جنگلهای هیرکانی دارای پوشش گیاهی و جانوری غنی و بسیار منحصربهفردی هستند که تاکنون ۵۸ گونه پرنده و ۵۸ گونه پستاندار ازجمله یوزپلنگ معروف ایران و ببر مازندران در این جنگلها شناسایی شدهاند. همچنین این جنگلها از نظر پوشش گیاهی بسیار غنی هستند، بهطوری که بیش از ۳۲۰۰ گونه گیاهی در این جنگلها قرار دارند و حتی بسیاری از گونههای آن تاکنون شناسایی نشده است.
ثبت جهانی جنگلهای ایران چه ارزشی دارد؟
علی بالی، معاون دفتر زیستگاهها و امور مناطق و مدیر ملی ثبت جنگلهای هیرکانی در گفتوگو با «فرهیختگان» به مزایا و آثار مثبت ثبت جهانی جنگلهای هیرکانی در یونسکو پرداخت و افزود: «پس از سالها تلاش جمهوری اسلامی ایران توانست جنگلهای هیرکانی را بهعنوان دومین میراث طبیعی جهانی خود در یونسکو به ثبت برساند. ثبت میراثهای طبیعی جهانی برعکس میراثهای فرهنگی و تاریخی مراحل دشوار و مشکلات بیشتری دارد و مطالعات و اقدامات فنی و علمی دقیقتری را میطلبد، بنابراین با محوریت سازمان میراث فرهنگی و همکاری سازمان حفاظت محیطزیست و سازمان جنگلها بخشهایی از جنگلهای شمال کشور را در نظر گرفتیم که در یونسکو به ثبت جهانی برسانیم. حدود 200هزار هکتار از محدودههای اصلی اثر که حدود90 درصد آنها شامل بخشهایی از پارک ملی گلستان، مناطق حفاظتشده جهاننما، جنگل ابر، هراز و البرز مرکزی و چهاردانگه و پارک جنگلی خشکهداران واقع در استانهای گیلان، مازندران، سمنان و گلستان و همچنین سه سایت در منطقه سیاهرود رودبار و درفک میشود، بهعنوان میراث طبیعی جهانی در یونسکو به ثبت رسید.
مناطق معرفیشده در یونسکو سایتهای منتخبی هستند که دارای حداقل تعارضات احداثی و دستخوردگی بودند، این موضوع از حدود هشت سال پیش در دست بررسی و پیگیری قرار گرفت. در اولین مرحله کشور آذربایجان میخواست بخشی از جنگل هیرکانی خود را در یونسکو به ثبت برساند. وسعت جنگل هیرکانی در آذربایجان حداکثر 20هزار هکتار است، در حالی که ما حداقل حدود دومیلیون هکتار جنگل هیرکانی در کشور داریم، به همین دلیل اعتراض کردیم و اجازه ندادیم جنگلهای هیرکانی به نام کشور آذربایجان به ثبت جهانی برسد. مجددا دستگاهها در جلسات متعدد نقشه راه مدونی تنظیم کردند که آن را برای یونسکو ارسال کردیم و خوشبختانه به تصویب هم رسید. اساس این پرونده معرفی مناطق و توجیه آن است و معیار آن این است که اثر بینظیری یا کمنظیری در جهان باشد که نمونه دیگری در جهان نداشته باشد. جنگلهای هیرکانی شمال کشور تنها بازمانده حاصل از عصر یخبندان در دنیا هستند، البته چند لکه کوچک در اروپا وجود دارد اما برخی از گونههایی که در ایران است و شاخصها و سن درختان واقعا در دنیا بینظیر است و از نظر تنوع زیستی نیز تغییرات زمینشناسی و اکولوژیک در دورههای مختلف زمینشناسی منحصربهفرد است، بنابراین این لکهای که در ایران قرار دارد نهتنها اهمیت ملی دارد بلکه از اهمیت جهانی برخوردار است.
