به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، از پنجشنبه هشتم اسفند و در لابهلای اخبار پرتعداد شیوع و پیشگیری از ویروس کرونا، مجموعه مستندی با عنوان «هفتتیرهای کاغذی» از آنتن شبکه پنج سیما به نمایش در آمده است. این مستند بنا به سوژه، در هشت تا 15دقیقه اطلاعات جامعی را درخصوص هریک از چهرههای رسانهای عصر پهلوی دوم ارائه میکند. روزنامهنگارانی که مطابق اسناد تاریخی از سوی سازمان سیا و اینتلیجنت سرویس هدایت میشدند و اولویت انتخابشان برای به تصویر کشیده شدن در «هفتتیرهای کاغذی» با مشورتهای تاریخپژوهانی چون موسی حقانی و حسن روزیطلب صورت گرفته است. این مجموعه مستند 22قسمتی بر اساس طرح و ایده عاطفه صبور و سیده مهدیه قرشی تولید شده، که هر دو دستی بر آتش روزنامهنگاری دارند و سردبیران محتوایی این مستند نیز محسوب میشوند. تهیهکنندگی این مجموعه مستند را محمد ساسان برعهده دارد. آنچه در ادامه میآید مشروح گفتوگوی «فرهیختگان» با طراحان «هفتتیرهای کاغذی» است.
ایده اولیه مستند چطور شکل گرفت؟
قرشی: ایده این کار از یکسالونیم پیش شکل گرفت. در آن زمان من با مرکز اسناد تاریخی همکاری داشتم و مقاله مینوشتم. بهواسطه سابقه روزنامهنگاریام به مطالعه اسناد ساواک درخصوص مطبوعات علاقهمند شدم. با بررسی این اسناد این فرضیه شکل گرفت که مطبوعات ایران از کودتای 28مرداد1332 تا پایان حکومت محمدرضا پهلوی به صورت سازمانیافته توسط بازوی رسانهای شبکه بدامن اداره میشدند. شبکه بدامن، جریانی هدایتشده از سوی سازمان سیا و اینتلیجنت سرویس بود که با هدف کمونیسمهراسی در ایران به سرکردگی شاپور جیریپورتر و اسدالله علم فعالیت میکرد. درواقع این شبکه جز زمینهسازی سیاسی برای شکلگیری کودتای 28 مرداد و سرنگونی دولت مصدق، رسانهها را نیز تحتحمایت و هدایت خود درآورد تا از این طریق بتواند به اهدافش در راستای کودتا برسد. نکته قابلتوجه در این جریان این بود که پس از کودتای 28مرداد 1332، این جریان به صورت بالفعل در حوزه مطبوعات به فعالیت خود ادامه داد و به کادرسازی و سازماندهی روزنامهنگاران و انتشار روزنامههایی دست زد که صرفا با نظارت دربار و در حیطه خواستههای حکومت میتوانستند فعالیت داشته باشند. حتی در این راستا، اگر سانسوری نیز رخ میداد، همچنان در جهت اهداف همین شبکه بود. اسناد ساواک درباره روزنامهنگاران این بازه زمانی بر این امر صحه میگذارد. در مجموع روزنامهنگاری ایران در دوره 25ساله پس از کودتای 28مرداد تا اوجگیری انقلاب اسلامی یکی از نامساعدترین دورههای خود را گذراند.
