بیش از 3.5 میلیون ایرانی به راهپیمایی اربعین سال ۹۸ رفته‌اند، مراسمی که معادلات جهانی را به‌هم زده است
جهانی بودن فرهنگ اربعین را ضرورتا نباید در مشارکت ملیت‌های مختلف و صاحبان ادیان و مذاهب گوناگون در این مراسم جست‌وجو کرد، بلکه جهانی بودن آن را باید در پیام‌های انسانی اربعین، پیام تحرک، تحمل و تحول، پیام تعامل و تعاون در معروف، پیام خلوص و بی‌پیرایگی، پیام همدلی و همزیستی و پیام اوج آرامش در نبود آسایش) دنبال کرد.
  • ۱۳۹۸-۰۷-۲۵ - ۰۱:۵۳
  • 11
بیش از 3.5 میلیون ایرانی به راهپیمایی اربعین سال ۹۸ رفته‌اند، مراسمی که معادلات جهانی را به‌هم زده است
عصرحسین(ع)
عصرحسین(ع)

به گزارش «فرهیختگان آنلاین»، بیش از 3.5 میلیون ایرانی به راهپیمایی اربعین سال ۹۸ رفته‌اند، مراسمی که معادلات جهانی را به‌هم زده است، صاحب‌نظران در این خصوص سخن گفته اند که در ادامه می آید:

محمدامین پورامینی استاد حوزه و دانشگاه/

هله یا زائر

در میان موج بیکران غرق می‌شوی. قدم زنان خود را میان خیل زائران می‌بینی... و صداهای فراخوان را از درون موکب‌های کاملا مردمی می‌شنوی که هله یا زائر... هله... این ندای خوشامد‌گویی موکب‌های حسینی است... اینجا دیگر یک عنوان تو داری که تو را بسی کفایت و نشانی از عنایت است... عنوان زائر... اینجا دیگر از دیگر عناوین دست می‌کشی... تمام تعلقات و وابستگی‌ها را به کناری می‌نهی و بر تارک تو همین کافی است که تو زائر حسینی... هله بالزوار ابوعلی هله... حج دیگری برپاست... عرب و عجم زیر این خیمه‌اند... قومیت‌های گوناگون... گویش‌های مختلف و حتی پیروان دیگر مذاهب و ادیان را می‌بینی که در راه کربلایند... و این حسین(ع) است که شمع وجودش همه این پروانه‌ها را گرد خود جمع کرده و به سوی خود کشانده است. اینجا کافی است که زائر باشی تا ببینی چگونه از تو استقبال می‌کنند... دل‌هایشان را پیش از در خانه‌هایشان بر تو باز می‌کنند... بر پایت بوسه می‌زنند... با افتخار و خواهش تو را فرا می‌خوانند... خاک زیر پایت را جمع می‌کنند... آنچه را در زندگی ساده و فقیرانه‌شان دارند، تقدیمت می‌کنند... نه به‌خاطر اسم و مکانت... نه به‌خاطر جایگاه و منزلت اجتماعی‌ات... نه و نه... تنها به‌خاطر اینکه تو زائر حسینی؛ می‌بینی اینجا چگونه همه خدام حسینند... یک کشور... یک ملت... سرا‌پا شور... سراپا عشق... .

 

مصطفی دلشاد‌تهرانی، استاد دانشگاه علوم و حدیث/

آموزه‌هایی از زیارت اربعین

از جمله درس‌های نهضت حسینی، درس حریت و آزادگی است. حریت در هر مرتبه‌اى از مراتبش، کمالى است که دیگر کمالات در بستر آن فراهم مى‌آید و اگر کمالى در بستر حریت حاصل نشود، رنگى از «قبض» و نشانه‌اى از «اسارت» دارد. علم اگر در بستر حریت فراهم نشود، حجاب مى‌شود و اخلاق اگر فارغ از حریت به دست‌ آید، خودبینى مى‌آورد و هر چیز دیگر نیز همین‌طور است.

