به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالاتمتحده آمریکا، 25-26 فوریه 2020 یعنی 7-6 اسفند 1398، نخستین سفر خود به منطقه شبهقاره و جنوبآسیا را ترتیب داد. سفری که با استقبال و خرجتراشی بیش از 20میلیارد دلاری دولت هند مواجه بود و نشان از فاز جدید روابط آمریکا با هند داشت. ترامپ در کنفرانس مطبوعاتی دهلینو، تاکید کرد اگر قرار باشد قرارداد تجاری با هند امضا شود، این قرارداد تا پایان سال جاری تحقق خواهد یافت. وی از پیشرفت زیاد برای امضای قراردادهای جامع گفت و خوشبینیاش نسبت به این قراردادها؛ اگرچه از میزان تعرفهها در هند ابراز نارضایتی کرد و این کشور را «پادشاه تعرفه» نامید. درهمین راستا آخرین شماره ماهنامه تحلیلی انرژی معاونت پژوهشهای زیربنایی مرکز پژوهشهای مجلس، به تحلیل همکاریهای اخیر استراتژیک انرژی آمریکا ـ هند و آثار راهبردی آن بر منافع انرژی جمهوری اسلامی ایران پرداخته است. براین اساس دونالد ترامپ امیدوار است بعد از نیل به «فاز اول ـ توافق تجاری با چین»، تا قبل از انتخابات ریاستجمهوری 2020 توافق تجاری دیگری با یکی از کشورهای مهم تجاری جهان بعد از چین، برقرار کند. وی تلاش کرد پایههای توافق تجاری خود با هند بهویژه در بخشهای انرژی را در سفر اخیر خود به این کشور نهایی سازد. مطابق اسناد منتشره، بخشهای دفاعی، انرژی، تجهیزات پزشکی - دارویی و کشاورزی از مهمترین موارد موردنظر در توافق احتمالی خواهد بود. دراین یادداشت تلاش شده محورهای همکاریهای جدید انرژی دو کشور هند و ایالاتمتحده براساس اسناد بالادستی مشترک دو کشور و نیز برنامههای عملیاتی پروژههای مشترک حوزههای مختلف انرژی مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد. بهصورت مقدماتی میتوان بیان کرد که دولت ترامپ در راستای راهبردهای «برتری جهانی انرژی آمریکا» و «تبدیل انقلاب تولید نفت و گاز نامتعارف خود به انقلاب صادرات نفت و گاز» تلاش گستردهای میکند تا به «بازارسازی دیپلماتیک نفت و گاز صادراتی خود» در شرایطی که بازار جهانی با مازاد عرضه و تکثر عرضهکنندگان انرژی روبهرو است، اقدام کند. همانگونه که درادامه بیان خواهد شد، راهبردهای دولت ترامپ در تعاملات انرژی با دیگر کشورها با راهبردهای دولتهای قبلی خود تفاوتهای فاحشی داشته و به دلیل صادراتمحور بودن دولت ترامپ در راهبرد جدید خود، طبیعتا اثرگذاری بیشتر بر بازار جهانی و بازیگران مختلف آن ازجمله کشورهای صادرکنندهای نظیر ایران خواهد داشت. از اینرو، ضرورت تحلیل و ارزیابی اقدام و تعاملات دولت ایالاتمتحده با شرکای سنتی انرژی ایران برای سیاستگذاران دیپلماسی انرژی کشور دارای اهمیت راهبردی و عملیاتی است.
تمرکز ترامپ بر «مشارکت انرژی استراتژیک هند ـ ایالاتمتحده»
توافق انرژی هند و ایالاتمتحده در 31 می 2005 (10 خرداد 1384) شروع شد که هدف آن افزایش سرمایهگذاری و تجارت بخش انرژی هند از طریق کار با بخشهای دولتی و خصوصی برای شناسایی بیشتر زمینههای همکاری در طیف وسیعی از همکاریهای موجود دوکشور است تا منابع انرژی را بهصورت ایمن، پاک، قابلاعتماد و مقرونبهصرفه تامین کند. این اقدامات بر پنج بخش نفت و گاز، زغالسنگ، برق و کارایی انرژی، فناوریهای نو و انرژیهای تجدیدپذیر و انرژی صلحآمیز هستهای تمرکز داشت.
