به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، سومین فصل سال 98 با یلدای یکشنبهشب به پایان رسید و پاییز با عبور از گردنههای سخت امسال جای خود را به زمستانی داد که آبستن یک بهار زودرس است؛ انتخابات. اما خزان امسال با حوادثی همراه بود که تا حدی مانع استقبال زودهنگام از انتخابات شد. ماجرای افزایش نابهنگام قیمت بنزین و حوادث پس از آن همه توجهات در سپهر سیاست و جامعه را به خود جلب کرد و عمده مطبوعات و رسانههای کشور را به فعالیت و تکاپو واداشت. خبرگزاریها، روزنامهها، هفتهنامهها و ماهنامهها- حتی آنهایی که گهگاه منتشر میشوند- نسبت به این موضوع واکنش نشان دادند و بعضا مطالب مهمی تولید و منتشر کردند. اما بسیاری از این مطالب در میان شلوغی و همهمههای پاییزی گم شد و از نگاه مخاطبان و قلم صاحبنظران مغفول ماند. بهطور کلی عمده مطالب تولیدشده در مطبوعات و مجلات پاییزی آمیزهای از حوادث آبانماه و انتخابات مجلس بود که اولی بیشتر و دومی کمتر مورد توجه اهالی رسانه قرار گرفت. به این ترتیب در «فرهیختگان» بر آن شدیم که اهم مجلات سیاسی- اجتماعی (اعم از هفتهنامه، ماهنامه و فصلنامه) پاییز 98 را در انتهای این فصل بررسی و روایتی را از مهمترین گزیده آنها ارائه کنیم. با هم مجلههای پاییزی را ورق میزنیم.
«اندیشه پویا» در سوگ اصلاحطلبی
اندیشه پویا یکی از معدود مجلات حوزه سیاست و فرهنگ است که مرتب و سر وقت منتشر میشود. بررسی شمارههای متعدد این مجله نشان میدهد که وجه فرهنگی-هنری آن بر سیاست و جامعه غالب است و اندیشه پویا بیشتر از آنکه سراغ سوژههای سیاسی برود در حوزه ادبیات، هنر و بعضا علوم انسانی وارد میشود. تازهترین شماره این ماهنامه (شماره 63) که در واقع بهتر است دوماهنامه خوانده شود مربوط به شماره آذر و دی است. اولین نکتهای که در شماره اخیر مجله پویا جلب توجه میکند تصویر روی جلد آن است. گردانندگان این مجله برای عکس یک خود، تصویر اندیشه پویای شماره خرداد و تیر 92 (شماره 8 اندیشه پویا) را که پرتره حسن روحانی بود و با تیتر «خیزش دوباره اصلاحات» منتشر شده بود، قاب گرفتند و البته، شیشه قاب خود را شکستند تا از این طریق مفهوم تیتر جدیدشان یعنی «تحقیر امید» بیش از پیش را القا کنند. تحقیر امید عنوان ورودیهای است که سردبیر این ماهنامه برای این شماره تدارک دیده و در آن خانه دولت و حامیان او را بهخوبی تکانده است. سرمقاله رضا خجستهرحیمی بیش از هرچیز شبیه یک «مصیبتنامه» است؛ گویی بر مزار دولت نشسته و برای اصلاحطلبان روضه میخواند. او در فرازی از این مصیبتنامه نوشته: «آخرین میخ بر تابوت امید از دست رفته آنهایی که دوباره به روحانی رای داده بودند، آن خنده بیموقع رئیسجمهور بود... .
ریشخندی غریب که چه بسا در تاریخ حکمرانی ایران بیمانند بماند، آن خنده متفرعن و بیتفاوت روحانی.» او در ادامه آشکارا سوگواری کرده و درددلانه نوشته: «روحانی در سختترین دقایق آن روزها که تنها با نشان دادن سرافکندگی خود بود که میتوانست در سوگواری ما بر شکستن او، بر سوگواری ما بر شکستن اصلاحات، سهیم شود. [اما] با آن مواجهه فراموشنشدنیاش ما را تنها گذاشت.» سردبیر اندیشه پویا در جایجای یادداشت خود به دولت میتازد و بارها رئیسجمهور فعلی را با رئیسجمهور قبلی مقایسه میکند: «غریبتر اینکه دولتی که وعده اصلاح سیاستگذاری در ایران را میداد، درنهایت کشور را به ورطه همان ایدئولوژی ضدتوسعه یارانهای کشاند... بدینترتیب راهی را که احمدینژاد آگاهانه برای کسب محبوبیت برگزیده بود، روحانی پس از شکست سیاستگذاریهای اصلاحطلبانهاش به ناگزیر انتخاب کرد» یا «... رئیس دولت عملا خود را بینیاز از نخبگان، دانشگاهیان و روشنفکران نشان داد و در مسیر مشابهی با رئیسجمهور سابق قرار گرفت.» خلاصه این بخش از سرمقاله را میتوان به ضربالمثل «از هر چه بدمان میآمد سرمان آمد» توصیف کرد. به هر ترتیب سردبیر اندیشه پویا معتقد است که «دولت روحانی دولتی بوده با وعدههای بزرگ و دستاوردهای حقیر؛ دولتی که در اصلاحات مدنظر خود شکست خورده... .» با این وصف سرمقاله اندیشه پویا یکی از بخشهای شماره 63 این مجله است که برای اشراف به حال و روز دولت و حامیان او باید خوانده شود. اندیشه پویا در قسمت «مجلهگردی» خود نیز سراغ «پایان تاریخ» رفته و 30 سال پس از فروریختن دیوار برلین به این پرسش پرداخته که «آیا فرانسیس فوکویاما مسیر تاریخ را اشتباه رفته است؟» در این بخش تعدادی از مهمترین نقدها به ایده فوکویاما ترجمه و گفتوگوی خود فوکویاما با «دویچه وله» ترجمه و منتشر شده است. اندیشه پویای 63 در بخش «رودررو» نیز که در واقع گفتوگوی تفصیلی این دوماهنامه است با این سوال که چرا اصلاح قیمت بنزین در دستور کار دولت قرار گرفت؟ سراغ احمد میدری، معاون وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی رفته است. وی درباره تصمیم دولت برای پرداخت یارانه نقدی بنزین گفته: «یارانه دادیم، چون با بحران دستاورد روبهروییم.» معاون وزارت کار همچنین از سناریوی محرمانه اصلاح قیمت بنزین پرده برداشته و تاکید کرده که «موضوع افزایش قیمت بنزین از ابتدای دولت آقای روحانی مطرح بوده است. قرار بود این کار در سال 1396 اجرا شود که با وقوع حوادث دیماه متوقف شد. بنابراین درباره این طرح حداقل از سال 1396 در دولت بحث میشد.» پرونده جامعهشناسی سیاسی اندیشه پویا نیز که با عنوان «ایران امروز» منتشر میشود، این شماره به آشوبها و اعتراضات بعد از افزایش قیمت بنزین اختصاص یافته است. در یکی از بخشهای این پرونده عباس عبدی در یادداشتی با عنوان «چشمانداز سیاست در هوای گرگ و میش» درباره راهحل عبور اصلاحطلبان از وضع فعلی نوشته و تاکید کرده: «تنها راه برای اصلاحات این است که قدرت را تضعیف نکنیم، چون چیزی جانشین آن نیست و اگر هم جانشین شود هرجومرج است.» او پس از مقدمهای مفصل تحلیل و نگاه خود را در مورد مشکلات اصلی دو جناح اصولگرا و اصلاحطلب و حاکمیت آن هم در پنج قسمت مطرح میکند. عبدی در رابطه با بیثباتی راهبردی اصلاحطلبان نوشته است که «اتفاقات سال88، فارغ از اینکه موافق یا مخالف آن باشیم و بدون هرگونه ارزشگذاری باید گفت که هیچنسبتی با راهبرد اصلاحطلبی نداشت. مساله این نیست که در آن انتخابات چه شد، این مسالهای است که دیر یا زود جزئیات کامل آن روشن خواهد شد. مساله این است که در هر صورتی آن نحوه ورود به انتخابات و سپس آن نحوه خروج از آن متناسب با راهبرد اصلاحطلبی نبود.» او درباره چالش «جانشینی نسلی اصلاحطلبان» نیز نوشته است که «هنوز قد خمیده آقای بهزاد نبوی عزیز بیش از قامت سروگون جوانان این جنبش دیده میشود.» او درباره اصولگرایان هم معتقد است که آنها «در مساله جانشینی مشابه اصلاحطلبان هستند ولی به جای مساله راهبردی با بحران ایدئولوژیک مواجه هستند.»