وقتى آزادگى و آزادمنشى در انسان نباشد، علوم و فضایل و دیگر چیزها رنگى از قبض دارند و در جایى و امتحانى این تنگى و تنگ‌نظرى ظهور مى‌کند. انسانى که روحیه آزادگى ندارد، به هر مرتبه‌اى برسد و به هر کمالى دست یابد، بردگى خود را در آن جلوه مى‌دهد و از پایگاه تنگدلى و تنگ‌نظرى سلوک مى‌کند. تا انسان به مرتبه‌اى از مراتب آزادگى نرسد، فضاى نگاه‌، عمل و سلوک او باز نمى‌شود؛ ممکن است به خیلى از مراتب، منازل و فضایل دست یابد، اما روحیه بردگى خود را در آنها به‌نوعى نشان مى‌دهد. آزادگی و آزادمنشی بهترین زمینه برای هدایت‌پذیری و نجات‌یابی آدمی است. بنا‌ بر آموزه‌هایی در زیارت اربعین سرور آزادگان، حسین‌(ع) به‌پا خاست تا درس آزادگى بیاموزد و راه آزادمنشى نشان دهد و انسان‌ها را از بند و زنجیرهاى جهالت و گمراهى برهاند و به راه نجات بَرَد: «وَ بَذَلَ مُهجَتَه فِیکَ لِیسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الْجَهالَةِ وَ حَیرَةِ الضَّلاَلَةِ: او جان (خون قلب) خود را در راه تو داد تا بندگانت را از جهالت، نادانى و سرگردانى در گمراهى برهاند.» (زیارت اربعین)
رسالت همه برگزیدگان و صالحان این است که مردمان را به آزادگى و آزادمنشى بخوانند و زمینه حریت را فراهم کنند، اما اگر کسانی نخواهند پیام آنان را بشنوند و خود را از بندگی نفسانیت خویش و بردگی این و آن نجات دهند، خود را با بی‌ارزش‌ترین چیزها معامله می‌کنند و در برابر آن نجات‌بخشان می‌ایستند و خود را به تباهی می‌برند.

آنان که در صف مقابل پیشوای آزادگان، حسین بن علی‌(ع) ایستادند، کسانی بودند که خود را از تعهد الهی آزاد ساخته و با نفس‌اماره خویش پیمان بسته بودند و هیچ بهره‌ای از حریت و آزادگی نداشتند، لذا خود را به بهای اندک فروختند، چنانکه در زیارت اربعین آمده است: «وَ قَد تَوَازَرَ عَلَیه مَن غَرَّته الدُّنیَا وَ بَاعَ حَظَّه بِالأَرذَلِ الأَدنَی وَ شَری آخِرَتَه بِالثَّمَنِ الأَوکَسِ: و آنان که بر ضد آن حضرت همدست شدند، کسانی بودند که دنیا فریبشان داد و بهره خود را در ازای بهایی ناچیز فروختند و آخرت خود را مقابل بهایی اندک از دست دادند.»

حضرت حسین‌(ع) به‌پا خاست تا همگان را از غل و زنجیرهای جهالت و گمراهی برهاند، همگان را «حر» سازد و نجات بخشد، اما آنان هوس و گمراهی را برگزیدند و تباهی ابدی را برای خود خریدند: «وَ تَغطَرَسَ وَ تَرَدّی فِی هوَاه: و بزرگی کردند و خود را در چاه هوا و هوس سرنگون ساختند.» (زیارت اربعین)

 

حبیب‌الله بابایی، مدیر مرکز مطالعات اجتماعی و تمدنی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی/

دارالسلام اربعین و صیرورت فرهنگ جدید جهانی

فرهنگ رایج جهانی، فرهنگ مدرن یا همان فرهنگ عرفی و دنیوی به‌اصطلاح مک‌دونالد است که از غرب تا شرق را فراگرفته است. بسیاری از اندیشمندان علوم اجتماعی، اصل این فرهنگ، دنیوی بودن این فرهنگ و شمولیت آن را برگشت‌ناپذیر دانسته‌اند؛ لیکن به‌نظر می‌رسد ظهور اربعین و پهنای گسترده و جهان‌گیر آن، در برگشت‌ناپذیر بودن فرهنگ جهانی سکولار تردیدهایی ایجاد می‌کند. این یادداشت درصدد اشاره به برخورد و تصادم دو فرهنگ جهانی یعنی فرهنگ عرفی مدرن از یک سو و فرهنگ قدسی اربعین از سوی دیگر است.

