• تقویم روزنامه فرهیختگان ۱۳۹۸-۰۸-۰۱ - ۱۵:۳۴
  • نظرات روزنامه فرهیختگان۰
  • 0
  • 0

سینمای جاذبه‌ها و تفکر بصری

پرسش از نسبت «تفکر بصری» به ‌مثابه آنچه تکنولوژی سینما را در دو وجه صنعت سرگرمی‌سازی و بازنمایی تصاویر معین می‌سازد، پرسشی است درخور و پاسخ به این پرسش هم می‌تواند روشنایی‌بخش ذات سینما باشد.

سینمای جاذبه‌ها و تفکر بصری

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، «سینمای جاذبه‌ها» اصطلاحی است که بیشتر از همه به تام کانینگ تعلق دارد. او در سال 1986 از این اصطلاح استفاده و بلافاصله آن را به اصطلاحی معتبر و پرکاربرد در شناخت سینما مبدل کرد. «سینمای جاذبه‌ها»، به دنبال این یادآوری مهم به ماست که سینما قبل از اینکه بخواهد از ادبیات و هنر فاخر الهام و الگو بگیرد، از دل صنایع سرگرمی متأخر مانند شهربازی‌ها، کارناوال‌ها و... آغازیدن گرفت.

مطلع سخنان کانینگ با ارجاع به فرنان لژه شکل می‌گیرد و بیان می‌کند چطور لژه در همان روزهای آغازین اختراع سینما، اهمیت آن را به نشان دادن و مرئی کردن تصاویر خوانده است و نه مثلا تشبیه به این یا آن شاخه هنری. درواقع سینما در آغاز کار خود، قصد هیچ نوع «روایت» سر و شکل ‌یافته و صورتمندی نداشته است. سینما در این زمان، صرفا قصد «نشان دادن» داشته و این یعنی اساسا سینما خود را در «بصری بودن» یافته است. عجالتا متعرض کانینگ نمی‌شویم که نشان دادن هم نحوه‌ای روایت کردن است و توضیح آن را به زمان دیگری حواله می‌دهیم. به هر حال اغلب فیلم‌های ساخته شده در سال‌های آغازین ظهور سینما، فیلم‌هایی بوده است که درباره چیزهای عادی زندگی ازجمله درباره سفر، تصاویری را نمایش می‌داده‌اند.

کانینگ توضیح می‌دهد هرچند فیلم‌های ملی‌یس، تمایزی با فیلم‌های لومی‌یر و تابعان او داشته است، اما آنها هم چندان از روایت‌های پخته‌ای بهره نمی‌بردند. درواقع اگر جاذبه جناحی از فیلمسازان به بصری‌کردن تصاویری از زندگی روزمره بوده است، جاذبه جناح دیگر هم به بصری‌کردن شعبده‌ها و وقایع عجیب و غریب بوده است. [پس] از این نظر که آیا پی‌رنگی باشد برای طراحی روایت یا نه، هیچ تفاوتی بین این دو دسته نیست.

تا اینجا حداقل این نکته روشن به‌نظر می‌رسد که هیچ از دو جریان اصلی لومی‌یر و ملی‌یس و تابعان آنها به‌ دنبال تجربه سینمای مبتنی‌بر پی‌رنگ و الگوگیری از ادبیات، تئاتر و... نبودند. هر دوی این جریا‌ن‌ها، وجهه اصلی خود را در «بازنمایی تصاویر» می‌دیدند و این یعنی آغازگران سینما، قدرت اصلی این رسانه را در تصویرسازی و بارور‌ کردن حیث بصری آدمی جست‌وجو می‌کردند.

کانینگ در همان مقاله یادآور می‌شود که بخش عمده‌ای از سالن‌های سینما در همان سال‌ها، کمابیش شکلی فانتزی-تکنولوژیک داشتند و از الگوی شهربازی‌هایی که خود برآمده از تجارتی پررونق بود، تبعیت می‌کردند. برخی از سالن‌ها برای مثال به شکل قطار ساخته می‌شدند و صدای قطار در آنها بازسازی می‌شد و سپس همزمان، از پرده سینما تصاویری از قطار در حال سفر پخش می‌شد. بدین ترتیب تماشاچی‌ها می‌توانستند تجربه‌ای بی‌بدیل از شبیه‌سازی سفری مجازی داشته باشند. (مگر نه اینکه حتی همین امروز هم سینماهای سه‌بعدی در شهربازی‌ها، شکل تکنولوژیک‌تری از این تجربه را بازسازی می‌کنند؟)

بنابراین به‌نظر می‌رسد امر دومی به سینمای تازه متولد شده قدرت می‌دهد و آن صنعت سرگرمی‌سازی است. فعلا از اینکه چرا سرگرمی در دنیای مدرن چنین جایگاهی پیدا می‌کند، سخنی نمی‌گوییم و بررسی آن را هم به وقت دیگری می‌سپاریم. درواقع پرسش از صنعت سرگرمی باید پرسشی باشد که هم وضع سرمایه‌داری را لحاظ کرده باشد و هم بتواند به حاق تفکر اومانیستی رسوخ کند، تفکری که ملال را به بخشی از زندگی هر روزه انسان مبدل کرده است.

به همین خاطر بود وقتی بعدها آیزنشتاین یکی از نخستین و درخشان‌ترین نظریه‌های فیلم را تدوین کرد، در جست‌وجوی آن واحد تحلیلی که بتواند سینما را مفصل‌بندی و قابل‌فهم سازد، از اصطلاح «مونتاژ جاذبه‌ها» استفاده کرد و خود او به مثابه یک فیلمساز حرفه‌ای، هرچند فیلم‌هایی ساخت دارای پی‌رنگ، اما سخت به این واحدها و تاثیرات حسی آنها متعهد ماند.

