به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، کووید-19 یا همان ویروس کرونا، همچنان صدرنشین اخبار است و زندگی را در جهان مختل کرده است. مدعیان رهبری دنیا نیز این روزها به ماسکدزدی روی آوردهاند! قاره سبز نیز دیگر اتحادی به خود نمیبیند و از اینرو چند روز پیش شاهد بودیم فابیو رمپلی، نایبرئیس پارلمان ایتالیا، ترجیح داد با انتشار ویدئویی به صراحت خشم خود از اتحادیه اروپا را نشان دهد و پرچم کشورش را جایگزین پرچم این اتحادیه کند. تغییرات چنان سریع اتفاق میافتد که بوریس جانسون روزی از ضرورت مواجهه با کرونا میگوید و ابتلای 70 درصدی مردم کشورش را تنها راه مبارزه با این ویروس میخواند و روز دیگر نهتنها خود مجبور به قرنطینه شد که حالا از حدود دو روز گذشته نیز ویروس کرونا نشان داده با وی شوخی ندارد و آنگونه که اخبار حکایت میکند، جانسون را ابتدا روانه بیمارستان و سپس بخش مراقبتهای ویژه کرده است. در این میان زیارتگاههای مذهبی نیز بسته شده و حتی پاپ فرانسیس هم جشنهای آیینی هرساله را در کلیساهای خالی برگزار میکند و برای جمعیتی که نیستند دست تکان میدهد. براساس همین بهت و بههمریختگی جهانی است که برخی اثرات کرونا بر جهان را به سقوط دیوار برلین در دوران جنگ سرد تشبیه میکنند و برخی دیگر کرونا را یک نقطهعطف برای تغییر شاکله نظام بینالملل میخوانند. برای بررسی ابعاد مختلف اثرات شیوع کرونا بر عرصه سیاست با تحلیلگران این حوزه به بحث و گفتوگو نشستیم.
در روزنامه «فرهیختگان» دوشنبه ۱۸ فروردین، امیرعلی ابوالفتح، کارشناس مسائل بینالملل، تحلیل و آینده پژوهشیاش را از جهان پساکرونا گفت و اینکه پیروز جنگ علیه کرونا را قدرت آینده جهان میداند. در شماره امروز به گفتوگو با مرندی، مدیرگروه مطالعات آمریکای دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران پرداختیم.
سیدمحمد مرندی، عضو هیاتعلمی دانشگاه تهران با اشاره به شیوع بیماری کرونا در جهان در گفتوگو با «فرهیختگان» تصریح کرد: «بحران کرونا نشان داد نظام لیبرال و سرمایهداری عمیقا دچار شکست شده است و به اثبات رسید که در چنین بحرانهایی ساختارهای لازم را برای حفاظت از اکثریت جامعه ندارد، چراکه این ساختار برای منفعت اشخاص و طبقه خاصی یعنی سرمایهداران طراحی شده است. از اینرو بخش خصوصی نهتنها قادر به حل مشکل کنونی نیست که حتی هدف و انگیزهای نیز برای حل بحرانی همچون کرونا ندارد. بنابراین کرونا آسیب جدی به نگرش سرمایهداری و تئوری دولت حداقلی لیبرالیسم زد.»
مرندی افزود: «در آمریکا نظام فراگیر سلامت وجود ندارد و به دلیل عدم وجود ساختارهای لازم آنها نمیتوانند به شکل فراگیر با شیوع بیماری مبارزه کنند. از طرف دیگر چون بیشتر بیمارستانها و بخش درمان در این کشور در اختیار بخش خصوصی هستند و صرفا برای سودآوری طراحی شدهاند، با کمبود پزشک، پرستار، تجهیزات اولیه و حتی عدم انگیزه کافی برای مبارزه و درمان این بیماری مواجهاند. چون این بیمارستانها و مراکز درمانی برای به دست آوردن سود حداکثری طراحی شدهاند، بنابراین سعی میکنند هزینههای خود را تا حد امکان کاهش دهند؛ از اینرو این مراکز درمانی انبارهای کوچکی دارند و کادرهای درمانی آنها حداقلی است و بیشتر در حوزههایی تخصص دارند که سودآوری بالاتری داشته باشد.»
مدیرگروه مطالعات آمریکای دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران، اظهار داشت: «وقتی که کشورها با ساختاری مشابه آمریکا با چنین بحرانهایی مواجه میشوند این بیمارستانها و مراکز درمانی به علت سودمحوری صرف؛ آمادگی و انگیزهای برای مبارزه با چنین بحرانی را ندارند. بنابراین شاهد هستیم ابعاد گسترده کمبود ماسک و تجهیزات اولیه در آمریکا تا جایی است که همه را به حیرت واداشته است. سوپرمارکتها و فروشگاههای آمریکا همه خالی شدهاند، چرا که ساختار اقتصادی این کشور به طور کلی بر مبنای سود حداکثری طراحی شده است.»
این کارشناس مسائل بینالملل تاکید کرد: «وقتی همهچیز مثل ساعت برای کسب حداکثر سود درصد اندک جامعه یعنی صرفا سرمایهداران کار میکند؛ بنابراین انگیزهای وجود ندارد که با روحیه ازخودگذشتگی به شکل هماهنگ شده و سازمانیافته با شیوع بیماری مبارزه کنند و با بحران پیشآمده روبهرو شوند.»