برنامههای کوتاه و بلندمدتی در این چارچوب تنظیم شده بود که جزئیات آن به شرح ذیل است:
پروژه تولید برق آتی، یک پروژهای با هزینه میلیارددلاری بوده که ایالاتمتحده مشارکت هند به میزان 10میلیون دلار را پذیرفته که اولین پروژه جهانی تولید برق از سوختهای فسیلی با میزان انتشار کربن صفر است.
عضویت هند در «برنامه متحد توسعه انرژی اقیانوسی (IODP)» که برنامهای بینالمللی برای حفاری در آبهای بسیار عمیق اقیانوسی به رهبری ژاپن و ایالاتمتحده بوده که هدف آن توسعه فناوریهای تولید و تجاریسازی هیدراتهای گازی است.
پذیرش مشارکت هند در پروژه چندملیتی ایتر (ITER) برای تحقیق و توسعه نیروگاههای همجوشی هستهای که ایالاتمتحده در 6 دسامبر 2005 (15آذر 1384) از هند برای مشارکت دراین پروژه دعوت کرد.
همکاری در زمینه نفتوگاز با محورهای:
توسعه فناوریهای CBM در هند (متان در بستر زغالسنگ) و گازهای غیرمتعارف
توسعه زیرساختهای گازی و الانجی هند
یادداشت تفاهم درمورد حفاری فراساحل برای هیدراتهای گازی و تدوین استانداردها و رویههای اقدام در حوزه توسعه گازی
توسعه همکاری لابراتوار ملی انرژی تجدیدپذیر ایالاتمتحده درمورد هیدروژن و شرکتهای هندی
توسعه و بهسازی پالایشگاهها:
توسعه همکاری فناورانه در بخش زغالسنگ بهویژه همکاری برای استفاده بیشتر و بهینهتر از زغالسنگ در موارد CMM، CBM و مشارکت فناوری زغالپاک بین لابراتوار ملی فناوری انرژی آمریکا (NETL)و شرکت ملی برق حرارتی هند (NTPC) توسعه همکاری در حوزه فناوری انرژیهای تجدیدپذیر بهویژه سیستمهای فتوولتائیک و توسعه نیروگاههای برق هستهای بعد از به قدرت رسیدن ترامپ در سال 2016 اولویتها و چارچوبهای همکاری انرژی آمریکا با هند در چارچوب برنامههای جدید راهبرد انرژی آمریکا در قالب «برتری انرژی جهانی» دچار تغییرات زیادی شد. در این راستا، بعد از ماهها گفتوگوهای کارشناسی مشترک، در 26 ژوئن 2017 (5 تیر 1396) وزیر نفت و گاز طبیعی هند (درامندرا پاراهان) و وزیر وقت انرژی ایالاتمتحده (ریک پری)، ابعاد مختلف مشارکت انرژی استراتژیک هند ـ ایالاتمتحده را در جلسه مشترک بین دونالد ترامپ و مودی درخلال سفر نخستوزیر هند به آمریکا اعلام کردند.
این مشارکت راهبردی بر اهمیت همکاری انرژی برای روابط دوجانبه دو کشور و ایجاد مرحلهای برای تعاملات عمیقتر و معنادار از طریق کانالهای صنعتی و دولتی تاکید میکند. از طریق این مشارکت راهبردی، ایالاتمتحده و هند بهصورت مشترک و جمعی بهدنبال تقویت امنیت انرژی، گسترش پیوندهای انرژی و فناوری دربخشهای انرژی موردنظر، تقویت تعهد استراتژیک خود به یکدیگر و تسهیل تعاملات و مشارکت ذینفعان صنعتی در بخش انرژی هستند.
