به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، پیروزی در جنگ جهانی دوم با کمترین هزینه، آمریکا را مهیای دخالت در سایر نقاط دنیا کرد. این کشور از آن زمان تا امروز بارها و بارها در امور داخلی کشورهای دیگر دخالت کرده و حتی در چندین کشور عامل اصلی کودتا بوده است. تاکنون آمریکا تقریبا در بیش از 50 کشور دخالت مستقیم داشته است. واشنگتن از روشهای گوناگون از جمله کودتا، ترور سیاسی، کمک مالی به اپوزیسیون، ارعاب، تطمیع و حتی تبلیغات به دنبال سرنگونی دولتها بوده است. در این گزارش به برخی دخالتهای آمریکا در امور داخلی کشورها اشاره شده است.
ایران 1953
حمایتهای آیتالله کاشانی از ملیگرایان به رهبری دکتر محمد مصدق منجر به تلاشهای استقلالخواهانه و درنهایت ملی شدن صنعت نفت ایران شد. این اقدام منافع انگلیس را در ایران به خطر انداخت و این کشور تلاش کرد به همراه آمریکا، دولت وقت را سرنگون کند. دستگاه اطلاعاتی انگلیس با مدیریت میدانی سازمان سیا دست به مجموعه اقدامات بیثباتساز علیه دولت مصدق زد. سازمان سیا با تزریق پول به روزنامهها و نشریات داخلی، کمپین رسانهای قدرتمندی را علیه مصدق سازماندهی کرد و با پرداخت رشوه به اعضای مجلس، ارتشیها و نیز نیروهای موجود در دولت، زمینه را برای انجام کودتا در ایران فراهم کرد. رهبری این عملیات برعهده «کرمیت روزولت» گذاشته شد. انگلیسیها از طریق یک رابط به شاه اطلاع دادند که آمریکا و بریتانیا قصد کودتا دارند و وحشتی از این کار ندارند. اما باید شاه با روزولت ملاقات کند. این ملاقات شبانه در یک اتومبیل انجام شد و عملیات در غروب ۲۴ مرداد ۱۳۳۲ با حضور گروهی از افسران سیا در ویلای امنی در تهران طرحریزی شد. بر پایهگزارش دونالد ویلبر، کارشناس سیا در ایران برای اطمینان شاه از حمایت آمریکا و بریتانیا از کودتا قرار بود رادیوی فارسی بیبیسی جمله «الان نیمهشب است» را به «الان دقیقا نیمه شب است» تغییر دهد. ساعات اولیه صبح ۲۸ مرداد، عوامل کودتا با پیگیری و خرج کردن مبلغ زیادی پول نیروهایی از اوباش را به خیابانها آوردند و شعار «جاوید شاه» را سر دادند. نظامیانی هم که با دریافت پول به شرکت در کودتا رضایت داده بودند، با جمعیت همراه شدند. سازمان سیا بهتازگی اسنادی را منتشر کرده که نشان میدهد آنها دخالت مستقیم در کودتا داشته و قصد داشتند در صورتی که کودتا علیه دولت دکتر محمد مصدق شکست بخورد، در ایران یک جنگ چریکی دامنهدار راه بیندازند.
گواتمالا 1954
انگیزه اصلی کودتای گواتمالا، سود اقتصادی دولتمردان آمریکا در زمینه تجارت موز بود. تصویب یک قانون برای واگذاری زمینهایی که در آن کشت صورت نمیگیرد به مردم، باعث نگرانی «شرکت میوهجات یونایتد» شد که زمینهای زیاد بدون کشتی را برای عدم شکلگیری رقیب در اختیار داشت. روسای شرکت که ارتباط نزدیکی با برادران فاستر داشتند- که یکی وزیر امور خارجه آمریکا و دیگری رئیس سازمان سیا بود- توانستند دولت آمریکا را مجاب به کودتا در گواتمالا کنند. وزارت خارجه آمریکا و سازمان سیا اقدام به آموزش مزدوران، بمبگذاری در مناطق مختلف کشور و نیز پخش شایعات کردند. درنهایت دولت گواتمالا با ایجاد رعب و وحشت درباره احتمال حمله نظامی مستقیم آمریکا ساقط شد.
