تحلیل عملکرد نمایندگان ایران در لیگ قهرمانان در گفت‌وگوی «فرهیختگان» با جلال چراغپور
کارشناس و تئوریسین فوتبال کشورمان گفت: فرهاد و یحیی رفته‌اند بالای سر تیم‌هایی که سرمربی قبلی‌شان در فوتبال ایتالیا در اینتر کار کرده و یکی دیگر هم در تیم ملی آرژانتین فوتبال بازی کرده و مربی تیم‌های آرژانتینی بوده. اینها کم‌ تیم‌هایی درست نکرده‌اند و مجیدی و یحیی درمقابل این افراد حرفی برای گفتن ندارند.
  • ۱۳۹۸-۱۲-۰۱ - ۰۰:۳۸
  • 00
تحلیل عملکرد نمایندگان ایران در لیگ قهرمانان در گفت‌وگوی «فرهیختگان» با جلال چراغپور
فرهاد و یحیی تا وقتی خوبندکه به تیم استرا و کالدرون دست نزنند/ سرمان کلاه رفت
 فرهاد  و  یحیی تا وقتی خوبندکه به تیم استرا و کالدرون دست نزنند/ سرمان کلاه رفت

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، تیم‌های ایرانی حاضر در لیگ قهرمانان آسیا در پایان 2 هفته ابتدایی عملکرد خوبی نداشته‌اند و حاصل تلاش آنها در 8 بازی، 5 شکست، 2 تساوی و تنها یک پیروزی بوده که می‌توان آن را یکی از ضعیف‌ترین عملکردهای ما در مسابقات باشگاهی آسیا قلمداد کرد. حالا بیش از گذشته انگشت اتهام به سمت مربیان ایرانی گرفته می‌شود و خیلی‌ها بر این باورند که دانش مربیان ما در همین حد است و ما با سرمربی ایرانی در سطح بین‌المللی نمی‌توانیم حرف زیادی برای گفتن داشته باشیم. همه این موارد عاملی شد تا پای صحبت‌های کارشناس و تئوریسین شناخته‌شده فوتبال کشورمان بنشینیم. گفت‌وگوی «فرهیختگان» با جلال چراغپور را در زیر می‌خوانید.

در دو هفته ابتدایی نتایج ضعیفی در لیگ قهرمانان کسب کرده‌ایم و خیلی‌ها ضعف تاکتیکی را عامل اصلی این ناکامی می‌دانند. تحلیل شما چیست؟

زمانی که 2 تیم مقابل یکدیگر صف‌آرایی می‌کنند، چند فاکتور وجود دارد که با یکدیگر به مواجهه می‌پردازند. به‌طور مثال از دقیقه صفر تا 10 به مقابله و مواجهه با قدرت، سرعت، خشونت، تحت‌تاثیر قرار دادن تیم حریف، ترساندن یکدیگر، فائق آمدن به یکدیگر و... را به رخ هم می‌کشند. این مربوط به تیم‌های ایرانی نیست و در تمام دنیا به این شکل است. این بخش از بازی را می‌توان جنگ میدانی نامید. بعد از این دقایق کفه‌های ترازو شکل خود را پیدا می‌کند که کدام طرف برتری نسبی دارد. بعد از اینکه برتری نسبی مشخص شد، دو تیم سعی می‌کنند با توپ مهارت‌های خود را به رخ یکدیگر بکشند که پاس‌های درست تک‌ضرب یا دوضرب، پاس‌های غلط و این موارد را در بر می‌گیرد و به همین جهت است که در آنالیز بازی تعداد پاس‌های درست مورد بررسی قرار می‌گیرد. بعد از این مرحله که تقریبا دقایق 30 بازی به بعد می‌شود، 2 تیم این فرصت را دارند که تاکتیک خود را پیاده کنند و این تا پایان نیمه اول ادامه پیدا می‌کند. در بین 2 نیمه، مربیان 3 فاکتور اساسی را در نظر دارند، اولا می‌دانند بازیکنان سرعتی حریف چه کسانی هستند، بعد نفرات تکنیکی را شناسایی می‌کنند و اینکه این بازیکنان چه استراتژی‌هایی را دنبال می‌کنند و به دنبال کدام منطقه زمین برای تحمیل خود می‌گردند و سومین فاکتور هم اینکه مربیان می‌دانند تیم حریف چه اجراهایی داشته‌اند. اینجا آنالیزور‌ها حضور دارند و برداشت خود را از نیمه اول به مربیان منتقل و مربی‌ها پلن‌های B را معرفی می‌کنند. در نیمه دوم تا 20 دقیقه دو تیم جنگ داده‌ها را دارند که مربوط به اتفاقات داخل رختکن است که می‌تواند منجر به گلزنی یا جبران گل خورده شود. بعد وارد مهم‌ترین مرحله بازی می‌شوند که مربوط به تعویض‌ها و رو کردن برگ برنده و همچنین تغییرات سیستمی می‌شود و آخرین ترفندهای تاکتیکی خود را به‌کار می‌برند و وقتی به دقایق پایانی بازی نزدیک می‌شویم تیم اصلی، با تاکتیک اصلی و آدم‌های اصلی‌شان بازی می‌کنند. این سلسله‌مراتب یک فوتبال 90 دقیقه‌ای است.