در چارچوب این مشارکت، ایالاتمتحده و هند چهار ستون اصلی همکاری را پیگیری میکنند که عبارتند از: نفت و گاز، برق و کارایی انرژی، انرژی تجدیدپذیر و رشد پایدار، زغالسنگ. همانگونه که ملاحظه میشود، از نظر آمریکاییها، همکاریهای هستهای با هند برخلاف طرح توافق انرژی 2005 در دوره جدید اولویت ندارد. هرچند هندیها اصرار دارند که حداقل نیروگاه هستهای کووادا مطابق توافق سال 2008 تکمیل شود. بهعنوان اولین مرحله در عملیاتی کردن کامل پتانسیلهای مشارکت انرژی استراتژیک، دو کشور کارگروه مشترک گازی ایالاتمتحده ـ هند را اعلام کنند. این کارگروه تیمی را از متخصصان صنعتی هندی و آمریکایی با هدف توسعه، انتقال رهنمودهای سیاستگذارانه خلاقانه به دولت هند برای حمایت از تحقق چشمانداز خود در افزایش سهم گاز طبیعی در اقتصاد تشکیل خواهند داد. هردو طرف، در راستای دستیابی به اهداف مشترک برای ایجاد یک جهتگیری تجاری قویتر در همکاریهای انرژی خود، از سرمایهگذاری رو به رشد شرکتهای هندی در ایالاتمتحده و آغاز صادرات نفت و گاز از ایالاتمتحده به هند نام بردند.
فشار بر هند بهمنظور واردات بیشتر انرژی از آمریکا
دولت ترامپ از نظر دیپلماسی اقتصادی برای «بازاریابی نفت و گاز صادراتی خود» در مورد برخی کشورهای بزرگ طرف تجاری خود به راهبرد جدیدی دست زده است که میتوان آن را «بازاریابی انرژی خارجی تعرفهای» نام نهاد و دراین راهبرد، دولت ترامپ بر این نکته تمرکز کرده است تا از طریق افزایش صادرات انرژی به کشورهایی که با آنها دارای کسری تجاری است، این کسری را کاهش یا برطرف یا بر واردات از این کشورها تعرفههای تجاری اعمال کند. مثلا یکی از محرکههای جنگ تعرفهها با چین، روند رو بهرشدی است که از سال 1985 در زمینه کسری تجاری آمریکا به نسبت چین شروع شد و در سال 2018 به 2.419میلیارد دلار رسید. درمورد کشور هند، این کسری تجاری در سال 2018 به میزان8.20میلیارد دلار بوده است. مکانیسم استفاده از ابزار تعرفه از سوی ایالاتمتحده برای بازاریابی صادرات انرژی خود در بازار هند به این صورت شکل گرفت که دولت ترامپ درسال 2019 کشور هند را از وضعیت ویژه معافیت تعرفه تجاری با آمریکا تحتسیستم (GSP)؛ Generalized System or Preferences (نظام همگانی ترجیحات) خارج کرد که سبب شد تعرفه گمرکی بالغ بر6.5میلیارد دلار بر صادرات کالاهای هندی به آمریکا وضع شود.
ایالاتمتحده از آوریل 2018 به بازنگری صلاحیت مطابقت هند با ملاکهای دسترسی بازار سیستم(GSP) اقدام کرده بود که درنهایت رابرت لایتیزر ـ نماینده تجاری ایالاتمتحده در مذاکرات تجاری با هند ـ در چهارم مارس 2019 اعلام کرد ایالاتمتحده تصمیم دارد به شناسایی هند بهعنوان کشورهای ذینفع درحال توسعه در «سیستم عمومی ترجیحات» GSP پایان دهد. بنابه ادعای دولت ترامپ، حذف هند از این سیستم متعاقب ناتوانی این کشور در ارائه تضمینهایی به ایالاتمتحده مبنیبر ارائه فرصت برابر و منطقی دسترسی بازار خود به کالاهای آمریکایی بهویژه انرژی، اتفاق خواهد افتاد. تحتسیستم(GSP) ایالاتمتحده، ورود محصولات خاصی از کشورهای درحال توسعه ذینفع به ایالاتمتحده درصورتی که ملاکهای مصوب کنگره را رعایت کنند، بدون تعرفه خواهد بود. یکی از معیارهای شمولیت کشورهای درحال توسعه در سیستم (GSP) آمریکا، فراهم کردن دسترسی عادلانه و منطقی بازار خود به ایالاتمتحده است. از نظر دولت ترامپ، کشور هند طیف گستردهای از موانع تجاری را علیه واردات کالاهای آمریکایی بهویژه انرژی اجرا کرده که آثار منفی جدی بر تجارت ایالاتمتحده ایجاد میکند.
