به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، بسیاری از فناوریهایی که امروزه در دنیا شاهد شکلگیری و ظهور آنها هستیم، ماحصل پژوهشهایی هستند که دانشمندان و محققان انجام دادهاند و به این واسطه وارد صنعت شده و به تجاریسازی رسیدهاند. بنابراین همین مساله به خوبی میتواند اهمیت مقوله پژوهش را نشان دهد. ایران با وجود اینکه از نظر تولید علم بهویژه در سالهای اخیر وضعیت خوبی پیدا کرده، اما هنوز هم در برخی رشتهها در امر پژوهش دچار مشکل است و همین باعث شده در بخش صنعت هم دچار مشکل شویم. رامین یوسفی در سال 95 برنده جایزه امامخمینی و سال گذشته هم به عنوان پژوهشگر برتر دانشگاه آزاد شناخته شد. او در حال حاضر به عنوان عضو هیاتعلمی گروه فیزیک دانشگاه آزاد اسلامی واحد مسجد سلیمان مشغول فعالیت است. یوسفی تاکنون بیش از 110 مقاله ISI منتشر کرده و دارای شاخص اچایندکس 34 است. موسسه «پابلونز» که وابسته به موسسه «تامسونرویترز» است و ردهبندی مجلات ISI را انجام میدهد، هرساله داوریها را ردهبندی کرده و نشان میدهد افرادی که در دنیا داوری کردهاند، در چه ردهای قرار دارند. یوسفی امسال از سوی این موسسه جزء یک درصد داوران دنیا در زمینه علم مواد و در سال 2016 هم جزء 10 درصد داوران محقق دنیا در زمینه فیزیک- کیهانشناسی انتخاب شد. در هفته پژوهش و به این بهانه با دکتر رامین یوسفی، پژوهشگر برتر دانشگاه آزاد اسلامی به گفتوگو نشستیم.
فکر میکنید تا چه اندازه در کشور به امر پژوهش اهمیت داده میشود. با توجه به اینکه بسیاری از مدیران دانشگاهی و غیردانشگاهی پژوهش را کاری ویترینی و فانتزی و هزینهزا تلقی میکنند، آیا فکر میکنید واقعا پژوهش امری هزینهزاست؟ در دنیا چطور به امر پژوهش نگاه میکنند؟
این تفکر بیشتر تفکر جهان سومی است. در کشورهای پیشرفته تمام صنعت به R&D وابسته است و پایه R&D هم پژوهش است، به همین دلیل کشورهایی که وابستگی به نفت ندارند، به واسطه فروش تکنولوژی خود توانستهاند کشور خود را سرپا نگه دارند. اما وجود نفت در کشور ما سبب شده کمتر به این فکر باشیم که چیزی را جایگزین آن کنیم. طبق گفته دانشمندان، ما حداکثر تا 50 سال آینده نفت خواهیم داشت که در این صورت اگر کشورمان تکنولوژیای نداشته باشد، نسل بعد از ما با مشکل جدی مواجه خواهد شد. تنها راه فرار از این معضل، اصلاح پژوهش و زیرساختهاست و باید به سمت محصولات دانشبنیان برویم و محصولات تکنولوژیکی خود را به دنیا بفروشیم تا بتوانیم روی پای خود بایستیم، در غیر این صورت میتوان گفت محکوم به فنا هستیم. درحال حاضر باید سرمایههایمان را به سمتی ببریم که کشور را تکنولوژیک کنیم و به امر پژوهش بها دهیم، همانطور که همه کشورهای پیشرفته اینگونه عمل میکنند.البته در چهار، پنج سال اخیر وضعیت بسیار تغییر کرده و بهویژه معاونت علمی ریاستجمهوری بسیار حمایت و تشویق میکند اما هنوز هم برخی دانشگاهها اهمیت کمی به امر پژوهش میدهند. دانشگاه آزاد نیز برای کاهش وابستگی به شهریههای دانشجویی، باید به امر پژوهش بیشتر اهمیت دهد و با فروش محصولات دانشبنیان و تکنولوژیک بتواند این دانشگاه را سرپا نگه دارد.
