پرونده تا بهارستان «فرهیختگان» بخش دوم: جبهه پایداری
آقاتهرانی با تاکید بر اینکه «در ائتلافی که پدرسالارانه باشد، شرکت نمی‌کنیم» به استقبال سازوکارهای وحدت درون‌خانوادگی اصولگرایان رفته است. با این وصف به‌نظر نمی‌رسد سهم پایداری از لیست‌های پشت پرده اصولگرایان چنان دندان‌گیر باشد که به وحدت تن دهند.
  • ۱۳۹۸-۰۹-۲۱ - ۰۰:۴۲
  • 00
پرونده تا بهارستان «فرهیختگان» بخش دوم: جبهه پایداری
پایداری بر فروع
پایداری بر فروع

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، در شماره روز دوشنبه 18 آذر 98 «فرهیختگان» بخش اول پرونده «تا بهارستان» منتشر شد و در آن به بررسی حزب اتحاد ملت پرداختیم. بررسی عملکرد و مواضع جبهه پایداری را در شماره امروز بخوانید.

فراکسیون انقلاب اسلامی

از ابتدای مجلس هشتم زمزمه‌هایی از تشکیل فراکسیونی با عنوان رایحه خوش خدمت آغاز شد. فراکسیونی که نمایندگان حامی دو آتیشه دولت اول احمدی‌نژاد آن را پیگیری می‌کردند. از این رو هشت‌ماه بعد از آغاز به‌کار مجلس هشتم یعنی در روز چهارشنبه 9 بهمن 87 به‌صورت رسمی در بیانیه‌ای در مجلس اعلام موجودیت کرد؛ البته با‌عنوان فراکسیون انقلاب اسلامی و به ریاست روح‌الله حسینیان و با سخنگویی حمید رسایی. در بیانیه رسمی این فراکسیون، حمایت از دولت یکی از اهداف اصلی این فراکسیون مجلس عنوان شده بود. از سوی دیگر نمایندگان عضو این فراکسیون تاکید داشتند تشکیلات جدیدی در عرض فراکسیون اصولگرایان نخواهند بود، بلکه خود را زیرمجموعه‌ای از فراکسیون اصولگرایان می‌دانند و در آن مسیر گام برخواهند داشت. اگرچه در ادامه راه انشقاق آنها از مجموعه اصولگرایی بیش از پیش مشهود شد. مرتضی آقاتهرانی، جواد ابطحی، فاطمه آلیا، زهره الهیان، علی‌اصغر زارعی، مهدی کوچک‌زاده، امیرحسین قاضی‌زاده، حسین نقوی‌حسینی، محمدحسین فرهنگی، بیژن نوباوه و حسن نوروزی از جمله نمایندگانی بودند که به‌عنوان عضو این فراکسیون از آنها نام برده می‌شد. فراکسیونی که رسایی می‌گفت حدود 90 عضو دارد، ولی اعضا در خوشبینانه‌ترین حالت نمی‌توانستند نام بیشتر از 50 نفر را ببرند.

اعلام موجودیت؛ ما حزب نیستیم

بالا گرفتن جنجال‌سازی احمدی‌نژاد بر سر مخالفت‌ها با انتخاب اسفندیار رحیم‌مشایی به‌عنوان معاون اول و بعد از آن خانه‌نشینی 11 روزه رئیس دولت دهم به‌دلیل مخالفت با عزل وزیر اطلاعات، رفته‌رفته باعث مرز‌بندی حامیان دوآتیشه دیروز با دولت شد. از این‌رو حامیان دو آتیشه‌ای که در مجلس فراکسیون انقلاب اسلامی را تشکیل داده بودند، به‌همراه جمعی از وزرای جدا شده از دولت نهم و دهم با حمایت معنوی آیت‌الله مصباح‌یزدی، زمزمه‌های آغاز فعالیت تشکلی به نام «جبهه پایداری» را آغاز کردند. تشکلی که از یک سو دولت را در مسیر انحراف می‌دانست و از سوی دیگر بر مرزبندی نه‌تنها با عاملین که با ساکتین فتنه 88 نیز تاکید داشت. آنها معتقد بودند به‌منظور جلوگیری از سرخوردگی نیروهای جبهه انقلاب که خاستگاه فکری‌شان گفتمان اصیل سوم تیر 84 است، باید در مسیر ساماندهی به چنین تشکلی گام بردارند.

در همین راستا 6 مرداد سال 90، آن هم زمانی که تنها چند روز از همایش جامعه روحانیت مبارز گذشته بود، با برگزاری همایش در حسینیه الزهرای سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، جبهه پایداری انقلاب اسلامی اعلام موجودیت کرد. اقدامی که در میان اصولگرایان به‌معنی آهنگ انشقاق و اختلاف‌افکنی تعبیر شد. البته آیت‌الله مصباح معتقد بود تاسیس جبهه پایداری به‌معنای انشقاق، تضاد و اختلاف و باز‌کردن یک دکان دیگر نیست، اگرچه تاکید داشت: «ما با برخی از اصولگرایان براساس تشخیص خود ارتباط بیشتری برقرار می‌کنیم... تشخیص دادیم تعلقات این گروه به ارزش‌های اسلام و پایبندی آنها به ارزش‌های انقلاب بیش از دیگران است و این نباید جای هیچ توهم و انحرافی باشد.»

