به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، در آستانه نیمه آبانماه موعد گام چهارم ایران در مسیر کاهش تعهدات هستهای، همچنان چالشهای ایران با غرب رو به افزایش است و در مقابل گفتوگوهایی که میان ایران و اروپا شکل گرفته بود به نتیجه دلخواهی برای طرفین نرسیده و در ایران حتی آنهایی که امیدهای بیشتری به اروپاییها و همکاری احتمالی آنها داشتند، امروز ساکتتر از گذشته کناری نشستهاند و نظارهگر میدان هستند. در این میان چند نکته کلیدی وجود دارد که این روزها بیشتر از هر زمان دیگری باید به آنها توجه کرد.
اقدام راهبردی در مقابل صبر راهبردی
باید دوباره به این سوال پاسخ داد که ایران چرا و با چه هدفی در این مسیر گام گذاشت؟ مواجهه با برجام و عقبگرد از آن، هرچند با دیدگاه اصلی حاکم بر دستگاه سیاست خارجی دولت دوازدهم در تعارض باشد، اما امروز عملیاتیشده و از آنجایی که دقیقا متفاوت از آن مسیری است که در این 6 سال از سوی دولت حسن روحانی در پیش گرفته شده، دارای ماهیت و هدفی مهم و استراتژیک است. بینتیجه بودن تعامل گسترده با غرب، چه آمریکا و چه کشورهای اروپایی که برجام نمونه تکاملیافته و حداکثری آن است، کلیت کشور چه حاکمیت و چه افکارعمومی را بهجایی رساند که از مسیر رفته هرچند با سرعت بسیار کم، برگشته و از سطوح همکاری در توافق کاسته شود. علاوهبر اینکه این تصمیم هستهای، چندیبعد با اقدامات مقابلهای دیگری مانند برخی تصمیمات اقتصادی و امنیتی نیز همراه شد.
اولین هدف در این مسیر (البته از دید یک خبرنگار سیاسی) هزینهمند کردن ایجاد و توسعه فشارهای سیاسی- اقتصادی و حتی امنیتی علیه ایران در جریان خروج آمریکا از توافق هستهای و افزایش تحریمها بود که شاید بتوان گفت درصورت فرض این هدف بهعنوان علت اصلی اقدام، تا حدود قابلتوجهی این هدف محقق شده است، به این معنا که گامهای آمریکا برای فشار به ایران که هرروز با اقداماتی مانند فشار به طرفهای معامله با تهران برای به صفر رساندن فروش نفت، ممانعت از حملونقل دریایی از مسیر ناامنی کشتیرانی برای ایران، ایجاد اتحاد اقتصادی علیه تهران میان کشورهای منطقه، ایجاد ائتلاف نظامی در خلیجفارس و کشورهای حاشیه آن و حرکت در هرگونه مسیری که به فشار حداکثری کمک میکرد، انجام میشد امروز با سرعت و تاثیر بسیار کمتری همراه شده و گسترش اتحاد علیه ایران نیز با هزینه سنگینی برای هر کشور یا دولتی همراه شده است. از اینرو تداوم حرکت ایران در این مسیر بهویژه در مقطع چهارم، اساسی و حتی حیاتی خواهد بود.
دومین هدف از این مجموعه اقدام، پرکردن خلأ اصلی شکلگرفته در برجام بود. از آنجایی که برجام یک برگ راهبردی برای موازنه قوای ایران با قدرت دشمن در منطقه را از روی میز خارج کرد، لازم بود تا هرچه سریعتر هم با هدف افزایش بازدارندگی و هم گسترش لوازم چانهزنی، برگ هستهای دوباره روی میز قرار گیرد. در این مسیر به علت محافظهکاری جدی دولت دوازدهم و برخی مصلحتاندیشیها، بهجز گام اول، گامهای بعدی بسیار محتاطانه و حداقلی برداشته شد، لذا نمیتوان گفت که تا این لحظه مسیر قابلتوجهی از رسیدن به هدف طی شده است. بنابراین باید گفت برای نزدیک شدن به این هدف برداشته شدن یک گام جدی و بلند در مقطع چهارم بیش از گذشته مهم و حساس است.
سومین که شاید هدف کوتاهمدت و حتی احتمالی در این مسیر بود، وادار کردن اروپاییها به انجام تعهداتشان در برجام نسبت به ایران بود. در این خصوص هم بهجز تداوم بازطراحی رآکتور اراک از سوی انگلیس و چین که به گفته برخی مقامات تا حدود قابلقبولی ادامه دارد، در انجام دیگر تعهدات اروپاییها که مسائل اقتصادی محور آنهاست، همچنانکه از سوی بسیاری از کارشناسان پیشبینی میشد حداقلیترین اقدامات عملی انجام نشده و تلاشهایی ازجمله آنچه مکرون انجام داده، به علت عدم استقلال اروپاییها در مقابل آمریکا بینتیجه مانده است. در کنار این سه هدف، البته شاید بتوان اهداف دیگری هم تعریف کرد، اما نباید فراموش کرد که روح کلی حاکم بر این مجموعه اقدام، همان مقاومت فعال و ارسال این پیام به غرب است که ایران در مقابل اقدامات آنها بنای تداوم سکوت یا آنچه دولت از آن با نامهایی چون صبر راهبردی یاد میکرد، را ندارد و از قضا برای تثبیت هویت مستقل خود قادر به مقابلهبهمثل و حتی مواجهه مستقیم است. از همین منظر هم هست که تداوم گامهای 60 روزه و صدالبته قوت آنها بهویژه حالا و در گام چهارم که از قبل از جانب سخنگوی دستگاه سیاست خارجی گفته شده بود که «گام سوم ایران آخرین مهلت طرفهای برجام است»، بسیار مهم و راهبردی خواهد بود.