اولین هدف معرفی و ثبت میراثهای طبیعی در دنیا، حفاظت از آن مناطق است، بهطوری که وقتی ما سایتی را بهعنوان میراث طبیعی جهانی معرفی میکنیم تاثیر بسیاری در پذیرش گردشگر و توریسم در منطقه دارد و شاهد افزایش طبیعتگرد و توریست خواهیم بود، از سوی دیگر این افزایش گردش در معیشت و اقتصاد مردم بومی منطقه بسیار تاثیرگذار است، همچنین بخشی از این گردشگران را محققان و پژوهشگران محیطزیست و منابع طبیعی تشکیل میدهند که میتوانند تحقیقات و مطالعات مختلفی در این مناطق انجام دهند. بهعنوان مثال در اولین میراث طبیعی ایران به نام کویر لوت در استان کرمان و خراسانجنوبی و بخشی از سیستان، شاهد بودیم از زمان ثبت این اثر تعداد ورود گردشگران به این منطقه افزایش چشمگیری یافت و بخشی از توسعه معیشتی و درآمد مردم بومی منطقه را رونق داد.
همگان میدانند برای سازمان محیطزیست حفاظت از جنگلها بسیار با اهمیت است و بسیاری از منابع محیط طبیعی و محیطزیستی ما تحتتاثیر عوامل مختلف ممکن است دچار تخریب شوند که ناشی از اجرای طرحهای بزرگ راهسازی و انتقال خطوط نفت و گاز و سدسازی است. تاکنون شاهد مواردی از این دست بودهایم اما پس از ثبت جهانی یک اثر کشور و سازمانهای متولی موظفند استانداردهای جهانی آن را رعایت کنند که این مساله سد محکمی در برابر تخریب محیطزیست ایجاد میکند و پس از آن در مناطق منتخب هیچگونه طرحهای انسان ساخت و پروژههای عمرانی آسیبزا برای محیطزیست قابلیت اجرا پیدا نمیکنند.»
اختصاص ردیف بودجه و اعتبار مستقل به جنگل های هیرکانی
«علاوهبراین زمانی که اثری بهعنوان میراث طبیعی ثبت جهانی میشود، بودجهای بهعنوان سایتهای جهانی از سوی سازمان میراث فرهنگی دریافت میکند که میتوانیم با استفاده از این بودجه افزایش پرسنل و گارد حفاظتی و افزایش فعالیتهای تحقیقاتی را در دستور کار قرار دهیم و این مساله به کیفیت حفظ این مناطق کمک شایانتوجهی میکند. همچنین ممکن است در این مناطق اشکالاتی مانند چرای دام در جنگل یا برخی تعارضات احداثی آسیبزا به محیطزیست وجود داشته باشد که میتوانیم با استفاده از این بودجه، برنامههای مختلفی برای حل و رفع این تعارضات در نظر بگیریم و جنگل نمونه اکوسیستمی بهعنوان جنگلهای هیرکانی داشته باشیم، البته این برنامهها به صورت برنامههای دوساله، پنجساله و 10ساله در قالب پرونده ارائه شده است. ضمن اینکه میتوانیم با استفاده از بودجه و اعتبارات اختصاصیافته به این میراث طبیعی در مورد خروج دام از جنگل یا در مورد آفات و بیماریها و تغییرات اقلیمی پژوهشهای جدیدی انجام دهیم یا در مورد اطفای حریق جنگل به کاهش آتشسوزی و تخریب جنگل کمک کنیم. هماکنون از کل وسعت دومیلیون هکتاری جنگلهای هیرکانی مناطقی را انتخاب کردیم که تعارضات حداقلی با استانداردهای جهانی در آن وجود داشته باشد، زیرا در غیر این صورت فاقد معیار لازم برای معرفی و ثبت جهانی است. سایتهای انتخابشده در برنامهریزیها و هماهنگیهای لازم با دستگاهها حداقل تعارضات ممکن را دارند و اگر هم در آینده تعارضی وجود داشته باشد، آن دستگاه متولی ناچار است راهکارهای دیگری برای این موارد پیشنهاد دهد.