در این همایش آیت‌الله مصباح همچنین در سخنانی از ملاک مطلوبیت وحدت سخن گفت و تاکید کرد: «برخی تصور نکنند هر کجا عنوان وحدت مطرح بود، دیگر نمی‌توان حرفی روی آن زد و همه باید خود را تسلیم آن کنند، بلکه باید دید هدف از وحدت چیست و وحدت برای چه؟» در ابتدای مراسم مرتضی آقاتهرانی که دبیری همایش را برعهده داشت، دست‌نوشته آیت‌الله خوشوقت را درمورد تشکیل جبهه پایداری انقلاب اسلامی خواند. آقاتهرانی که به گفته خود به توصیه احمدی‌نژاد در مسیر نمایندگی مجلس گام نهاده بود و به‌نوعی استاد اخلاق دولت او به‌حساب می‌آمد،

در جمع‌بندی پایانی مراسم نیز تاکید کرد: «ما حزب نیستیم. ثبت‌نام نیز نمی‌کنیم. اصولی داریم که هرکس به این اصول پایبند باشد، با ماست.» صادق محصولی که سابقه وزارت کشور را در سال پایانی دولت اول و وزارت رفاه را در دولت دوم احمدی‌نژاد (تا سال 90) در کارنامه خود ثبت کرده بود و حالا از اعضای موسس پایداری به‌حساب می‌آمد، اما به‌واسطه سابقه سیاسی خود سعی کرد در همین گام نخست (در اولین همایش) به اتهاماتی که به جبهه پایداری حول وحدت وارد می‌شد، پاسخ دهد. محصولی تاکید داشت تلاش خود را برای وحدت نیروهای انقلاب اسلامی براساس مبنای اصولگرایی به‌کار خواهند بست تا آنجا که تصریح کرد: «استراتژی و اهداف اصلی ما وحدت است و ما در انتخابات نیز برای وحدت اصولگرایان تلاش می‌کنیم و براساس شاخص‌ها و منشور اصولگرایی عمل می‌کنیم.»

وزیر بهداشت دولت اول احمدی‌نژاد نیز از دیگر سخنرانان اولین همایش پایداری بود. کامران باقری‌لنکرانی که بعد از آن به سمت سخنگویی جبهه پایداری نیز رسید، تشکیل این تشکل را برای منسجم‌کردن رویش‌های انقلاب ضروری خواند.

روح‌الله حسینیان، رئیس فراکسیون انقلاب اسلامی مجلس هشتمی‌ها نیز تاکید کرد که این جبهه به‌عنوان یک تشکیلات و تاسیسات جدید اصولگرا نیست و یک جریان فکری و ارزشی است که به هیچ فردی نیز وابسته نیست و بیشتر صبغه فرهنگی دارد. غلامعلی حدادعادل نیز که در این مراسم به همراه فریدالدینش حاضر شده بود، تحمل را لازمه وحدت خواند و گفت: «‌امروز شاهد تولد یک تشکل جدید در انقلاب اسلامی هستیم، تشکلی که ریشه‌های آن در سه دهه قبل و در دهه‌های قبل از پیروزی انقلاب اسلامی موجود بوده و امروز تبلور می‌کند.»

غلامحسین الهام هم که در کسوت مجری مراسم حاضر شده بود، تاکید کرد: «بنای جبهه پایداری بر اصول و صداقت در بیان و عمل است.» جبهه پایداری همان روز با شعار سه شاخص مهم مکتب امام، یعنی عقلانیت، معنویت و عدالت حول محور ولایت در بیانیه‌ای رسمی نیز اعلام موجودیت کرد.

انتخابات مجلس نهم؛ سازوکار انتخاباتی اصولگرایان شرکت سهامی است!

حنای اعتبار ادعای اعضای جبهه پایداری و وحدت‌خواهی آنان خیلی زود و به واسطه انتخابات مجلس نهم رنگ باخت. حبیب‌الله عسگراولادی از شهریور 89، تلاش داشت که سلایق مختلف اصولگرایی را گردهم آورد تا از این باب هم اختلاف‌نظرها به حداقل برسد و هم وحدت حاصله مسیر این جریان سیاسی را برای انتخابات مجلس نهم که یک‌سال‌وچند ماه به برگزاری‌اش مانده بود، هموار کند. از این رو در 6آبان 89، به پیشنهاد عسگراولادی و با دعوت محمود احمدی‌نژاد بیش از 30 چهره شاخص اصولگرایی گردهم آمدند.

در این جلسه تصمیم گرفته شد که برای جلسات بعدی از غایبانی چون محسن رضایی، محمدباقر قالیباف، احمد توکلی و... نیز دعوت به عمل‌ آید. جلساتی که بعدها از دل آن جبهه متحد اصولگرایان و ۸+۷ حول محور جامعتین (جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین) شکل گرفت. بر این اساس کمیته سه‌نفره‌ای متشکل از حدادعادل، ولایتی و عسگراولادی برای رسیدن به سازوکار انتخاباتی اصولگرایان تشکیل داد. پایداری‌ها اصرار داشتند که روح‌الله حسینیان از طرف آنان باید در کمیته سه نفره حضور داشته باشد. از سوی دیگر اگرچه کامران باقری‌لنکرانی و علی‌اصغر زارعی به نمایندگی از این طیف در گروه 8 که درواقع نمایندگان احزاب بودند، حضور داشتند ولی آنها سهم بیشتری برای خود قائل بودند. به‌خصوص اینکه حضور نمایندگان طیف نزدیک به قالیباف و لاریجانی را نیز در جبهه متحد اصولگرایان بر نمی‌تافتند.

