به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، ظهر روز گذشته بود که خبر آمد اعضای اروپایی برجام مکانیسم ماشه را علیه ایران فعال کردهاند؛ موضوعی که اگرچه از مدتها پیش و در مقاطع مختلف تهدید آن به میان آمده بود ولی هیچگاه از سطح تهدید بالاتر نرفته بود. اینبار اما اروپاییها دست به کار شدند و به تهدیداتشان جامهعمل پوشاندند. درباره چرایی این موضوع و سناریوهای احتمالی پیشرو با دیاکو حسینی، مدیربرنامه مطالعات جهانی مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری به گفتوگو نشستیم. متن این گفتوگو را در ادامه از نظر میگذرانید.
ارزیابی شما از اقدام تروئیکای اروپایی به فعالکردن مکانیسم ماشه چیست؟ این موضوع تاچه حد عملیاتی بهنظر میرسد و چه میزان میتوان آن را عملیات روانی تلقی کرد؟
وقتی کار به اینجا میرسد از عملیات روانی گذشته است و بهنظر میرسد حداقل یک اختلافنظر جدی در اروپا وجود دارد مبنیبر اینکه چگونه باید با موضوع برجام و مساله کاهش تعهدات ایران برخورد کنند. واقعیت آن است که این تصور از گذشته هم وجود داشت و قبل از اینکه گام پنجم را اعلام کنیم نیز پیشبینی میشد که طرف اروپایی مکانیسم ماشه را فعال کند؛ منتها چون شرایط سیاسی و منطقهای ما به شکلی بود که طرفهای اروپایی خواستار افزایش سطح تنشها نبودند، این گمانهزنی در آن زمان ضعیف بهنظر میرسید. در هفتههای اخیر تا نخستین روزهای بعد از ترور سردار سلیمانی نیز فضا همچنان به همین رویه بود و بهنظر میرسید طرف اروپایی کماکان جانب احتیاط را رعایت میکند. ولی بعد از ماجرای سقوط هواپیما و اتفاقاتی که در ادامه رخ داد، این تصور شکل گرفت که ایران تحت فشارهای داخلی و خارجی در موضع ضعف قرار دارد. در چنین فضایی اروپاییها بهلحاظ سیاسی امیدوارند ضمن فشار به ایران از طریق مکانیسم ماشه، تهران را از مسیر کاهش تعهدات منصرف سازند و زمینه معکوسکردن این روند را فراهم آورند.
یعنی ماجرای سقوط هواپیما و تحولات داخلی و اعتراضات و ناآرامیهای متعاقب آن در این زمینه مزید بر علت شد؟
برداشت من این است که بهطور مشخص ماجرای هواپیما و مسائل بعد از آن بهلحاظ روانی این جمعبندی را در اروپا تقویت کرد و این تصور را پدید آورد که اکنون زمان مناسبی برای فشار بر ایران است. در حالی که بهنظر بنده اگر این اتفاقها نمیافتاد نمیخواهم با قاطعیت بگویم اروپاییها به این سمتوسو نمیرفتند ولی ایده فعال کردن مکانیسم ماشه به این سرعت در اروپا پیش نمیرفت و بهواسطه آنکه اجماع در این خصوص دشوارتر بود با تعلل بسیار بیشتری عملیاتی میشد. چون زمانی که کشور در موضع قدرت قرار دارد و اتحاد داخلی شکلگرفته و از سویی تنشهای منطقهای نیز روند تصاعدی یافته، اروپاییها بهطور طبیعی مایل نیستند اوضاع را بدتر کنند و بهجای کاهش تنش بهانهای تازه برای افزایش تنشها ایجاد کنند، ولی این سرعت عمل اروپاییها با ماجرای سقوط هواپیما ارتباط مستقیمی دارد.
در چنین شرایطی پیشبینی شما از تحولات ناظر به برجام چیست؟
این به آن معنا نیست که ما در پایان برجام هستیم. اکنون در اروپا اختلافنظر درباره این موضوع وجود دارد و عدهای در اروپا که قدری دوراندیشتر هستند نگران هستند که شاید رفتن پرونده ایران به شورای امنیت نتواند ماجرا را حل کند و چهبسا ابتکار عمل را به دست آمریکا بهعنوان عضو موثر شورای امنیت بدهد. با این اتفاق اروپا کنترل خود را بر این موضوع از دست خواهد داد. به همین دلیل عدهای در اروپا مایلند مکانیسم ماشه منجر به ارجاع پرونده ایران به شورای امنیت نشود و اختلافات در کمیسیون مشترک بهنحوی رفع و رجوع شود.بر این اساس فکر میکنم جای امیدواری وجود دارد که به شکلی در کمیسیون به جمعبندیهایی برسیم که هم رضایت طرف ایرانی جلب شود تا بخشی از گامهای خود را معکوس کند و هم طرف اروپایی از بردن پرونده ایران به شورای امنیت و روندی که میتواند پایان برجام را قطعی کند، منصرف شود.