هماکنون 90 درصد مناطق معرفیشده در زمره مناطق تحت مدیریت سازمان حفاظت محیطزیست هستند ولی یک سازمان به تنهایی نمیتواند در این برنامه فعالیت کند، برهمین اساس شورای راهبری وجود دارد که از معاونان دستگاههای میراث فرهنگی، سازمان جنگلها و محیطزیست تشکیل شده که در این شورا پیشبینی شده مدیر ملی جنگلهای هیرکانی برای آن انتخاب شود. این مدیر ملی وظیفه دارد با تشکیل کارگروهها و کمیتهها در سطوح مختلف استانی و ستادی برنامههای تدوینشده را اجرا کند و در این برنامههای مدون سهم و وظیفه هر دستگاه مشخص شده است. بهعنوان مثال برای استان گیلان یک مدیر محلی و یک پایگاه محلی، مازندران دو پایگاه محلی، سمنان یک پایگاه و استان گلستان نیز یک پایگاه محلی پیشبینی شده است. این مدیران موظفند با هماهنگی اعضای شورای راهبری در قالب شرح وظایف با هماهنگی فرمانداری، استانداری و دهیاران نهادهای مردمی شورایاریها و مردم محلی و دستگاههای ذیربط برنامهها را اجرا کنند و وظیفه نظارت بر اجرای این برنامهها را برعهده دارند. برای آموزش مردم بومی در راستای حفظ جنگلهای هیرکانی و مشارکت آنها در این زمینه نیز پیش از این اقدامات و برنامههایی صورت گرفته و آگاهیبخشی و اطلاعرسانی به همه مردم نیز در قالب برنامههای مختلف و جلسات متعددی برای آینده پیشبینی و گنجانده شده است.»
نابودی درخت ۵۰۰ ساله به بهای ۵ میلیون تومان
هادی کیادلیری، رئیس انجمن جنگلبانی ایران با ارائه توضیحاتی در مورد قدمت و ارزش جنگلهای هیرکانی به «فرهیختگان» گفت: «این جنگلها حدود دومیلیون هکتار وسعت دارند که در قسمت نوار جنوبی دریای خزر از آستارا تا گلیداغی استان گلستان کشیده شدهاند. این جنگلها یک درصد خاک کشور را به خود اختصاص دادهاند. این وسعت محدود چنان ارزش جهانی داشت که باید آن را ثبت میکردند، زیرا بازمانده عصر یخبندان گذشته است. از چندهزار سال قبل در دوره یخبندان -که در این عرض جغرافیایی جنگلها از بین میروند- تنها جنگلهای باقی مانده که گونههای گیاهی و جانوری خود را حفظ میکنند جنگلهای شمال ایران به نام هیرکانی ایران هستند که قدمت برخی گونهها به میلیونها سال قبل میرسد و در دنیا هم به نام ایران شناخته شدهاند، بهعنوان مثال میتوان به شمشادها و درختان انجیلی اشاره کرد. ببر مازندران را فقط در این منطقه داشتیم که وقتی از بین رفت نسل اینگونه در دنیا منقرض شد. بسیاری از گونههای حشرات و گیاهان در شمال کشور هستند که ناشناخته ماندهاند و مجموعه این ارزشها شامل قدمت و تنوع و باستانی بودن گونههای گیاهی و جانوری در جنگلهای هیرکانی به لحاظ تاریخی و میراث طبیعی باعث شد آن را بهعنوان یک اثر طبیعی جهانی ثبت کنند. خوشبختانه وقتی این جنگلها به ثبت جهانی میرسد، نگاه جهانی و بینالمللی را به خود معطوف میکند که پروژههای مطالعاتی و تحقیقات و اعتبارات خاصی برای آن در نظر گرفته میشود و به انتقال تکنولوژی و علم در کشور ما کمک میکند اما به این معنا نیست که وقتی به ثبت جهانی رسید، مشکل جنگلهای شمال ایران حل میشود. مشکل این جنگلها باید به دست مردم و دولت و مسئولان حل شود و این ثبت جهانی به ما کمک میکند تا بتوانیم از ظرفیتها و پتانسیل نهادهای بینالمللی و سایر کشورهای جهان در این راستا بهرهمند شویم.»