درنهایت جبهه پایداری 7+8 اصولگرایان را «شرکت سهامی» خواند و با داعیه اصلح بودن وحدت گفتمانی به جای وحدت تاکتیکی راه خود را از ائتلاف وحدت‌بخش این جریان سیاسی جدا کرد. این گروه تازه‌تاسیس به‌صراحت عنوان داشت که زیربار لیست انتخابی جبهه متحد اصولگرایان نخواهد رفت و با لیستی جداگانه در انتخابات مجلس حضور خواهد یافت. از این رو حدادعادل در کنار ابوترابی‌فرد سرلیست جبهه متحد اصولگرایان بود، ولی جبهه پایداری مرتضی آقاتهرانی را به‌عنوان سرلیست خود برگزید، اگرچه به دلیل داعیه تقبیح قبیله‌گرایی حدادعادل را نیز در کنار حسینیان در لیست قرار داده بود. غیر از حدادعادل، میرکاظمی، مرندی و زهره طبیب‌زاده نیز کاندیداهای مشترک لیست 30نفره تهران جبهه پایداری با جبهه متحد اصولگرایان محسوب می‌شدند.

جبهه پایداری نه‌تنها برای تهران که برای سایر حوزه انتخابیه نیز لیست جدا معرفی کرد. بی‌رغبتی تهرانی‌ها به انتخابات مجلس، باعث شد تنها پنج نماینده یعنی حدادعادل، مرندی، ابوترابی، آقاتهرانی و میرکاظمی در دور اول به پارلمان راه یابند. پنج نماینده‌ای که سه‌ نفر آنها در هر دو لیست مشترک بود. در دور دوم انتخابات نیز تنها نبویان، کوثری، نوباوه و زهره طبیب‌زاده کاندیداهایی بودند که از لیست 25نفره جبهه متحد اصولگرایان در لیست جبهه پایداری قرار گرفته بودند.

پیروزی در این انتخابات به کام جبهه متحد اصولگرایان ثبت شد و جبهه پایداری در تهران تنها توانست 9 کاندیدای اختصاصی خود را به کرسی‌های سبز بهارستان برساند. جبهه پایداری عدم اطلاع‌رسانی از تعداد دقیق نمایندگان راه‌یافته متبوع خود به مجلس را به‌عنوان راهبرد اتخاذ کرد. اگرچه به حاشیه رفتن زمزمه‌های تشکیل فراکسیون پایداری در مجلس نهم و حضورشان در فراکسیون اصولگرایان نشان داد سهم چندانی از پیروزی در انتخابات مجلس نهم نصیب‌شان نشده است.

از تصویب اساسنامه تا انتخاب شورای مرکزی

5 مرداد سال 91، مرتضی آقاتهرانی که حالا رسما دبیرکل جبهه پایداری خوانده می‌شد، از نهایی‌شدن اساسنامه جبهه پایداری خبر داد و گفت این اساسنامه به تایید آیت‌الله مصباح‌یزدی نیز رسیده است. آقاتهرانی بار دیگر از قرار گرفتن شورای فقهی در راس جبهه پایداری تاکید کرد؛ شورای فقهی سه‌نفره که به گفته آقاتهرانی، آیت‌الله مصباح‌یزدی و آیت‌الله خوشوقت همراه با یکی دیگر از فقها آن را تشکیل داده بودند. شمارش معکوس ماه‌ها برای رسیدن به انتخابات ریاست‌جمهوری نیز آغاز شده بود.

آقاتهرانی همان زمان اعلام کرد اگرچه برنامه رسمی خود را برای انتخابات ریاست‌جمهوری آغاز نکرده‌اند ولی دیدارهای خود را با آیت‌الله مصباح‌یزدی دنبال می‌کنند. 12 مهر 91 کامران باقری‌لنکرانی به‌عنوان سخنگوی جبهه پایداری در نشستی خبری اعلام کرد شورای مرکزی جبهه پایداری تشکیل شده است. شورایی متشکل از 17 عضو اصلی یعنی مرتضی آقاتهرانی، روح‌الله حسینیان، ‌صادق محصولی، اصغر زارعی، کامران باقری‌لنکرانی، مجید متقی‌فر، سقای بی‌ریا، سیدمحمود نبویان، محمد سلیمانی، غلامحسین رضوانی، زهره طبیب‌زاده، فاطمه آلیا، قاسم روانبخش، سیدمحمدرضا حسینی، علی خطیبی‌شریفیه، میثم نیلی، هاشم موسوی و 5 عضو علی‌البدل که عبارتند از: حسن حمیدزاده، ستار هدایت‌خواه، حسین جلالی، علیرضا عسگریان، سیدامیرحسین قاضی‌زاده. به گفته سخنگوی پایداری قرار بر این بود که اعضای علی‌البدل نیز در جلسات شورای مرکزی حضور داشته باشند تا در جریان تصمیمات قرار بگیرند. علی‌اصغر زارعی 16 آذرماه  نیز در نشست جبهه پایداری خبر داد: «حجت‌الاسلام آقاتهرانی، دبیر جبهه پایداری هستند و آقای محصولی به‌عنوان مسئول ستاد مرکزی جبهه و بنده (زارعی) به‌عنوان قائم‌مقام انتخاب شده‌ایم.»

اصلح فقط باقری‌لنکرانی و بعد جلیلی

با نزدیک شدن به انتخابات ریاست‌جمهوری سال 92، جبهه پایداری تز خود مبنی‌بر کاندیدای «اصلح» را نیز بیش از پیش بر سر زبان‌ها انداخت. جامعه روحانیت و اکثریت اصولگرایان بر صالح مقبول تاکید داشتند و جبهه پایداری این اصل را برنتافت. از این رو 30 فروردین 92، کامران باقری‌لنکرانی به‌عنوان گزینه نهایی جبهه پایداری برای انتخابات ریاست‌جمهوری به اعضای شورای استانی این جبهه معرفی شد.

