به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، محمدرضا اکبریجور، پژوهشگر اقتصاد طی یادداشتی در روزنامه «فرهیختگان» نوشت: «وزیر امور خارجه ایران میگوید ایران خواستار مذاکره با ایالات متحده است اما میخواهد که تحریمها برداشته شود. نه مرسی!» این عبارت پاسخ رئیسجمهور آمریکا به اظهارات وزیر امور خارجه ایران در گفتوگو با یک نشریه آلمانی بود، زمانی آقای وزیر گفته بود «مذاکره با آمریکا حتی پس از ترور قاسم سلیمانی غیرمحتمل نیست، بهشرطی که آمریکا تغییر رویه دهد و تحریمهای ایران را لغو کند.» این رفتوبرگشت کلامی مربوط به اوایل بهمنماه 1398 است؛ عباراتی که گاهبهگاه اتفاق میافتد و بهطور معمول هیچ نشانهای از بهبود روابط ندارد.
از اردیبهشتماه 1397 که رئیسجمهور آمریکا متن بازگشت تحریمها را امضا کرد و به دوربینهای تلویزیونی و خبرگزاریهای بزرگ جهان نشان داد تا امروز که بیش از دوسال از آن روز میگذرد، کشورمان تلاش میکند که تحریمها را بردارد. علت برگرداندن تحریمها و این بهانتظار نشستنها چیست؟
علت را باید در متغیری کلیدی بهنام زمان جستوجو کرد. ایالات متحده توقع دارد در طول زمان، آثار ضعف اقتصادی بر حاکمیت جمهوری اسلامی ظاهر شود و از یک مرحلهای به بعد، احساس کند قادر به ادامه این مسیر نیست. از اینرو به یکی از دو راه رویارویی مستقیم یا نشستن پای میز مذاکره راضی شود.
به یاد بیاورید در آذرماه 1392 در مصاحبهای که رئیسجمهور وقت آمریکا با خبرگزاری رویترز داشت، در دفاع از عملکرد خود با اعصابی متشنج گفت: «اگر گزینهای وجود داشت که این امکان را به وجود بیاوریم که تکتک پیچومهرههای برنامه هستهای آنها را حذف کنیم و احتمال داشتن برنامه هستهای ایران را کلا از بین ببریم تا درنتیجه قابلیتهای نظامی آن را هم نداشته باشند، آن را انتخاب میکردم.»
همچنین در ادامه این مصاحبه تصریح کرده بود: «این غیرواقعی است که معتقد باشیم ایران فعالیت هستهای خود را درصورت سختتر شدن رژیم تحریمها و همچنین ندادن هیچ شانسی برای موفقیت در مذاکرات، متوقف میکند.»
از اینرو در این مساله، دولت ایالات متحده و حاکمیت جمهوری اسلامی ضمن پافشاری بر مواضع خود، نیمنگاهی به گذر زمان دارند و این زمان است که مشخص میکند چه کسی و در چه زمانی گام اول را برای مذاکرات جدید بردارد.
ابزار فشار ایالات متحده، تحریمهای اقتصادی است. شاید با یک نگاه مکانیکی، بتوان تحریم را بهسان ماشینی تصور کرد که وظیفه دارد ساختار طبیعی یک اقتصاد را دچار مشکل کرده و التهابات مختلفی در حوزههای صادرات و واردات، شکل و نحوه و کیفیت تولید داخلی، توزیع درآمد و ثروت، ارزش پول ملی، تورم و... ایجاد کند. نتیجه این التهابات، موجب ایجاد فشار معیشتی از طریق افزایش قیمتها و بروز بیکاری کموبیش گسترده میشود.
مجموعه این اشکالات موجب میشود فشار اقتصادی بر مردم درنهایت منجر به آغاز اعتراضات اجتماعی به وضع موجود شود، در این شرایط، پای اغتشاشگران بعضا آموزشدیده و در آبنمک گذاشته شده برای این روزها به خیابانها باز میشود و همراه آن ابزارهای رسانهای تحریمکنندگان و شرکای سنتیشان نیز وارد این کارزار میشود و درمجموع شرایط سختی را برای دولت و حاکمیت فراهم میکند. در زمانی که این فشارها به نهایت خود برسد، سیاسیون کشور مجبور به تغییر رفتار میشوند و به خواستههای آنان تن در میدهند.
بهطور کلی ماشین تحریم برای ایالات متحده، یکی از ابزارهای قوی جانشین دخالت یا رویارویی مستقیم با کشورهاست. همین روزها در سایت خزانهداری ایالات متحده بهجز نام ایران به نامهای کشورهای مختلفی ازجمله ونزوئلا، روسیه، سودان، کرهشمالی، یمن، لیبی و... با درجات مختلف تحریمهای سیاسی و اقتصادی برمیخوریم. طبیعی است که امکان دخالت و جنگ با کشورهای یادشده برای ایالات متحده وجود ندارد اما با اجرای تحریم بعضا به اهداف خود میرسد.