محمد فاضلی، عضو هیاتعلمی دانشگاه شهید بهشتی نیز یادداشت خود در این شماره اندیشه پویا را با عنوان «تصمیمهای سخت و دموکراسی بیشتر» منتشر کرده است. او ناظر به نوشتهای درباره آغاز «ایران عصر پسا» الزامات افزایش قیمت بنزین در این عصر را هم تشریح کرده است. فاضلی در این یادداشت اگر چه منتقد شیوه اجرای اصلاح قیمت بنزین است، اما اعتقاد دارد که این تصمیم «نمونهای از تصمیمهای سخت بود که اگر ورود به عصر پسانفت و به تنگنا افتادن تامین مالی فرانرسیده بود، هیچگاه به آن تن داده نمیشد.» از منظر این جامعهشناس مساله ایران امروز این است که «چگونه باید تصمیمات سخت را با کمترین هزینه شناسایی و اجرا کرد.» مطلبی که او در همین یادداشت با یک ادبیات انتقادی به آن پرداخته و البته در پایان در قالب یک حکایت اعتراف کرده که برخی اظهارات او بیشتر خوشبینی ناشی از امید است.
خیز انتخاباتی احزاب از نگاه مثلث
هفتهنامه اصولگرای «مثلث» در آخرین شماره خود (شماره 422) عکس ابراهیم رئیسی را با عنوان «عدالت علیه نئولیبرالیسم و پوپولیسم» روی جلد برده است. این هفتهنامه که به سردبیری سعید آجرلو منشر میشود، در بخش ابتدایی سراغ سوژههای بینالمللی رفته است. نصرتالله تاجیک در نخستین گفتار این پرونده به استعفای سعد حریری اشاره و نسبت به این اقدام انتقاد کرد. در ادامه چهرههایی چون هانیزاده و قنادباشی به تحلیل چالشهای بینالمللی پیشرو پرداختند. اما به نظر میرسد مهمترین بخش مثلث در این شماره، گفتوگوی ویژهاش با محمدرضا باهنر است. دبیرکل جامعه اسلامی مهندسین در این گفتوگوی نسبتا مفصل یک جریانشناسی از انتخابات مجلس ارائه کرده و درباره سرنوشت انتخابات آینده گفته است: «اینکه ما فکر کنیم مردم چون از آنها دلخور هستند ایندفعه دیگر خیلی به سمت ما میآیند و این حرفها این هم خوشخیالی است.» نماینده پیشین مجلس شورای اسلامی درباره ترکیب مجلس آینده پیشبینی کرده که 70 درصد نمایندگان فعلی در مجلس بعد حضور نخواهند داشت. باهنر درباره قالیباف معتقد است که او میتواند یکی از سرلیستهای تهران باشد و «قاعدتا نمیخواهد نمایندهای باشد که در یک گوشه رای مثبت و منفی بدهد.» نکته دیگری که این فعال اصولگرا به آن اشاره میکند، این است که اعتدالیون و اصلاحطلبان در این دودوره روحانی به حالتی رسیدهاند که پس از پایان دوره او این جریانها نمیتوانند استمرار پیدا کنند، مگر اینکه کشور به صورت رسمی سهجناحی شود. در پرونده عدالت نیز که پرونده ویژه این شماره از مثلث است، نکات ابراهیم فیاض درباره رویکرد جدید قوه قضائیه به ریاست ابراهیم رئیسی قابلتوجه است. فیاض درباره عصر پسارئیسی به مثلث گفته است که «برخورد قاطع رئیسی با فساد موجب میشود که بعد از مدتی همچون چین و ترکیه رشد اقتصادی واقعی در ایران بروز و ظهور کند.» به اعتقاد او پس از مبارزه با فساد دورهای از رونق اقتصادی در کشور به وجود خواهد آمد. تقی آزاد ارمکی دیگر جامعهشناسی است که در پرونده رئیسی با مثلث گفتوگو کرده است. به اعتقاد او رئیس قوه قضائیه تا اینجا دو کار بسیار مهم انجام داده؛ یکی تنظیم روابط میان نیروهای اجتماعی و دومی بازگشت به قانون که با آمدن او کلید خورده است. عضو هیاتعلمی دانشگاه تهران در بخشی از این گفتوگو اشاره میکند که در انتخابات 1400 گفتمان زندگی مردم، سامان اجتماعی و شفافسازی مطرح خواهد شد. او درباره شکست پروژه عدالت در زمان احمدینژاد هم معتقد است که هدف او از طرح این مساله تنها «زدن دو سه نفر» بود؛ «اول هاشمی را زد، بعد ناطق را زد، بعد گیر کرد، یعنی در جریان دور دوم به 88 خورد و چرخ ماشینش گیر کرد.» در پرونده انتخابات مجلس هم غلامرضا مصباحیمقدم روند مذاکرات اصولگرایان با جبهه پایداری را روایت کرده است. او به مثلث گفته که به احتمال قوی اصولگرایان به یک لیست واحد در تهران میرسند. او همچنین خبر داده که جبهه پایداری با دبیر عالی و رئیس جامعه روحانیت مبارز جلسه داشته و برای همکاری و ورود به فعالیتهای هماهنگ و مشترک انتخاباتی اظهار تمایل کرده است. سخنگوی جامعه روحانیت مبارز همچنین پیشبینی کرده که بخشی از آرای اصلاحطلبان به دلیل «تکرار میکنم» خاتمی کاهش پیدا خواهد کرد و آرای جریان اصولگرا افزایش مییابد. در بخشی دیگر مصطفی میرسلیم در نقد اصلاحطلبان گفته که اگر آنها واقعا خود را برحق میدانستند، چرا از اکثریتی که در مجلس داشتند و نیز از اختیارات دولتی که در اختیارشان بود، استفاده نکردند. علی صوفی، وزیر تعاون دولت دوم اصلاحات نیز در گفتوگو با مثلث درباره استراتژی انتخاباتی اصلاحطلبان صحبت کرده است. به اعتقاد او تنها راه اصلاحطلبان برای دور شدن از شکست سنگین در انتخابات مجلس ارائه برنامهای ایجابی با یک فهرست اصلاحطلبانه است. این فعال اصلاحطلب تاکید کرده برای اجرای استراتژی ایجابی پذیرش افرادی که وسط و میانی هستند مثل قاضیزادههاشمی و عباس آخوندی نمیتواند مورد قبول حامیان این جریان باشد. صوفی در این گفتوگو خبر داده که فرضیه ورود محسن هاشمی به انتخابات هم بیاعتبار است. احتمال حضور ناطقنوری در انتخابات ریاستجمهوری سال 1400 یکی دیگر از مطالبی است که صوفی در این گفتوگو به آن اشاره کرده است. مثلث 422 در پرونده تاریخ سیاسی هم سراغ ماجرای مکفارلین رفته و در گفتوگو با سلیمینمین ردپای سیاسیون را در این پرونده پیگیری کرده است.