وضعیت فعلی تعاملات انرژی هند ـ آمریکا
متناسب با کاربرد سیستم بازاریابی نفتوگاز آمریکا در هند براساس ابزارهای تعرفهای، کسری تجاری دو کشور در سال 2018 به نسبت سال 2017 به میزان 9 درصد کاهش یافته و به 8.20میلیارد دلار رسید. دلیل کاهش کسری تجاری سال 2018 آمریکا با هند به نسبت سال 2017 را میتوان افزایش صادرات نفت خام و الانجی آمریکا به هند دانست. براساس آمارهای اعلامی وزیر انرژی فعلی آمریکا (دن برولیت) بازار انرژی هند در دو سال گذشته شاهد افزایش صادرات نفت و گاز ایالاتمتحده بود، بهگونهای که میانگین صادرات نفت آمریکا به هند از 25هزار بشکه در روز در سال 2017 به 250هزار بشکه در روز در سال 2019 رسیده و این روند در سال 2019 نیز ادامه یافته است. به نحوی که در ماه دسامبر 2019 به نسبت سال گذشته خود، صادرات نفت آمریکا به هند بالغ بر 9میلیون تن بوده که حاکی از افزایش 88 درصدی به نسبت زمان مشابه سال گذشته خود است.
علاوهبر نفت، صادرات الانجی آمریکا به هند نیز از سال 2017 به بعد رشد کرده است. در نوامبر 2019 بازار هند به میزان 1.5 درصد کل صادرات الانجی آمریکا را به خود اختصاص داده است که انتظار میرفت در سال 2020 از نظر ارزشی به 576میلیون دلار در سال برسد، هرچند بحران کرونا و اثر آن بر تقاضای انرژی جهانی، تحقق این برنامهریزی را دشوار میسازد. بهطور کلی، مطابق آمارهای وزارت نفت هند، تجارت مواد هیدروکربوری در سال 2019 به 7.7میلیارد دلار رسیده که 11درصد کل حجم تجارت طرفین را شامل میشود. سفیر هند در ایالاتمتحده (تارانجیت سینگ) نیز با ابراز رضایت از افزایش تجارت مواد هیدروکربوری از صفر به حدود 8میلیارد دلار در خلال تنها چهار سال از سال 2015 به بعد، ابراز امیدواری کرد جایگاه انرژی در تجارت بین دو کشور متاثر از توافقات حاصل از سفر ترامپ به هند با رشد چشمگیری در سالهای آتی روبهرو شود.
محورهای همکاریهای جدید انرژی در سفر ترامپ به هند
محورهای مهم توافقات انرژی آمریکا و هند در سفر ترامپ به هند در 25-26 فوریه 2020 (6-7 اسفند 98)
عبارتند از:
مشارکت شرکتهای آمریکایی در «سیستم خطوط لوله مجازی هند»؛ در این راستا شرکت اکسون موبیل توافقاتی را با شرکت نفت هند و مشارکت شرکت آمریکایی صنایع شیمیایی و انرژی چارت انجام داد که شبکه انتقالی و توزیع سریع گاز طبیعی به شهرهای هند را تکمیل کند. به دلیل اینکه هند شبکه خطوط لوله داخلی توسعهیافتهای برای انتقال الانجی وارداتی از بنادر ندارد، این ابتکار برای استفاده از سیستم حملونقل جادهای، ریلی و آبراهها و رودخانههای داخلی برای اتصال پایانههای وارداتی الانجی به شبکه خطوط لوله فیزیکی موجود است. «ابتکار خطوط لوله مجازی» برای تسهیل راهبرد انرژی هند بهمنظور افزایش سهم گاز طبیعی در سبد انرژی این کشور از 2.6 درصد کنونی تا 15درصد در سال 2030 است. بدون این ابتکار، این هدفگذاری به دلیل عدم توسعه شبکه خطوط لوله داخلی و نیاز به سرمایهگذاری گسترده مالی، تحقق نمییابد. هدف نهایی ایالاتمتحده در این بخش از همکاریهای انرژی، زمینهسازی برای افزایش شدید واردات الانجی آمریکا از سوی هند از طریق برطرفسازی موانع فنی و مالی مصرف داخلی گاز این کشور آسیایی و دارای رشد تقاضاست.