کنگو 1960
سال 1960 و با مبارزات انقلابی به رهبری پاتریس لومومبا کنگو به استقلال رسید. در نخستین انتخابات پارلمانی این کشور حزب لومومبا به پیروزی رسید و وی نخستوزیر شد. مشکلات لومومبا زمانی آغاز شد که او قصد داشت جلوی دستاندازی آمریکا و بلژیک را به استان ثروتمند کاتانگا بگیرد. این استان معادن بسیار غنی اورانیوم داشت و منبع مهمی برای تامین نیازهای اتمی آمریکا بود. آمریکا برای حفظ این معادن، با حمایت از موسی چومبه رقیب سیاسی لومومبا موفق شد حکومت وی را متزلزل کند. درخواست کمک نظامی لومومبا از شوروی برای مقابله با نیروهای چومبه موجب شد آمریکا مستقیما علیه او کودتا کند. لومومبا پس از دستگیری در اسید حل شد.
کوبا 1961
تشکیل حکومتی انقلابی در کوبا آن هم درست کنار گوش آمریکا چیزی نبود که برای مقامات آمریکایی قابل تحمل باشد. باز باید دو ستون کودتاگر آمریکا (وزارت خارجه و سازمان سیا) وارد کار میشدند. در ۱۹۶۰ طرح کودتا علیه دولت انقلابی کوبا توسط سیا تهیه شد. پس از تصویب این طرح انتخاب و آموزش 1500 نفر از افرادی که پس از انقلاب از کوبا گریخته بودند، آغاز شد. این افراد در سال 1961 و از راه دریا به خلیج خوکها حمله کردند تا بتوانند به سمت هاوانا پایتخت پیشروی کنند اما به دلیل لو رفتن عملیات از ارتش کوبا شکست خوردند.
عراق 1963
نظامیان ملیگرای عراقی در سال 1958 موفق به سرنگونی حکومت پادشاهی این کشور و نخستوزیر غربگرای آن یعنی نوری سعید شدند. به دنبال این انقلاب عبدالکریم قاسم، رئیس ستاد مشترک ارتش پادشاهی- که پادشاه را برکنار کرده بود- توانست قدرت را در دست بگیرد. قدرتگیری او موجب خشنودی شوروی بهعنوان قطب چپگرایان و همچنین مصر قطب ملیگرایان عرب شد. قاسم در سال 1959 از پیمان نظامی سنتو- که آمریکا آن را ایجاد کرده بود- خارج شد. آمریکا برای مقابله با این وضعیت دست به کار شد و با ارتباطگیری با جناحهای مخالف قاسم موفق شد علیه او دست به کودتا بزند. به دنبال این کودتا عبدالرحمن عارف قدرت را در دست گرفت.
برزیل 1964
ژائو گولارت، رئیسجمهور منتخب برزیل ۳۱ مارس ۱۹۶۴ با یک کودتای نظامی هدایتشده توسط آمریکا سرنگون شد. آمریکا این کودتا را برای جلوگیری از قدرتگیری چپها در برزیل انجام داد تا ضمن کوتاه کردن دست شوروی از این کشور سیاست حیاط خلوت خود در آمریکای لاتین را نیز پیش ببرد. نتیجه کودتای آمریکایی علیه گولارت ایجاد «خونتا»ی نظامی در برزیل بود. خونتا واژهای اسپانیایی به معنای شورای حکومتی است که در برخی موارد به شورایی حکومتی ایجادشده توسط نظامیان اطلاق میشود. برزیل به دنبال کودتای سال 1964 ، 21 سال یعنی تا سال ۱۹۸۵ تحت حکومت خونتای نظامی قرار گرفت.
اندونزی 1965
تلاش «احمد سوکارنو»، رهبر جنبش استقلال اندونزی برای ایجاد جبهه ضد غربی باعث شد آمریکا کودتای سرنگونی سوکارنو از ریاستجمهوری را طراحی کند. اکتبر ۱۹۶۵، افسران گارد ریاستجمهوری از بیم کودتا، 6 افسر وابسته به آمریکا را بعد از دستگیری کشتند، با وجود این کودتا توسط افسر دیگری به اجرا درآمد. او با اشغال پایگاه هوایی تحت کنترل طرفداران سوکارنو، آنها را شکست داد. پس از این اتفاق جایگاه سیاسی سوکارنو تضعیف شد و اندونزی دو سال دچار بیثباتی سیاسی بود. در سال 1967 سوکارنو با فشارهای آمریکا و نظامیان وابسته به آن برکنار شد و سه سال بعد نیز فوت کرد.