«سیاستنامه» در ستایش آموزگاران لیبرالیسم
«سیاستنامه» فصلنامهای در حوزه اندیشه سیاسی است که اولین شماره آن اول دیماه 1394 روی دکهها رفت. این مجله هماکنون به مدیرمسئولی حامد زارع و سردبیری محمد قوچانی منتشر میشود که آشکارا مدافع لیبرالیسم هستند و در رسانههای خود برای ترویج آن تلاش میکنند. سیاستنامه در شماره پاییز امسال (شماره 1) «هانا آرنت» را روی جلد برده و او را «بانوی لیبرالیسم» نامیده است. سیاستنامه دوازدهم شامل 13فصل و یک ضمیمه است که ما به اقتضای بحث، چند فصل از آن را مرور کرده و باقی را به مخاطب واگذار میکنیم. فصل اول این مجله دیباچهای به قلم سردبیر است که در 16 صفحه ماجرای احیاگران غربی و ایرانی لیبرالیسم را تشریح کرده است. قوچانی در ابتدای یادداشت خود نوشته است اینکه «نئولیبرالیسم چیست و چرا و چگونه به دشنامی بدل شده، موضوع این جستار است.» او معتقد است نسل جدید روشنفکران در ایران، فهم خود از لیبرالیسم را «مدیون دانشورانی چون عزتالله فولادوند، موسی غنینژاد و سیدجواد طباطبایی هستند که امکان شناخت متون نوین لیبرالیسم را فراهم آوردند.» او همچنین اشاره کرده که «این جستار ادای دینی است به سه آموزگار لیبرالیسم جدید در ایران...» قوچانی در بخش «رهایی جامعه از جامعهگرایی» از چگونگی ورود پوپر به ایران نوشته است. بهزعم او، اولین کسی که بدون ذکر نام به آرای کارل پوپر ارجاع داده، شهید مطهری بوده است. قوچانی سپس به این پرداخته که مفاهیم اصلی تفکرات پوپر، توسط عبدالکریم سروش در ایران بسط یافته و او «بهسبب علاقه و مطالعه فلسفه علم از معدود روشنفکرانی بود که کارل پوپر را بهخوبی میشناخت و مفاهیم کلیدی او مانند ابطالپذیری را در نقد روشنفکری مارکسیستی حتی وارد کتابهای درسی معارف اسلامی در دبیرستانهای ایران کرد.» او همچنین نوشته است پس از نقدهای داوریاردکانی به اقوال و آثار سروش، او داوری را در کیهان فرهنگی تحریم کرد و جملات کارل پوپر را تا کتابهای درسی و دبیرستانها برد. سردبیر سیاستنامه پس از مروری کوتاه بر منازعه قدیمی سروش-داوری، سراغ نخستین احیاگر ایرانی لیبرالیسم رفته است؛ بهزعم قوچانی، عزتالله فولادوند فلسفهدان و مترجم برخی آثار مشهور، کار را تمام کرد و با ترجمه «جامعه باز و دشمنان آن» پوپر که در نقد افلاطون، هگل و مارکس است «در اوج رقابت چپگرایی و اسلامگرایی یکی از بزرگترین آثار اندیشه آزادیخواهی و لیبرالیسم را به زبان فارسی درآورد.» سردبیر روزنامه سازندگی، در ادامه سراغ وجه اقتصادی لیبرالیسم رفته و ضمن مرور افکار و آثار «فون هایک» اتریشی، توضیح میدهد که چگونه موسی غنینژاد در ایران از سراب «عدالت اجتماعی» اسطورهزدایی کرد. بهزعم قوچانی «همانطور که پوپر-هایک با اسطورهزدایی از فلسفه-عدالت به آزادی خدمت کردند، فولادوند-غنینژاد هم در زبان فارسی این مسئولیت را برعهده گرفتند.» در انتها نیز سردبیر سیاستنامه، سراغ آموزه مورد علاقهاش «دولت-ملت» میرود و تلاش میکند صاحب ایده ایرانشهری را در جایگاه هگل بنشاند و غبار مارکسیسم را از صورت هگل بزداید. سیدجواد طباطبایی، نظریهپرداز ایرانشهری و رئیس شورای علمی سیاستنامه، اندیشهورزی است که در چند سال اخیر مورد توجه لیبرالهایی مثل قوچانی قرار گرفته است؛ چرا که بخشهایی از نظرات او به کار لیبرالها آمده و پروژه آنها را پیش میبرد. قوچانی در بخشی از این جستار هم نوشته است که «سیدجواد طباطبایی تفسیر لیبرالی از هگل را با تقریر لیبرال ناسیونالیسم بهجای سوسیال ناسیونالیسم بهترین تفسیر از فلسفه سیاسی هگل میداند» و همین مقدار برای لیبرالهای تکنوکرات ایرانی کفایت میکند. به هرحال دیباچه سیاستنامه دوازدهم را از این حیث که مانیفست نظری مهمترین لیبرالهای حال حاضر ایران -یا هم نئولیبرالیسم ایرانی- است، نمیتوان نادیده گرفت. از فصل اول و دیباچه مفصل قوچانی که بگذریم، ایرانشهر سیاستنامه نیز سراغ سوژه داغی رفته است. نزاع اخیر میان رئیس دولت اصلاحات و مبدع نظریه ایرانشهری که البته تا حدودی یکطرفه بود، موضوع فصل 6 سیاستنامه دوازدهم است. پس از آنکه خاتمی در جمعی اذعان کرد که «مطلوبترین شیوه حکومت مردمی شیوه فدرالی است» سیدجواد طباطبایی آنچنان برآشفت که در چندین نوبت نسبت به طرح فدرالیسم خاتمی واکنش نشان داد. این فصل از سیاستنامه سراغ همین موضوع رفته و در چند بخش فدرالیسم خاتمی را مورد انتقاد قرار داده است. میزگرد صادق زیباکلام و شروین وکیلی و «گفتوگو» با آزاد ارمکی و مقصود فراستخواه مهمترین بخشهای این فصل است. در میزگرد ایرانشهر، صادق زیباکلام مدافع فدرالیسم و شروین وکیلی مخالف آن است. وکیلی اعتقاد دارد که ایران اصلا چندپاره نیست و «شما همین الان در تهران کلی عرب، کرد و ترک دارید. باید اینطور باشد، شهر مرکز آمیختن اقوام با همدیگر است. ایران هم یک تمدن شهری است و از اولش هم همه با هم آمیخته بودیم.» بنابراین «فدراسیون چه چیز را میخواهیم تشکیل بدهیم؟» از طرف دیگر زیباکلام