حالا سوال اینجاست که ما در کدام بخش ضعیف بودیم که نمی‌توانیم نتیجه بگیریم؟

وقتی سپاهان در این پروسه استراتژیک در بخش‌هایی کم می‌آورد تیم رقیب رحم نمی‌کند و گل خوردن‌ها شروع می‌شود. وقتی پرسپولیس گل می‌زند و جلو می‌افتد، اما حفره‌های تیمی‌اش برملا می‌شود و حریف می‌فهمد که پشت شیری خالی است یا متوجه می‌شود که جلال حسینی نسبت به پشت شیری خیلی فاصله دارد، آن قسمت از دفاع تبدیل به اتوبان می‌شود و آنقدر از آنجا فشار را به پرسپولیس وارد می‌کنند تا به گل برسند. یا پدیده هم همین‌طور یا استقلال وقتی نشان می‌دهد که پشت غفوری حفره وجود دارد، دیگر بازی تیم حریف براساس این قسمت از تیم استقلال برنامه‌ریزی می‌شود و اجازه نفوذ به این بازیکن را نمی‌دهند. وقتی مقابل وریا بسته می‌شود و پشتش هم خالی است، استقلال مثل قایقی می‌ماند که یک سمت آن دو نفر نشسته و طرف دیگرش یک نفر!

مربیان ما متوجه این موضوع نیستند؟

همه‌چیز از اول بازی این شکلی نیست و وقتی آن پروسه 5 مرحله‌ای که ابتدا‌عنوان کردم، طی شود، این موارد برملا می‌شود.

نقطه ضعف ما چیست و چه کار کنیم که مشکل برطرف شود؟

اول اینکه تیم‌ها دارای آنالیزورهای باسواد، باامکانات و بابینش عمیق نیستند، لازم است باشگاه‌ها به این مساله توجه کنند. دوم اینکه اطلاعات حریف به موقع مورد استفاده قرار نمی‌گیرد، این یعنی ما گاهی اطلاعات به لحظه می‌خواهیم که فقط در آن زمان به کار تیم می‌آید و بعد از آن دردی از ما دوا نمی‌کند. به نظرم این مربیان جوان به تجربه و کلاس‌های بیشتر نیاز دارند.

چرا این موارد در بازی‌های بین‌المللی بیشتر به چشم می‌آید؟

چون در لیگ خودمان ما همه مثل هم عقب هستیم و چیزی توی ذوق نمی‌زند، اما به محض اینکه از مرزها خارج می‌شویم و با تیمی که حتی کمی از ما جلوتر است، بازی می‌کنیم، این تاخیر در شناخت و تصمیم‌گیری و عدم بازی‌خوانی باعث می‌شود نتوانیم خودمان را به حریف تحمیل کنیم. در بازی پرسپولیس آخر هم کادرفنی نفهمید که سمت راست دفاعی‌اش اشکال دارد و وقتی به آقای شیری می‌گویند یارت را بگیر، جواب می‌دهد: «دیگر چه کار کنم؟ شما دفاع راست هستی و نه هافبک راست!»

یعنی می‌گویید دفاع راست پرسپولیس شناختی از پست بازی‌اش ندارد؟

نه‌تنها مهدی شیری بلکه وریا غفوری هم به همین شکل بازی کرد و ما وقتی این نمایش را از 2 دفاع راست تیم‌های مطرح کشورمان می‌بینیم، تنها به این نتیجه می‌رسیم که در فوتبال ایران دفاع راست‌های ما درک درستی از این پست ندارند و اینجاست که یاد حرف کی‌روش می‌افتیم که وقتی از او بابت عدم دعوت از وریا انتقاد کردند، گفت من یک دفاع راست می‌خواهم و امروز می‌فهمیم منظورش چه بوده است. کاش آن روز متوجه حرفش شده بودیم.