هماکنون، در کشور چه مقدار از پژوهشها به محصول تبدیل میشوند؟
ما در حوزههای مختلفی چون نانوتکنولوژی، سلولهای بنیادی و رشتههای پزشکی خوب پیش میرویم و محصولات خوبی از آنها وارد بازار میشود. اما با این وجود، هنوز از تکنولوژیهای تاثیرگذار در زندگی مردم خیلی عقب هستیم و نتوانستهایم تکنولوژی را آنقدر وارد زندگی مردم کنیم که آنها نیز احساس آرامش کنند و سطح زندگیشان بالا برود. ما دیر شروع کردهایم و نباید انتظار داشته باشیم که زود به محصول برسیم. اگر قدمت دانشگاههای کشورمان را با قدمت دانشگاههای غربی مقایسه کنید، متوجه خواهید شد از قدمت حدود 70سالهای که دانشگاههای ما دارند، تنها 20 سال است که به امر پژوهش میپردازیم. درواقع، باید اینگونه تصور کرد که کشور ما 20 سال است که دانشگاه دارد و نمیتوان چنین مقایسهای بین ایران و دیگر کشورهای پیشرفتهای کرد که حدود 200 سال است دانشگاه دارند. اما هنوز جای کار دارد. خوشبختانه، فارغالتحصیلان جدید دکتری و اساتید در این فکر هستند که باید به طور جدی به امر پژوهش بپردازند تا ضمن سربلندی، رده دانشگاه را ارتقا داده و محصولاتشان را روانه بازار کنند.
اجبار دانشگاهها مبنی بر ارائه مقالات ISI توسط دانشجویان مقاطع دکتری برای گذراندن این دوره و نیز ارتقای اساتید به شرط انتشار مقالات ISI، گرایش و تمایل دانشجوها و اساتید به انتشار مقاله در ژورنالهای خارجی افزایش پیدا کرده است. چقدر مرجعیتبخشی به ISI را قبول دارید و این مساله تا چه حد میتواند برای کشور مثبت یا منفی باشد؟
ما نمیتوانیم رسم و رسوم پژوهش را در دنیا عوض کنیم. در همه جای دنیا محققان براساس چاپ مقالات، پیش میروند، موضوعات جدید را کشف میکنند و درنهایت به محصول میرسند. موضوعی که وجود دارد، این است که چاپ مقاله ISI نباید با چاپ هر مقاله ISI اشتباه گرفته شود. محققان در مقالات ISI هدفی را دنبال کرده و طی چند سال به این مهم میرسند که این امر نهتنها بد نیست بلکه خوب است. مشکل ما اینجاست که چاپ مقالات ISI سطح پایین درحال انجام است و اساتید ما اصرار دارند نتایج آن را به هر قیمتی منتشر کنند، در صورتی که چاپ مقاله با کیفیت خوب اصلا مساله بدی نیست و حتی در کشورهای دیگر هم امری مرسوم است و حتی اساتیدی که مقالات ISI خوب ارائه میدهند، بسیار مورد تشویق دانشگاه قرار میگیرند. اما ما نباید به سمت تعداد چاپ مقالات ISI برویم و باید اصلاح و ویرایش در آنها انجام شود نه اینکه بخواهیم این مقوله را در دانشگاهها حذف کنیم بلکه باید کیفیت مقالات بررسی شود. اساتیدی که مقالاتی با کیفیت بالا دارند باید موردتشویق قرار گیرند و با اساتیدی که مقالاتی با کیفیت پایین دارند هم باید مقابله کرد. این موضوعی اساسی است؛ شما به عنوان مثال، چگونه میتوانید بدون تحقیق به محصولی دانشبنیان دست پیدا کنید. این تحقیقات بالاخره باید در جایی چاپ شوند. اگر مقالات من را از سال 2009 تا اینجا بررسی کنید، مدام به دنبال یک صورتمساله بودهام. یکی از دلایلی که باعث شد تعداد مقالات من زیاد شود، همین است که به دنبال یک صورتمساله بودهام. شما وقتی به دنبال صورتمساله باشید، نهتنها تعداد مقالات زیاد بلکه باکیفیت نیز میشود. اما برخی اساتید در هر زمینهای به ارائه مقاله میپردازند و از این شاخه به آن شاخه میپرند که باید جلوی این کار گرفته شود. در دانشگاه آزاد در این زمینه فیلترینگ موثری وجود ندارد. من چند سال پیش این موضوع را به معاون پژوهشی گفته بودم که تعداد محققان حرفهای ما خیلی زیاد نیست، بهتر است بودجه پژوهشی کل را در اختیار همین تعداد محقق قرار دهید. به یاد دارم یکی از اساتید طی سه سال، 40 دانشجوی کارشناسیارشد را فارغالتحصیل کرد اما قادر نبود حتی یک مقاله ISC منتشر کند. همین فرد، بابت این تعداد دانشجو، مبالغ هنگفتی دریافت کرد. به این معنا که دانشگاه آزاد هزینهای را صرف این استاد کرده بدون اینکه از این فرد مقالهای بخواهد.