بر آن است که فدرالیسم تا حدودی میتواند مشکل قومیتها را برطرف کند و این باعث تقویت دولت مرکزی میشود، بنابراین «این را پنهان نکنیم و نگوییم که اگر مساله فدرالیسم مطرح شود بر مطالبات کردها افزوده میشود و اینها را هرچه هل بدهیم و زیر فرش بفرستیم، از بین نمیرود.» آزاد ارمکی هم معتقد است در ایران، امکان فدرالیسم وجود ندارد چراکه «طراحان فدرالیسم در ایران، آن را بیشتر ایدئولوژیک طراحی کردند تا فرهنگی-اجتماعی.» مقصود فراستخواه نیز به سیاستنامه گفته است که «اگر میخواهیم سانترالیسم و تمرکزگرایی بروکراتیک و غیردموکراتیکی که وجود دارد، نباشد تنها بدیل آن فدرالیسم نیست.» فصل هفتم سیاستنامه مربوط به جلیقهزردهای فرانسه است. این مجله با ادبیاتی انتقادی سراغ معترضان فرانسوی رفته تا پس از یک سال دلایل خیزش این جنبش را بررسی کند و افقی از آن به مخاطب ارائه کند. اما نقطه عطف سیاستنامه دوازدهم، داستان جلد آن است؛ در فصل نهم با موضوع جامعهشناسی سیاسی سیاستنامه مجددا سراغ لیبرالیسم رفته تا ابعاد تازه آن را در افکار و احوال هانا آرنت بجوید. مهدی تدینی، دبیر این بخش سیاستنامه معتقد است آرنت «کاشف فروتن امپریالیسم» است. او در ادامه ترجمه پیشگفتار فصل «امپریالیسم» کتاب «عناصر و خاستگاههای حاکمیت توتالیتر» را آورده و در انتها نیز متن تازه کشف شده از آرنت را با عنوان «کدام انقلاب» منتشر کرده است. به غیر از اینها فصل پنج سیاستنامه که در آن احمد زیدآبادی گفته است «هرگز چپ نبودهام» و فصل هشت آن که مربوط به اقتصاد سیاسی است هم خواندنی بهنظر میرسد. سیاستنامه 12 یک ضمیمه 127 صفحهای هم دارد که با نقد کتاب «ترور علیه تروریسم» توسط سردبیر آغاز میشود.
انتشار مجدد «صدا» با رنگ و بوی اعتراضات بنزینی
هفتهنامه «صدا»، بعد از آغاز گام کاهش تعهدات برجامی ایران، در شماره 21 اردیبهشتماه خود، دوگانه جنگ و صلح به راه انداخته بود و با به تصویر کشیدن ناو و جنگندههای آمریکایی، واکنش برانگیز شده و به توقیف کشیده شد. این اقدام هفتهنامه صدا نهتنها از سوی دادسرای فرهنگ و رسانه بیجواب نماند که واکنش زیاد کاربران شبکههای اجتماعی را نیز برانگیخته بود و فعالان عرصه مجازی آن زمان با هشتگهایی چون #صدای_ترامپ از خجالت این هفتهنامه درآمدند. توقیف صدا اما کوتاهمدت بود تا آنجا که چهارم خردادماه وکیل علی راعی، مدیرمسئول صدا، خبر از رفع توقیف آن داد ولی تا 9 آذر 98، تصمیمگیران صدا تدبیرشان این بود که این هفتهنامه منتشر نشود و حالا افزایش قیمت بنزین و اعتراضات و اغتشاشات بعد از آن، صدای صدا را نیز بار دیگر درآورد. این هفتهنامه به سردبیری محمدجواد روح، عضو دفترسیاسی حزب اتحادملت اداره میشود، اما در شناسنامه هفتهنامه او تنها بهعنوان نفر اول تحریریه درج شده و در مطالب تولیدی هم عنوان روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی برای وی انتخاب شده است.همانطور که اشاره شد هفتهنامه صدا در اولین شماره آذرماه و به عبارتی اولین شماره پس از رفع توقیف، به ناآرامیهای آبان 98 پرداخته و در این میان موقعیت اصلاحطلبان را مورد بررسی قرار داده است. جالب اینکه دستاندرکاران صدا، مجلدی 65 صفحهای تهیه کردند که بخش اعظم آن بهنوعی به افزایش قیمت بنزین ارتباط دارد، ولی با این حال حتی مدیرمسئول این هفتهنامه زحمت محاسبه سرانگشتی را به خود نداده تا متوجه شود افزایش قیمت بنزین 200درصدی بود تا در یادداشتش بر 300درصدی بودن آن تاکید نکند. از قسمت طنز ماجرا که بگذریم، سیدمصطفی تاجزاده که تصویرش روی جلد این شماره صدا نیز آمده، در یادداشتی با عنوان «اقلیت شدهایم» به تحلیل ریشه حوادث بعد از افزایش قیمت بنزین پرداخته است. اقلیت شدهایم، برگرفته از این نظر تاجزاده است که وی معتقد است دو جریان اصلی و ریشهدار سیاسی کشور در 30 سال گذشته، حرف اصلی را در سیاست میزدند ولی امروز کاملا اقلیت شدهاند و مجموع آرای حامیانشان کمتر از 50درصد جامعه را تشکیل میدهد.تاجزاده به بهانه نگاهی به موقعیت کنونی نیروهای سیاسی ایران نوشته: «یکی از انتقادهای جدی که به احزاب اصلاحطلب میشد، این بود که اینها هربار موقع انتخابات به میدان میآیند و بعد از انتخابات، مردم را فراموش میکنند و میروند تا انتخابات بعد.» تاجزاده تاکید کرده تصمیم افزایش سه برابری قیمت بنزین آنهم یکشبه اگر در شرایط رونق اقتصادی هم گرفته میشد، پیامد اجتماعی داشت و در هر جامعهای شوک ایجاد میکرد. این فعال سیاسی اصلاحطلب تصریح کرده است: «ما (اصلاحطلبان) داریم از مواهب و مزایای قدرت استفاده میکنیم؛ بدون آنکه مسئولیت بپذیریم.» تاجزاده در این یادداشت معتقد است اصلاحطلبان با بیعملی و زماننشناسی خود، عملا به رادیکالتر شدن فضا کمک میکنند. مصطفی تاجزاده در پایان یادداشتش تاکید کرده است: «اگر اصلاحطلبان مواضع صریح و عاقلانهای اتخاذ کنند، هم جامعه به آن توجه میکند و هم در جناح مقابل، نیروهای عاقل و منطقی با آن همراهی نشان خواهند داد.»