غنا 1969
«قوام نکرومه» که در آخرین دهههای استعمار بریتانیا بر غنا در دهه 1950 تا 1960 نخستوزیر این کشور بود، با کسب استقلال از بریتانیا، نخستین رئیسجمهور غنا شد. این چهره ضد امپریالیستی در سال 1965 کتاب «استعمارنو: آخرین مرحله از امپریالیسم» را نوشت ولی چهارسال بعد و در سال 1969 طی یک کودتای مشترک انگلیسی-آمریکایی سرنگون شد. دولت آمریکا تا مدتها دخالت خود در این کودتا را تکذیب میکرد اما سالها بعد، یکی از روزنامههای انگلیس افشا کرد که 40 نفر از افسران سیا اقدام به توزیع اسلحه در میان مخالفان نکرومه کردند. این افراد بعد از موفقیت کودتا نیز توسط دولت آمریکا مورد تقدیر قرار گرفتهاند.
بولیوی 1971
بولیوی در مرکز آمریکای لاتین واقع شده است؛ قارهای که آمریکا خود را قیم اصلی آن میداند. در سال 1971 در بولیوی، کودتای «هوگو بانسر» علیه «خوان خوسه تورس» رئیسجمهور قانونی بولیوی رقم خورد. بعدها یادداشتهایی از نشست کمیته 40 -که شاخه اجرایی انجام کودتا تحت رهبری هنری کیسینجر مشاور امنیت ملی آمریکا و مسئول نظارت بر عملیاتهای مخفی بودند- منتشر شد. در این یادداشتها آمده بود که نیکسون رئیسجمهور وقت آمریکا و کیسینجر در پشت پرده کودتا علیه دولت قانونی بولیوی بودهاند و به کودتاچیان کمک مالی کردهاند.
شیلی 1973
دولت آمریکا تیمی از اعضای سیا و وزارت خارجه را برای دخالت در انتخابات سال 1964 شیلی به این کشور فرستاد. این گروه با انجام اقدامات رسانهای و جنگ روانی باعث شکست «سالوادور آلنده» سیاستمدار چپگرای شیلیایی از «ادواردو فری» شدند. آلنده در سال 1970 با وجود تمام تلاشهای آمریکا در انتخابات پیروز شد و به مقام ریاستجمهوری دست یافت. این پیروزی باعث شد آمریکا زمین بازی را از جنگ روانی به جنگ میدانی تغییر دهد. در این مرحله ژنرال پینوشه با کودتا علیه آلنده و حمله به ساختمانهای دولتی با کشتن رئیسجمهور قدرت را در شیلی در دست گرفت. پس از این کودتا 30 هزار نفر اعدام شده و بیش از 100 هزار نفر بازداشت شدند.
اوروگوئه 1973
اروگوئه یکی دیگر از کشورهای آمریکای لاتین است که طعم کودتاهای آمریکا را چشیده، البته با عاملیت رئیسجمهور مستقرش. در سال 1973 «خوآن ماریا بوردابری»، رئیسجمهور اروگوئه با انجام کودتایی علیه قانون اساسی و نهادهای سیاسی کشورش باعث تعطیل شدن کنگره، سانسور مطبوعات و غیرفعال شدن اتحادیهها و گروههای سیاسی شد. او سه سال بعد از کودتا با افزایش درگیریهای سیاسی مواجه شد و سقوط کرد اما رژیم نظامیای که در اروگوئه پایهگذاری کرده بود تا سال 1985 قدرت را در مونتهویدئو در دست داشت.
آرژانتین 1976
24مارس۱۹۷۶ نظامیان آرژانتین بر ضددولت انتخابی این کشور کودتا کردند. در جریان این کودتا «ایزابل مارتینز پرون»، رئیسجمهور محبوب آرژانتین از کار برکنار شد و نظامیان قدرت را در بوئنوسآیرس در دست گرفتند. بر اساس اسنادی که در سال 2003 در آمریکا منتشر شدند، در اکتبر 1976 بلافاصله پس از انجام کودتا بین «هنری کیسینجر» و «گوزیتی» وزرای خارجه وقت آمریکا و آرژانتین گفتوگوهای صورت گرفته که در آن کیسینجر از دولت کودتا حمایت کرده و بر جنگ ناعادلانهای که در آن 30هزار نفر که اکثر آنها جوان بودهاند، کشته شده و 400 کودک نیز به سرقت رفتند، صحه گذاشته است.
پاکستان 1977
پاکستان در دهه 70 یکی از کشورهای حاضر در کمربند بهداشتی علیه کمونیسم بود. این کشور به همراه ایران و ترکیه در پیمان سنتو وظیفه داشتند در مقابل نفوذ شوروی مقاومت کنند و مانع از تسری کمونیسم به دیگر مناطق شوند. مقارن با حکومت متحدان شوروی در افغانستان، «ذوالفقار علی بوتو»، نخستوزیر پاکستان در مذاکرات مخفیانه تصمیم گرفت به شوروی اجازه دسترسی به بنادرش را بدهد. با این اتفاق روسها میتوانستند به آرزوی دیرینه خود دست پیدا کنند و به آبهای گرم برسند و از انزوای زمینی خارج شوند. همین مساله موجب شد آمریکا به کمک ژنرال ضیاءالحق علیه بوتو کودتا کند. بوتو یکسال بعد به اتهام ثابت نشده قتل اعدام شد.