جهانی بودن فرهنگ اربعین را ضرورتا نباید در مشارکت ملیت‌های مختلف و صاحبان ادیان و مذاهب گوناگون در این مراسم جست‌وجو کرد، بلکه جهانی بودن آن را باید در پیام‌های انسانی اربعین (یعنی پیام توحید الهی و تعارف انسانی (انا جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا)، پیام تحرک، تحمل و تحول، پیام تعامل و تعاون در معروف، پیام خلوص و بی‌پیرایگی، پیام همدلی و همزیستی و پیام اوج آرامش در نبود آسایش) دنبال کرد. جهانی بودن فرهنگ اربعین به همین معناست که امروزه درباره هر یک از این پیام‌ها می‌توان با جهان‌های دیگر «تحدی» کرده و فرهنگ اربعین را به آنها «تسری» داد. بی‌شک چنین عناصر حیات‌بخش در اربعین، می‌تواند راه‌های برون‌رفت از وضعیت دنیوی شده و فرو رفته در جهان مانده را برای انسان معاصر هموار کند و چشم‌انداز جدیدی را فرا روی دنیای کنونی بازگشاید. در این میان، هرچند فرهنگ انسانی و معنوی اربعین در بستر اجتماعی و فرهنگی عراق سیر می‌کند و در آن زائرانی بسیار از سرزمین‌های مختلف شرکت می‌کنند، لیکن وجود فرهنگ عربی، ترکی، فارسی، و... صبغه‌های توحیدی فرهنگ اربعین را کم‌فروغ نمی‌کند. فرهنگ توحیدی اربعین آنچنان بر این تنوع فرهنگی و مذهبی سایه می‌اندازد که دینی غیر از محبت در اربعین باقی نمی‌ماند (و «هل الدین الا الحب»). به بیان دیگر، در فرهنگ جهانی اربعین، فرهنگ قومی و ملی (فرهنگ به مثابه فعل انسان) مغلوب فرهنگ الهی (فرهنگ به مثابه فعل خدا) می‌شود. البته باید تاکید کرد سیطره فرهنگ الهی بر فرهنگ قومی و بومی، نه به معنای تقابل بین فرهنگ الهی با فرهنگ انسانی، بلکه به معنای شکوفایی و تکامل فرهنگ زمینی انسان‌ها در برابر نزولات فرهنگی از آسمان است.

از این منظر، جهانی شدن فرهنگ اربعین، نه از تراکم فرهنگ‌های مختلف و نه از شباهت فرهنگ‌های متنوع، بلکه از غایت متعالی مشترک در فرهنگ‌ها به‌وجود می‌آید. فرهنگ جهانی مدرن در جهان اسلام، فرهنگی بیگانه، تحمیلی و التقاطی است، در‌حالی‌که فرهنگ جهانی اربعین، امری درون‌زا و برآمده از عمق تاریخ و باورهای شرقی و اشراقی است. فرهنگ جهانی مدرن، فرهنگی برآمده از انسان این جهانی است که قصدی برای ابدیت ندارد و نهایت زندگی‌اش هم در اینجا و اکنون خلاصه می‌شود، در‌حالی‌که فرهنگ جهانی اربعین برآمده از انسانی است که در همین جهان قصد نیل به بی‌نهایت و ابدیت دارد. و فرهنگ جهانی مدرن به سمت چندگانگی، بی‌هویتی و نهیلیسم می‌رود، در‌حالی‌که فرهنگ جهانی اربعین به سمت توحید، معناداری و رشد متراکم انسانی پیش می‌رود. و بالاخره دین در فرهنگ جهانی اربعین بر خلاف فرهنگ جهانی مدرن، نه در حال خصوصی شدن، بلکه در حال شمولیت و عمومیت است. عمومیت دین و دینداری در فرهنگ اربعین، عالم لاهوت را به‌تدریج به دنیای ناسوت متصل کرده و زمینه‌های نجات انسان زوال یافته را با بازگشت حقیقت به عرصه تاریخ فراهم می‌کند.

 

محمدباقر پورامینی، عضو هیات‌علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی/

«انس و محبت اجتماعی» و «الگوی کار جمعی» در امتداد فرهنگ اربعین

متن ذیل حاصل گفت‌وگویی با محمدباقر پورامینی، عضو هیات‌علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی راجع‌به نتایج معرفتی-فرهنگی اربعین است که به‌صورت یادداشت شفاهی تنظیم شده است.

حماسه بزرگ اربعین را نباید در حد یک پیاده‌روی در مقطعی 20روزه دانست، بلکه اربعین به یک «فرهنگ» تبدیل شده و تمام مشخصات آن را داراست.

عناوین مختلفی از جمله ادب، تربیت، دانش، معرفت، نیکویی، پرورش، بزرگی، فضیلت، شکوه‌مندی و حتی حکمت، دانش و معرفت را فرهنگ تلقی می‌کنند. درمجموع، فرهنگ مجموعه‌ای از آداب و رسوم است و حرکت فرد و جامعه، براساس فرهنگ آن شکل می‌گیرد.