اما ما در بازی‌هایی که تیم بهتری هم در زمین هستیم باز هم نمی‌توانیم خودمان را تمام و کمال به حریف تحمیل کنیم.

این به دلیل این است که ما در فشار بر حریف استمرار نداریم. مثلا پرسپولیس همه‌جوره از تیم اماراتی سرتر بود و 2 بار هم با پاس‌های خوب ترابی توسط علیپور از حریف خود پیش افتاد، این حملات باید استمرار داشته باشد. کاری که تیم‌های بزرگ دنیا مثل رئال، بارسا، لیورپول و... تیم حریف را با پافشاری روی نقاط قوت خود و ضعف حریف بیچاره می‌کنند. اما پرسپولیس دیداری را که باید با 6 گل ببرد، مساوی کرد، چون زود سیر می‌شود و عقب می‌کشد. این موضوع در فاز هجومی است و ما در فاز دفاعی ایرادمان این است که مدافعان‌مان توانایی خواندن بازی مهاجمان حریف را ندارند و به راحتی مورد تاکتیک قرار می‌گیرند؛ مثال واضح آن گل دومی است که بیرانوند خورد و گل‌هایی که سپاهان خورد. این به دلیل آن است که مدافعان ما قدرت بازی‌خوانی ندارند و مهاجم حریف را نمی‌بندند. یک موضوع هم می‌ماند و آن اینکه فوتبال ما در عرض 60 تا 65 دقیقه تمام داشته‌هایش را خرج می‌کند و برای دقایق پایانی حرفی برای گفتن ندارد و این باعث می‌شود که حریفان ما، ما را یاد می‌گیرند و درست در دقایقی که ما تمام شده‌ایم، آنها تازه بازیکن رو می‌کنند و تاکتیک جدید را به اجرا در می‌آورند.

این اتفاقات به‌خصوص درمورد استقلال و پرسپولیس به دلیل کم‌تجربگی یحیی و مجیدی است یا تیم شفر و برانکو هم همین ایرادات را داشتند؟

برانکو مرتبه اول که به آسیا رفت حتی یک‌بار 4 گل از الهلال هم خورد، اما در دور بعد داشت یاد می‌گرفت، چون بازی در این رقابت‌ها کمی قلق دارد. بازی خارج از کشور کمی شرایطش فرق دارد، چون مربی‌ها باکلاس‌تر می‌شوند، سبک بازی‌ها عوض می‌شود و بازیکنان پا به سن گذاشته بزرگ که می‌توان لقب روباه‌های قدیمی را به آنها داد، حضور دارند و این کار را کمی سخت می‌کند. درمورد مجیدی باید بگویم تیمش تا زمانی خوب است که او دست به آن نزند! این استقلال را یک مربی خوش‌کلاس ایتالیایی دیزاین کرده و بهتر است مجیدی فقط آن را حفظ کند و دستکاری‌اش نکند. یحیی هم تیم خوبی را به ارث برده و کالدرون با اینکه بدقلق و بدقیافه بود و کاریزما نداشت و کج و کوله راه می‌رفت، اما پرسپولیس را درست کرده بود. به‌خصوص روزهای آخر که تیم را به صدر جدول هم رساند، تیمش عالی شده بود. من از شما سوال می‌کنم وقتی رسن بهترین بازیکن تیم ملی عراق می‌شود و تیم ملی‌اش هم در مقدماتی جام‌جهانی 2 پله از تیم ما بالاتر است، چرا باید بهترین بازیکن تیم ملی‌اش فقط چنددقیقه برای تیم باشگاهی‌اش بازی کند؟

فکر نمی‌کنیم زیر 90 دقیقه حقش باشد!