با این وصف مطالعه و پژوهش درخصوص این وضعیت نامساعد 25ساله شما را ترغیب به کلید زدن طرح این مستند کرد؟
قرشی: من و دوستم عاطفه صبور سالها کار روزنامهنگاری کرده و همیشه علاقهمند به تاریخ معاصر بهخصوص در زمینه مطبوعات بودیم. جرقه وجود چنین جریان نفوذ گستردهای در مطبوعات دوره پهلوی سبب شد با او این موضوع را در میان بگذارم و پس از همفکری به این نتیجه رسیدیم که برای اثبات فرضیهمان از میان اسناد ساواک و گزارشهای این سازمان از سردبیران و مدیرمسئولان روزنامههای شاخصی مانند فردوسی، خواندنیها، بامشاد و... درباره نشریات آن دوران و روزنامهنگاران، چهارشاخصه را که اساس مطبوعات دوران پهلوی بود مورد توجه قرار دهیم. وجود رانتهای دولتی (دربار) برای روزنامهها و روزنامهنگاران، ایجاد نزاعهای ساختگی در مطبوعات میان دربار و روزنامهنگاران، اپوزیسیونسازی صوری و شاهساخته از طریق مطبوعات برای انحراف افکار عمومی از اقدامات دستاندازانه حکومت در قبال منافع ملی کشور و عدم استقلال روزنامهها در آن دوران چهارشاخص اصلی دوران پهلوی است. در این میان، بر اساس اسناد ساواک، اگر انتقادی هم از طرف روزنامهها انجام میشد، آنان با توافق قبلی با دربار و ساواک به درج آن انتقادات از دربار و شخصیتهای متنفذ درباری میپرداختند. علاوهبر این موارد، اسناد ساواک روابط روزنامهنگاران و نشریات آن دوران را با دولتهای غربی خصوصا انگلستان و آمریکا و مناسبات موسسان برخی روزنامههای پرتیراژ ایران از جمله اطلاعات و کیهان و بعدها آیندگان نشان میداد. تقریبا چهارماه جمعآوری محتوای مستند و اسنادی که در این راستا قابل ارائه بود، زمان برد.
اساسا چه ضرورتی برای ساخت این مستند و تبدیل شدن این پژوهش به ارائه در قالب تصویر وجود داشت؟
صبور: در شرایطی که از سوی اپوزیسیون نظام جمهوری اسلامی عنوان میشود با گذشت بیش از 40سال از انقلاب در ایران، در عرصه مطبوعات، آزادیبیان و دموکراسی وجود ندارد، به تصویر کشیدن فقدان آزادیبیان واقعی در سایه حکومت تکنوکرات پهلوی و فرهنگنمایی دربار میتواند به مخاطب تصویری واقعیتر از گذشته بدهد. خصوصا اینکه در حوزه تاریخ سیاسی مطبوعات ایران کار چندانی به صورت تصویری انجام نشده و تا حدود بسیاری این حوزه مغفول مانده است، لذا بخش اعظم سوژههایی که در «هفتتیرهای کاغذی» معرفی شدند، افرادی بودند که اغلب مردم درباره آنها شناختی نداشتند. در شرایطی که کرسیهای تاریخسازی از سوی مخالفان انقلاب و جمهوری اسلامی در خارج از کشور مشغول تطهیر چهره پهلوی و توجیه اقدامات و اعمال آنان در خدشهدار کردن استقلال ایران هستند، مسلما آگاهی مخاطبان درخصوص پشتپرده مطبوعات ایران در دوره پهلوی که ابزار حکومت برای اقناع افکار عمومی در جهت مصالح دربار و دولتهای غربی بودند، آنها را به شناخت ماهیت حقیقی پهلویها رهنمون خواهد کرد.
دلیل نامگذاری مستند «هفتتیرهای کاغذی» چه بود؟
صبور: عنوان «هفتتیرهای کاغذی» را محمد ساسان تهیهکننده کار پیشنهاد کرد و طی صحبتهایی که با ایشان داشتیم به این توافق رسیدیم که همین نام را روی مجموعه بگذاریم، چون باور داشتیم عملکرد هر یک از نشریاتی که در آن دوران فعالیت داشتند، مانند شلیک گلولهای به ذهن مخاطبانشان بوده است و صدالبته این اقدام از طریق قلمهای روزنامهنگارانی انجام میشد که طبق اسناد ساواک بهطور مستقیم و غیرمستقیم در شبکه بدامن عضویت داشتند. مطبوعات در تمام ادوار و در تمام کشورهای جهان میتوانند بهعنوان سلاح نرم بهکار بروند و این سلاح، همان هفتتیری است که اتفاقا لزوما به سمت مردم نیست. بنابراین نامی که ما انتخاب کردهایم ناظر به طرف خاصی نیست و مخاطب با دیدن اسناد و مدارکی که طی فیلم ارائه شده خودش باید به این نتیجه برسد که این روزنامهنگاران، این هفتتیر را رو به مردم گرفته بودند یا روی ظلم و بیعدالتی رژیم پهلوی.