علامه جعفری در یک تقسیم‌بندی، فرهنگ‌ها را به چهار نوع عمده تقسیم می‌کند؛ «فرهنگ رسوبی»، «فرهنگ بی‌رنگ»، «فرهنگ پیرو» و «فرهنگ هدفدار و پیشرو». ایشان ضمن تمجید از «فرهنگ پیشرو» معتقد است: «این همان فرهنگ انسانی است که هیچ تمدن انسانی اصیل در گذرگاه تاریخ بدون وجود زمینه چنین فرهنگی به وجود نمی‌آید. این همان فرهنگی است که گریبان خود را از چنگال خودخواهان و خودکامگان تواند رهانید.»

[حسب این تقسیم] حماسه اربعین یک فرهنگ هدفدار و پیشرو است، همه ملت‌ها‌[ی شرکت‌کننده در آن]، فارغ از ملیت، نژاد، زبان و مذهب، باوری مشترک را در آن حرکت یافته و آن را دنبال می‌کنند؛ آنان کمال مطلوب و نهایت زندگی خود را گام برداشتن به سوی حسین(ع)، محبت حسین‌(ع) و عشق به زیارت او می‌دانند؛ حسین(ع) را سرچشمه همه خوبی‌ها و ارزش‌ها یافته‌اند و این نگاه آنان را به توحید حقیقی نزدیک ساخته است. از این رو می‌توان فرهنگ اربعین را یک فرهنگ الهی پیشرو برشمرد.

فرهنگ، شکل‌دهنده ذهن و رفتار عمومی است. رهبر انقلاب [هم قریب به همین مضمون] تعبیر کرده‌اند که حرکت [یک] جامعه، براساس فرهنگ آن جامعه است. ‌اندیشیدن و تصمیم‌گیری جامعه، براساس فرهنگی است که بر ذهن آن حاکم است. وقتی مردم در خانواده، ازدواج، کسب، پوشش، گفتار و تعامل اجتماعی‌شان، درواقع دارند با یک فرهنگ حرکت می‌کنند، برعهده ماست که آن فرهنگ را بشناسیم؛ اگر ناصواب است، آن را تصحیح کنیم یا اگر ضعیف است، آن را تقویت کنیم.

پدیده مبارک اربعین که ذهن و رفتار میلیون‌ها نفر با آن گره خورده است؛ یک «فرهنگ پیشرو» پدید آورده است که قوت، شکوه، اثرگذاری و ماندگاری آن قابل کتمان نیست. این ظرفیت واقعا بی‌نظیر، می‌تواند سبک زندگی جامعه را سمت و سو دهد و به رشد برساند.

[فی‌المثل] در فرهنگ اربعین این ظرفیت عظیم هست که خلقیات اجتماعی ما را دگرگون ساخته و متحول کند، روح ایثار و ازخودگذشتگی را ایجاد کند؛ احساس توانایی و قدرت بر عمل را تقویت کند؛ نخوت و خودبزرگ‌ببینی را کور سازد؛ روحیه همکاری و مشارکت را فراهم کند؛ غرور دینی و قدرت مذهب را نشان دهد؛ بستر کنار آمدن با مشکلات و سختی‌ها را پهن کند؛ امید به موفقیت و رستگاری را زنده کند، مسابقه در خیرات و نیکی‌ها را مهیا سازد؛ انس و محبت اجتماعی ایجاد کند و حتی نشاط و شادابی به زندگی مردم آورد. این فرهنگ سرمایه بزرگی در رسیدن به اهداف فرد و جامعه است که ضریب تاثیر و نفوذ آن را [نیز] نباید نادیده گرفت.

[اما] یکی از ارمغان‌های بزرگ فرهنگ اربعین برای سبک زندگی ما، انس و محبت اجتماعی است. اجتماعی بودن و روح جمعی داشتن از خواص فطری انسان است و نیازهاى مشترک اجتماعى، انسان‌ها را چنان به یکدیگر پیوند مى‏زند و زندگى را آنچنان وحدت مى‏بخشد که افراد حکم مسافران یک کشتى را می‌یابند که به سوى مقصدی واحد در حرکت است و همه [راکبان آن] سرنوشت یگانه‏اى پیدا مى‏کنند. اربعین نمادی از این حرکت جمعی و به یک منزل رسیدن است.