ترکیه 1980
ترکیه سد جنوبی سازمان ناتو در مقابل نفوذ شوروی بود. این کشور در ساختار ناتو بهنوعی وظیفه دفاع از اروپا را برعهده داشت. رشد تمایلات چپگرایانه در جامعه ترکیه و بهخصوص در میان جداییطلبان کُرد باعث شد آمریکا از روی نگرانی کودتایی دیگر را در ترکیه تدارک ببیند. در سال 1980 ارتش ترکیه در کودتایی موفق شد «سلیمان دمیرل»، نخستوزیر این کشور را برکنار کند. پس از این کودتا چپگرایان، اسلامگرایان و کردها مورد حملات شدید ارتش قرار گرفتند. در ۲۱۰ هزار دادگاهی که پس از کودتا برگزار شد برای هفت هزار نفر از متهمان درخواست اعدام شد و 16 هزار نفر نیز از حقوق شهروندی محروم شدند.
چاد 1980
«حسین حبری»، وزیر دفاع چاد در سال 1980 به تحریک فرانسه و طبق طراحی آمریکا در این کشور دست به کودتا زد. ماموریت اصلی وی مقابله با معمر قذافی همسایه شمالی چاد بود. وی چندسال پس از کودتا به لیبی حمله کرد. این حمله به دلیل بافت قومی-مذهبی چاد به گسستی عمیق در جامعه این کشور انجامید که تاکنون نیز باقی است. بنابر برخی گزارشها آمریکا برای به قدرت رساندن حبری بیش از 10 میلیارد دلار هزینه کرده است. در دوره حکومت حبری 40 هزار نفر از مردم چاد به دست وی به قتل رسیدند و بیش از 200 هزار نفر نیز مورد شکنجه قرار گرفتند.
گرانادا 1983
گرانادا که در سال 1974 از بریتانیا مستقل شده بود، در سال 1979 به دست انقلابیون چپگرا افتاد. این کشور که در 100 مایلی شمال ونزوئلا و در نزدیکی آمریکا واقع شده است، در آن زمان 91 هزار نفر جمعیت داشت. با وجود کوچکی این کشور تبدیل شدن آن به پایگاه چپگرایان و طرفداران شوروی باعث شد آمریکا در سال 1983 به بهانه دفاع از دانشجویان آمریکایی حاضر در این کشور به گرانادا حمله کند. علیرغم قدرت زیاد ارتش آمریکا و نزدیکی گرانادا به این کشور، آمریکا پس از چند هفته نبرد سخت توانست بر این کشور چند ده هزار نفری فائق شود. در این نبرد در مقابل 7600 سرباز آمریکایی تنها 1500 سرباز گرانادایی وجود داشت.
پاناما 1989
جورج بوش پدر در سال 1989 دستور تهاجم ارتش آمریکا به کشور پاناما در آمریکای مرکزی را صادر کرد. او قصد خود را از این حمله دفاع از آمریکاییهای ساکن پاناما، مبارزه با مواد مخدر و همچنین دفاع از حقوق بشر و دموکراسی اعلام کرد. در پی این حمله «مانوئل نوریگا»، رئیسجمهور پاماناما دستگیر و به زندانی در آمریکا منتقل شد. همچنین چهارهزار نفر از غیرنظامیان پانامایی در طول نبردها کشته شدند. آمریکا پس از پیروزی در تهاجم به این کشور ضمن انحلال ارتش کنترل کامل کانال پاناما را در دست گرفت.
السالوادور 1979
جنگ داخلی السالوادور در سال 1979 آغاز شد. در این سال مردم السالوادور علیه حکومت مورد حمایت غرب قیام کردند که بهشدت با سرکوب دولت مواجه شدند. در این جنگ 75هزار نفر از مردم کشته و هزاران نفر دیگر ناپدید شدند. گزارش کمیته حقیقتیاب سازمان ملل نشان میدهد 95درصد از کشتهشدگان توسط دولت و تنها 5درصد توسط شبهنظامیان کشته شدند. نیروهای نظامی حکومت که مسئول کشته شدن دهها هزار نفر از مردم بودند توسط سازمان سیا آموزشدیده و تحت هدایت افسران آن اقدام به کشتار مردم کردند.
