به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، همه مردم حق اعتراض دارند. مردم حق دارند نسبت به وضع موجود اعتراض کنند، فرقی نمیکند از کدام طبقه اجتماعی هستند؛ از سرمایهداران تا مردم کمبرخوردار حق دارند نسبت به مطالباتشان دغدغهمند باشند و در صورت لزوم اعتراض هم کنند. هیچکس هم حق ندارد مانع اعتراضهای مردمی شود. دست به نقدترین مثال هم میتواند همین ماجرای گرانشدن ناگهانی نرخ بنزین باشد. مردم بسیاری از این تصمیم ناگهانی دولت علیرغم اینکه پیش از این قول عدم افزایش قیمت را داده بودند، متعجب و ناراحت شدند.
عدهای نان شبشان وابسته به همین نوسان بود و عدهای دیگر هم به طرق مختلف نگران افزایش قیمت سایر احتیاجات به موازات افزایش نرخ بنزین بودند و هر دو گروه هم حق داشتند و برای آن هم به حد وسع و متناسب با امکانی که داشتند، دست به اعتراض زدند. از فعالیتهای مجازی و پست و استوری و متن تا اعتراض خیابانی و شعار و کاغذنوشتهها و ... . البته حساب این ماجرا جدا از اغتشاش و تخریب اموال عمومی این مسائل است که توضیح بیشتری لازم ندارد. با این وصف و با اعتقاد به اصل اعتراض و عمومی بودن آن گاهی بعضی واکنشها پذیرفتنی نیست. مثلا اینکه حکومت آمریکا حرف از عدالت و انسانیت بزند و از آن دفاع کند، هیتلر به نسلکشی نقد کند، قذافی نافی دیکتاتوری و مدافع دموکراسی باشد و عربستان و خیلی دیگر از کشورها دم از حقوق بشر بزنند و .... کمی نامانوس به نظر میرسد و واقعا پذیرفتنی نیست.
پیرو همین ماجرا ما هم داریم افراد و جریاناتی که روی مبل چند صدمیلیونی مینشینند یا کنار پنجره برج چندمیلیاردیشان میایستند و با تلفن همراه چند دهمیلیونیشان محتوای مجازی تولید میکنند و ضمن نگرانی از تاخیر دریافت دستمزدهای میلیاردیشان ناقد وضع موجود به نفع افراد کمبرخوردار هستند، واکنشی که الحق والانصاف به آنها نمیآید! پاسخ به این سوال که چرا به این افراد نمیآید که مدافع حقوق طبقه ضعیف باشند هم خیلی سخت نیست، چرا که وقتی افراد در جایگاههای مختلف و در جریان سرمایهداری بخشی از علل ایجاد وضع موجود هستند نمیتوانند در عین حال منتقد آن هم باشند و نسبت به آن طغیان کنند.
باز هم پای سلبریتیها در میان است
بعد از گرانشدن نرخ بنزین و اعتراض به حق طبقات مختلف اجتماعی به این تصمیم ناگهانی دولت، در کنار اعتراض مردم خصوصا طبقه فرودست برخی چهرههای شاخص و شناختهشده ازجمله فوتبالیستها و بازیگران و ... هم واکنشهایی به این مساله داشتند؛ واکنشهایی که همگی انتقاد به وضع موجود بود. برای مثال سیدحسین حسینی، دروازهبان جوان تیم فوتبال استقلال در یک استوری اینستاگرامی با انتقاد از وضع موجود جوانی خود را سوخته دانست و نگران آینده فرزند خود شد. این درحالی است که براساس اطلاعات موجود علی خطیر، معاون سابق باشگاه استقلال خبر از قرارداد 6 میلیارد تومانی این بازیکن 27ساله با تیم استقلال داده بود.
