی این گزارش مشخص میشود که برای هر فیلم، چه تعداد سهامدار بهعنوان مالک قطعی وجود داشته و بههمین دلیل دیگر از آن مخفی شدنهای پنهانی افراد و سازمانها پشت یکسری فیلمهای خاص خبری نیست. از این رو، ارائه این گزارش تداوم همان مسیر شفافسازی است که سازمان سینمایی طی ماههای گذشته درپیش گرفته است. شفافسازی به تعریف سازمان سینمایی!
شاید در نگاه اول، تفاوت میان تهیهکننده و مالک مشخص نباشد و این دو عنوان، یکی فرض شوند؛ تهیهکننده کسی است که فیلم به نام او صادر شده و مراحل عقد قرارداد و پیشبرد مراحل فیلمبرداری و فنی طی زمان تعیینشده، زیرنظر او مشخص میشود. مالک کسی است که با پرداخت سهام فیلم، در هزینه تولید شریک شده و آن فیلم را از تهیهکننده میخرد، بنابراین میتواند در هر زمان نسبت به خرید فیلم و دیگر بهرهبرداریهایش از آن اقدام کند. به همین دلیل زمان خرید فیلم میتواند از زمان پیش از استارت پروژه باشد تا حتی پس از اکران. برخلاف تصور عامه که تهیهکننده را صاحب یک فیلم میدانند، فیلم در انحصار و اختیار مالک است و اوست که تصمیم میگیرد چه سرنوشتی برای فیلم رقم بخورد.
حتما درطول این سالها با فیلمهایی مواجه بودهاید که کارگردان و تهیهکنندهاش حاضر هستند، اما فیلم هنوز اکران نشده یا زمینه ورودش به شبکه نمایش خانگی فراهم نبودهاست. دلیلش این است که مالک که عهدهدار جهتدهی و تعیینتکلیف به وضعیت فیلم است، شکلی منفعلانه داشته و اکران و انتشار فیلم در شبکه نمایش خانگی علیرغم میل و پذیرش تهیهکننده، صورت نمیگیرد.
مثلا همین «شنای پروانه» را درنظر بگیرید. زمانی که فیلم قصد داشت از اوایل تیرماه روی پرده برود، خبری منتشر شد مبنیبر اینکه این کار با موافقت رنجکشان صورت خواهد گرفت. عدهای به این امر اعتراض کردند که وی تنها سرمایهگذار فیلم است و این حق را ندارد که درحضور تهیهکننده (رسول صدرعاملی) نسبت به تعیینتکلیف اکران فیلم اظهارنظر کند. این گزاره اشتباه است، چون رنجکشان، 85 درصد تملک این فیلم را داشت و اتفاقا تنها کسی بود که میتوانست حالا با همفکری صدرعاملی که تنها 15 درصد تملک فیلم را داشت، نسبت به اکران یا عدماکران فیلم اقدام کند.
بنابراین تعریف مالک یا سهامدار فیلم و تفاوت آن با تهیهکننده که مسئول رتقوفتق امور اجرایی و فنی فیلم است، مشخص شد. در ادامه به شاخصهایی میرسیم که از این گزارش سازمان سینمایی جمعآوری شده است، ازجمله سرفصلهایی که از دل این گزارش برای شما تدارک دیدهایم، میتوان به درصد مالکیت نهادهای دولتی نظیر فارابی، حوزه هنری، سیمافیلم، مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی طی دهههای گذشته و البته میزان حضور برخی دفاتر خصوصی و سرمایهگذاران و تهیهکنندگانی اشاره کرد که فعالیت آنها طی سالهای گذشته با شائبههایی همراه بوده است.
البته باید به این نکته مهم توجه داشت که این آمارها از 1029 فیلمی است که رسانهای شدهاند. اگر میانگین تولیدات سینمایی کشور از ابتدای دهه 70 تا به امروز، سالیانه 80فیلم باشد، درنتیجه حدود 2400 فیلم تولید شده است که با این حساب تخمینی، هماکنون با یکسوم تولیدات سینمایی سالهای پس از انقلاب کشور مواجه هستیم.
سازمان سینمایی بهطور دقیق توضیح نداده برای چه تاریخ صدور این مالکیتها از سال 96 تا 99 بوده است. آیا صاحبان فیلمها میتوانند در اصالت مالکیت آثاری که چنددههپیش ساخته شده و شاید مالکان آن امروز در قید حیات نباشند، دست ببرند؟ و آیا میشود سازمان سینمایی، راستیآزمایی مالکیت فیلمها را در اختیار صاحبان ظاهری آثار قرار دهد که حالا باید بروند و فرم مالکیت را پر کنند؟ و آیا هیچسندی مبنیبر راستیآزمایی صاحبان این آثار در مراجعه به سازمان سینمایی وجود ندارد؟ همچنانکه سازمان سینمایی نیز از دید راست بودن، به اطلاعات واصله مینگرد و خود اعلام کرده که تا زمان ثابت شدن اطلاعات نادرست، این اطلاعات موثق هستند! اما آیا این شیوه، میتواند حرفهایی محکم باشد؟
فارغ از تمامی این شائبهها، تاریخ تولید بسیاری از فیلمها نیز در جدول منتشره سازمان سینمایی اشتباه است. اینکه این اشتباهها تایپی است یا درنتیجه اطلاعات اشتباه عوامل فیلمها، نکته دیگری است که باید پاسخ داده شود.