اقدام راهبردی و معضلی بهنام امیدهای سطحی و مقطعی
سستبودن اقدامات ایران در گام چهارم، البته تنها آفت ایجاد مانع برای توسعه فشار حداکثری و بازیابی برگهای بازدارنده ایران نیست، چراکه برخی نگاههای سیاسی و دارای فاصله جدی از واقعیات میدانی میتواند مخل این مسیر باشد. برای مثال منتظر نشستن و امید بستن به وقایع داخلی ایالات متحده بهخودیخود میتواند مانند یک سم مهلک برای تصمیم راهبردی ایران عمل کنند.برخی نزدیکان دولت همچنان در کشوقوس انتخابات 2020 آمریکا گیر کردهاند و امیدوارند با پیروزی احتمالی یک دموکرات در اکتبر آینده، آمریکا از مسیر فشار حداکثری بازگردد و دوباره برجام احیا شود. این مساله با وجود وقایع ماههای اخیر را میتوان از تیتر رسانههای نزدیک به دولت بهخوبی تشخیص داد. با یک استدلال حداقلی، امید بستن به رفتن ترامپ از کاخ سفید در انتخابات آینده و آمدن فردی چون جو بایدن از آنجایی که بسیار ضعیف است و حتی با اعتنا به نظرسنجیهای درون ایالات متحده کماحتمالترین گزینه است، قطعا گزارهای اشتباه است. این البته صرفنظر از این است که اساسا دموکراتها هیچگاه برای ایران بهتر از جمهوریخواهان نبودهاند و حتی اصلیترین فشارها و تحریمها در دوره حاکمیت دموکراتها بر کاخ سفید ایجاد شده است.
در استدلالی کلانتر اما باید گفت گره زدن سرنوشت و تصمیمات راهبردی کشور به وقایع درونی یک کشور خارجی از هر منطق و عقلانیتی بهدور است و با تدبیر هیچ میانهای ندارد.مثال دیگر اما امید بستن به یک گزاره ضعیفتر و پیشپاافتادهتر است. اینکه عدهای گمان کنند ترامپ بهزودی استیضاح خواهد شد و دور نشدن ایران از برجام میتواند پایهای برای جلب اعتماد جایگزین رئیسجمهور معزول ایالات متحده باشد از آن دست ایدههایی است که بیشتر به طنز میماند و گویای این است که یک تفکر چقدر میتواند سطحی و مقطعی باشد.
گام قوی یا ضعیف با چه اقداماتی تحقق مییابد؟
درمورد اقدامات احتمالی ایران در گام چهارم دو اظهارنظر رسمی وجود دارد که میتوان به آنها تکیه کرد. اولی مربوط به رئیس سازمان انرژی اتمی است و دومی مربوط به اظهارات رئیسجمهور. علیاکبر صالحی، رئیس سازمان انرژی اتمی در حاشیه حضور در کمیسیون آموزشی مجلس شورای اسلامی از رونمایی زنجیره ۳۰ تایی سانتریفیوژ 6-IR گفت و اضافه کرد تا پیش از برداشتن گام چهارم 3500 سو به ظرفیت 5600 سویی کنونی صنعت هستهای کشور اضافه میشود. صالحی البته این را هم گفت که «ایران قبل از برجام 2300 کیلوگرم اورانیوم غنیشده داشت که در حال حاضر این میزان به 1700 کیلو رسیده است.» علاوهبر این، رئیسجمهور در نشست خبری اخیر خود با خبرنگاران گفت: «بهزودی سانتریفیوژهای 7- IR، 8- IR-و 9- IRرونمایی و راهاندازی میشوند.»درباره این دو اظهارنظر اگر بخواهیم قدری واقعی صحبت کنیم باید بگوییم که این مجموعه اقداماتی که از جانب مسئولان رسمی دولت بیان شده، تفاوتی با گام سوم یا حتی گام دوم که گفته شد گامهایی نهچندان قوی بودند، ندارد و درواقع شامل حرکتهایی اساسی نیست.
«فرهیختگان» پیش از این در ارائه یک طرح کلی و عملی پیشبینیهای خود مبتنیبر هدفهایی را که در ابتدای متن آمد مطرح کرده و گفته بود در هر گام ایران میتواند چه اقدامات مهم و تاثیرگذاری داشته باشد. گفته بودیم برای گام سوم راهاندازی 19 هزار سانتریفیوژ یا از سرگیری غنیسازی 20 درصد میتواند گزینههای مناسبی باشد که خب هیچکدام از سوی دولت انجام نشد. از اینرو باید گفت دمدستیترین اقدامات میتواند این دو اقدام باشد.علاوهبر این، ایران یک گزینه مهم و اساسی نیز در پیش دارد و آن چیزی نیست جز راهاندازی مجدد سایت فردو بهعنوان یک مجموعه غنیسازی. ایران میتواند برای گام چهارم، یک اقدام مهم انجام دهد و فردو را به کارکرد اصلی خود برگرداند و علاوهبر این بهطور جدی به نقطه بازدارندگی نیز نزدیک شود. البته گزینههای دیگری مانند کاهش تعهدات در فرآیند نظارتی آژانس با ایران هم وجود دارد که چون انجام آنها در این برهه از سوی دولت بسیار بعید است، احتمالا به گامهای بعدی موکول خواهد شد.
* نویسنده: علی جمشیدی، دبیرگروه سیاسی