در عین حال باید توجه کرد جنگ، بدنامی فراوانی برای ایالات متحده داشته که زدودن آثار منفی آن شاید دهها سال زمان ببرد و شاید در مواردی هرگز از حافظه تاریخی یک ملت پاک نشود. ایالات متحده به فراست میداند این عبارت سردار عارف و محبوب دلهای ایرانیان که «شما جنگ را شروع میکنید اما پایانش را ما رقم خواهیم زد.» مبتنیبر واقعیات مسلم است. برای رئیسجمهوری که دریافت تلفنی 500 میلیون دلار پول زور از اعراب را در بوقوکرنا میکند روشن است که جنگ به چه میزان هزینه تحمیل ایالات متحده خواهد کرد و به چه معناست.
مکانیسم تحریم اقتصادی تلاش میکند در عین حال که نتیجه یکسانی با رویارویی و جنگ داشته، تبعات منفی جنگ و رویارویی را نداشته باشد؛ چراکه در شرایط اعتراضات داخلی در یک کشور، حاکمیت درمقابل مردم کشور خود ایستاده و هرگونه درگیری و سرکوبی با اعتراض گروههای حقوق بشری هزینه مضاعف علیه حاکمیت ایجاد میکند و حتی ممکن است گروههای سیاسی در این شرایط به جان هم افتاده و به تضعیف همدیگر بپردازند که نتیجه آن، این خواهد بود که دولت حتی پای میز مذاکره با دشمنان کشور، از قدرت مانور پایینتری برخوردار باشد.
برای روشن شدن بهتر تبعات منفی رویارویی و جنگ، به ذکر یک مثال تاریخی بسنده میکنیم. جماعت طالبان در افغانستان مثال روشن رفتارهای بهشدت خشن با مردم کشورشان هستند. این گروه بهرغم رفتارهای عجیبوغریب، بعد از حمله ایالات متحده آمریکا به کشور افغانستان، با اتفاقاتی که بعد از جنگ بروز کرد، بهنوعی روسفید شدند.
به یاد بیاورید اخبار عجیبوغریبی که در دوران حکمرانی طالبان بر کشور افغانستان به بیرون درز میکرد. تخریب مجسمههای بودا، منع انجام ورزش فوتبال و تبدیل زمینهای آن به محلی برای اجرای احکام بدوی خودسرانه ضددین ازجمله سر بریدنها، سنگسارها و شلاق زدنهای مرگبار و جلوگیری از تحصیل دانشآموزان دختر، کلکسیونی از رفتارهای قرون وسطایی طالبهای خشک مغز بودند که با ورود نسخههای فیلمهای لورفته از آرشیوهای پنهان ارتش آمریکا و گوشیهای دستی، اصولا به باد فراموشی سپرده شدند.
از اینرو، سناریوی ایدهآل حزب حاکم ایالات متحده، پا پیش گذاشتن جمهوری اسلامی برای مذاکره است. طبیعی است برای حزب دموکرات آمریکا نیز ایران خسته و رنجور از تحریمهای اقتصادی، ایران ایدهآل است. باید توجه کرد درصورتی که آثار تحریم بر چهره کشورمان نمایان شود، رئیسجمهور دموکرات آینده نیز عجلهای برای مذاکره نخواهند داشت و دولتمردان ما این مهم را نباید از نظر دور دارند که مذاکرات با رئیسجمهور دموکرات نیز طولانی خواهد بود.
از اینرو، اولویت اساسی دولتمردان ما باید ارتقای سطح تابآوری اقتصادی کشورمان باشد و این مهم میسر نمیشود مگر با طراحی برنامههای متمرکز مبارزه با تحریمها.
مسئولیت مقابله با تحریمها برعهده حاکمیت است، لیکن فرمانده مقابله با تحریم، دولت جمهوری اسلامی است. دیده شده است مسئولیت مقابله با تحریمها را بخشهای مختلف دولت برعهده گرفتهاند، این موضوع لازم است اما کافی نیست؛ چراکه امکانات دولت کفایت موضوع را نمیکند. رزمندگان این جبهه بخش خصوصی کشور هستند. دولت برای برونرفت از فشارها به بخش خصوصی نیاز مبرم دارد و باید در این کارزار برای صدور کالاها و خدمات کشور به هر شکل و روشی، بسترهای مناسبی فراهم آورد.
سخن آخر، برای افزایش تابآوری اقتصاد باید همه نهادهای حاکمیتی با همراهی همدیگر و در ذیل یک برنامه متمرکز و مشخص که بسته به شرایط مورد بازنگری نیز قرار گیرد و با بهکارگیری توان حداکثری بخش خصوصی و گروههای مردمی گردهم آیند. مسالهای که هرگاه پای نام ایران به میان آمده است، اتفاق افتاده و اینبار نیز مثل همیشه تاریخ این مرزوبوم، امکانپذیر است.
* نویسنده: سید وحید حسینی