آیا کمبود ژورنالهای داخلی مناسب را میتوان دلیلی بر افزایش مقالات ISI دانست؟
همیشه باید نتایج و آزمایشها توسط افراد توانمند به نقد گذاشته شود تا بتوانید پیشرفت کنید. این تجربه را روسیه انجام داده، به طوری که در مقالات ISI نویسنده روس بسیار کم دیده میشود. روسیه از نظر علمی پایین نیست، چراکه بیشتر مجلات آن، داخلی است و به زبان روسی نوشته میشود آیا این کشور با توجه به ارتقای کیفیت علمی، در تکنولوژی دنیا اثرگذار بوده است؟ خیر. شما بیشترین تکنولوژی روز دنیا را در جنوبشرق آسیا و غرب میبینید، چراکه محققان آنها مدام در حال مبادله اطلاعات با یکدیگر هستند و نتایج مقالاتشان نقد و بررسی میشود و داوران بنام دنیا نتایج آنها را ارزیابی میکنند. زمانی که داوریهای بینالمللی صورت میگیرد، فرد آزمایشهای خود را ارتقا میدهد. من آنقدر که از داوریهای مقالاتم توسط داوران بینالمللی نتیجه گرفتهام، از کسی که از مقاله من تعریف میکند، نتیجه نگرفتهام. درصورت چاپ مقالات در داخل، دیگر چنین داوریهای حرفهای برای نقد و بررسی مقالات وجود نخواهد داشت. ما میتوانیم مقالات داخلی داشته باشیم، مثل کاری که خوشبختانه دانشگاه آزاد در چند سال اخیر کرده اما بهتر است این مقالات داخلی را در قالب پابلیشرهای جهانی مانند «اشپرینگر» و «الزویر» بگذاریم که در حال حاضر چند مقاله دانشگاه آزاد چنین وضعیتی دارند. ما باید مجلات ISI خود را اصلاح کنیم و این برمیگردد به این موضوع که هیاتتحریریه قوی، بینالمللی و داوریهای خوبی داشته باشیم تا مقالات ما را سایتیشن کرده و مقاله باکیفیت بگیریم. بنابراین میتوان گفت به اشتراکگذاری علم خودمان با دنیا میتواند در پیشبرد علم کشور تاثیرگذار باشد.
برخی مدیران صنعتی بر این باورند مقالاتی که در ژورنالهای خارجی منتشر میشوند، به دلیل غیربومی و فراملی بودن قابل استفاده در داخل کشور نبوده و حل مسالهای را که ارائه میدهند، عملیاتی نیست. چقدر این تفکر را قبول دارید؟
این موضوع میتواند درست باشد اما عام نیست. علم، علم است. حداقل در علوم فنی و مهندسی و علوم پایه در همه دنیا یکی است. شاید این مساله در رابطه با علوم انسانی صدق کند اما در مورد علوم فنی و مهندسی اینگونه نیست. ما اصلا علوم فنی و مهندسی بومی نداریم. مشکلی که وجود دارد، برای همه دنیا یکی است. اگر کمبود آب وجود دارد، این مشکل در جنوب آفریقا هم هست و به همان شیوهای قابلحل است که در همه جای دنیا رواج دارد. اما از طرفی این مساله مطرح میشود که در برخی زمینهها، علم ما فراتر از صنعت درحال حرکت است که این امر امکان کاربردی شدن آن علم را در داخل کشور ایجاد نمیکند. موضوع این است که مدیران صنایع ما آدمهای بسیار کمحوصلهای هستند و اینگونه فکر میکنند که اگر امروز قراردادی امضا کردند، یکسال بعد باید محصول را تحویل بگیرند. در غرب ارتباط صنعت و دانشگاه بسیار قوی است. باید عقبه هر موضوعی بررسی شود. باید به دنبال این باشید که غربیها از کجا به اینجا رسیدهاند. بهعنوان مثال، شرکت سامسونگ از یک پروفسور کرهای میخواهد یک پروپوزال 10ساله برایش بنویسد، یکمیلیون دلار هم به عنوان بودجه گرنت به او میدهد و این پروفسور را متعهد میکند که بعد از 10 سال محصولی