به اختلافنظر بین اروپاییها اشاره کردید. در حال حاضر انگلیس، فرانسه و آلمان برای آغاز مکانیسم ماشه بیانیه مشترک دادند. با این وصف اختلاف مورد اشاره شما ناظر به چیست؟
این جنبه رسمی و اعلامی است. در مرحله اعلام طبیعی است جملهسازیای در بیانیه انتخاب میشود که طرفها روی آن اشتراکنظر دارند، ولی در عرصه عملی و اجرا اختلافنظرها خود را نشان خواهد داد. همانطور که میدانید مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا اعلام کرده برجام باید حفظ شود و جایگزینی برای آن وجود ندارد. این نشاندهنده آن است که نگرش کلی در اروپا نسبت به برجام چیست ولی در عین حال اروپاییها نمیخواهند دستبسته باقی بمانند یا اینطور بهنظر برسد در حالی که ایران گام نهایی را برداشته آنها بدون واکنش کنار ایستاده و تماشاگر هستند. بنابراین آنها بهلحاظ سیاسی و دیپلماتیک به این جمعبندی رسیدند که باید کاری انجام دهند، ولی اگر عاقل باشند اقدام جدید آنها بهجایی نخواهد رسید که برجام نابود شود. بهویژه در شرایطی که چشماندازی برای جایگزین برجام وجود ندارد و خود این منجر به افزایش دوباره تنشها در منطقه و جهان میشود.
پیش از این رویترز به نقل از دو مقام اروپایی اعلام کرد اگر مکانیسم ماشه اجرا شود کار به مرحله احیای تحریمهای شورای امنیت نمیرسد. این سناریو را چقدر محتمل میدانید؟
مکانیسم ماشه میتواند در حد ارجاع به کمیسیون مشترک و حل اختلاف در آنجا باشد. اگر به کمیسیون مشترک برود و به نتیجه نرسد موضوع به شورای امنیت ارجاع داده میشود. باز اگر آنجا به جمعبندی نرسد تحریمها بازگردانده میشود. بنابراین ما چندین مرحله داریم تا آنجا برسیم. من فکر میکنم ما این توانایی را داریم و این تمایل هم در طرف ایران و هم طرف اروپا وجود دارد که در کمیسیون مشترک بهنحوی به فرمولی دست یابیم که هم منجر به بازگشت ایران به برخی تعهدات خود شود و هم بهطور متناسب با آن، انجام برخی تعهدات طرف اروپایی بهگونهای که رضایت ایران جلب شود، تضمین عملی شود.
در فضای گمانهزنی فکر میکنید اجرای چه تعهداتی از طرفین میتواند به توقف مکانیسم ماشه منجر شود؟
خیلی زود است که وارد جزئیات این موضوع شویم ولی فکر میکنم اروپاییها میتوانند کارهایی را انجام دهند و تسهیلاتی را برای موضوع دارو یا خریدهایی که ایران نیاز دارد، فراهم کنند یا آنکه شرکتهای اروپایی که با آمریکا تبادل مالی ندارند و ممکن است مورد تحریم آمریکا قرار نگیرند یا اگر قرار بگیرند اهمیتی در حیطه تحریمی نداشته باشند، وارد مبادلات مالی با ایران شوند.این موضوع میتواند مورد بحث باشد که این شرکتها با ایران وارد تبادلاتی شوند که ما به آنها نیاز داریم. در ازای این، محتمل است ایران بخشی از گامهای خود را متناسب با آنچه دریافت خواهد کرد برگرداند. اینها موضوعات فنی و جزئی است که نیاز به گفتوگوهای زیادی میان ایران و اروپا دارد و در همان کمیسیون قابل بررسی است.
چقدر احتمال میدهید آرام شدن فضای داخلی ایران بر این سناریوی اروپایها تاثیرگذار باشد؟
کیفیت مدیریت و بازگشت به آرامش اهمیت دارد. آنچه در ماجرای هواپیما آسیب دید درواقع اعتماد عمومی مردم به مجموعه سیستم حکمرانی ما بود که این نارضایتیها را در جامعه افزایش داد و منجر به افت میزان پشتیبانی از سیاستهای حاکمیتی شد. این اتفاق همانطور که ذکر شد منجر به تولید آن برداشت در غرب میشود. ما میتوانیم به شیوههای مختلفی این ناآرامیها را مدیریت کنیم. میشود از راه پلیسی این کار را انجام داد و میشود با جلب رضایت عمومی و اقناع افکارعمومی به این نتیجه رسید. اگر هدف ما سیاست خارجی با پشتوانه داخلی باشد باید پشتیبانی مردم را یکبار دیگر درست همانطور که بعد از ترور حاجقاسم سلیمانی شکل گرفته بود احیا کنیم و نشان دهیم این نظام پشتوانه مردمی دارد. این اتفاق تاثیر مستقیمی بر سیاست خارجی ما خواهد داشت و روند تحولات را تغییر خواهد داد.