وجه تمایز این مجموعه با آثار قبلی تولیدشده چیست و با چه مشکلاتی در تولید اثر مواجه بودید؟
قرشی: بهطور کلی پژوهش این کار قریب به یک سال طول کشید و در این مدت بر اساس سرفصلهایی که داشتیم پژوهش را انجام دادیم. پیدا کردن روزنامهنگارانی که بسیاری از آنها با نام مستعار قلم میزدند و اطلاعات در موردشان محدود و حتی نایاب بود، کار سخت و سنگینی بود. به جهت حجم بالایی که این پژوهشها داشت و قرار بود مجموعه به صورت قسمتهای کوتاه ساخته شود، با این موضوع مواجه بودیم که در مدت زمان کم، اطلاعات مفیدی را به مخاطبانمان ارائه کنیم. برای هر یک از این افراد، پروندههای شخصی و اطلاعاتی حاکی از زندگی خصوصی آنها وجود داشت که شاید بیان آنها حتی کار را کمی جذابتر میکرد. اما تصمیم گرفتیم زندگی خصوصی و سبک زندگی آنها را کاملا کنار بگذاریم و برای اثبات خیانت آنها تنها به کارهایی بپردازیم که به استقلال و آزادی کشور لطمه میزد و در جهت تثبیت دیکتاتوری رژیم بود. لذا در این بخش، ارتباط و رایزنیهای ما با نویسنده بسیار حائز اهمیت بود. سعیده نیکاختر بهعنوان نویسنده مجموعه بهخوبی توانست از دل پژوهشها روایتگری کند و بنویسد.
اسناد مورد استفاده در این اثر آیا پیش از این از ویژگی محرمانگی برخوردار بودند یا این اسناد در دسترس عموم قرار دارد و تنها از نگاه دوربین شما به صورت هنرمندانه و منسجم به تصویر کشیده شده است؟
قرشی: با توجه به اینکه ما در نظر داشتیم از اسنادی استفاده کنیم که در دسترس مردم نیز قرار دارند و آنها میتوانند این اسناد را که بهعنوان مجموعه کتابهای «مطبوعات عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک» توسط مرکز اسناد تاریخی منتشرشده، مطالعه کنند، بنابراین از همین منابع استفاده کردهایم. علاوهبر این، از خلال خاطرات رجال پهلوی هم به اطلاعات موثقی درخصوص شخصیتهایی که در هر قسمت معرفی شدند دست پیدا کردهایم. اساس کار ما این بود که بدون دخل و تصرف در احوالات سوژههایمان صرفا با بهرهگیری از اسناد و اطلاعات هیات حاکمه آن دوران و اسناد متعلق به ساواک، سوژهها را به مخاطبانمان معرفی کنیم.
دلیل انتخاب این افراد برای معرفی در مستندتان چه بود؟
صبور: فهرست روزنامهنگارانی که با قلمشان در آن زمان نقش پررنگی در تثبیت دیکتاتوری حکومت پهلوی داشتند و در حمایت از آن رژیم و در راستای خوشخدمتی به محمدرضا شاه به هر بردگیای روی آورده بودند زیاد بود و در پژوهشهای اولیه حدود 50 نفر انتخاب شدند. اما مشورت با کارشناسان حوزه تاریخ معاصر ایران مانند آقایان موسی حقانی، قاسم تبریزی و حسن روزیطلب سبب شد 21نفر شاخص از میان آنها انتخاب شود و این مجال فراهم شد که بتوانیم زندگی حرفهای آنها را روایت کنیم و به صورت مستند درآوریم.