بر همین اساس جبهه پایداری روز یکشنبه اول اردیبهشت 92، همایش «پایداری، حماسه سیاسی، انتخاب اصلح» را برای معرفی کاندیدای خود در سالن سیدالشهدا(ع) برگزار کرد. در این همایش امیرحسین قاضی‌زاده نیز جای خود را به‌عنوان سخنگوی پایداری‌ها به باقری‌لنکرانی داد. در این همایش سخنان آیت‌الله مصباح‌یزدی مبنی‌بر اینکه «اگر کسی بداند که صالح‌تر از وی وجود دارد و کاندیدا شود، خیانت کرده است» نیز نشان می‌داد عزم جبهه پایداری برای تافته جدابافته شدن از دیگر گروه‌های اصولگرا جزم است.

24 اردیبهشت و با اتمام زمان ثبت‌نام نامزدهای انتخاباتی و قطعی شدن حضور قالیباف، ولایتی و حدادعادل و البته سعید جلیلی در رقابت‌های انتخاباتی از جریان اصولگرایان، جبهه پایداری طی بیانیه‌ای رسمی با تاکید بر اصلح بودن باقری‌لنکرانی تصریح کرد: «تغییری در تصمیم جبهه پایداری حاصل نشده است.» این در حالی بود که از ابتدا زمزمه‌های حمایت پایداری از جلیلی نیز به گوش می‌رسید، ولی در ادامه مسیر به‌گونه‌ای پیش رفت که خبرها از نپذیرفتن سعید جلیلی به گوش می‌رسید.

جبهه پایداری در این خصوص سکوت کرد و حتی محمد سلیمانی، عضو شورای مرکزی پایداری تاکید داشت که در این خصوص باید خود جلیلی پاسخ دهد و از سوی دیگر تصریح می‌کرد: «تا زمانی که لنکرانی در صحنه حضور داشته باشد حضور جلیلی باعث نمی‌شود که پایداری کاندیدای دوم داشته باشد.  جالب اینکه جبهه پایداری تنها مشایی و هاشمی را رقیب کاندیدای خود می‌دانست. پافشاری پایداری در کاندیداتوری باقری‌لنکرانی در حالی بود که زمزمه‌هایی از عدم تاییدصلاحیت باقری لنکرانی نیز به گوش می‌رسید.

به هر ترتیب با نزدیک شدن به اعلام کاندیداهای نهایی از سوی شورای نگهبان (30اردیبهشت92) کامران باقری‌لنکرانی با توجه به حضور قطعی سعید جلیلی از داوطلبی انتخابات ریاست‌جمهوری انصراف داد. 6 اردیبهشت ماه نیز آیت‌الله‌مصباح به صورت رسمی از سعید جلیلی حمایت کرد و قاضی‌زاده سخنگوی جبهه پایداری نیز تاکید کرد که تمام ستادها و برنامه‌های جبهه پایداری در اختیار سعید جلیلی قرار خواهد گرفت. آقاتهرانی نیز به عناوین مختلف تاکید داشت جلیلی اصلح و تنها کاندیدای پایداری است.

جبهه پایداری زیر بار تحزب رفت اما به اسم

21 آذر 92، امیرحسین قاضی‌زاده، نشست خبری در خبرگزاری فارس ترتیب داد و هم‌زمان خود را سخنگوی سابق و محمدناصر سقای ‌بی‌ریا را به‌عنوان سخنگوی جدید جبهه پایداری معرفی کرد. مهر 93 حسینعلی امیری، قائم‌مقام و سخنگوی وزارت کشور از دریافت مجوز فعالیت جبهه پایداری خبر داد. البته از آنجا که جبهه تعریف مشخصی دارد، مطابق قانون با فعالیت این تشکل تنها در قالب «حزب» موافقت شده بود. اصولگرایان برای انتخابات مجلس دهم نسبت به انتخابات قبلی با چند تفاوت مواجه بودند. فقدان شیوخ اصولگرایی چون آیت‌الله مهدوی‌کنی و مرحوم عسگراولادی از طرفی و شکست در انتخابات ریاست‌جمهوری از طرف دیگر فضا را برای اصولگرایان سخت‌تر از قبل کرده بود و حالا پیروزی رقیب در انتخابات ریاست‌جمهوری نشان می‌داد که سوت پایان رقابت درون خانوادگی زده شده است. از این رو سایر طیف‌های اصولگرا از مرزبندی نامشخص طیف پایداری با جریان انحرافی چشم‌پوشی کردند و پایداری‌ها نیز از تقبیح وحدت تاکتیکی دست کشیدند.

اگرچه رسم چانه‌زنی برای دریافت سهم بیشتر همچنان در میان پایداری‌ها به چشم می‌خورد. شورای همگرایی اصولگرایان مسئولیت وحدت‌بخشی را برعهده گرفت و در این میان پنج نفر از روحانیون یعنی دو نماینده از جامعتین و یک نماینده از طرف آیت‌الله مصباح‌یزدی نقش حکم و شیخوخیت را برعهده گرفتند. درنهایت سخنگوی ائتلاف اصولگرایان اعلام کرد که در میان اعضای لیست 30 نفره تهران هفت سهم به جبهه پایداری، 6 سهم به جبهه پیروان و خط امام و رهبری، 6 سهم به ایثارگران تعلق گرفته است. حدادعادل معتقد بود 9 نفر با گرایش عمومی و دو نفر نیز گرایش به سایر تشکل‌های اصولگرا دارند. با همین حساب و کتاب نیز سهم جبهه پایداری بیش از سایر طیف‌های اصولگرا بود. به هر ترتیب انتخابات مجلس دهم 7 اسفند 94 برگزار شد و اصولگرایان در تهران کل کرسی‌ها را به رقیب واگذار کردند.