محمدرضا تاجیک نیز گفتوگوی مفصلی با این شماره هفتهنامه صدا داشته است. گفتوگویی که به بهانه کتاب تازه منتشر شده تاجیک -که به اعتراضات دیماه 96 مربوط است- به گفته محمدجواد روح در خردادماه انجام شده بوده و حالا اعتراضات آبانماه، زمینه انتشارش را فراهم آورده است. مشاور مسائل استراتژیک رئیس دولت اصلاحات تاکید کرده جریان اصلاحطلبی نمیتواند نقشی آوانگارد بازی کرده و تودههای مردم را نمایندگی کند. چراکه دولت با پشتوانه وسیع اصلاحطلبی به عرصه آمده و به اعتقاد تاجیک برخی از اصلاحطلبان تمامی سرمایه اصلاحطلبی را پشتوانه دولت قرار دادند. تاجیک در ادامه در وصف کارنامه دولت میگوید: «شاید بتوان گفت این دولت، چهرهای بسیار ناکارآمد را از یک دولت طی چهار دهه گذشته به نمایش گذاشته است.» وی نتیجه گرفته این ناکارآمدی، افکار عمومی را بهشدت تحریک میکند و خصوصا به پشتوانه این دولت، یعنی جریان اصلاحطلبی حمله میشود که «دولت مورد حمایت شما، کشور را در شرایط سخت معیشتی، اقتصادی و دشواری زندگی روزمره مردم قرار داده است.»
عبدالله رمضانزاده، سخنگوی دولت اصلاحات نیز صدای جهان را به تحلیل نشسته و درخصوص اعتراضات لبنان و عراق در گفتوگو با این هفتهنامه تاکید کرده که در این جنبشها نهتنها رهبر نمیبینیم، بلکه اهداف ایجابی هم نمیبینیم؛ یعنی فقط نفی میبینیم. به عبارتی میگویند «ما این را نمیخواهیم» اما اینکه چه میخواهند را هیچکسی نمیداند و اجماعی بر سر خواستها وجود ندارد. رمضانزاده از این رو نتیجه گرفته «نهایت این جنبشها، هرج و مرج یا جنگ داخلی است» نه جز آن. رمضانزاده همچنین تاکید کرده سیاست با شبکههای اجتماعی، پوست انداخته است ولی قدرت، مکانیسمهای خودش را دارد و با آن مکانیسمهای خاص جابهجا میشود، از این رو این جنبشها به جابهجایی قدرت نیز نخواهند انجامید.
روحانی با بنزین در پی قمار بود؟
دومین شماره پاییزی هفتهنامه صدا، شنبه 16 آذر (98) منتشر شد. راعی، مدیرمسئول در یادداشت ابتدایی این هفتهنامه با عنوان «عصر بیانگیزگی» مدعی شده برای انتخابات پیش رو نه سیاستمداران تمایل به نامزدی دارند، نه دانشجویان به کنشگری. علی راعی تاکید کرده دولت ناکارآمد نتیجه مجلس ناکارآمد است که باعث ناامیدی جامعه و «شکاف بین مردم، حاکمیت و دولت شده که یکشبه تصمیمی را میگیرند که بهدنبال آن مردم در اعتراض به خیابانها میآیند و عدهای فرصتطلب نیز از این حرکت سوءاستفاده کرده و خسارتهای مالی و جانی بسیاری به مملکت وارد میکنند و نیز چند تن از نیروهای خدوم انتظامی، بسیجی و سپاهی نیز به شهادت میرسند.» بهنظر مدیرمسئول هفتهنامه صدا، تأسفبارتر از این حوادث، اظهارات اخیر رئیسجمهور درخصوص عدم اطلاع از زمان افزایش قیمت بنزین و خندههای تمسخرآمیز وی بود که مردم را به شگفتی وا داشت. راعی درنهایت تاکید کرده است: «ضروری است که دولت هرچه سریعتر به ترمیم کابینه روی آورد و افراد شایسته و کارآمد را جایگزین وزرای پیر و سالخورده و بدونانگیزه کند تا در جلسات هیاتدولت چرت نزنند که این اثرات بدی در جامعه دارد.»
سردبیر هفتهنامه صدا هم ترجیح داده بهجای نوشتن یادداشت، گفتوگوی مفصلش با انصاف نیوز را بازنشر دهد. محمدجواد روح در این گفتوگو تاکید کرده در اعتراضات بنزینی قطعا «یک اقلیت منسجم محرک موثر سازمانیافته» از نیروهای خارجی چون عوامل عربستان، گروههایی چون الاحوازیه، پژاک، القاعده و داعش حضور داشتند که شواهدی هم در تایید این موضوع وجود دارد از جمله اینکه در میان کشتهشدگان و بازداشتشدگان هستند. جواد روح تاکید کرده نیروهای اپوزیسیون با محوریت منافقین مهمترین این نیروها هستند و علاوهبر آن به اشرار داخلی نیز اشاره کرده است. وی در ادامه گریزی هم به انتخاباتهای ریاستجمهوری گذشته زده است. وی معتقد است اینکه اصلاحطلبان میگویند کاش در سال 84 کروبی و معین نمیآمدند تا اصلاحطلبان یکی شوند، حرف بیربطی است و مشکل آنها در آن سال تعدد کاندیدا نبوده است. به اعتقاد سردبیر صدا، هاشمی در سال 84 دچار بحران هویت بود و هنوز موقعیت خودش برای خودش هم مشخص نبود چه برسد برای مردم. ولی در طرف مقابل «احمدینژاد» یک حرف مشخص میزد و شعار «مردی از جنس مردم» میداد و درنتیجه رای هم آورد و «سال 88 هم همینگونه بود.» جواد روح در تحلیل انتخابات سال 96 هم به بیسابقگی 16 میلیون رای رئیسی تاکید کرده و نوشته است: «در هر دورهای بهجز سال 96 کسی که 16 میلیون رای میآورد، رئیسجمهور بود.» وی معتقد است این میزان رای بهدلیل نمایندگی طبقات پایین و شعارهایی بود که علیه طبقه متوسط و سرمایهدار و سیاستهای دولت روحانی توسط حجتالاسلام رئیسی گفته شد.جواد روح درخصوص تصمیم بنزینی دولت هم تصریح کرده است: «روحانی با هدف مذاکره روی بنزین قمار کرد... بنزین را گران کرد تا جامعه به شرایط اقتصادی واکنش نشان دهد؛ فشار از پایین و چانهزنی از بالا اتفاق بیفتد.» وی همچنین نقل کرده «وزیر اطلاعات در جلسه با هیات دولت هشدار داده که اگر بنزین را گران کنید، جامعه بههم میریزد و روحانی خندیده است. اینکه میگویند گران کردن بنزین تصمیم غیرکارشناسی و اطلاعرسانی آن هم، غلط بوده؛ اتفاقا از نظر روحانی هم تصمیم کارشناسی بوده و هم نحوه اطلاعرسانی -درواقع اطلاعنرسانی- درست بوده تا جامعه بیشتر عصبانی شود.»
هفتهنامه صدا در شماره 24 خود با توجه به جدی شدن آنزمانی بحث استیضاح زنگنه، پرونده مفصلی نیز در این خصوص تدارک دیده بود و به مخالفان وزیر نفت تاخت. صدا، مخالفان زنگنه را به هدف «دستیابی به نفت مفت چه به نام دور زدن تحریمها و چه به نام خوراک مجانی پترو پالایشگاه» متهم کرد.