هائیتی 1991
بخش زیادی از جمعیت هائیتی را بردگانی تشکیل میدهند که از سوی قدرتهای اروپایی از آفریقا به این کشور آورده شدهاند. این بردگان نخستین بار در زمان ناپلئون با قیام علیه استعمار فرانسه موفق به ایجاد ملت هائیتی شدند اما قدرتگیری ایالات متحده در آمریکا باعث شد این کشور مورد طمع این همسایه قدرتمند قرار بگیرد. مردم هائیتی پس از سالها تلاش موفق شدند در سال 1991 طی یک انتخابات حکومتی دموکراتیک را تحت رهبری «جین برتراند آرستید» سر کار بیاورند. اما این حکومت مردمی تنها هشت ماه عمر داشت و پس از آن در یک کودتای مورد حمایت آمریکا ساقط شد. آرستید در سال 2000 توانست مجددا به قدرت بازگردد اما آمریکا بار دیگر علیه او کودتا کرد.
ونزوئلا 2002
جورج بوش پسر در 2002 دستور انجام کودتا در ونزوئلا را صادر کرد. هدف از این کودتا ساقط کردن دولت چپگرای «هوگو چاوز»، رئیسجمهور این کشور بود. علیرغم پیروزی نظامیان طرفدار غرب مردم ونزوئلا در حمایت از رئیسجمهور قانونی کشورشان دست به اعتصاب و اعتراضات سراسری زدند و 19 کشور آمریکای لاتین نیز دخالت آمریکا در امورد داخلی کاراکاس را محکوم کردند. با افزایش فشارهای مردمی و بینالمللی تنها دوماه پس از کودتا، طرفداران آمریکا شکست خوردند و هوگو چاوز بار دیگر به قدرت بازگشت.
گرجستان 2003
پس از برگزاری انتخابات پارلمانی سال 2003 در گرجستان این کشور صحنه اعتراضات خیابانی شد. طرفداران غرب به رهبری «ساکاشویلی» دولت «شواردنازده» را به تقلب در آرا متهم کردند و خواستار برکناری وی شدند. درنهایت با اردوکشی خیابانی، یارگیری مخالفان از میان نظامیان و همچنین حرکت تظاهراتکنندگان به سمت محل سکونت شواردنادزه وی با کنارهگیری از سمتش موافقت کرد. بعدها یکی از نمایندگان پارلمان گرجستان گفت که بخشی از نیازهای مالی اعتراضات مردم که به «انقلاب گل سرخ» شهره شد، توسط نهادها و سازمانهای غیردولتی مرتبط با سرمایهدار آمریکایی جورج سوروس تامین میشد.
اوکراین 2005
برای آمریکا، استفاده از الگوی انقلابهای رنگی، ابزار کارآمد و کمخطرتری نسبت به کودتا در برخی کشورها بود. پس از انتخابات ریاستجمهوری سال 2004 اوکراین و پیروزی «ویکتور یانکوویچ» این کشور صحنه ناآرامیهای مدنی شد. «یوشچنکو» رقیب غربگرای وی از طرفدارانش خواست تا به خیابانها بیایند. مخالفان، یانکوییچ را به تقلب و همچنین تلاش برای مسموم کردن و ترور یوشچنکو متهم میکردند. اردوکشیهای خیابانی که از نوامبر ۲۰۰۴ در این کشور آغاز شده بود تا ژانویه ۲۰۰۵ ادامه داشت. پارلمان اوکراین پس از افزایش فشارهای داخلی و خارجی درنهایت نتیجه انتخابات را ملغی اعلام کرد.
قرقیزستان 2005
«انقلابهای رنگی اینجا متوقف میشوند.» این جملات را عسگر آقایف دهم دسامبر 2004 در کنفرانسی در بیشکک بر زبان آورد. انتخابات با پیروزی چشمگیر طرفداران عسگر آقایف، رئیسجمهور این کشور همراه شد. فضاسازی رسانههای غربی، اعتراضات خیابانی را به دنبال داشت. بعدها نیویورکتایمز نوشت نمایندگانی از انگلیس، هلند و نروژ هم در آموزش مخالفان نقش داشتند. در آن زمان سرانه کمکهای خارجی دریافتی قرقیزستان در میان کشورهای تازهاستقلالیافته از همه بالاتر بود و بیشتر این پول از سوی آمریکا و تحت «قانون حمایت از آزادی» مصوبه 1992 کنگره برای کمک به دوران گذار اقمار سابق شوروی پرداخت شد. معترضان در نهایت با حمله به ساختمانهای دولتی و فرار آقایف از کشور دولت را سرنگون کردند.
* نویسنده: سیدمهدی طالبی، روزنامهنگار