به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، مجتبی خراسانی، روزنامهنگار طی یادداشتی در روزنامه «فرهیختگان» نوشت: نه ولادیمیر پوتین میخواهد به این زودیها بازنشستگی سیاسیاش را اعلام کند و نه مقامات تصمیمگیر در فدراسیون روسیه تمایلی برای روزهای بدون پوتین دارند. دیروز مجلس دومای روسیه با 383 رای موافق در برابر هیچ رای مخالف، به اصلاحات قانون اساسی این کشور رای مثبت داد تا ولادیمیر پوتین 67 ساله که دوره ریاستجمهوریاش تا سال 2024 ادامه دارد، حداکثر دو دوره دیگر بتواند در قدرت باقی بماند. براساس قانون اساسی فعلی روسیه، پوتین بهدلیل دو دوره ریاستجمهوری، امکان کاندیدایی در انتخابات آتی را نداشت اما با رای دوما، او میتواند دو دوره 6 ساله (تا سال 2036) رئیسجمهور روسیه باقی بماند. البته هرچند دوما این اصلاحات را تصویب کرده است اما براساس قانون اساسی روسیه، ابتدا باید دادگاه قانون اساسی روسیه این مصوبه را بررسی کند. قرار است اصلاحات قانون اساسی در همهپرسی مردمی که سوم اردیبهشتماه برگزار میشود نیز به رای مردم گذاشته شود.
اصلاحاتی که مجلس دوما آن را تصویب کرد درواقع پیشنهادهایی بود که ولادیمیر پوتین در اواخر دیماه سال جاری درباره «تغییرات اساسی» در قانون اساسی و کاهش اختیارات رئیسجمهور ارائه کرد. او پیشنهاد داد تغییراتی در قانون اساسی از طریق همهپرسی انجام شود تا قدرت پارلمان برای انتصاب اعضای دولت ازجمله نخستوزیر که مستقیما توسط رئیسجمهور منصوب میشد، افزایش پیدا کند. در کنار ارائه چنین ابزاری به دوما، در پیشنهادهای پوتین برای اصلاح قانون اساسی این امکان هم گنجانده شده بود که او در پایان سال 2024 که پایان چهارمین دوره ریاستجمهوریاش است، بار دیگر بتواند رئیسجمهور شود. این پیشنهاد در رایگیری مقدماتی مجلس عوام پارلمان روسیه (دوما) با 432 رای مثبت نمایندگان و بدون یک رای مخالف و ممتنع، مورد موافقت قرار گرفت و قرار شد دور دوم رایگیری در مجلس عوام بر سر تغییر قانون اساسی نیز برگزار شود.
دیروز نمایندگان در دور دوم بررسیهای خود پیشنهادهای اصلاحی پوتین را برای تغییر قانون اساسی بدون هیچ رای مخالف، با 382 رای مثبت به تصویب رساندند. در این رایگیری 44 نماینده هم رای ممتنع دادند. پوتین هرچند روز سهشنبه مخالفت خود را با طرح پیشنهادی نمایندگان مجلس این کشور برای حذف محدودیت دوران ریاستجمهوری که وی میتواند نامزد شود، ابراز داشت اما مخالف تداوم حضورش در قدرت نیست. او بر همین اساس پیشنهاد یکی از نمایندگان عضو حزب حاکم روسیه متحد برای اعمال اصلاحاتی در قانون اساسی را که منجر به لغو شمار دورههای ریاستجمهوری پوتین و امکان کاندیداتوری او در سال 2024 میشود، پذیرفت ولی گفت طرح پیشنهادی نمایندگان مجلس درباره امکان نامزدی مجدد وی در انتخابات ۲۰۲۴ توسط مردم روسیه مورد حمایت قرار گیرد و توسط دادگاه قانون اساسی تطبیق یابد.
اگر دادگاه قانون اساسی موافقت خود را با این پیشنهاد اعلام کند، پوتین میتواند تا سال ۲۰۳۶ در قدرت باقی بماند و عملا برای 37 سال بهنوعی قدرت را در فدراسیون روسیه در اختیار داشته باشد. پوتین از سال ۱۹۹۹ یا بهعنوان رئیسجمهور یا نخستوزیر بهطور متناوب در روسیه در قدرت بوده است. هرچند نزدیک به دوماه تا برگزاری همهپرسی اصلاحات قانون اساسی فرصت است اما شواهد میدانی حاکی از آن است که افکارعمومی روسیه از این اصلاحات استقبال خواهند کرد.