را که میخواهد به او تحویل دهد. این استاد، دانشجوی کارشناسیارشد و مقطع دکتری خود را در راستای همان پروپوزال وارد کار میکند و او را فارغالتحصیل کرده، در نتیجه هم پول از طریق صنعت به دست آورده و هم مشکلی از صنعت را حل کرده است. در کشورهای غربی، هیچ استادی حق ندارد از خودش به دانشجو پروپوزال دهد. در دانشگاههای غربی و آمریکایی، استاد استخدام نیست و دانشگاه هم حقوقی به او پرداخت نمیکند. استاد باید پول را از راه صنعت به دست آورد و حتی حقوق خود را هم از صنعت میگیرد. پروپوزالی را هم که طراحی میکند، باید پول مورد نیاز برای انجام آن را از صنعت تامین کند. درواقع، در دنیا، پروژه از طریق دانشگاه به استاد و دانشجو پیشنهاد میشود و آنها طی قراردادی به فعالیت روی پروژهای به منظور حل یک مساله از صنعت میپردازند. در کشور، صنعتگر به ما اطمینان ندارد. البته علت آن این است که منِ استاد، خودم را پیش صنعتگر روسفید نکردهام. بسیاری از آنها معتقدند وقتی طرحی به استادان دانشگاهی داده میشود، درنهایت گزارش کار ارائه میدهند و در نتیجه صنعت، چشمترس شده است و تصور میکنند استادان دانشگاه فقط به دنبال گرفتن پول هستند و در ازای آن فقط چند برگه تحویل میدهند. در صورتی که باید ارتباط با صنعت قدرتمندی در کشور برقرار شود و استادانی که قادر به کار هستند از طرف دانشگاه حمایت شوند و با بستن قرارداد، هزینهها تامین شود و به محصول برسد و پاسخ صورتمساله را بدهد. به این شکل، صنعت میتواند به مرور به ما اطمینان کند. از طرفی هم، صنعت در سالهای اخیر که کشور از سوی دنیا تحریم شده، به سمت ما آمده است. پیش از این، از آنجایی که صنایع ما صنایع پولداری بودند، به سراغ ما نمیآمدند و تصورشان این بود که به جای اینکه محصولات موردنیازشان را به داخل کشور سفارش دهند، آنها را از خارج از کشور خریداری میکردند که اطمینان داشتند عملکرد مطمئنی دارند. اما در حال حاضر که تحریم هستیم و اوضاع صنایع هم خیلی مساعد نیست، به سمت دانشگاهها آمدهاند که البته از این موضوع استقبال میکنیم. این تحریمها باعث شده صنایع به سمت دانشگاهها کشیده شوند اما ما باید پیش صنایع روسفید بیرون بیاییم و با کار مثبتی که انجام میدهیم، اعتماد آنها را جلب کنیم. از سوی دیگر، مدیران صنایع هم باید افرادی باحوصله باشند و نباید انتظار داشته باشند که راه صدساله را یکشبه طی کنند.
آیا وجود رانتهای پژوهشی را در دانشگاههای کشور تایید میکنید؟
برای موفقیت کشور در امر صنعت، صورتمساله باید از صنعت بیاید و صنعت باید به دانشگاه سوژه کار بدهد و استادان هم با ارائه پروپوزالها و تایید توسط کارشناسان، کار را پیش ببرند. اما مشکل بزرگی که در این میان وجود دارد، لابی و رانتهای پژوهشی در دانشگاههاست. درحال حاضر، استادی که برچسب استاد دانشگاه صنعتی شریف به او خورده، به هر جایی مراجعه کند، احترام خاصی برایش قائل هستند و پروژههای صنعتی خود را به او ارائه میدهند. اما بهعنوان مثال، استادی که برچسب واحد مسجدسلیمان به او خورده، باید برای گرفتن پروژه التماس کند. در این بین، صنایع کاری هم به سابقه علمی استادان ندارند و تنها به صرف اسم دانشگاه، پروژههای خود را به آن استاد ارائه میدهند.
