به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، در فیلم فروشنده اصغر فرهادی دیالوگی وجود دارد با این مضمون که «نمیشه یه پاتو بذاری اینور جوی یه پاتم اونور جوی، یه جایی جوی آب گشاد میشه.» برای سلبریتیها و نه همه هنرمندان، شاید سال 99 سال انتخاب باشد؛ سال گشاد شدن جوی آب رابطهشان با مردم و حتی طرفدارانشان. سالی که سلبریتی محترم بالاخره باید بین دیدهشدن و انزوا انتخاب کند؛ بین بهرهبردن از سود مالی فضای مجازی و دیدن کامنتها و واکنشهای مردم یکی را برگزیند. اگر زمانی تمام روابط یک هنرمند با مردم به گرفتن عکس یادگاری یا امضا خلاصه میشد اما امروزه این شرایط بهوضوح تغییر کرده است و البته سختتر شده. از اوایل دهه 90 آرامآرام واژه سلبریتی بین اهالی هنر و مردم همهگیر شد. سلبریتیها با گسترش تکنولوژی و فضای مجازی، فضا و ابزارهای فعالیت بیشتری یافتند و طبیعتا بیشتر در معرض دید عموم قرار گرفتند. روابط سلبریتیها با مردم و جامعه در برهههای مختلف دچار نوسانات شده است. از عشق و محبت و تاثیرگذاری تا تنفر و دوری و گارد گرفتن. اگر زمانی حمایت یک سلبریتی از یک کالا یا فرد یا حتی فعالیت اجتماعی کافی بود برای دیده شدن آن کالا یا فرد یا فعالیت اجتماعی اما با گذشت زمان، دیگر حمایت دهها سلبریتی هم کفایت نمیکرد. در این گزارش میخواهیم بزنگاههای روابط سلبریتیها با مردم و جامعه را بررسی کنیم.
انتخابات، حمایت و پشیمانی
اوج فعالیتهای سلبریتیها را میتوان در سال 96 و انتخابات ریاستجمهوری دید. جایی که سلبریتیها با ساختن کمپینهایی در حمایت از کاندیداها رسما وارد کارزار انتخابات شدند. حمایتهای عمومی و فردی پیرامون نامزدهای اصلی انتخابات شکل گرفت و صداهای بلندی از اردوگاههای طرفین اصلی به گوش میرسید. سلبریتیهای مطرحی از دو نامزد اصلی، حسن روحانی و ابراهیم رئیسی، حمایت و با آنها ملاقات کردند. پستهای اینستاگرامی و کانالهای تلگرامی حول شعار «تا 1400 با روحانی» به وجود آمد و سلبریتیها دیگر تا گردن وارد این اقیانوس شده بودند. چند ماه بیشتر از انتخابات و انتخاب حسن روحانی نگذشته بود که صداهای پشیمانی و اعتراض از ناحیه سلبریتیها به گوش رسید؛ صداهایی که اندکاندک زیاد شدند و سرانجام به «کی بود کی بود من نبودم» ختم شد. کسی حمایت از رئیسجمهور را گردن نمیگرفت و دکمه پیراهن اعتراض را تا بالا و محکم بسته بودند. برخی سلبریتیها البته بعدها گفتند که هدفشان از حضور در انتخابات، گرم کردن تنور آن بود و قصد حمایت از فرد خاصی را نداشتند و البته واکنشها به این ادعا تنها یک لبخند محو بود. سلبریتیها هیچگاه مسئولیت آنچه را انجام داده بودند، نپذیرفتند و هنوز هم نمیپذیرند اما فیلمها و عکسها نشان میدهند که چه کسانی مردم را به رای دادن به روحانی و نه حضور صرف در انتخابات دعوت کردند. تمام این وقایع انتخاباتی که هنوز هم به پایان نرسیده است در تغییر جنس و کیفیت رابطه مردم و سلبریتیها تاثیر داشته است.
مصون از مالیات بهخاطر مردم؟
یکی دیگر از بزنگاههای مواجهه سلبریتیها با مردم ماجرای مالیات دادن هنرمندان در سال گذشته بود. قرار بود در بودجه 99 از هنرمندان هم مالیات گرفته شود. درحالیکه خبر دریافت دستمزدهای میلیاردی ذهن مردمی را که با حقوق دو، سه میلیونی زندگی میکردند تحتالشعاع قرار داده بود، دریافت مالیات میتوانست به برقراری عدالت کمک کند. آنهایی که تا دیروز با افتخار و تفرعن از دستمزد میلیاردیشان دفاع میکردند و آن را در خارج از کشور خرج میکردند و فیلم و عکسش را در صفحه اینستاگرامشان منتشر میکردند یکدفعه بانگ «نداریم نداریم» سر دادند و از وضعیت بد سینما گفتند و بیکاری و نداری و... .