جنگلهای هیرکانی قربانی انسانهای سودجو
«ما باید نسبت به تخریب و آسیب به محیطزیست بازنگری داشته باشیم که این ارتباطی به ثبت جهانی جنگلهای هیرکانی ندارد، زیرا باید آن را برای کشور خود حفظ کنیم. متاسفانه به بهانههای توسعه چنان دستبرد و دخالتی در جنگلها داشتیم که وسعت این مناطق در طول سالها رو به اضمحلال رفته است. ما چندین برابر ظرفیت جنگلها از آنها بهرهبرداری و بدون مطالعه علمی و کارشناسی مجوز تغییر کاربری و ویلاسازی در این مناطق را صادر کردیم. در طول سالهای اخیر بخش عظیمی از جنگلهای هیرکانی به واسطه حضور انسان به ورطه نابودی کشیده شده است. متاسفانه مسئولان و دستگاههای متولی نتوانستند مانع از سوءاستفاده و تغییر کاربری و ویلاسازی سودجویان در این مناطق شوند و تنها جریمه نقدی اندکی برای این افراد در نظر گرفتند، در حالی که بخش انبوهی از این مناطق تغییر کاربری و اراضی دادند و ویلاسازی در سطح بسیار گسترده در داخل جنگلها انجام شده و هتلها و آپارتمانهای 10 طبقه ساختند و چهره زشتی در طبیعت ایجاد کردند. بزرگراههایی در این مناطق احداث کردیم بدون اینکه به آینده این جنگلها فکر کنیم و طبیعت را تکهتکه کردیم. روستاهای سنتی نیز جزئی از هویت جنگلهای هیرکانی بودند که همه آنها را به اسم توسعه، رفاه و آسایش مردم با ساخت ویلا و جاده به محلی برای خوشنشینان پایتخت تبدیل کردیم و فرهنگ سنتی روستایی مردم بومی جنگل هیرکانی را از بین بردیم، در حالی که اینها عامل جذب گردشگر در مناطق جنگلهای هیرکانی بود.»
تخریب 42 درصد از جنگلهای شمال کشور
«با احداث جاده و ویلاسازی یک اکوسیستم طبیعی را قطعهقطعه و پیوستگی اکوسیستمی را نابود کردیم و یکی از دلایل نابودی اکوسیستمها در دنیا تکهتکه شدن روستاهاست. آفات و بیماریهای به وجود آمده در گیاهان جنگل هیرکانی ناشی از برهمزدن تعادل طبیعی این مناطق است و به صورت خود به خود ایجاد نمیشود. جنگلهای هیرکانی از میلیونها سال پیش تاکنون خود را زنده و طبیعی نگه داشتند اما بر اثر رفتار انسانی سالانه شاهد تخریب بخش عظیمی از آنها هستیم، بهطوری که در طول سالهای اخیر شاهد تخریب 42درصد از جنگلهای شمال کشور بودیم. ما پنج برابر میزان توانمندی و ظرفیت جنگل از آنها برداشت کردهایم و اگر بازنگری و تغییری نسبت طرحهای عمرانی و اقتصادی و محیطزیستی در جنگلها صورت نگیرد تا 30 سال آینده نوار شمالی کشور خالی از جنگل خواهد شد و اثری از جنگلهای هیرکانی باقی نخواهد ماند. »
نابودی 40میلیون شمشاد ایرانی در 5 سال
«متاسفانه در طول پنج سال اخیر 40 میلیون درخت شمشاد از بین رفته است؛ گیاهی که به نام درخت ایرانی در جهان مشهور بود، بهطوری که درخت 500 ساله را به قیمت پنجمیلیون تومان نابود کردیم، درحالی که 500 سال زمان برای رشد این درخت کمیاب و گونه خاص صرف شده بود. متاسفانه انسانها به بهانه فقر، ایجاد اشتغال، توسعه راه و شهرسازی و ویلاسازی در طبیعت این مناطق دخالت کردند، در حالی که فقر مردم بهانهای برای بهرهکشی ما از طبیعت بود. مسئولان، نمایندگان مجلس و سیاستمداران کشور به بهانه توسعه اشتغال و ایجاد صنعت بدون هیچ نوع نگاه علمی و کارشناسی طرحهایی ارائه میدهند که به نابودی و تخریب جنگل منجر میشود که باید به مرور زمان به اصلاح و بازنگری در تصمیمات خود بپردازند. البته ایران پیش از ثبت جهانی هیرکانی در راستای حفظ محیطزیست جنگلها پیشقدم شد و طرح تنفس و استراحت جنگل در این راستا گام بسیار مثبتی بود که بهرهبرداری و قطع درختان جنگل را ممنوع کرد.»