محبت می‌تواند [ابنای] انسان را متحد سازد، همان‌طور که یک‌رنگی و صفا را فراهم آورده است.علامه طباطبایی معتقد است مردمی که تفکر و روحیه جمعی دارند، همانند قوا و اعضاى [فرد] انسان مى‏‌شوند؛ که ذاتا و فعلا در شخصیت انسان مستهلک هستند و لذت و دردشان عین لذت و درد انسان است و سعادت و شقاوتشان عین سعادت و شقاوت انسان است.پس از اربعین، ضرورت دارد کسانی که به‌نوعی با این امر انس داشتند، سبک زندگی اجتماعی خود را [نیز] در رابطه‌های همراه با اخوت، محبت و انس شکل دهند؛ زیرا در نگاه امیرالمومنان(ع) مومن، الفت‌گیر است و کسى که الفت نگیرد و با او الفت نگیرند، خیر ندارد.

 

سیدسعید زاهد‌زاهدانی، استاد جامعه‌شناسی دانشگاه شیراز/

نشانه‌گذاری ایام و اماکن

خداوند تبارک و تعالی از طریق پیامبران و صالحان برای راهنمایی بندگان خود، روزها و مکان‌ها را نشانه‌گذاری می‌فرماید. با این نشانه‌گذاری به بندگان یادآور می‌شود وظیفه‌ای از وظایف خود را فراموش نکنند. اربعین و کربلا هم ایام و مکانی هستند که به اراده خداوند تبارک و تعالی، برای درک حقیقت مقابله با ظلم، استکبار و آثار آن نشانه‌گذاری شده‌اند.

امام حسین‌(ع)، آن عبد صالح الهی مقابل ظلمی که با نام آخرین دین الهی و در ردای امیرالمومنینی صورت می‌گرفت، ایستاد و از خود، خویشان و یاران خویش گذشت تا این نشانه را برای ما به یادگار بگذارد. کربلا بعد از او در همیشه تاریخ مکانی برای یادآوری آزادگی و پایمردی در مقابل ظلم و استکبار شد. نشانه‌ای شد برای نشان دادن پیروزی خون بر شمشیر. رشادت‌های صورت‌گرفته در این مکان مرزهای هر نوع وابستگی عقیدتی و مکانی را شکست و حق را در مقابل باطل قرار داد و راز سرافرازی مستضعفان در برابر مستکبران را برملا کرد. آنچه در سال ۶۱ هجری در این مکان گذشت، تابلوی بی‌نظیری شد برای همه خلایق که چگونه می‌توان به ولی بر حق خود عشق ورزید و در برابر هر زورگوی مزوری چگونه می‌توان ایستاد و از شرف و انسانیت دفاع کرد. این واقعه در این مکان وعده پیروزی مستضعفان بر مستکبران را محقق ساخت و از چگونگی آن رمزگشایی کرد. بدین ترتیب بود که مکان کربلا به نشانه‌ای برای نحوه ابراز آزادی آزادگان جهان در مقابل ظلم و ظالم تبدیل شد.

از زمان ترسیم این صحنه با‌شکوه مقابله حق و باطل تا ابلاغ پیروزی حق بر باطل و عالم‌گیر شدن حقیقت آن 40 روز گذشت. در این 40 روز حضرت زینب کبری(س)، امام زین‌العابدین‌(ع) و دیگران چنان مرثیه‌خوانی کردند و این صحنه با‌شکوه را به دیگران معرفی کردند که آن پیروزی در اذهان محقق شد. 40 روز مرثیه‌خوانی واقعه کربلا، این درگیری را در جایگاه حقیقی خود یعنی پیروزی حق بر باطل نشاند. به این ترتیب اربعین، ایام خاصی برای بروز حقیقت ماجرای کربلا و نشانه‌ای برای صدق وعده الهی در پیروزی حق بر باطل و غلبه مستضعفان بر مستکبران شد.

این دو نشانه تا ابد مشعل فروزانی برای آزادگان جهان بوده و خواهند بود. ان‌شاءالله با تمسک به این دو نشانه، وعده الهی در مقیاس جهانی محقق خواهد شد و حاکمیت حق و عدل یعنی حکومت الهی جهانی حقیقت خود را نشان خواهد داد.امروز پیاده‌روندگان اربعین و دیگرانی که دلشان با آنهاست به‌خوبی این حقیقت را دریافته‌اند که این پیروزی محقق خواهد شد و ان‌شاءالله نزدیک است. این پیام را مستکبران عالم هم دریافته‌اند. سکوت خبری یا کم‌اهمیت جلوه دادن این واقعه، خود نشان از این دارد که جبهه طاغوتی به‌خوبی این نشانه‌ها را درمی‌یابد و از حقیقت آن در هراس است.

مطالب پیشنهادی
نظرات کاربران
تعداد نظرات کاربران : ۰