چطور میتوان ارتباط میان صنعت و دانشگاه را تقویت کرد و بهبود بخشید؟
ابتدا باید خودمان را قوی کنیم و پژوهشگران طراز اول تربیت کنیم. به ضرسقاطع عرض کنم ما در دانشگاه آزاد اسلامی، پژوهشگر طراز اول جهانی به اندازه وسعت دانشگاه آزاد اسلامی نداریم. درنتیجه شاید صنایع حق داشته باشند با شک به ما نگاه کنند. برای اینکه بتوانیم پژوهشگر طراز اول تربیت کنیم، باید بودجههای قابلتوجهی به پژوهشگران خوبی که در دانشگاه آزاد اسلامی داریم، داده شود و آنها را ماموریتمحور کرده و سپس از آنها محصول بخواهیم. زمانی که استاد خود را به خوبی نشان داد، آن زمان است که هیچکسی نمیتواند جواب رد به سینهاش بزند. ما نمونههایش را داشتهایم، دکتر قرآننویس در مرکز پلاسمای واحد علوم و تحقیقات در نقاطی پا گذاشت که هیچ استاد دیگری در ایران در آنجا قدم نگذاشته است. او بودجهای دریافت کرد که توانست خودش را در فیزیک پلاسما در دنیا مطرح کند که جواب هم گرفت. ما نمیتوانیم به استادی که مقاله پایاننامه دکتری خود را به سختی چاپ کرده، کار ارتباط با صنعت هم واگذار کنیم.
معمولا در مقالهنویسی در دانشگاههای کشور، اسم دانشجو و استادراهنما روی صفحه نخست مقاله نوشته میشود. در برخی دانشگاهها، روال اینگونه است با وجود اینکه دانشجو مقاله را مینویسد، اسم استادراهنما جلوتر از اسم دانشجو قرار میگیرد. اما با حکمی که دیوان عدالت اداری به تازگی صادر کرده قرار شده اسم استادراهنما به کلی از مقالات حذف شود. شما این تصمیم را چگونه ارزیابی میکنید؟
این تصمیم اشتباهی است که گرفته شده است. در دانشگاه آزاد اسلامی روند مقالهنویسی اینگونه است که ابتدا اسم دانشجو و سپس نام استادراهنما نوشته میشود. برخی دانشجوهای تحصیلات تکمیلی ضعیف هستند. مقالاتی که ما چاپ میکنیم، معمولا زیر ایمپکت 4 و 5 نیست. تمام کارهای پروژه و مقاله را خودم انجام میدهم و مینویسم. درواقع، منِ استاد، دانشجو را راهنمایی کردهام تا به جایی برسد. ما نباید صورتمساله را پاک کنیم بلکه باید به دنبال مشکل باشیم و آن را حل کنیم. ما حداقل در علوم نوین باید براساس دانشگاههای دنیا پیش برویم. نمیتوانیم یک الگوی جداگانه بتراشیم و این ادعا که ما در همهچیز باید خودمان کار را انجام دهیم، کار اشتباهی است و به مرور باعث عقبافتادگی ما میشود. باید هم کار خوب دیگران و هم کار خودمان را انجام دهیم. بهطور کلی، در تمام دنیا غیر از ایران، برای اینکه اهمیت استادراهنما مشخص شود، استادراهنما، اسم خودش را آخرین اسم میگذارد. در ایران، برخلاف کشورهای دیگر، معمولا در رتبهدهی به مقالات، به اسم اول رتبه تعلق میگیرد و مابقی را «و سایر» مینویسند. بهعنوان مثال، اگر مقالهای 10 امتیاز داشته باشد، هشت امتیاز به نویسنده اول و دو امتیاز به دیگران تعلق میگیرد. به همین دلیل، استادان به دنبال آن هستند که حتما نامشان اسم اول مقاله باشد. برخلاف دانشگاه آزاد اسلامی، دانشگاههای سراسری از آنجایی که قانون درستی حاکم نیست و استادان راهنما اصول را تعیین میکنند، معمولا اسم خودشان را در ابتدای مقاله قرار میدهند. اما بهطور کلی، قوانین پژوهشی دانشگاه آزاد اسلامی در مقایسه با قوانین پژوهشی دانشگاههای سراسری قانونمندتر است و اجازه سوءاستفاده را به استادان نمیدهد.
* نویسنده: ندا اظهری، روزنامهنگار