مرندی خاطرنشان کرد: «از سوی دیگر به عنوان مثال کشور ما ایران زودتر از غرب درگیر بیماری کرونا شد و فرصت کمتری برای آمادگی مبارزه با چنین بیماری داشت ولی بهرغم تحریمهای گسترده و تلاش آمریکا برای جلوگیری از مبارزه موفقیتآمیز ما با بیماری کرونا؛ شاهد هستیم تا این لحظه وضعیت کنترل این بیماری در کشور ما به مراتب بهتر از کشورهای غربی است و با چنین بحرانهایی مشابه آنها مواجه نشدهایم. این موفقیت نسبی به دلیل تاسیس نظام فراگیر سلامت در دهه 60 و 70 بوده است. از اینرو به رغم اینکه دولتهای مختلف در کشور ما نیز نسبت به شبکه نظام فراگیر سلامت اهتمام لازم را نداشتند ولی شاهد هستیم به دلیل ساختار همین شبکه، دانشگاههای علوم پزشکی به رغم محدودیتها توانستند بحران کرونا را در کشور مدیریت کنند. همین مساله هم حاکی از آن است که دولتها موظف هستند همه اقشار جامعه به ویژه اقشار آسیبپذیر و کمبهره از ثروت را تحتپوشش حمایتهای ویژه قرار دهند.»
عضو هیاتعلمی دانشگاه تهران تاکید کرد: «همانگونه که اشاره شد کشورهای غربی به دلیل ساختار لیبرالی برخی از این کشورها در پیشگیری از شیوع این بیماری تعلل کردند. در کشورهای غربی به ویژه ایالاتمتحده آمریکا شاهد هستیم این کشورها به دلیل فقدان دولتهای قوی و ساختار سرمایهداری خود نتوانستند این بحران را مدیریت کنند.»
مدیرگروه مطالعات آمریکای دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران، افزود: «در این میان مشکل بزرگتری که وجود دارد و آن هم به پیش از شیوع بیماری کرونا باز میگردد مربوط به بدهیهای عظیم آمریکا و برخی کشورهای اروپایی است. حبابهای عظیمی که به خصوص در اقتصاد آمریکا به دلیل این بدهیهای عظیم و اقتصاد بیمار به وجود آمده بود به عبارتی با شیوع کرونا ترکید.»
وی همچنین تاکید کرد: «بنابراین بحرانی که در اقتصاد آمریکا در حال شکل گرفتن است از بحران کرونا به مراتب بزرگتر است. این بحران هم به دلیل ضعفهای نظام لیبرال سرمایهداری است که باعث شده دولتها به شکل واقعبینانه به مشکلات اقتصادی نپردازند و اجازه دهند سرمایهداران جهتگیریهای اقتصادی را به نفع خودشان شکل دهند و درنهایت بحران کنونی را در ایالات متحده به وجود آورند. به گونهای که شاهد هستیم درحال حاضر آمار بیکاران در آمریکا به شکل بیسابقهای در حال افزایش و چرخهای اقتصادی آمریکا در حال خردشدن است.»
مرندی در ادامه گفتوگو با «فرهیختگان» به تاثیرات سیاسی تحمیلی اپیدمی بیماری کرونا بر جهان نیز اشاره و تصریح کرد: «به نظر من روند جهانیشدن به شکلی که در مباحث پیشین مطرح بود متوقف خواهد شد. دولتها و ملتهای غربی و اروپایی به سمت تقویت مرزهای خود و احیای محدودیتهای ترددی بین مرزها و کشورهای خود پیش خواهند رفت و حتی به نظر من به لحاظ اقتصادی نیز تعرفههای خود را اعمال خواهند کرد و به عبارتی به عقب باز میگردند. حتی مشخص نیست و بعید به نظر میرسد اتحادیه اروپا به شکلی که در حال حاضر وجود دارد به معنی اتحادیهای با مقررات و مرزهای فعلی دوام بیاورد.»
این تحلیلگر مسائل بینالملل، تاکید کرد: «بحران کرونا نشان داد اتحادیه اروپا و کشورهای غربی تا آن زمان که اکثر ثروت جهان در آنجا تجمیع شده بود و در رفاه نسبی بودند -که البته هزینه آن را طی دهها سال گذشته همه دنیا میپرداختند- هماهنگی بیشتر و انگیزه کمتری برای تنشهای درونی بین خودشان وجود داشت. ولی حالا که شرایط این کشورها به دلیل بیماری کرونا و از آن مهمتر به دلیل فاصله طبقاتی زیاد و بحرانها و حبابهای عظیم اقتصادی به هم ریخته است، تنشهای بسیاری بین آنها در حال شکلگیری است که باعث ازهمپاشیدگی انسجام درونی غرب خواهد شد.»
مرندی درخصوص میزان اثرگذاری بحران کرونا بر انتخابات ریاستجمهوری چند ماه آینده آمریکا نیز معتقد است هنوز برای قضاوت زود است. او گفت: «اکثریت قوی از طرفداران ترامپ در هر شرایط به وی رای خواهند داد. اگر شرایط در آمریکا خیلی بحرانی شود و دونالد ترامپ نتواند دیگران را مقصر جلوه بدهد بخشی از طرفدارانش از وی فاصله خواهند گرفت ولی اگر ترامپ بتواند قصورات و کاستیها را با موفقیت در اذهان مردم آمریکا به گردن دیگران بیندازد، همچنان احتمال رایآوری و پیروزی در انتخابات آتی آمریکا را دارد. البته هنوز برای ارزیابی دقیق و همهجانبه زود است. باید منتظر ماند و دید که رقیب ترامپ چه کسی است و علاوه بر آن آینده اقتصادی ایالاتمتحده و عملکرد رئیسجمهور آمریکا طی ماههای آینده را نیز باید در نظر گرفت.»
* نویسنده: حانیه موحدین، دبیر گروه راهبرد