در یک استوری دیگر ووریا غفوری هم به گرانی بنزین واکنش نشان داد که ارقام عجیب و غریب 9 میلیارد تومانی و ... در رسانهها در ارتباط با قرارداد این بازیکن با تیم استقلال به چشم میخورد. علی کریمی، مهرداد میناوند، مهراب قاسمخانی، پرستو صالحی و ... همه سلبریتیهایی هستند که به طرق مختلف نسبت به گرانی بنزین و سیاستهای دولتی انتقاد کردهاند. ولی در نگاه اول و با توجه به آنچه در مقدمه هم گفتیم، اعتراض یک حق عمومی است و هرکسی از هر طبقهای میتواند اما واقعا حمایت از طبقه فرودست و کمبرخوردار آن هم توسط طبقهای که درآمدهای نجومی و میلیاردی ماهانه و سالانه دارد، حمایت صادقانه و پذیرفتهشدهای است؟ کمی بیشتر برای این ماجرا مینویسم.
از انتخابات تا گرانی بنزین
تا به حال شده مثلا بعد از اخراج کارگران، مثالش همین هپکوی اراک، کارگران هفتتپه، کارگران کنتورسازی قزوین و ... دیده یا شنیده باشید که فلان سلبریتی واکنشی نشان داده باشد؟ یا مثلا شده در ارتباط با رشد مدارس پولی و تبعیض آموزشی و چپاولگری موسسات کمکآموزشی و کنکوری و ... محتوای انتقادی توسط سلبریتیها تولید شده باشد؟ یا شده دیده باشید همین اسامی که بالاتر نوشتیم درباره تبعیض در سلامت و کیفیت پایین درمان در مناطق محروم و .... چیزی گفته باشند و واکنشی نشان داده باشند؟ نه طبیعتا دیده نشده است، چرا طبیعتا چون با هیچکدام از اینها سروکاری ندارند و نفع شخصی آنها را به مخاطره نمیاندازد. درمقابل ولی بارها دیدهایم که در ایام نزدیک به انتخابات و حمایت از نامزدهای انتخاباتی با گرایشهای خاص سروکله سلبریتیها پیدا شده است. یا مثلا اگر مسالهای امنیتی و ... ایجاد شده باشد ناگهان سروصدایشان به آسمان میرود، واقعا چرا؟ اینجا البته خوب است در ارتباط با کنشهای انساندوستانه سلبریتیها هم بنویسیم، از عکسبرداری از کودکان مناطق محروم، پول گرفتن از مردم برای کمک به زلزلهزدگان کرمانشاه، تجربههای تلخی که نتیجه مطلوبی نداشت و بیشتر این را نمایان کرد که حمایت از فرودستان اصلا به سرمایهداران نمیآید.
پول طبقه برخوردار نباید از مسیر تحقیر طبقه ضعیف به دست آمده باشد
با علم به این مساله که اصل اعتراض محترم است اما اعتراض برخی به نابرابریها فانتزی به نظر میرسد، گفتوگویی با سیدمجید حسینی، عضو هیاتعلمی دانشگاه تهران داشتیم تا بهتر و بیشتر به نقد این مساله بپردازیم. حسینی ابتدا با بیان این مطلب که در تشریح وضع موجود ما باید به دو نکته توجه کنیم، گفت: «اولا اینکه هرکسی حق دفاع و حمایت از طبقه محروم را دارد. به سبک زندگی او هم ربطی ندارد و میتواند سبک زندگی خوبی داشته باشد و پولدار هم باشد اما مهم این است که پولی که درمیآورد و کاری که میکند در همدستی با تحقیر و تضعیف طبقه جنوب و کمبرخوردار نباشد. یعنی این فرد خود کاری میکند که اختلافطبقاتی زیاد میشود، مثلا مدرسه غیرانتفاعی میسازد، در سینما پولشویی میکند و تبعیض را افزایش میدهد و بعد میگوید اینهایی که ما باعث شدیم فقیر شوند حق دارند و باید از آنها حمایت کنیم. بهعنوان طبقه بالا شما حتما حق دارید از طبقه پایین و فرودست حمایت کنید اما مهم این است که مشخص شود چگونه جزء طبقه بالا شدهاید. اگر شما از مسیر رانت و نابرابری و تبعیض و سلبریتیسم و مصرفگرایی به ثروتی رسیدید و از همین راه هم از طبقه محروم حمایت کردید باید بگویم خودتان عامل فقر هستید. شما باعث تولید فقر هستید و بعد میگویید فقرا حق دارند. مساله اول این است که کسی که خودش در تولید نابرابری موثر است، حق ندارد بگوید فقرا دچار مشکل شدند.»