جلب مشارکت مالی شرکتهای ملی هند در بخش بالادستی صنعت گاز آمریکا؛ در این برنامه کاری برد ـ برد، دولت ترامپ موفق به جلب سرمایه مالی هندیها در آمریکا و تقویت فضای کسبوکاری صنعت گاز آمریکا میشود و شرکتهای هندی نیز موفق به کسب سهم از الانجی تولیدی آمریکا بهازای سرمایهگذاری مالی خود میشوند. بدیهی است اولویت نخست شرکتهای ملی هند در این همکاری این است که سهم خود از الانجی تولیدی را در آمریکا برای تضمین امنیت انرژی هند به کشور خود انتقال دهند تا اینکه همانند شرکتهای بینالمللی نفتی با سهم الانجی خود در بازار جهانی گاز به تجارت بپردازند، هرچند ممکن است در اولویتهای بعدی خود و در مواردی که موضوع امنیت انرژی هند مطرح نباشد، از تجارت بینالمللی با سهم الانجی خود نیز غافل نباشند. نتیجه این امر، تقویت الانجی ایالاتمتحده در بازار گازی هند میشود. نمونه مثال این نوع همکاری، سرمایهگذاری 5.2میلیارد دلاری شرکت هندی پترونت در کسب سهام شرکت تلوریان در صنعت گاز آمریکاست.
قرارداد با شرکتهای پالایشی هند برای «عرضه نفت آمریکا با امتیازات ویژه»؛ نفت ایالاتمتحده به دلایل فنی و کیفیتی و فرآوردههای تولیدی منتج از گام اول مورد اولویت شرکتهای پالایشی هند نیست، اما دولت ترامپ در این برنامه کاری تلاش میکند تا شرکتهای پالایشی نظیر پالایشگاه منگالور و صنایع پتروشیمی و انرژی را از طریق ارائه پیشنهاد اقتصادی جذاب به سمت افزایش سهم نفت آمریکا در پالایشگاه خود بکشاند. پیشنهاد تخفیف قیمتی بین 2-5دلار نسبت به قیمت برنت و مهلت تسویهمالی بین 60-90 روز از این پیشنهادهای مالی شرکتهای نفتی آمریکا و دولت ترامپ به بخش پالایشی هند است.
سرمایهگذاری آمریکاییها در بخش انرژیهای تجدیدپذیر هند؛ این بخش از همکاری درگذشته در اولویتهای بالای همکاری انرژی آمریکا و هند در طرح «دیالوگ انرژی» (2005 ) تا پایان دولت اوباما بود. هرچند طرف هندی بسیار به این بخش علاقهمند است، اما از نظر اولویت همکاری انرژی با هند برای دولت ترامپ، جایگاه خود را به تجارت نفت و گاز بین دو کشور داده است. هرچند در این بخش هم قرار است شرکتهای آمریکایی سرمایهگذاری مالی و مشارکت فنی در پروژههای هندی داشته باشند، اما حجم فعالیتها چندان بالا نیست چون دولت ترامپ، توسعه این بخش را با هدف خود برای فروش حداکثری نفت و گاز خود به هند در تناقض میبیند. توسعه انرژیهای تجدیدپذیر هند درصورتی که بسیار گسترده باشد، از رشد تقاضای واردات انرژیهای فسیلی هند خواهد کاست. در مجموع، نمونه این توافقات، سرمایهگذاری 600 میلیون دلاری یک بانک توسعه آمریکایی به نام «شرکت تامین مالی توسعه بینالمللی» در پروژههای بادی و خورشیدی هند است.