پس از تکمیل شدن پژوهش تصمیم گرفتیم کار را به صورت متفاوتی اجرا کنیم، زیرا فرم مستندهای تاریخی همیشه بر پایه یک گوینده و تصاویر آرشیوی بوده که ما بعد از مشورت با محمد ساسان و رضا جوهرچی تهیهکننده و مدیرپروژه به این نتیجه رسیدیم که کار جدیدی برای فرم این مستند انجام دهیم. به این صورت که یک شخصیت پژوهشگر در زمان حال در یک اتاق پژوهش داشته باشیم که در حال تحقیق و بررسی زندگی این افراد است. اتاقی که آدم را یاد دهه 50 و 60 بیندازد. در عین حال، این پژوهشگر در خلال بررسیهایش از فیلمها و عکسهای سوژهها هم استفاده میکرد. این عکسها و اسناد سوژهها را نیز پیشتر از مراکز مختلف آرشیو جمعآوری کرده و در دکور قرار داده بودیم. در ادامه برای ایفاگر نقش این پژوهشگر به دنبال فردی بودیم که با قصه ما و فضای مدنظرمان مطابقت داشته باشد، درنهایت هم مهرداد روحانگیزشیرازی را انتخاب کردیم که با معیارهای ما هماهنگ بود. به خاطر مشغله ایشان مجبور شدیم پروژه را از غروب به بعد تا صبح ضبط کنیم و همین بر سختیهای کار اضافه کرد و زحمت کار برای بچهها مضاعف شد. ایده و طراحی صحنه و دکور این اتاق در زمان کوتاه اما فشرده توسط حسین پیامسوری انجام شد که در ادامه کار، ایشان کارگردانی بخش نمایشی مجموعه را هم برعهده گرفت. تلاشهای شبانهروزی دیگر اعضای تیم از جمله علی مومنی و مطهره جلیلی که تدوین مجموعه را عهدهدار بودند نیز سبب شد این کار به بهترین شکل اجرا شود.
آیا این مجموعه فصول دیگری هم خواهد داشت؟
قرشی: با توجه به بازخوردهایی که بعد از پخش مجموعه داشتیم و همینطور خروجیای که از کار گرفتیم و همچنین ضرورتی که در شرایط فعلی برای واکاوی جریان نفوذ در بدنه حکومت پهلوی در حوزهای مثل فرهنگ وجود دارد، این احتمال هست که در فصول دیگری بخواهیم به همین موضوع نفوذ در حوزه فرهنگ و بهویژه مطبوعات بپردازیم.
بهتر نبود زمان پخش اثر به زمان مناسبتری موکول شود تا اثربخشی بیشتری پیدا کند؟ چون به هرحال نقدی که شاید به این اثر در حال حاضر وارد باشد، زمان پخش آن است و بهگونهای است که شاید نتوان زمان پخش مجموعه را بهنگام خواند.
صبور: نکته اول زمانی که برنامه در کنداکتور قرار گرفت و تبلیغات آن از شبکه شروع شد هنوز کشور درگیر موضوع کرونا نشده بود لذا با توجه به تبلیغاتی که صورت گرفته و تیزر مجموعه پخش شده بود تصمیم بر این شد که برنامه پخش شود و ما ناگزیر از پخش آن در این ایام بودیم که مصادف با شیوع بیماری کرونا شد. نکته دوم اینکه با مساعدت مدیرگروه و مسئولان شبکه قرار بود مستند در یک زمان مناسب و قبل از برنامه تهران بیست پخش شود و بازپخش هم داشته باشد، ولی به جهت مشکلاتی که در ماجرای کرونا به وجود آمد، همزمان برنامه در کنداکتور جابهجا شد و هم بازپخشها متوقف شدند، با این حال با توجه به فرم برنامه و قولی که مدیرگروه و مسئولان شبکه دادهاند این برنامه در سال جدید هم بازپخش خواهد شد و هم در تایم مناسبتری شاهد پخش آن از شبکه خواهیم بود.