از اولین مجمع تا زمزمه‌های اوج‌گیری انشقاق

پنجشنبه 8 مهر 95 جبهه پایداری اولین و تا به امروز آخرین مجمع عمومی خود را در تالار آدینه با حضور اعضای شورای مرکزی و ناظر وزارت کشور برگزار کرد. مرتضی آقاتهرانی، صادق محصولی، محمد سلیمانی، فاطمه آلیا، نصرالله پژمان‌فر، ناصر سقای‌بی‌ریا، قاسم روانبخش، میثم نیلی، میرهاشم موسوی، علی خضریان، علیرضا عسگریان، غلامحسین رضوانی، علی نادری، زهره لاجوردی، مجید متقی‌فر و مجید دوستعلی به‌عنوان 17 نفر عضو شورای مرکز انتخاب شدند و از زهرا سجادی، مصطفی قاسمی‌پور، سیدجواد ابطحی، هادی قیومی و علی عبدی نیز به‌عنوان اعضای علی‌البدل نام برده شد.

با این وصف در این مجمع تنها مرتضی آقاتهرانی، ‌صادق محصولی، مجید متقی‌فر، سقای بی‌ریا، محمد سلیمانی، غلامحسین رضوانی، فاطمه آلیا، قاسم روانبخش، میثم نیلی و هاشم موسوی اعضای شورای مرکزی قبلی بودند که ابقا شدند. البته امیرحسین قاضی‌زاده هم که اگرچه در ابتدا به‌عنوان عضو علی‌البدل انتخاب شده بود، ولی با توجه به سخنگویی وی در مقطعی حتما پیش از این به عضویت شورای مرکزی درآمده بوده و خبری از روح‌الله حسینیان، اصغر زارعی، کامران باقری‌لنکرانی، محمود نبویان، زهره طبیب‌زاده، سیدمحمدرضا حسینی و علی خطیبی‌شریفیه نبود. البته شورای مرکزی پایداری‌ها چنان ناپایدار است که رفت و آمد در آن را بتوان لحظه‌ای خواند.

برای انتخابات ریاست‌جمهوری سال 96 نیز جبهه پایداری از ابتدا سیدابراهیم رئیسی را به‌عنوان کاندیدای اصلح خود معرفی کرد، اگرچه وی به‌عنوان کاندیدای اختصاصی این حزب به‌شمار نمی‌آمد و پایداری‌ها تنها از بین داوطلبان موجود رئیسی را برگزیده بودند.

13 شهریور سال جاری(98) ملانوری، دبیر کمیسیون ماده ۱۰ قانون احزاب تاکید کرد که حزب پایداری وجاهت قانونی ندارد، اگرچه وی اشاره داشت این حزب تقاضای تاسیس داده و قرار شده مجمع خود را برگزار تا مراحل تاسیس را با ضوابط جدید پیگیری کنند. البته نظر کمیسیون ماده 10 احزاب با واکنش سخنگوی پایداری مواجه شد. متقی‌فر که حالا سخنگویی حزب پایداری را بعد از سقای‌بی‌ریا برعهده گرفته، معتقد است غیرقانونی بودن جبهه پایداری ادعایی خلاف واقع است و آنها مجوز دارند. حالا شمارش معکوس برای انتخابات مجلس دهم نیز آغاز شده است، ثبت‌نام دبیرکل و چند عضو شورای مرکزی این حزب از عزم جدی آنها برای رسیدن به بهارستان حکایت دارد. آقاتهرانی با تاکید بر اینکه «در ائتلافی که پدرسالارانه باشد، شرکت نمی‌کنیم» به استقبال سازوکارهای وحدت درون‌خانوادگی اصولگرایان رفته است. با این وصف به‌نظر نمی‌رسد سهم پایداری از لیست‌های پشت پرده اصولگرایان چنان دندان‌گیر باشد که به وحدت تن دهند.

 

عضو شورای مرکزی جبهه پایداری در گفت‌وگو با «فرهیختگان»: 

همه افراد انقلابی سعی می‌کنیم، یک لیست بدهیم

فاطمه آلیا بر قانونگرایی پایداری‌ها تاکید دارد. اگرچه هنوز خیلی ابهامات درخصوص این تشکل سیاسی به چشم می‌خورد مثل اینکه چرا از اولین و آخرین مجمع عمومی جبهه پایداری بیش از سه سال گذشته است و... از این عضو جبهه پایداری درخصوص اعضایی که دیگر عضو پایداری نیستند هم پرسیدم و اینکه چرا درخصوص این عدم همراهی هیچ اطلاع‌رسانی‌ای از سوی این جبهه نمی‌شود. ناگفته پیداست که بحث‌های مربوط به عدم حضور این طیف از اصولگرایان در ائتلافی که به قول آقاتهرانی پدرسالارانه باشد و مدل انتخاباتی این تشکل سیاسی از محورهای این گفت‌وگو شد. آنچه در ادامه می‌آید مشروح گفت‌وگوی «فرهیختگان» با فاطمه آلیا، عضو شورای مرکزی جبهه پایداری است.

