به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، محمد خزاعی، دبیر جشنواره فیلم «مقاومت» و تهیهکننده فیلم سینمایی «به وقت شام» در گفتوگو با «فرهیختگان» ضمن بیان علاقه شدید هنرمندان خارجی شرکتکننده در جشنواره مقاومت به دیدار با شهید قاسم سلیمانی افزود: «بارها کارگردانان و فیلمسازان غیرایرانی درخواست دادند تا بتوانند سردار قاسم سلیمانی را از نزدیک دیدار کنند اما بهدلیل مشغله سردار این اتفاق نیفتاد.»
از خزاعی درباره پیامهایی که کارگردانهای خارجی برای بیان همدردی با شهادت حاجقاسم سلیمانی فرستادهاند، پرسیدیم که پاسخ داد: «بله، کارگردانهایی از کشورهای سوریه، عراق، لبنان و حتی فرانسه و آمریکا پیامهای تسلیت و تاسف خود را از این اقدام غیرانسانی ارسال کردند که چون ممکن است برایشان دردسر ایجاد شود، نمیتوانیم اسامیشان را بگوییم. هنرمندان زیادی از سرتاسر جهان، به خبر شهادت حاجقاسم سلیمانی واکنش نشان دادند و این نشان میدهد که محبوبیت این سردار فقط مختص ایران نیست.»
خزاعی درباره استفاده از ظرفیت بینالمللی این هنرمندان در ساختن آثاری درباره شهید سلیمانی یا مقاومت گفت: «حتما در سالهای آینده شاهد تولید و تهیه فراوان فیلمهای سینمایی یا مستند با این موضوعات خواهیم بود، سینمای ما ظرفیت این را دارد که حداقل سالی دو سه فیلم با موضوع مقاومت در آن ساخته شود. ممکن است شاهد نگاههای متفاوتی در زمینه ژانر مقاومت در کشورهای مختلف باشیم، اما آنچه گفته و ساخته میشود حتما یک هدف را دنبال میکند.»
محمد خزاعی در دو روز گذشته در برنامههای «هفت» و ویژهبرنامه «سلام صبح بخیر» شبکه3 حضور داشته و گزیدهای از صحبتهای او درباره شهید قاسم سلیمانی در ادامه میآید:
در دیدار خصوصیای که با ابراهیم حاتمیکیا، خدمت مقام معظم رهبری رفته بودیم، آقا ابراهیم به حضرتآقا گفتند من خیلی دوست دارم فیلم زندگی حاجقاسم را بسازم، اما ایشان بههیچعنوان راضی نمیشود. حضرتآقا هم گفتند ایشان خیلی مشغله دارند و شاید دلیلش همین است؛ شما قدری صبر کن! بعد از آن سردار وحید هم گفتند میخواهید برویم خانه حاجقاسم و جلسه بگذاریم تا راضیشان کنیم، اما ایشان هیچ رغبتی ندارند.در زمان تولید به وقت شام، حاجقاسم سلیمانی، مسیر را برای ابراهیم حاتمیکیا هموار کرد تا بتواند در سوریه تحقیق کند. به ابراهیم حاتمیکیا گفته بود امسال باید این فیلم ساخته شود چون در سال آینده وضعیت داعش تغییر میکند. حاجقاسم سلیمانی بهشدت پیگیر کار بود که به کجا رسیده است.
تصاویر زیادی از حاجقاسم ضبط شده، ولی هیچکدام هنوز بیرون نیامده است. امثال حاجقاسمها نمیخواستند درباره خودشان صحبت شود و منیتی هم نداشتند. برخی آدمها از این مرحله عبور میکنند و اهداف والاتری دارند تا اینکه خودشان را پرزنت کنند. آقای حاتمیکیا برای تحقیقات با هماهنگی سازمان اوج به سوریه رفتند و این مرحله چند ماه طول کشید و با هماهنگیهایی که حاجقاسم دستور آنها را داده بود، همهجا حضور داشت و شرایط حضور در مناطق جنگی هم برای او مهیا شد. او پس از برگشت به یک قصه 10 صفحهای رسید و مرا صدا زد. نسخه اولیه کار آماده شد و اولین نمایش را برای سردار سلیمانی گذاشتیم که ایشان با خانوادهشان تشریف آوردند. برای بچهها خیلی جالب بود سردار سلیمانی که بسیار این منطقه و خیلی از کشورهای مختلف درباره ایشان بحث میکنند، چقدر آدم ساده و خودمانی و صمیمیای هستند و چه رابطه خوبی با اهالی فرهنگ و هنر دارند. من حین اکران خصوصی فیلم برای سردار به عکسالعملهای او دقت میکردم و برخی از صحنهها میدیدم که دارد اشک میریزد.
بعد از فیلم به ما گفت من تمام این لحظاتی را که ترسیم کردید، بدترشان را از نزدیک دیدهام و خاطرات سالهایی که در سوریه با داعش مبارزه میکردیم برایم زنده شد. او نشست و با بچهها گفتوگو کرد و به آنها هدایای ویژهای از جمله انگشتر متبرک داد. شما احساس نمیکردید با آدم بزرگی صحبت میکنید، بلکه انگار با آدمی همتراز خودشان حرف میزدند، آنقدر که سردار سطح خود را پایین میآورد. حاجقاسم فیلم و راش خیلی زیاد دارد، ولی توزیع آنها را ممنوع کرده بود. تمام بچههایی که در مناطق مختلف کار میکردند، از جمله آقای شعبانی که در روایت فتح هستند، لحظات نابی از حاجقاسم سلیمانی دارند، اما خودشان گفته بودند اجازه انتشارشان را ندارید و حالا که دیگر حاجقاسم نیستند باید دید چقدر آثار قابل اعتنایی خواهیم داشت و شخصیت او را خواهیم شناخت. تکه مصاحبهای از حاجقاسم هست. ایشان خیلی آقای حاتمیکیا را دوست داشت. بعد از تماشای «به وقت شام» او را بوسید و ابراز لطف کرد و گفت این جزء معدود آثاری بود که در سینمای ایران جسارت داشت و تکتک واقعیتهایی که من لمس کردم و خاطرات آن برای من زنده شد. بهشدت خوشحال بود که چنین اثری در سینمای ایران ساخته شده است و از بچههای اوج که پشتیبانی خوبی کردند، تشکر کرد. حاجقاسم سلیمانی جزء افراد نظامیای بود که حوزه فرهنگ را بهخوبی میشناخت. ما در سوریه در منطقهای میخواستیم کار کنیم که بسیار برای دولت سوریه مهم و قرار بود پروازمان از کاخ ریاستجمهوری در دمشق باشد. این جزء مناطق ممنوعه در هر کشوری است و در وضعیت جنگی که اتفاق افتاد هماهنگیاش ظرف یکی دو روز با دو بار تماستلفنی انجام شد. پسزمینه این پشتیبانی خوب، تفکر و اندیشه یک آدم بزرگ است که جریان فرهنگ و تاثیرگذاری یک محصول هنری را میداند و این نگاه است که آدم را مجذوب میکند.