امیدواریم سازمان سینمایی درباره چرایی قرار دادن نام این تعداد فیلم در فهرست، به این نکته که «صاحبان این تعداد فیلم اقدام به پر کردن فرم مالکیت کردهاند» بسنده نکند. از شائبههای بسیار مهم این فهرست، غیبت عجیب برخی نامهاست، مثلا تنها یک فیلم از «محمد امامی» در این فهرست آمده! چرا هیچ فیلمی از «بابک زنجانی» در این فهرست نیست؟ درکنار این میتوان به غیبت نامهای دیگری چون محمدرسولاف، شهرام مکری، جعفر پناهی، عبدالرضا کاهانی، محمدمهدی عسگرپور یا فیلمهای اخیر اصغر فرهادی و مصطفی کیایی اشاره کرد. اسامی غایبانی از این دست در فهرست بهاندازهای است که این خیال را بهذهن متبادر میکند که سازمان سینمایی تنها بهمنظور رفع تکلیف، اقدام به انتشار این فهرست کرده است. آن هم وقتی بیش از نیمی از فیلمهای این فهرست را آثار گمنامی تشکیل میدهند که سینمادوستان حتی نام آنها را هم نشنیدهاند.
سازمان سینمایی باید طی یک بیانیه صریح نسبت به این اقدام خود توضیحات قانعکنندهای بدهد یا فهرست تمامی تولیدات سینمای پس از انقلاب را منتشر کند. این شکل انتشار اطلاعات، بیش از آنکه موجب شفافسازی باشد، باعث گنگی و پرسشهای بیشتری میشود که هیچنهادی همچون سازمان سینمایی نمیتواند به آنها پاسخ دهد.
البته سازمان سینمایی پیشتر اعلام کرده بود مالکان آثاری که در این فهرست نیستند (بیش از 2000 فیلم) میتوانند با مراجعه به سامانه و بارگذاری اسناد مربوط تقاضای صدور گواهی مالکیت دائمی کنند. این مهم علاوهبر آنکه میتواند زمینهساز برخی فسادها و اطلاعات اشتباه شود، زمینههای برخی تبعیضها را هم فراهم میکند. دفاتر خصوصی و فیلمسازان مستقل حالا دیگر دلیلی نمیبینند برای فیلمهایی که رایتشان را فروختهاند، اینچنین به دردسر بیفتند. ضمن اینکه عمده این فیلمها دیگر هیچ آورده مالیای برایشان ندارد. اگر نام آن فیلم در ذهن مردم و سینمادوستان باقی مانده باشد، خود میدانند که فیلم متعلق به چه فرد و طیف فکری است.
ضمن اینکه سازمان سینمایی میتواند برای رفع شائبهها، همان اطلاعات موقت مالکیت آثار را منتشر کرده تا از پیدایش سوالها و گنگیهای بیشتر جلوگیری شود.
این آمار البته از یک جهت بسیار مهم است و آن اینکه درصورت تکمیل شدن اطلاعات مالکیتی تمامی تولیدات سینمای پس از انقلاب، در بررسیهای آماری کارنامه کارگردانان سینمای ما هم موثر است و اینکه کدام فیلمسازان بیشترین تولید دولتی را داشتهاند و کدام فیلمسازان بهمعنای واقعی کلمه، در بخش خصوصی فعالیت داشتهاند.
در ادامه، نظر شما را به مطالعه ریزجزئیات هریک از این نهادها، دفاتر و افراد جلب میکنیم.
فارابی
بنیاد سینمایی فارابی بهعنوان یکی از نهادهای زیرمجموعه سازمان سینمایی، بودجه بالایی برای مشارکت و تولید آثار سینمایی دارد. بههمیندلیل بیشترین میزان تملک آثار سینمایی در اختیار فارابی است.
فیلمهای دهه شصتی که فارابی، صددرصد مالکیت آنها را در اختیار دارد:
تنوره دیو، جادههای سرد، چمدان، افق، بیبی چلچله، پدربزرگ، پرواز در شب، تاتوره، آتش در زمستان، آنسوی مه، دستنوشتهها، دوران سربی، دیدهبان، زمزمه، شناسایی، شهرموشها، شیرسنگی، کاکلی، کلوزآپ، گریز از شهر، گلها و گلولهها، مادیان، ماهی و نارونی.
