به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، سال اولی که علی کفاشیان، رئیس فدراسیون بود، تیم ملی ناکامیهای فراوانی را در عرصه بینالمللی و پایهها تجربه میکرد. قطبی نتوانست تیم ملی را راهی جامجهانی 2010 کند و انتقادها بیشمار بود. کمیته روابط بینالملل تصمیم گرفت شرایطی را فراهم کند که با برگزاری چند بازی دوستانه بینالمللی نظر افکار عمومی را جلب کند. از اینرو همکاری فدراسیون با یک فرد ایرانی و یک شرکت فرانسوی به نام EVOL آغاز شد. خبرگزاریها آن روزها یک واسط ایرانی– کانادایی را برنامهگذار معرفی کردند. فردی که درنهایت به یکی از نزدیکترین افراد به کیروش تبدیل شد و سرمربی وقت تیم ملی در یکی از کنفرانسهای مطبوعاتیاش از او نام برد و بابت زحماتش تشکر کرد. مدتی بعد اما انحصاری شدن برگزاری بازیهای تیم ملی توسط این فرد و انتشار شایعاتی درباره پرداخت 100 هزار دلار بابت دیدار مقابل سیرالئون باعث هجمهها به کیروش و همان واسط ایرانی– کانادایی شد و تا مدتها این حواشی ادامه داشت.
حالا ظاهرا نوبت به یک واسطه جدید رسیده که به یکی از سوژههای انتقاد رسانهها از فدراسیون تبدیل شود. بعد از حضور اسکوچیچ در راس کادرفنی، شخصی که از او بهعنوان مدیربرنامههای سرمربی پیشین ملوان یاد میشود به فدراسیون نزدیک شده و آنقدر نفوذ داشته که توانسته یک مربی متوسط را جانشین ویلموتس کند. شخصی که چندان خوشنام نیست و در کارنامهاش جذب بازیکنانی مثل جونیور و گولچ برای پرسپولیس به چشم میخورد؛ اولی به قدری بیکیفیت بود که صدای همه را درآورد و با ثبت یک نیمفصل بدون گل زده و پاس گل و دریافت مبلغی قابلتوجه قراردادش را فسخ کرد و دومی هم که بدون انجام حتی یک دقیقه بازی برای پرسپولیس خرج زیادی روی دست باشگاه گذاشت و رفت.
دستمزد قرارداد تیم ملی بالاتر از صنعت نفت!
دو روز پیش تصویری از اسکوچیچ منتشر شد که او به همراه مدیربرنامههایش بازی سایپا و پارس جنوبی در لیگ برتر را از نزدیک تماشا میکند. تصاویر نشان میداد او در خودروی همان فرد به ورزشگاه وارد شده و به نظر میرسد حرفشنوی بسیاری از او دارد. فردی که به شفر هم نزدیک بود و مقدمات حضور او در دیدار امید ایران و یمن را فراهم کرد. درباره این فرد مسائل بسیاری شنیده میشود، مثلا اینکه به همراه یکی از اعضای فدراسیون فوتبال، شرایطی را فراهم کرده که اسکوچیچ قراردادی 200 هزار دلاری با فدراسیون فوتبال منعقد کند، این درحالی است که او با صنعت نفت قراردادی 140 هزار دلاری داشت. هواداران فوتبال به خوبی میدانند که کار کردن در تیم ملی، فشار کمتری دارد و البته به لحاظ اعتباری که به یک مربی میدهد، معمولا پول کمتری به مربیان میدهد اما چه شده که قرارداد اسکوچیچ با تیم ملی، بیشتر از قرارداد او با صنعت نفت است؟
چرا قلعهنویی نیامد؟
دستمزد بالای اسکوچیچ البته یک نکته جالب هم دارد، فدراسیون پیش از او با امیر قلعهنویی، سرمربی تیم سپاهان به توافق رسیده بود، اما پیشنهادش به این مربی با سابقه مبلغی حدود 3 میلیارد تومان بود، این درحالی است که ژنرال مجبور بود بنابر درخواست باشگاه سپاهان، 70 درصد از قرارداد خود با این تیم مدعی در لیگ را هم ببخشد. (مدیران فدراسیون تاکید کردند که سپاهان در دقیقه 90 موافقت خود برای حضور قلعهنویی را اعلام کرد و حالا مشخص شده دلیل این موافقت سنگ بزرگی است که جلوی پای سرمربی خود گذاشتهاند.) موضوعی که مورد موافقت قلعهنویی قرار نگرفت و باعث شد اسکوچیچ بهعنوان گزینه آخر با فدراسیون به توافق برسد و قراردادی ببندد که جز خودش و طبعا مدیربرنامه او، کسی از آن راضی نیست!
ورود به تیم لیگ برتری ممنوع، به فدراسیون آزاد
به هر ترتیب اسکوچیچ بهعنوان سرمربی تیم ملی انتخاب شد و برای عقد یک قرارداد 200 هزار دلاری به توافق رسید. دستمزد او درحالی 200 هزار دلار تعیین شده است که فدراسیون به برانکو با سابقه چندین قهرمانی و هدایت تیم ملی در آسیا و جامجهانی نیز همین مبلغ را پیشنهاد داده بود. عجیبتر آنکه فدراسیون از برانکو خواسته بود بخشی از قرارداد خود را که گفته میشود 400 هزار یورو بوده، به باشگاه پرسپولیس ببخشد! پیشنهادی که البته مورد موافقت برانکو قرار نگرفت و درنهایت ترجیح داد با شکایت به فیفا طلبش را از پرسپولیس بگیرد و با مبلغی به مراتب بالاتر سرمربی عمان شود.
حالا فدراسیون باید پاسخ سوالات مهمی را بدهد؛ بگوید چگونه یک مدیربرنامه که به یک باشگاه لیگ برتری هم ممنوعالورود است، آزادانه در ورزشگاهها رفتوآمد میکند و با فدراسیون همکاریهای گسترده دارد و واسطه چنین قراردادی شده است؟ چگونه رقمی به اسکوچیچ پرداخت میشود که مشابه آن به برانکو پیشنهاد شده است؟ آیا از نظر مدیران فدراسیون این دو مربی کروات در یک سطح هستند؟ چرا وقتی از انعقاد قرارداد با مربیان داخلی اطمینان نداشتند، تاکید میکردند جانشین ویلموتس حتما یک ایرانی خواهد بود؟ صد البته که سوالات بیشمار است و معمولا خبری از پاسخ قانعکننده هم نیست!
* نویسنده : محمد آقاییفرد، روزنامهنگار