استعفای رئیسجمهور با طعم انتخابات
بیستوپنجمین شماره صدا، شنبه 23 آذر منتشر شد و صدایی پرمناقشه بود؛ هفته آخر آذرماه، عکس رئیسجمهور روی جلد این هفتهنامه رفت و پرونده ویژهای هم برای «استعفای روحانی» گشوده شد. این پیشنهاد البته از طرف عباس عبدی، چهره شاخص اصلاحطلب مطرح شد. در بخش چند صدایی، عباس عبدی در گفتوگو با این هفتهنامه ابعاد ایده خود برای استعفای روحانی و برگزاری انتخابات زودرس را تشریح کرد. عبدی اولینبار در 17 آذر 98 در سرمقاله روزنامه اعتماد از «انتخابات زودرس» نوشته بود و در این شماره صدا، ایدهاش را تشریح کرد. این فعال اصلاحطلب در گفتوگو با صدا گفته است که «این مطلب موضوعی نیست که فقط من آن را مطرح کنم. برای اولینبار در سطح برخی از وزرا چنین ایدهای مطرح شد و دارند درمورد آن فکر میکنند.» عبدی دلایلی برای ایده خود ذکر کرده، از جمله اینکه «دولت بعد از وقایع اخیر آبان و این سطح از تنشها دیگر حتی قادر به تصمیمگیری در مسائل عادی خودش هم نیست» و در چنین شرایطی نمیتوان از دولت انتظار داشت که برای مسائل اساسی کشور کاری کند. این فعال اصلاحطلب معتقد است اگر مقام معظم رهبری از تصمیم دولت حمایت نمیکرد، روزهای پس از آغاز آشوب، کل ماجرای دولت تمام میشد و روند امور شکل دیگری پیدا میکرد. عباس عبدی تاکید کرده که مساله او مانند زمان خاتمی، بحث خروج از حاکمیت نیست، چون «این دولت اصلا چنین تواناییهایی ندارد که چنان ایدهای را انجام دهد»، دولت اصلا پایگاه اجتماعی ندارد و از طرف هیچ کس حمایت نمیشود. این فعال اصلاحطلب همچنین اعتقاد دارد اگر تصمیمات را به سه سطح تقسیم کنیم، در حال حاضر دولت قادر به تصمیمگیری در سطوح پایین هم نیست و این میتواند کنار رفتن دولت و رئیسجمهور را توجیه کند. او البته پیشنهادی برای پس از استعفا ندارد و تصریح کرده که «بحث اصلی من همان استعفا و کنارهگیری است» و اینکه بعد از استعفای روحانی چه میشود، مسالهای است که حکومت باید درباره آن تصمیم بگیرد. مطلبی که سایر درخواستکنندگان استعفا هم بر آن همنظرند و نسبت به دوره پسا استعفا نظر مشخص و ایده عملی ندارند. در بخش صدای انتخابات، این هفتهنامه به سابقه رایزنی اصلاحطلبان با شورای نگهبان اشارهای کرده و خبر داده که حزب اصلاحطلب ندای ایرانیان با کدخدایی رایزنی کرده است. همچنین در گزارش «تعلیق اصلاحطلبی پارلمانتاریستی» نسبت به مشی برخی اصلاحطلبان انتقاد شده و آمده که «وقتی اصلاحطلبان گفتند میآییم و نیامدند.» خبرنگار صدا در این گزارش، مروری بر سازوکارهای انتخاباتی اصلاحطلبان داشته و نوشته است که آخرین سازوکار اصلاحطلبان «فعلا ثبتنام کنید» است.گفتوگو با علی شکوریراد، دبیرکل حزب اتحاد ملت بخش دیگری از «صدای ایران» این هفتهنامه است. او درباره دلایل ثبتنام برخی اعضای این حزب برای انتخابات مجلس به صدا گفته است که بعد از اعتراضات سال 96، سکتهای در فعالیتهای اصلاحطلبان پیش آمد و برخی از فعالان این جریان به این نتیجه رسیدند که دیگر «اصلاحطلبی دستاوردی نخواهد داشت.» او پس از برشمردن راههای خروج از وضع موجود اضافه کرد که «در دوره دوم دولت آقای روحانی، برخلاف شعاری که داده میشد، یعنی به عقب برنمیگردیم، دولت عملا عقبگردهایی داشت که موجب سرخوردگی و ناامیدی حامیانش شد.» دبیرکل اتحاد ملت در ادامه ضمن انتقاد از شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان تاکید میکند که تا قبل از حوادث آبان و آذر امسال اصلاحطلبان بنا داشتند در انتخابات مشارکت کامل داشته باشند اما ماجرای اصلاح قیمت بنزین مسیر مشارکت را عوض کرد. شکوریراد هم مثل عباس عبدی معتقد است که ورود رهبری به ماجرا موجب توقف فرآیند آشوب شد و به پایان تحرکات کمک کرد. دبیرکل حزب اصلاحطلب اتحاد ملت در ادامه توضیح داد که «دیگر مانند دوره قبل نیست که اگر نامزد مطلوب نداشته باشیم، برویم از کسانی حمایت کنیم که نامزد ما نیستند، ولی میتوانند نامزد افراطی رقیب را شکست دهند.» او درباره حزب کارگزاران هم به صدا گفته است که مجموع کارگزاران کاندیدای مطرحی در تهران ندارد و به همین دلیل هم چندان حرف و نظری ندارند و «به نظر میرسد که فتیله را پایین کشیدهاند.»
آذر منصوری، قائممقام این حزب هم در یادداشتی برای صدا نوشته است که اصلاحطلبان باید بدنه اجتماعی خود را با تصمیماتشان همراه کنند و آنها را پای کار بیاورند. او برخلاف گفته دبیرکل اتحاد ملت مبنیبر اینکه اعضای این حزب قصد جدی برای حضور در مجلس دارند، در این یادداشت تاکید کرده که «دلیل ثبتنام من این بود که این ثبتنام موجب شود بخش دیگری از اصلاحطلبان در این سطح در مرحله ثبتنام ورود پیدا کنند.» منصوری نوشته نتیجه ثبتنام چندان برای او حائز اهمیت نیست. ابراهیم اصغرزاده چهره دیگری است که در شماره 25 صدا طی یادداشتی از اصلاحطلبان انتقاد کرده است. این فعال اصلاحطلب ورود منفعلانه اصلاحطلبان به انتخابات را از عدم مشارکت بدتر دانسته و نوشته است که «اصلاحطلبی در ذات خود با یک عدم قطعیت روبهرو است» و پیام چنین رویکردی برای مردم این است که اصلاحطلبان هیچمناسبتی با مطالبات مردم ندارند و دچار یک نوع خودتخریبی هستند. یعنی رای را از مردم میگیرند، وارد قدرت میشوند و بعد تلاش میکنند قدرت را بزک کنند و به جای اینکه به دنبال تحول باشند به توجیهکنندگان وضع موجود تبدیل میشوند. شهردار سابق تهران نیز در این شماره از صدا طی یادداشتی نسبت به مناسبتهای دولت و مجلس انتقاد کرده است. محمدعلی افشانی ضمن رانتی خواندن تعامل میان مجلس و دولت فعلی نوشته است که اگر نگاه کنید میبینید برخی وزرا چندین بار استیضاح شدهاند و هیچکدام از این استیضاحها هم به صحن نرفته است، «چون نمایندگان استیضاح میکنند و از آن سو عوامل وزیر در مجلس بسیج میشوند» و طی یک مبادله رانتی ماجرا فیصله مییابد. به غیر از اینها، یادداشت احمد نقیبزاده، گفتوگو با مصطفی کواکبیان، طیبه سیاووشی و عماد بهاور دیگر بخشهای مهم صدای 25 درباره انتخابات مجلس است.