به‌عنوان یکی از اعضای جبهه پایداری مهم‌ترین وجه تمایز فعالیت سیاسی جبهه متبوع خود را چه می‌دانید؟

بسم‌الله الرحمن الرحیم. جبهه پایداری انقلاب اسلامی از حدود سال 90 و حدود 8-7 سال است که فعالیت خود را به‌عنوان جبهه‌ای که رویکرد آن گفتمانی یعنی گفتمان انقلاب اسلامی است، شروع کرده است؛ درواقع استقرار ارزش‌ها، تقویت ارزش‌های اسلامی، حمایت از محرومان، ولایت‌مداری و مولفه‌های متعدد دیگری که در یک مرامنامه بسیار مفصل به آن اشاره شده است. واقعا مرامنامه جبهه پایداری از نظر صاحب‌نظران منحصربه‌فرد است یعنی آن سرفصل‌هایی که اشاره شده تا کسی که عضو جبهه پایداری می‌شود به‌لحاظ مرام، دارای چه ویژگی‌هایی باشد که بسیار مفصل هم است. اما اگر به صورت خلاصه وجه تمایز با تشکل‌های سیاسی را بیان کنم؛ دو وجه تمایز و دو شاخصه مهم دارد که وقتی در اهداف تشکل‌های سیاسی دیگر بررسی کردم‌، آنها را ندیدم. در راس این جبهه سه فقیه عالیقدر حضور دارند، البته به این معنی نیست که عضو جبهه پایداری باشند، اما آن چنانکه هم در مرامنامه و اساسنامه اشاره شده به این معنی است که مصوبات شورای مرکزی پس از تایید شورای فقها یعنی شورای سه نفره فقها معتبر است.

در این شورای 3 نفره فقهی، غیر از آیت‌الله مصباح چه‌کسانی هستند؟

به هر حال شخصیت بزرگواری که از ابتدا مورد توجه قرار گرفتند، حضرت علامه مصباح هستند. دو فقیه بزرگوار دیگر نیز به‌لحاظ آن جنبه شخصیتی‌شان اجازه ندادند معرفی شوند.

همچنان محرمانه است و این امکان وجود ندارد که بفرمایید چه‌کسانی هستند؟

خیر، راضی نشدند و اجازه ندادند، نه اینکه مساله محرمانه‌ای باشد، بلکه به‌لحاظ خصوصیات عرفانی نمی‌خواهند اسم‌شان مطرح شود و از شخصیت‌های اخلاقی و عرفانی جامعه هستند. به هر ترتیب مصوبات شورای مرکزی ما پس از تایید شورای فقها معتبر است. این یک امتیاز برجسته و وجه‌تمایز این تشکل سیاسی با سایر تشکلات سیاسی دیگر است. وجه تمایز دیگر این است که جبهه پایداری از آن دسته از تشکل‌ها نیست که فقط شب انتخابات بخواهد ورود کرده و در زمان انتخابات در جامعه نقش‌آفرینی کند، بلکه به‌صورت مستمر درجهت ترویج گفتمان انقلاب تلاش می‌کند. درواقع برای اعضای خود در کل کشور آموزش، سخنرانی و تحلیل دارد. من فکر می‌کنم این دو ویژگی شاخص است و در عین اینکه سایر ویژگی‌ها از جمله فعال بودن در عرصه‌های سیاسی را هم دارد به‌خصوص در مقاطع انتخابات همانند سایر تشکل‌ها فعال است و به هر حال طرفداران، هواداران و اعضای خود را در کل کشور هم برای مشارکت حداکثری و هم برای تحقق اهداف و آرمان‌های انقلاب در مسیر فرمایشات حضرت آقا بسیج می‌کند.

با توجه به سابقه فعالیت سیاسی‌ای که دارید، مهم‌ترین نقدی که به عملکرد جبهه پایداری در طول چند سال فعالیت وارد می‌دانید، چیست؟

نقدی که وارد است و به نظر من اگر منصفانه مطرح شود، نقد درستی است این است که جبهه پایداری در بحث رسانه ضعیف است. من از برخی دلسوزان و افراد سیاسی منصف نیز این نقد را شنیده‌ام. خود ما بارها مطرح کرده‌ایم جبهه پایداری رسانه‌ای ندارد که بیشتر خود را در معرض جامعه قرار دهد. همین باعث می‌شود گزارش عملکردش، ارتباطات و جلساتی که دارد، همایش‌هایی که برگزار می‌کند، حضوری که در دانشگاه‌ها دارد و به هر حال در بحث رفع شبهات اجتماعی، فرهنگی و سیاسی به‌عنوان یک تشکلی که هم سیاسی و هم دینی عمل می‌کند، عنوان نشود. البته این نقدی است که وارد می‌شود. حتی مثلا شاهد هستیم بحث تعاملاتی که با سایر احزاب و تشکل‌های سیاسی دارد، پوشش داده نمی‌شود.

به نظرتان خیلی مواقع به این دلیل نیست که جبهه پایداری تمایلی به این تعامل ندارد؟ به‌عنوان مثال حتی با اینکه سایت جبهه پایداری فعال است، ولی حتی اعضای شورای مرکزی و... آن مشخص نیست. حتی مشخص نیست چه‌کسانی عضو هستند و چه‌کسانی دیگر عضو جبهه نیستند و...

البته در این مورد هم به شما حق می‌دهم. گاهی مواقع اسم کسانی را می‌برند و هرکسی که هرجایی دو کلمه حرف حسابی بزند، می‌گویند طرف عضو جبهه پایداری است! حتی اگر طرف خود بگوید من عضو جبهه پایداری نیستم. سایت ممکن است به‌روز نباشد، ولی اگر سرچ کنید در مجمع عمومی‌ای که داشتیم، اعضای شورای مرکزی مشخص شده‌اند.

تنها مجمع عمومی شما هشتم مهر‌ماه سال 95 بود.

بله، بعد از صدور مجوز اولین کنگره بود. البته فعالیت ما از سال 90، 91 آغاز شده بود ولی بعد از صدور مجوز اولین کنگره، مجمع عمومی در سال 95 بود که در تالار دشت‌بهشت در غرب تهران برگزار شد.

همان زمان هم اگر اشتباه نکنم محل انتخابی جبهه پایداری برای مجمع عمومی واکنش‌برانگیز شد و گفته می‌شد چرا در تالار لوکسی برگزار شده است و این انتخاب با شعار ساده‌زیستی تاکیدی پایداری‌ها هماهنگی ندارد.