اما در عین اهمیت این دو وجه قدرت سینما، یعنی بازنمایی بصری تصاویر (مستقل از آنچه بازنمایی می‌شود) و نیز سرگرمی‌سازی تکنولوژیک-صنعتی، باید از این پرسید که آیا این دو وجه بی‌ارتباط با یکدیگر هستند و صرفا پیوستی از دو حس مختلفند یا بر یک اساس واحد استوارند؟

اگر بتوان روزی و جایی نشان داد تکنولوژی، صنعت و سرگرمی‌های برآمده از آن، خود در ادامه «تفکر بصری» هستند، شاید بتوان برای سوال بالا هم پاسخ خوبی فراهم آورد. به عبارت دیگر، اگر بتوانیم نشان دهیم بین تفکری ریاضی و تصرف‌گر و ایضاح‌طلب -که تکنولوژی را به جهان عرضه داشته است- و ویژگی ذاتی انسان -یعنی دیدن- ارتباطی وجود دارد، ارتباطی که ما نظر به بسط قدرت دیدن و اولویت آن در تفکر، از اصطلاح «تفکر بصری» برای بیان آن بهره می‌بریم، موفق به نشان دادن این اساس شده‌ایم. از یاد نبریم که در همین سینما، مونتاژ جاذبه‌ها، یعنی بیشینه کردن تأثرات حسی و بصری مخاطبان، تا حد قابل توجهی مبتنی‌بر ریاضیات انجام می‌شد و این خود تکنولوژی بود که محاسبه‌پذیری آن را ممکن می‌ساخت. بنابراین پرسش از نسبت «تفکر بصری» به ‌مثابه آنچه تکنولوژی سینما را در دو وجه صنعت سرگرمی‌سازی و بازنمایی تصاویر معین می‌سازد، پرسشی است درخور و پاسخ به این پرسش هم می‌تواند روشنایی‌بخش ذات سینما باشد.

* نویسنده: سیدمهدی ناظمی‌قره‌باغ، مدیر مدرسه عالی علوم انسانی روزگار نو

نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰

یادداشتهای روزنامه فرهیختگانیادداشت

رضا غلامی، عضو هیات‌علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی:

نگاهی نو به نو اندیشی دینی

زندگی برای یاد‌گیری است نه برای موارد دیگر:

کریم مجتهدی: ایرانی کیست؟

دوگانه‌سازی مانع از لذت بردن از بدیهیات روزمره شد؛

جریان مطالبه‌گر زندگی! اجازه دهید زندگی کنیم

درباره نقد اخیر آصف بیات به هابرماس؛

پروژه ناتمام یا بلوند سازی جهانی!

دانشگاه ملی از زاویه‌ای دیگر؛

معنا و دلالت‌های سیاسی یک ایده تهی

بایسته‌های عدالت و اخلاق؛

آنچه جماعت‌گرایان به شما نمی‌گویند

سیدمحمدرضا فقیه‌ایمانی، پژوهشگر اندیشه:

علامه طباطبایی علمدار جهاد تبیین قرآنی

سیدجواد نقوی، خبرنگار گروه ایده حکمرانی:

فاشیسم انجمنی

مرتضی تیموریان، پژوهشگر مرکز رشد دانشگاه امام صادق(ع):

اغتشاش نقش شهر و روستا در حکمرانی توسعه

علی مومنی، دانشجوی دکتری علوم ارتباطات اجتماعی دانشگاه تهران:؛

«میدان شهرت در ایران» جزئیاتی از مصرف‌کننده واقعی ارائه نمی‌دهد

سیدجواد نقوی، خبرنگار گروه اندیشه:

شخصی‌سازی سیاست: فرد غیرسیاسی در طلب توسعه و پیشرفت!

سهیلا عباس‌پور، خبرنگار گروه اندیشه:

ایران و مساله مهاجرت

سهیلا عباس‌پور، خبرنگار گروه اندیشه:

سرقفلی‌هایی به اسم فصلنامه علمی‌پژوهشی

سیدجواد نقوی، خبرنگار گروه اندیشه:

چپ‌های رهایی‌بخش همان لیبرال‌های ارتجاعی هستند

سید جواد نقوی، خبرنگار گروه اندیشه:

آنچه از استقبال رونالدو گفته نمی‌شود

رسالت بوذری، مجری برنامه مخاطب خاص:

در آغوش رفیق

طیبه محمدی‌کیاعضو هیات‌علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی:

اربعین یا چهلم به مثابه سازوکار جاودانه‌سازی سوگ

روایت‌نگاری دیدار با مجتهدان زن جهان تشیع

در حکمت و حکومت نهاد اجتهاد زنانه

یادداشت دکتر علی‌اکبر ولایتی درباره شهید ثقه‌الاسلام تبریزی

روحانی مبارز با استکبار و استبداد

وقایع اعتراضی فرانسه در چه چهارچوبی قابل صورت‌بندی است

طرد سیستماتیک، خشم شهری و جنبش‌های ریزومی

نکاتی درباره سیستم آموزش‌وپرورش

در تمنای تفکر

تأملی بر ارتباطات مجازی

چشم سوم

سیری کوتاه در کلاس مقدمه‌ای به فلسفه- 8 و پایانی

حقیقت ذوب می‌شود

خبرهای روزنامه فرهیختگانآخرین اخبار