واکنشها به صدایی که صدای همه را درآورد
دستپخت قبلی صدا یعنی تاکید بر استعفای رئیسجمهور آنگونه که پیشبینی میشد بسیار پرمناقشه بود و واکنشها را برانگیخت. از این رو هفتهنامه صدا در شماره 30 آذر خود به واکنشها نسبت به سروصدای قبلیاش پرداخت و تصویر خندان عباس عبدی را روی جلد برد. محمدجواد روح در یادداشتی مفصل به بهانه بازتاب پیشنهاد استعفای عبدی درواقع به تمجید از وی و وجه تمایز عبدی با سایرین در مقاطع مختلف پرداخته. سردبیر هفتهنامه صدا، تندرویهای چهرههای رادیکال اصلاحطلب و در راس آنان عباس عبدی علیه هاشمیرفسنجانی را به تمجید نشسته و نوشته اگرچه «هنوز خانواده و حواریون و کارگزاران هاشمیرفسنجانی بابت نقدهایی که آن زمان توسط عبدی و گنجی خطاب به هاشمی مطرح شد؛ اصلاحطلبان و بهویژه اعضای حزب مشارکت را زیرسوال میبرند و حتی ادعا میکنند ناتوانی مجلس ششم در پیشبرد کامل اهداف و برنامههای خود، ناشی از تضعیف هاشمی و نرسیدن وی به کرسی ریاست پارلمان بود.» جواد روح معتقد است این هاشمیرفسنجانی بود که با نشنیدن صدای عباس عبدی و امثال او اشتباه کرد و مدعی است که هاشمی در انتخابات مجلس ششم مقابل اصلاحات ایستاد و تصویر خود را در افکار عمومی از «حامی پشتپرده خاتمی» به «لیدر مخالفان اصلاحات» تغییر داد و به تعبیر وی «هرچه مبارزات پارلمانی گرمتر و نقدهای روزنامهنگارانی چون عبدی جدیتر میشد؛ هاشمی بیشتر و بیشتر در این نقش تازه فرو میرفت.» سردبیر هفتهنامه صدا در ادامه به نسخه عبدی در دولت اصلاحات یعنی «خروج از حاکمیت» هم پرداخته و ابایی نداشته که تاکید کند «عباس عبدی اعتقاد داشت، خروج از حاکمیت اگر بهطور جدی در بالاترین سطح اصلاحطلبان و با محوریت خاتمی پیش برده شود؛ میتواند همچون شمشیر داموکلسی در بالای سر جریان مقابل عمل کند و آنها را بهنوعی تعامل وادارد تا برنامه سیاسی اصلاحطلبان امکان اجرایی شدن یابد.» سومین ایده عبدی، که روح به آن پرداخته، ایده چندی پیش او در عصر روحانی است، یعنی استعفای دولت. سردبیر هفتهنامه صدا تصریح کرده بعید است روحانی گوش شنواتری از هاشمیرفسنجانی و خاتمی داشته باشد.در همین راستا، اکبر ترکان، مشاور پیشین روحانی نیز برای صدا نوشته که بحث استعفای رئیسجمهور، تنها آرزوی رقباست و هیچوقت محقق نمیشود. ترکان معتقد است مخالفان با استفاده از جوسازی و هیجانآفرینی و هر ابزار دیگری که بتوانند، تلاش میکنند تا دولت را تحت فشار قرار دهند. وی معتقد است استعفای دولت بیثباتی را در پی خواهد داشت و این همان طرحی است که آمریکا برای ایران چیده و پیشتر نیز در کشورهایی چون سوریه، لیبی و... پیش برده است. ترکان البته اشاره کرده مقصودش این نیست همه کسانی که بحث استعفا را مطرح کردهاند، مغرض هستند و تاکید کرده: «برخی گمان میکنند که این مساله به سود دولت است.» ولی متوجه نیستند که بیثباتی چقدر برای کشور خطر دارد.یدالله طاهرنژاد، عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران نیز تاکید کرده هر اتفاقی که پیام بحران درون ایران را به بیرون انتقال دهد به نفع کشور نیست. وی تصریح کرده استعفای رئیسجمهور پیام روشنی از بحران است و میشود گفت منشأ آن هم فشار حداکثری آمریکا علیه ایران است. وی گفته از نظر اقتصادی در شرایط ناپایدار به سر میبریم و در این شرایط نباید ناپایداری سیاسی هم به وجود بیاوریم.فیاض زاهد، اما در پاسخ به سوال هفتهنامه صدا مبنیبر اینکه پیشنهاد استعفا از سوی جریان حامی دولت میتواند چه تاثیری بر موقعیت آن داشته باشد، تاکید کرده خاستگاه پیشنهاد عبدی در رابطه با استعفای رئیسجمهور از منظر حمایت از دولت مطرح میشود و این یک پیشنهاد تاکتیکی است. وی تصریح میکند: «او از منظر استراتژیک خواهان ارتقای سطح دولت است، درواقع دولت را در شکل مطالبهگری نشان میدهد.»
ناصر ایمانی، تحلیلگر اصولگرا نیز به هفتهنامه صدا گفته مطرح شدن بحث استعفا و استیضاح بیشتر یک پروژه سیاسی به نظر میآید تا یک پروژه اجرایی و عملی. وی تاکید کرده: «مجلس فعلی حداکثر توانش همان سوال از رئیسجمهور بود که یکبار به آن اقدام کرد.» وی به زمزمههای اخیر درخصوص استیضاح سه وزیر اشاره کرده، استیضاحهایی که هر سه پس گرفته شد و نتیجه گرفته: «درواقع هیچمجلسی دست به استیضاح رئیسجمهور نخواهد زد مگر در شرایط بسیار ویژه که ما فقط یکبار در مجلس اول شاهد آن بودهایم.»
بیژن نوباوه هم بحث استعفای رئیسجمهور را فرار به جلو دانسته و تاکید کرده دولت روحانی با حمایت صددرصدی اصلاحطلبان روی کار آمد و تمام شاکله دولت را اصلاحطلبان تشکیل دادهاند. وی معتقد است حالا این نگاه اصلاحطلبان بسیار ناجوانمردانه است، چراکه «هر چه کردند خودشان کردند و هرکه بود خودشان بودند و حالا که شکست بزرگی خوردهاند او را سیبل کردهاند.» صادق زیباکلام هم تاکید کرده اصلاحطلبان چه بخواهند و چه نخواهند در به روی کار آوردن روحانی شریک هستند. بنابراین نمیتوانند از مسئولیتی که در قبال مردم دارند شانه خالی کنند و بگویند سیاستهای روحانی خیلی هم درست نبوده و به ما مربوط نیست. زیباکلام تصریح کرده: «ما در بهشت و دوزخ و در بد و خوب آقای روحانی شریک هستیم و امروز که کار آقای روحانی و کشور دشوار شده است. ما نمیتوانیم بگوییم به ما مربوط نیست و دست خودمان را از آقای روحانی و دولت او بشوییم.»