عامل ایجاد فقر نمیتواند از فقرا دفاع کند
حسینی در ادامه به حق اعتراض و حمایت طبقات بالایی که در ایجاد نابرابری اثرگذار نیستند، اشاره کرد و گفت: «در مقابل اما کسی هم هست که از طبقات بالاست ولی در تولید نابرابری موثر نیست و برای حذف نابرابری کار میکند و این فرد حق دارد از طبقه پایین حمایت کند، هرچند سبک زندگیاش سبک زندگی طبقات بالا باشد. اما مساله ما با گروهی است که در نابرابری موجود و تولید فقر دخیل هستند و در عین حال از طبقات محروم هم میخواهند حمایت کنند. برای مثال مدیر دولتی که از دولت ایران 100 میلیون تومان حقوق میگیرد، خب این فرد وقتی این مقدار از دولتی پول میگیرد که حق بچههای بلوچستان را نمیدهد، خود عامل ایجاد فقر و شکاف است یا مثلا پزشکی که 400میلیون تومان پرکیس میگیرد و تولید فقر میکند نمیتواند بگوید حق با فقیر است، چراکه خودش این فقر را ساخته است. یا مثال دیگر، آن کسی که سلبریتی است و از محل مصرفگرایی و رویای مصرف و... در جامعه درحال درآمدزایی است، نمیتواند بگوید این بیچارههایی که تحتتاثیر رویای مصرف فقیر شدهاند حق دارند، چراکه خود این فرد فقر را تولید کرده و در آن نقش داشته است.»
مساله سلبریتی عدالت نیست بلکه آزادی فردی است
این عضو هیاتعلمی دانشگاه تهران در پاسخ به این سوال که آیا جامعه به دلسوزیها و حمایتهای این طبقه همچون سلبریتیها و... واکنش مثبتی نشان خواهد داد یا خیر، گفت: «ما در یک جامعه منسجم زندگی نمیکنیم. چون این افراد برای طبقه متوسط مهم هستند کنشهای آنها را هم میپذیرند. اما طبقه فرودست که در حال لهشدن است معلوم است که نمیپذیرد. یک سوال مهم از این افراد این است که آن لحظهای که این افراد یعنی طبقات فرودست و ضعیف جامعه کارشان را از دست دادند و زمینگیر شدند، چرا سلبریتیها هیچچیز نگفتند اما حالا که به مسائل امنیتی رسیده یاد اینها افتادند؟ این یعنی تا مساله آزادی نباشد شما پای کار طبقه فرودست نمیآیید. درحال حاضر هم سلبریتیها برای این ورود کردهاند که مسالهشان آزادی است نه عدالت، چرا؟ چون که میبیند فضا امنیتی شده و او ناراحت است و این ناراحتی هم برای خودش است و او مدافع آزادی شخصی است.
اگر شما طرفدار طبقه پایین جامعه هستید چرا وقتی آنها بیکار شدند، وقتی خصوصیسازی شد و چندهزار کارگر توسط سرمایهداری اخراج شدند، لحظهای که مدارس پولی همهگیر شدند، لحظهای که در کنکور همه پشت کنکور باختند و... چیزی نگفتید و فقط لحظهای که دستگیر شدند، صدایتان را بلند کردید؟ این یعنی مساله اینها عدالت نیست و فقط آزادی است. مساله اینها آزادی فردی، آزادی اقتصادی، لیبرالیسم و طبقات بالاست. موضع گرفتند چون این مساله موجود مساله آنهاست نه مساله توده. این افراد خود در ایجاد وضع موجود مقصرند و داعیه عدالتخواهی ندارند و به دنبال آزادی هستند.»
* نویسنده: ابوالقاسم رحمانی، دبیرگروه جامعه