لوکس به‌خاطر قیمتش بود که ارزان حساب می‌کردند. اتفاقا لوکس هم نیست. نمی‌دانم تشریف بردید یا خیر؟ اسم آنجا لوکس است، ولی یک سالن عادی است.

در همان مجمع 3 سال و چند‌ماه گذشته پایداری، اعضایی انتخاب شدند که وقتی به سراغ آنها می‌رویم هم تاکید دارند دیگر عضو جبهه پایداری نیستند. به‌عنوان مثال حتی علی نادری، سردبیر سایت رجانیوز.

دلیلی دارد که ایشان «دیگر» عضو جبهه پایداری نیستند. ایشان درست گفتند، ولی به هر حال باید بیشتر توضیح می‌دادند. ایشان تا دو هفته گذشته عضو شورای مرکزی پایداری بودند. جایی که تشریف بردند درواقع مسئولیت و ماموریت جدیدی دارند که ایشان انصراف خود را بیان کردند. منتها وقتی نادری نتوانستند بیایند، اعضای علی‌البدل ما وارد شورای مرکزی می‌شوند. همچنین خوب است بگوییم یک‌بار دیگر اعضای شورای مرکزی را در سایت قرار دهند.

با این وصف کدام‌یک از اعضای علی‌البدل به شورای مرکزی اضافه شدند؟

سیدجواد ابطحی نماینده خمینی‌شهر، علی عبدی از فعالان دانشگاهی و مصطفی قاسمی‌پور که از همین جوانان فعال هستند، به‌عنوان عضو شورای مرکزی اضافه شدند.

امیرحسین قاضی‌زاده چطور؟ ایشان همچنان عضو پایداری هستند؟

قاضی‌زاده چون حزب دیگری تشکیل داده‌اند، طبق همین قانون احزاب، دیگر نمی‌توانند عضو شورای مرکزی ما باشند. در قانون احزاب بیان شده اگر کسی عضو موثر حزب دیگری باشد، نمی‌تواند در هر دو حزب، عضو شورای مرکزی باشد؛ با توجه به اینکه خیلی قانونگرا هستیم، به این دلیل قاضی‌زاده هم همکاری خود را قطع کرده‌اند.

در حال حاضر صفحه اول سایت رسمی پایداری، بازتاب اظهارنظرهایی از فواد ایزدی، نوباوه، رحیم پورازغدی، خلیلیان، رسایی و سیدمهدی هاشمی است، اینها عضو جبهه پایداری هستند؟

خیر، عضو شورای مرکزی ما نیستند.

اشاره داشتید افرادی که تشابه گفتمانی با پایداری دارند به‌اشتباه به این جبهه منتسب می‌شوند، چرا در این خصوص از سوی جبهه پایداری تکذیبیه یا اطلاع‌رسانی دقیقی صورت نمی‌گیرد؟ حتی بارها شاهد بوده‌ایم افراد مختلف عضویت خود در پایداری را تکذیب کرده‌اند، ولی پایداری واکنشی به‌طور کلی نداشته است.

بله، حق با شماست. جبهه پایداری در اساسنامه و مرام‌نامه خود اشاره کرده است، البته نقل به مضمون می‌کنم که هر کسی این مرام‌نامه، ارزش‌های انقلاب و گفتمان جبهه پایداری را قبول دارد عضو خود می‌دانیم. این یک موضوع عام و عمومی است. اما درباره شورای مرکزی تعداد مشخص است؛ طبق اساسنامه 17 نفر عضو اصلی و چند نفر علی‌البدل هستند. کسانی که به قول شما شبهه وارد می‌کنند به خود زحمت نمی‌دهند که جست‌و جو کنند، چون بعد از کنگره هر تشکلی تمام رسانه‌ها اسامی شورای مرکزی را می‌زنند و آن زمان هم اسامی اعضای شورای مرکزی پایداری منتشر شده بود. به‌عنوان مثال الان گاهی می‌گویند رسایی یا کوچک‌زاده عضو جبهه پایداری هستند. در حالی که اینها همان اوایل و شاید چند ماه بیشتر از فعالیت جبهه پایداری نگذشته بود، به دلایل موجهی از جمله اینکه هم رسانه‌ای بودند و هم جایی فعالیت داشتند که می‌گفتند نمی‌شود در چارچوب حزب باشیم از حزب جدا شدند و از این جهت در شورای مرکزی انتخاب‌شده سال 95 افراد جدیدی آمدند.

اشاره کردید در مرام‌نامه هم ذکر شده که هر کسی بنیان‌های انقلاب اسلامی را قبول داشته باشد عضو جبهه پایداری می‌دانید.

به صورت عام چنین است.

قبول دارید این بحث فراگیری است و کار تشکیلاتی و حزبی کردن به هرحال چارچوب مشخصی دارد؟

این سر جای خود محفوظ است. طبق قانون احزاب مصوب مجلس شورای اسلامی و اساسنامه که از طرف کمیسیون ماده 10 خانه احزاب مطرح شده، اتفاقا جبهه پایداری خود را با آن قانون جدید احزاب تطبیق داده است. آن در جای خود محفوظ است و ساختار تشکل، شورای مرکزی، بازرسان و... به‌عنوان ساختارهایی که باید وجود داشته باشند در جای خود محفوظ هستند. اما یک بحث عام هم داریم که هواداران و اعضای عمومی هستند و با این اعلام در را باز کرده‌ایم تا در کل کشور اگر کسی خواست عضو جبهه پایداری شود، بداند اگر انقلابی و ولایت‌مدار باشد و در جهت ارزش‌ها تلاش کند می‌تواند عضو جبهه پایداری شود.