پیشنهاد توسعه فناوریهای «زغالپاک» و استخراج منابع نامتعارف هندی؛ یکی از محورهای پیشنهادی کارگروه مشترک گازی در «ابتکار مشارکت راهبردی انرژی آمریکا و هند» کمک شرکتهای آمریکایی برای توسعه منابع نامتعارف نفتی و گازی در کشور هند است که در دست بررسی است. از دیگر حوزههای موردعلاقه طرفین در حوزه انرژی، موضوع فناوریهای زغال پاک با توجه به سطح بالای مصرف زغالسنگ در سبد انرژی هند و سطح بالای آلایندگی آن است که موردتوجه هند در کاهش تعهدات انتشار کربن خود است.
کمک آمریکا به «مدیریت دادههای انرژی» در هند؛ مدیریت دادههای انرژی برای مانیتور سیاستهای انرژی و تحلیل آن یکی از نقاط ضعف هند در برنامهریزیهای انرژی خود است. در این پیشنهاد همکاری قبلا آژانس آمریکایی توسعه بینالمللی و اداره اطلاعات انرژی آمریکا با شرکت هندی «نیتی آیوگ» همکاریهایی در زمینه مدیریت و تحلیل دادههای انرژی نیز داشتهاند که احتمالا مورد ارزیابی مجدد و توسعه قرار خواهد گرفت.
تکمیل نیروگاه هستهای کووادا هند؛ دولت ترامپ محور همکاری انرژی خود را با هند برپایه نفت و گاز قرار داده است، اما طرف هندی علاقهمند است ایالاتمتحده تعهدات هستهای خود را در توافقنامه 2008 درمورد این کشور نیز با اولویت تکمیل کند. در این سفر دو طرف مجددا تعهد خود را مبنیبر اجرای سریعتر و کامل مشارکت هستهای غیرنظامی ازجمله پروژه هستهای غیرنظامی شرکت آمریکایی وستینگ هاوس در تاسیسات هستهای کووادا تایید کردند. طرفین توافق کردند همکاری در این زمینه از طریق سازوکارهای مشترک مربوطه دنبال شود.
آثار راهبردی بر منافع انرژی ایران
ایالاتمتحده در حوزه نفت و گاز متعاقب تحولات و راهبردهای بعد از دولت ترامپ بهویژه «برتری انرژی جهانی» از بستر «توسعه انقلاب شیل داخلی» و تبدیل «انقلاب تولید به انقلاب صادرات» به بازیگر صادرکننده برجستهای در بازار جهانی بدل شده است. طبیعتا اقدامات این بازیگر به شیوههای ذیل بر منافع انرژی ایران اثر خواهد گذاشت:
تصاحب بازارهای سنتی ایران از طریق «بازاریابی انرژی خارجی تعرفهای»
توافقات تجاری آمریکا با ژاپن و کره جنوبی نشان داد افزایش گسترده و با حجم زیاد حضور نفت و گاز ایالاتمتحده در بازارهای کشورهایی که یا با رشد تقاضای نفت و گاز محدود یا رشد منفی روبهرو هستند، از طریق «جایگزینسازی» صورت میگیرد. دراین شرایط، با افزوده شدن متغیر اثرگذار تحریمهای آمریکایی، صادرات نفت و گاز آمریکا به این کشورها از طریق مکانیسم حذف نفت ایران صورت خواهد پذیرفت. چون حجم افزایش تقاضای این کشورها متناسب با هدفگذاری حجم صادراتی آمریکا نیست. الزام خرید نفت از آمریکا یا مواجه شدن با تعرفههای تجاری سبب شده است که این کشورها به سمت توافق پیش بروند. علاوهبر ژاپن و کرهجنوبی، فاز اول توافق آمریکا با چین برای خرید 52.4 میلیارد دلار در دو سال آینده به ترتیب 5.18میلیارد دلار در سال 2020و 33.9 میلیارد دلار در سال 2021 نشان از این تهدید آمریکا برای ایران در بازارهای سنتی ایران دارد. این وضعیت در بازار هند نیز درحال شکلگیری است. در بازار هند، افزایش صادرات نفت و گاز آمریکا به دلیل اینکه دیگر عرضهکنندگان نظیر عربستان سعودی و اماراتمتحدهعربی دارای سیستم بازارسازی و تثبیت جایگاه خود هستند، تقریبا علاوهبر اینکه کل افزایش تقاضای نفت و گاز هند را تصاحب میکند، همانند سالهای 2018 و 2019 جایگزین نفت ایران خواهد شد.