زیباکلام در «سه نقطه»: ما که پهپاد را میزنیم چرا دوچرخه نمیسازیم؟
ماهنامه سه نقطه، مجله مکتوب طنز فارسی است که بعضا مطالب غیر طنز هم منتشر میکند. سه نقطه که با مدیرمسئولی و صاحبامتیازی امید مهدینژاد، طنزپرداز و شاعر خوشذوق کشور منتشر میشود در شماره مهر امسال به موضوع ناسیونالیسم پرداخته و باستانگرایی ایرانی را نقد کرده است. در مهمترین بخش از این شماره، سه نقطه میزگردی با حضور رضا امیرخانی و صادق زیباکلام برگزار کرده که متن آن در مدخل این مجله آمده است. جالب اینکه مدیر میزگرد سارا زیباکلام، فرزند صادق زیباکلام است و مقدمه گفتوگو را نیز او نوشته است. زیباکلامِ دختر در مقدمهاش با عنوان «چوب دوسرطلا» روایتی از حرفهای عجیب پدرش آورده است. مثلا اینکه صادق زیباکلام میگوید از باخت تیمملی فوتبال کشورش خوشحال میشود یا فرهنگ چندهزار ساله آریایی را توهم میداند. با این حال سارا زیباکلام به سایر ابعاد پدرش هم گریزی زده است، آنجا که از ارتباط خاص صادق زیباکلام با شاگردان جانبازش گفته و به این موضوع اشاره کرده که قهرمانان زندگی زیباکلام پدر، جانبازان و ایثارگران هستند. در ابتدای میزگرد هم استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران درصدد پاسخ به این سوال برآمده که اساسا «ملیت» به چه معناست؟ او معتقد است مفهوم ملیت نه از دوران هخامنشیان که از همین 150 سال پیش در ایران پیدا شده و بر خلاف تصور عامه، ملیت یک مفهوم قدیمی ریشهدار نیست: «بله، مفهوم ملیت با مشروطه و مدرنیته و رضاشاه تبدیل به هویت ما شد.» به اعتقاد زیباکلام در خلقیات ایرانیها نحوهای نژادپرستی وجود دارد و خیلیها خود را برتر از اقوام و گروههای دیگر میپندارند.» بهزعم استاد دانشگاه تهران، ما اگر چه نسبت به برخی اقوام تکبر داریم و از آنها متنفریم، اما نسبت به غربیها تواضع داریم. بر این اساس «بهرغم همه فحشهایی که تریبونهای رسمی به غربیها میدهند، کافی است دو تا اروپایی از آن طرف خیابان رد شوند...» بهنظر زیباکلام این رفتار حتی ریشه هم ندارد! با این حال در میان صحبتهایش به منشأ این فکر هم اشاره میکند؛ «همین بحثی که مدتی است تحت عنوان ایرانشهری مطرح شده، همین حرفهای آقای دکتر طباطبایی و آقای دکتر فیرحی، همکاران عزیز من؛ که من هرچه میخوانم نمیفهمم بالاخره چیست. شما میگویید لیبرالیسم، میگویید سوسیالیسم، مارکسیسم، بالاخره [اینها] تفکراتی دارند، جهانبینیای، مبنایی برای اقتصاد و اخلاق، ایرانشهری یعنی چه؟ چه نوع حکومتی، چه مناسبت اجتماعیای؟ جز همان خودبزرگبینی و باد کردن ایران و ایرانی.» بنابر نظر او ایرانشهری ریشه در هیچ تاریخ و تمدنی ندارد و تنها بر تعصبات قومی قبیلهای میافزاید و حتی هیچ مناسبت اجتماعی هم نمیتوان برای آن تعریف کرد.
صادق زیباکلام به دنبال روایت یک خاطره شخصی از ضعف تولید داخلی گلایه کرده و گفته است وقتی برای ملاقات یکی از دوستان به مشهد رفته بود و میخواست برای فرزند او دوچرخهای بهعنوان کادو تهیه کند، هرچه بازار را گشت، نتوانست یک برند ایرانی پیدا کند. او میپرسد «ما که پهپاد آمریکایی را زدیم پودر کردیم، نمیتوانیم دوچرخه بچهگانه بسازیم؟» استاد دانشگاه تهران در رابطه با اپوزیسیونهای خارجنشین هم حرفهای جالبی در میزگرد سه نقطه مطرح کرده است. او با اشاره به مهاجرت 6 میلیون ایرانی به خارج از کشور طی 40 سال اخیر تاکید دارد که خیلی از اینها استاد دانشگاه، نویسنده و مدیرند، اما تا امروز هیچ راهحل درستی برای برونرفت کشور از وضع فعلی ارائه نکردهاند، بهعبارتی رفتهاند آنور آب و از دور میگویند «لنگش کن!» به اعتقاد زیباکلام هنر بزرگ گروههای خارجنشین اعم از سلطنتطلبها، فرشگردها و دیگران این است که میگویند این نظام سقوط کند حالا ملت خودشان یک تصمیمی میگیرند! در حالی که هیچ شناختی نسبت به مردم و فضای سیاسی کشور ندارند و نسخه مد نظر آنها در خوشبینانهترین حالت سرنوشت سوریه را به دنبال دارد. زیباکلام در بحث سیاستخارجی هم معتقد است در زمان پهلوی، ایران سیاستخارجی مناسبی نداشته و بسیاری از رفتارهای امروز جامعه ریشه در همان رویکرد دارد. به اعتقاد زیباکلام «سیاست خارجی ایران در زمان رضاشاه، بیتحرکترین سیاست بوده، چه وقتی رضاخان بود و چه وقتی که رضاشاه شد. در مجموع دودهه زمامداری یکبار به ترکیه رفت و دیگر هیچجا نرفت و هیچ رهبر خارجی را هم دعوت نکرد که به ایران بیاید و پسرش هم از او بدتر بود.» در ادامه پرونده «آریایی بازی» سه نقطه، داستانهای طنزی درباره تعصبات ناسیونالیستی ایرانی آمده که برخی خودبزرگبینیها را دستمایه طنز کرده است. میلاد ملاعبدالوهاب در یک روایت بسیار کوتاه از افتخارات تو خالی مثلا به فلان مانکن ایرانی که همسر یک سیاستمدار کانادایی است به طعنه نوشته «همه اینها به کنار، مهم این است که ما کاری کنیم تا کوروش آسوده بخوابد.»
«سهنقطه» در شماره آبان و آذر سراغ یک سوژه فرهنگی رفته است. روی جلد این شماره نوشته است که «این سهنقطه،سهنقطهای است درباره اینستاگرام» و امید مهدینژاد هم در اول دفتر این شماره آورده که اینستاگرام بیشترین تاثیر منفی بر سلامت روان بشریت را به نام خود ثبت کرده و به این ترتیب، نهمین شماره سهنقطه یک روایت فرهنگی از آسیبشناسی استفاده از اینستاگرام است.
* نویسنده: حانیه موحدین و محمدحسین نظری، روزنامهنگار