به قانون‌گرایی اعضای جبهه پایداری اشاره داشتید. چرا در طول هشت سال فعالیت تنها یک مجمع عمومی از سوی پایداری برگزار شده است؟

در سال 95 بعد از صدور مجوز اولین کنگره و مجمع عمومی را برگزار کردیم. ما که خود را با قانون احزاب وفق دادیم انتخابات سه ساله شده است. امسال احتمالا تا آخر سال فرصت داریم کنگره بعدی را برگزار کنیم.

با این وصف هم چون مجمع قبلی مهر 95 بوده است، در حال حاضر از سه سالی که می‌فرمایید هم چندماهی گذشته است. به هرحال عرضم این است که حتی شهریور سال جاری هم از سوی کمیسیون ماده 10 احزاب تاکید شد جبهه پایداری وجاهت قانونی ندارد. این مساله تا چه اندازه رفع و رجوع شده است؟

این مساله مخصوص جبهه پایداری نیست و چند تشکل دیگر هم هستند. درواقع بحث شهرستان‌هاست که در یک‌سوم استان‌ها (با توجه به اینکه 31 استان داریم می‌شود حدود 11 استان) باید رسما با اجازه فرماندار احزاب انتخابات شورای مرکزی برگزار کنند. آن زمان ایرادی این‌چنینی وجود داشت که برطرف شد. الان استان‌ها و شهرستان‌های ما هم مطابق همین قانون احزاب هستند. فقط مجمع عمومی و کنگره خودمان می‌ماند که باید ظرف یکی دو ماه آینده تشکیل شود.

مرتضی آقاتهرانی، دبیرکل جبهه پایداری اخیرا به برگزاری همایش چهارهزار نفری جبهه پایداری تاکید کرد. منظورشان کدام همایش است؟ 40 سال پایداری که به مناسبت سالگرد پیروزی انقلاب برگزار شد؟

خیر، همایش گام دوم بود که سخنران‌های مختلفی بودند و حدود یک ماه پیش در قم این همایش برگزار شد. از همه استان‌ها هم حضور پیدا کردند. روز آخر هم خود علامه مصباح سخنرانی داشتند.

رویکرد انتخاباتی شما برای مجلس با توجه به گفته  دبیرکل جبهه که تاکید دارند در ائتلافی که داعیه پدرسالاری داشته باشد شرکت نخواهید کرد، به چه صورت است؟

جبهه پایداری یک مدل انتخاباتی تعریف کرده است. برآن اساس چهارسطح وحدت و تعامل را در نظر گرفته‌ایم. در همین راستا در چند ماه گذشته نیز گفت‌وگو، تعامل، جلسات دید و بازدید سیاسی با تشکل‌های مختلف داشته؛ هم با جامعه روحانیت، هم با احزاب مختلف و هم با شورای ائتلاف اصولگرایان که تشکیل شده است، جلساتی داشته‌ایم. ما یک‌سری معیار و شاخص داریم که هم استخراج و هم با احصاشده از فرمایشات حضرت آقا و حضرت امام(ره) است. بنابراین هیچ‌جای اختلافی روی آن نیست که ما این معیارها و شاخص‌ها را مبنا قرار دهیم که این خود فصل مشترکی می‌شود. بعد از این مبنا یعنی مبنای معیارها و شاخص‌ها که دیگر باندبازی و گروه‌بازی نباشد، بر اساس آن چهارسطحی که تعریف کردیم، همه افراد انقلابی و ارزشی تلاش می‌کنیم برای انتخابات یک لیست دهیم. این در صورتی است که روی ارزش‌هایی توافق کنیم که رهبری بیان کرده‌اند. اما اگر دیدیم یک یا چند تشکل‌ افرادی را قبول دارند یا ندارند، اینجا محل فاصله می‌شود. در این صورت در سطح دوم بیان شده که اگر تلاش ما برای یک لیست به نتیجه نرسید، البته هنوز تاکید روی یک لیست است ولی اگر احیانا به‌عنوان مثال سر دو تا سه نفر وحدت نظر نبود، می‌توان دو لیست با اشتراکات حداکثری داد؛ مثلا 26-25 نفر کاملا در لیست مشترک باشند و حالا ممکن است اختلاف‌نظر در مورد دو تا سه نفر باشد. این مدل هم مدل انتخاباتی جبهه پایداری است و البته تاکید کرده که سایر تشکل‌ها هم به اعضا و هواداران خود بگویند، چه حالت اول (لیست واحد با سایر اصولگرایان) و چه حالت دوم (لیست جدا) شد به صورت اخلاقی کسی، تشکیلاتی، اعضایی، کاندیدایی، نامزدی یا دیگر احزاب اصولگرا یکدیگر را تخریب نکنند.

منظور از بحث پدرسالاری چیست؟

تجربه نشان داده در مدل‌های انتخاباتی که در دوره‌های قبل بوده معمولا چند نفر اول همدیگر را پیدا می‌کنند. بدون اینکه همه را دعوت کنند و دعوت فراگیر باشد، چند نفر خودشان جمع می‌شوند و بر اساس سلایق خود عده‌ای را دعوت می‌کنند و عده‌ای را دعوت نمی‌کنند و می‌گویند وحدت. یا موقعی که زمان تنظیم لیست از بین نامزدهاست عده‌ای را به دلایل و بدون توجه به معیارها وارد لیست می‌کنند یا کنار می‌گذارند. وقتی انتخاب یا عدم انتخاب‌ها مبتنی‌بر معیار نباشد حالت قیمومیت و پدرسالاری است. اینها یادآوری و تذکر است برای اینکه نه خودمان و نه دیگران برای امر به این مهمی یعنی امر انتخابات که سرنوشت کشور به آن مربوط می‌شود، خدایی ناکرده محدود و بسته عمل نکنیم.

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