ضعف سیستم بازارسازی نفت و گاز ایران حتی در شرایط غیرتحریمی
به دلیل سیطره الگوی قدیمی و قرن 20 تجارت نفت بر راهبردهای فروش نفت تصمیمگیران انرژی ایران (مبتنیبر امنیتی بودن عرضه) در دوران کنونی که همراه با «امنیتی شدن تقاضا و وجود مازاد عرضه» است، از شیوههای مختلف بازارسازی نفتی در بازارهای جهانی غفلت شده است. این امر به این معناست که حتی در شرایطی که تحریمهای آمریکایی علیه ایران نباشد نیز نفت ایران به دلیل تکثر عرضهکنندگان و مازاد عرضه و سیاستهای مختلف بازارسازی صادرکنندگان دیگر برای تضمین امنیت تقاضا بهمنظور صادرات نفت خود، بازارهای صادراتی ایران با تهدید روبهرو خواهند بود. در این شرایط و حتی در سناریوی غیرتحریمی نیز راهکاری جز تخفیف قیمتی نخواهند داشت که مطلوب منافع ملی کشور نیست. درحقیقت، اثرپذیری امروز انرژی ایران از تهدید انرژی آمریکا در بازارهای سنتی کشور محصول سیاستهای غلط و عدم توجه به شیوههای بازارسازی و تضمین امنیت تقاضا برای صادرات نفت ایران حداقل در دهه گذشته بوده است. شایان ذکر است حداقل تا زمان قابلپیشبینی پیک تولید شیل در سال 2024 و متناسب با سیاستهای کاهش تقاضای نفتی به دلیل انتشار کربن، جهان با مازاد عرضه روبهرو بوده و فروش نفت کشورهایی که دارای «الگوی نظاممند بازارسازی نفتی» نیستند، با فشار روبهرو خواهد بود.
در شرایط فعلی و در کوتاهمدت سیاستهای ذیل برای کاهش تهدیدهای احتمالی خروج از بازار انرژی هند ـ همانند ژاپن و کره جنوبی ـ پیشنهاد میشود:
تمرکزمحوری بر جایگاه فروش انرژی ایران در مدیریت تراز تجاری ایران و هند Total Trade بهصورت مشخص و عملیاتی از طریق دیپلماسی اقتصادی و مشارکت نهادهای مختلف اقتصادی کشور و نه صرفا وزارت نفت، تاکید بر فروش حاملهای انرژی یا فرآوردههای پتروشیمی که ردیابی منشأ تولیدی آن به آسانی ممکن نیست، مثلا تمرکز بر فروش بیشتر LPG به نسبت نفت خام، استفاده حداکثری از ظرفیت معافیت تحریمی چابهار برای ایجاد واحدهای مشترک تولید فرآوردههای موردنیاز هندیها ـ نظیر کود شیمیایی ـ با شرکتهای کوچکتر و ریسکپذیرتر هندی. فروش غیررسمی هرچه بیشتر نفت خام از طریق تجار یا خریداران خُرد با احتمال تغییر در ترکیب نفت ایران با مشوقهای پلکانی به نسبت میزان خرید بسیار دشوار شده، حتی اگر این فروش برای جلوگیری از حذف کامل از بازار نفت خام هند در شرایط لغو تحریمها و در دوره فراوانی نفت باشد گرچه ناممکن، اما با مصائب و مشکلاتی همراه خواهد بود.