فیلمهای دهه هفتادی که فارابی، صددرصد مالکیت آنها را در اختیار دارد:
تعقیب، جوانی، چهره، حرفهای، الو الو من جوجوام، بازی پنهان، برج مینو، پنجاه روز التهاب، آقای شانس، از بلور خون، بلندیهای صفر، درخت گلابی، دیدار در استانبول، رنگخدا، روز واقعه، زمین آسمانی، سرحد، سگکشی، عروس آتش، عصیان، علی و دنی، کودک و سرباز، گریز از مرگ، لژیون، مادرم گیسو، مخترع 2001، مدرسه پیرمردها، مروارید سیاه، مستاجر، نامزدی، ننه لالا و فرزندانش، نیاز، هفت پرده و هفت گذرگاه.
فیلمهای دهه هشتادی که فارابی، صد درصد مالکیت آنها را در اختیار دارد:
ترانه کوچک من، تک درختها، جعبه موسیقی، حیات، انعکاس، اینجا چراغی روشن است، بوی گل سرخ، بیدارشو آرزو، پایاننامه، پرواز مرغابیها، حماسه 2519، پسر آدم دختر حوا، استشهادی برای خدا، دبستان شوک، دستهای خالی، زمانی برای دوست داشتن، ستارههای سربی، 33 روز، عصر روز دهم، قاعده بازی، قفلساز، کنار رودخانه، کیمیا و خاک، گزارش یک جشن، گل یا پوچ، گلوگاه شیطان، یک گزارش واقعی، مامان، بهروز منو زد، ماهیها عاشق میشوند، مثل یک قصه، مربای شیرین، مواجهه، نجوا، نخودی، نوروز پرماجرا، همبازی و یک حبه قند.
فیلمهای دهه نودی که فارابی، صد درصد مالکیت آنها را در اختیار دارد:
جزیره رنگین، جاودانگی، چشمهای بارانی، باغ بهشت، بیداری، پرواز بادبادکها، پنهان، استرداد، خودزنی، ربودهشده، رستاخیز، رقصپا، رویای سینما، روئیدن در باد، شور شیرین، عقاب صحرا، فرزند چهارم، فصل بلوغ، قرار بعدی همانجا، قلب سفید قاصدکها، گنجشکک اشیمشی، محرمانه تهران، مروارید، ملکه، نسترنهای وحشی، همهچیز برای فروش و یاسین. همانگونه که مشاهده میکنید فارغ از افت کیفی فیلمها طی دهههای گذشته، فارابی هم طی 4 دهه حضور مستمر در ژانرهای مختلف سینمای ایران، با افت کیفی مواجه شده و ترجیح داده مسیر سرمایهگذاری و مالکیت خود را از فیلمهای مهم و جریانساز به سمت فیلمهای ناشناختهتر و گمنام ببرد. در ادامه به جدول مالکیت درصدی فارابی طی چهاردهه خواهیم پرداخت تا این گزاره، شکل مستندتری به خود بگیرد. با این توضیح که فارابی در دهه 60، مالکیت صددرصدی آثار را برعهده داشت و درصدی شدن تملک این نهاد بر فیلمها، از دهه 70 آغاز شد.
دیگر نهادهای دولتی
طی این فهرست، برخی فیلمها به نام «موسسه اوج» خورده (مانند ایستاده در غبار، بادیگارد، 23 نفر و هیهات) و برخی دیگر به نام مدیرعامل این نهاد یعنی «احسان محمدحسنی» (مانند خروج).
مرکز فرهنگی روایت فتح: 60 درصد از «رهایی از بهشت» (1396) و 80 درصد از «گامهای شیدایی» (1390)
انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس: 50 درصد «جشن تولد» (1394)، 50 درصد «دلتنگیهای عاشقانه» (1391) و 25 درصد «راه رفتن روی سیم» (1395)
کانون پرورش فکری کودکان: 50 درصد فیلم «دوچ» (1397)
سازمان فرهنگی، هنری شهرداری تهران: 40 درصد «طلا و مس» (1387) و 10 درصد «مسافر ری» (1379)
بنیاد فرهنگی روایت: 67 درصد «قلادههای طلا» (1390)
موسسه رسانههای تصویری: 33 درصد «قلادههای طلا» (1390)
موسسه تصویر شهر: 40 درصد «گهوارهای برای مادر» (91)، 51 درصد «گیتا» (1393)، 50 درصد «میم مثل مادر» (1384) و 40 درصد «نارنجیپوش» (1390)
مطالعات جبهه فرهنگی: 100 درصد «منطقه پرواز ممنوع» (1397)
پرکارترین دفاتر خصوصی
طبق آنچه در گزارش سازمان سینمایی آمده، «شکوفافیلم» با مدیریت «داریوش بابائیان»، مالک 99 فیلم است که چیزی حدود 10 درصد کل فهرست است.
دفتر دوم متعلق به «پویافیلم» است که مدیریت این دفتر به عهده «عبدالله علیخانی» و «محمدحسین فرحبخش» است. این دفتر مالک 60 فیلم است.
«هدایت فیلم» که در اختیار برادران شایسته (محمد و مصطفی) است، مالک 29 فیلم است.
* نویسنده : مجتبی اردشیری، روزنامهنگار