خب، اینکه بازیکنی از تیم ملی عراق با آن شدت، قدرت و با آن سابقه، بهترین بازیکن کشورش باشد، بعد ما مقابل یک تیم عربی از او 15 دقیقه استفاده کنیم، برداشت درستی از سوی سرمربی پرسپولیس است؟ این نشان‌دهنده تصمیم غلط نیست؟ او وقتی به بازی می‌آید 2 پاس عمقی باکلاس می‌فرستد و بازی را عوض می‌کند. شما ببینید سروش رفیعی در سپاهان چقدر بازی می‌کند و رسن چقدر. این نشان می‌دهد که یحیی هم به تیم کالدرون دست زده و بی‌خود نیست بازی برده را مساوی می‌کند.

برداشت‌مان از صحبت‌های شما این است که این مربیان که آنها را در بوق و کرنا کرده‌ایم و حتی کاندیدای سرمربی تیم ملی و امید هم بودند، در سطح بین‌المللی هیچ حرفی برای گفتن ندارند!

از طریقی درست می‌گویید. اینها رفته‌اند بالای سر تیم‌هایی که سرمربی قبلی‌شان در فوتبال ایتالیا در اینتر کار کرده و یکی دیگر هم در تیم ملی آرژانتین فوتبال بازی کرده و مربی تیم‌های آرژانتینی بوده. اینها کم‌ تیم‌هایی درست نکرده‌اند و مجیدی و یحیی درمقابل این افراد حرفی برای گفتن ندارند. ما نمی‌توانیم بگوییم مجیدی که در استقلال و تیم‌های عربی بازی کرده، از استراماچونی ایتالیایی آنقدر جلوتر فکر می‌کند که در هفته دوم حضورش یک آجر به معماری این مربی ایتالیایی اضافه می‌کند و همین‌طور یحیی درمقابل کالدرون هم همین وضع را دارد، اما هم کالدرون سنگ روی بنای برانکو گذاشت و هم استراماچونی روی معماری شفر آجر گذاشت.

این‌طور باشد که بدون سرمربی هم این تیم‌ها می‌توانستند راه‌شان را ادامه بدهند!

نه آنها باید مدیریت می‌کردند و اجازه می‌دادند این قطاری که روی ریل است، به راهش ادامه بدهد. آنها اگر بفهمند که نمی‌توانند چیز جدیدی به این تیم‌ها اضافه کنند، هیچ دستی در این تیم‌ها نمی‌برند تا از کنار این تیم‌ها خودشان را هم بالا بکشند. یعنی به جای اینکه مربی به تیم خدمات بدهد، این تیم است که به مربی خدمت می‌کند. مثل گواردیولا که گفت آمدم بارسلونا را درست کنم ولی بارسلونا و مسی من را مربی کردند. این حرف شجاعت می‌خواهد، اما در ایران  اگر ما دست به تیم شخص دیگری نزنیم، می‌گویند پس تو چه‌کاره‌ای و این اشتباه است.

اینکه ما قبول کرده‌ایم در 3 بازی رفت میهمان باشیم و بازی‌های برگشت را در خانه برگزار کنیم، تصمیم درستی بود؟

وقتی شما یک بازی میهمانی و بازی بعد در خانه بازی می‌کنی یک تعادل روحی-روانی، تغذیه‌ای، استراحتی، تماشاگری، زبانی، آب‌وهوایی و... خواهی داشت که آن را شرایط محیطی می‌نامند. همه موارد مثل هتل، رختخواب، بوق تماشاگر، مشکلات داوری و حتی گستاخی بازیکنان حریف مثل صحنه مصدوم کردن ترابی باعث می‌شود که بازیکن ظرفیتش تکمیل شود. ما در معادله قبول میهمانی در دور رفت و میزبانی دور برگشت سرمان کلاه رفت. همان موقع باید با کارشناسان حرف می‌زدیم تا این مشکلات را گوشزد می‌کردند و تصمیم درست‌تری می‌گرفتیم.

و حرف پایانی؟

من می‌گویم یک مربی کارش فقط ارنج تیم نیست و باید در کنار زمین کارهای دیگری هم انجام بدهد. مثل کی‌روش که کنار زمین داد می‌زد، کت در می‌آورد، دعوا درست می‌کرد و واقعا همه کار می‌کرد، اما شما او را با یحیی مقایسه کنید. من نمی‌گویم مثل کی‌روش باشد اما یک کاری کند تا بازیکنان بفهمند که می‌دانی تیمت، تیم برتر زمین است. کی‌روش همیشه کنار زمین همه کار کرد، اما یک‌بار اخراج نشد و این از حرفه‌ای‌گری‌اش بود.

نویسنده:  آرش محمدی،  روزنامه‌نگار

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