مردم که عکسهای سفر خارج و سفره و لباسهای رنگین این سلبریتیها را لایک میکردند و شبها با رویای زندگی آنها میخوابیدند با دیدن واکنش سلبریتیها به پرداخت مالیات جا خوردند و از خودشان و یکدیگر سوال کردند که خون این قبیله از ما رنگینتر است؟ فرزند کارمندی که حقوقش به زور به سهمیلیون تومان میرسید عکس سلبریتی که 200، 300 برابر پدرش دستمزد میگرفت و مالیات هم نمیداد را از دیوار اتاقش برداشت و مدام از خودش میپرسید که چرا؟ سلبریتی که همیشه شعار مردمی بودن و با مردم بودن را میداد هنگام رسیدن به معرکه عمل جا زد و کنار پول ماندن را به کنار مردم ماندن ترجیح داد.
ماجرای گرفتن مالیات از سلبریتیها گسل عمیق و بزرگی بین مردم و چهرههای مشهور ایجاد کرد؛ فاصلهای که به این زودیها پرشدنی نیست.
سیل و زلزله و سلبریتی
البته وضعیت چهرههای مشهور مثل شرایط انتخابات و مالیات نبوده است. در ماجرای سیلها و زلزلههایی که در سالهای قبل پیش آمد، شاهد حضور آنها بودیم. برخی از آنها تنها شمارهحساب دادند و کمک جمع کردند و برخی دیگر حتی به محل واقعه هم رفتند. برخی از آنها رقمهای شگفتانگیز جمع کردند که باعث شد توسط قوه قضائیه احضار شوند و برخی هم طبق گفته هنرمندان دیگر، تمام رقمهای جمعشده را به مردم ضربهخورده از سیل یا زلزله ندادند و آن را در بانک گذاشتند یا خرجش کردند. اما یکی از مظاهر حضور فعال و دلسوزانه سلبریتیها در همهجای جهان اتفاقات غیرطبیعی با بلایای طبیعی است. مردمی که در روزگار سلامت و ایمن همهجوره از چهرههای محبوبشان حمایت میکنند توقع دارند در روزگار سختی شاهد حمایت آنها هم باشند. برخی سلبریتیها همچنان در دوران سختی کنار مردم هستند و برخی دیگر با این استدلال که «اذیتمان میکنند» ترجیح میدهند به گذاشتن یک عکس بسنده کنند.
کرونا به نفع سلبریتی؟
آمدن ویروس کرونا و خانهنشینی اکثریت مردم ایران و جهان و استفاده حداکثری از اینترنت و گوشی همراه را میتوان آزمون دوباره سلبریتیها دانست. مردمی که سرگرمیشان محدود و وقتشان بیشتر شده بود زمان بیشتری برای استفاده از محصولات فرهنگی و هنری پیدا کردند. زمان بیشتری برای حضور در اینستاگرام و برقراری ارتباط با آدمهای مشهور پیدا کردند. از کنار خبر کمک مالی فلان هنرمند خارجی برای خرید ماسک و دستکش و ژل ضدعفونیکننده برای مردم کشورش میگذشتند و به دیدن ویدئوهای چند دقیقهای از هنرمندانشان قناعت میکردند. البته سلبریتیها هم کمتر در روزهای قرنطینه خودی نشان میدهند. نه خارج از کشوری بود و نه فروشگاهها و مراکز خرید.
فضای مجازی بیرحم است. این را شاید مهدی هاشمی بیشتر از هنرمندان دیگر متوجه شده باشد. هاشمی بیش از 40 سال بدون حاشیه در سینما، تئاتر و تلویزیون فعالیت میکرد و ناگهان در سال گذشته تمام آن تصویر ساختهشده مخدوش شد. فضای مجازی با چنین سابقهای چنین کرد، چه برسد به جوانان تازه از راه رسیده. شاید روزهای خانهنشینی فرصت خوبی برای سلبریتیها بود و همچنان باشد که به این تردیدشان پایان دهند. سال 99 برای سلبریتیها یک انتخاب است؛ ماندن در ویترین یا رفتن به پستو. ماندن کنار شعارهای مردمی بودن و دیده شدن یا برگشتن به دوران قبل از اینستاگرام و اینترنت. بدیهیتر از حضور خورشید و ماه است که رابطه مردم و سلبریتیها دچار گسست شده و نیاز به بازسازی دارد. دیگر نمیشود مثل خوانندگان لسآنجلسی فقط روی صحنه از مردمی بودن گفت. مردم این روزگار باهوش هستند و حافظه نسبتا خوبی هم دارند. به یادشان میماند که در سختیها چه کسانی کنارشان بودند تا در خوشیها تلافی کنند. البته این قاعده فقط مختص سلبریتیها نیست. سیاسیون هم به یاد داشته باشند که مردم بیشتر اتفاقات به یادشان میماند. شاید اینستالایو پربازدید دوسلبریتی (خوانندهای که از ایران رفته و یک خانم که هیچ عنوان رسمی ندارد) در روزهای اخیر نشان داد از این ظرفیت باید حفاظت شود. چه طرفداران این دو سلبریتی را بخشی از جامعه بدانیم، چه ندانیم در صورتمساله تغییر چندانی نمیکند. باید یک سمت از این جوی آب را انتخاب کرد. مثل همین دو نفر که پذیرفتهاند به کدام بخش از جامعه تعلق دارند و ادعای رسالت و نخبگی نمیکنند.
* نویسنده: سیدمهدی موسویتبار، روزنامهنگار