25 دیماه (15 ژانویه) که پوتین در پیام سالانه خود به شرکتکنندگان در مجمع فدرال روسیه، ابتکارعملهای اجتماعی مهمی را که اصلیترین آن انجام اصلاحات جدی در قانون اساسی فدراسیون روسیه بود پیشنهاد کرد، نظرسنجیها از افزایش محبوبیت رئیسجمهور روسیه خبر دادند. د
ر آماری که که روز جمعه 24 ژانویه (چهارم بهمنماه) در وبسایت مرکز سنجش افکارعمومی سراسری روسی منتشر شد، 71.5 درصد مردم روسیه اعلام کرده بودند به ولادیمیر پوتین اعتماد دارند. پیش از این، در تاریخ 17 ژانویه (27 دیماه) نیز مرکز سنجش افکارعمومی سراسری روسیه پس از سخنرانی پوتین در مجمع فدرال روسیه، افزایش رضایت شهروندان از عملکرد ولادیمیر پوتین را در سمت ریاستجمهوری ثبت کرده بود. به گفته مقامات این مرکز، این رشد محبوبیت به میزان 3 درصد بوده است.
یکی از دلایل اصلی محبوبیت ولادیمیر پوتین در روسیه، عملکردی است که او از زمان به قدرت رسیدنش در سال 1999 در روسیه داشته است. زمانی که او به قدرت رسید، خیلیها تصور میکردند او ادامهدهنده راه یلتسین است اما پوتین بلافاصله در آرامش یلتسین را از قدرت کنار گذاشت تا نشان دهد او روسیه را به مسیری متفاوت هدایت خواهد کرد. او برای مدیریت کشور مقتدرانه وارد عمل شد و در چچن و گرجستان این اقتدار را به نمایش گذاشت. پوتین به مردم قول داد مسکو را تقویت و ارتش و صنعت تسلیحات آن را نوسازی کند و نهتنها این کار را کرد که اوضاع اقتصادی کشورش را نیز با ملیکردن بخشی از صنایع نفت و گاز، سر و سامان داد.
پوتین در حوزه سیاست خارجی هم موفقترین مقام روسی بود. او روابط با چین را احیا و تنشهای مرزی با پکن را آرام کرد و توانست ائتلافی سیاسی، اقتصادی و امنیتی ایجاد کند. تاسیس و توسعه سازمانهای چندجانبه مثل سازمان همکاری اقتصادی شانگهای، بریکس (روسیه، هند، چین، آفریقایجنوبی و برزیل) و ریک (روسیه، هند وچین) در دوره او انجام شد تا آنطور که برخی تحلیلگران میگفتند، نشان دهد خرس روسی از خواب بیدار شده است. پوتین در این سالها چنان موفق عمل کرده است که اروپایی که دههها از ترس مسکو به آمریکا و ناتو پناه برده بودند، اکنون از بازتعریف روابط با مسکو در روزهایی که نمیتوان به آمریکا تکیه کرد، سخن میگویند.
پوتین با سیاستهایی که در این سالها در دستورکار خود قرار داد، توانست روسیهای را که حتی احتمال فروپاشی مجدد آن میرفت تبدیل به یکی از قدرتهای تاثیرگذار در جهان کند. با توجه به روابط ایران و روسیه در دوره پوتین، بهنظر میرسد تداوم حضور او در قدرت آن هم تا 16 سال دیگر، فرصت مناسبی برای تهران است تا در روابط خود با مسکو تجدیدنظر کند و همکاریهای مقطعی که یک نمونه آن در سوریه عملیاتی شد را تبدیل به ائتلاف راهبردی کند. البته این ائتلاف به سود دو طرف است؛ روسها برای بازگشت به قدرت نیاز به نفوذ در غرب آسیا دارند و این نفوذ بدون همکاری ایران عملا امکانپذیر نیست. از سوی دیگر آنها با تهدید قرائت وهابی از اسلام در بخشهایی از سرزمینشان مواجه هستند و این تهدید را تنها با جایگزینی قرائت شیعی از اسلام میتوانند مهار کنند. ایران هم در شورای امنیت و پروندههای بینالمللی میتواند از ظرفیت روسیه به نفع خود استفاده کند. البته این به شرط ارتقای روابط دو کشور به سطح راهبردی است. هرچند پوتین تا سال 2036 احتمالا در قدرت باقی خواهد ماند اما ایران فرصت خیلی طولانیای برای تشکیل ائتلاف راهبردی با این کشور ندارد.