از ثبت جهانی جنگلهای هیرکانی خوشحال باشیم یا ناراحت؟
سهیل اولادزاد، فعال محیطزیست در مورد ثبت جهانی جنگلهای هیرکانی در یونسکو به «فرهیختگان» گفت: «هنوز نمیدانیم از این خبر خوشحال باشیم یا ناراحت، زیرا معلوم نیست برنامهریزیها و سیاستهای مسئولان کشور در مورد حفظ و نگهداری جنگلها تغییر خواهد کرد یا خیر. متاسفانه حفاظت از جنگلهای ایران آنقدر متولی و بانی دارد که خود دستگاهها نیز نمیدانند چه کسی متولی اصلی رسیدگی به این موضوع است.» هماکنون سازمان جنگلها، سازمان حفاظت محیطزیست، جهاد کشاورزی و بنیاد مسکن جزء دستگاههای متولی جنگلها به شمار میآیند که سازمان محیطزیست فقط مسئولیت حفظ و نگهداری از 10درصد جنگلها را برعهده دارد. سوال اینجاست در ثبت جهانی یونسکو محل دفع زبالهها و پسماند در جنگل چه میشود؟ رسیدگی و پاکسازی رودخانههای موجود در جنگلهای هیرکانی که بسیار آلوده است و گونههای ماهی بسیاری که به دلیل آلودگی بیشازحد رودخانهها در این منطقه از بین رفته با چه کسی است؟ روستاهایی که متر به مترشان به فروش رفته است در کجای این ثبت جهانی جای میگیرند؟ چه نهادی به آفرودهایی که به منطقه جنگلهای هیرکانی وارد میشود و بستر جنگل را نابود میکنند، هشدار میدهد؟ سازمان یونسکو همانگونه که جنگلهای هیرکانی ایران را بهعنوان دومین میراث طبیعی ایران در فهرست میراث جهانی ثبت کرد به همان سادگی هم میتواند این میراث را از لیست خارج کند. هماکنون فقط محدوده غربی هیرکانی در فهرست میراث جهانی یونسکو به ثبت جهانی رسیده و بخش عمده مناطق هیرکانی در این بخش ثبت نشده است، زیرا تاکنون بخش عظیمی از جنگلهای این منطقه را نابود کردهایم و عامل انسانی از هر طرف به رشته جنگلهای هیرکانی حمله کرده است.»
تغییر ماهیت جنگلها در دهه ۸۰
«سازمان جنگلها در دهه 80 تمام جنگلها را تغییر ماهیت و تغییر کاربری داد، بهطوری که در جنگلهای پهنبرگ گیاهان سوزنیبرگ کاشتند. سازمان جنگلها در جنگلی که ما گونههای بسیار خوب گیاهی مانند انجیلی داشتیم، گیاه توسکا و گونههای مهاجمی مانند اقاقیا را در این بخش کاشت، همچنین از 6 سال پیش تاکنون شمشادهای جنگل هیرکانی درحال نابودی است و همه از این ناراحت و نالان هستند اما هیچکس متولی درمان شمشادهای آفتزده نشد. همه مردم از ثبت جهانی جنگلهای هیرکانی خوشحالند اما من تعجب میکنم، زیرا شمشادهای ما بهعنوان یک گونه گیاهی بزرگ و منحصربهفرد از بین رفت و هیچکس توجهی نکرد، در حالی که براساس مواد قانونی سازمان جنگلها این گیاه یک گونه حمایتشده و ممنوعالقطع است. متاسفانه تمام گونههای شمشاد درکل پهنه شمال کشور درحال نابودی هستند اما هیچکس توجهی نمیکند و امروزه دیگر درخت شمشاد برگدار در جنگل دیده نمیشود، در حالی که آیا نمیشد زمانی که آفت به گیاهان شمشاد این منطقه افتاد در یک اشل کوچکتر آن را درمان و حفظ میکردند. همین دولتی که پیشنهاد ثبت جهانی جنگلهای هیرکانی در یونسکو را ارائه کرده است، چطور پیگیر سدسازی در جنگلهای هیرکانی میشود؟ مگر سد البرز مرکزی، سد کسلیان، سد شفارود، سد لاسک و سد نکا از طرف چه کسی پیشنهاد و ساخته شد؟ مگر غیر از این است که همه این سدها در وسط جنگلهای هیرکانی ساخته شدهاند. هکتارهای جنگل هیرکانی را به بهانه سدسازی زیر آب بردند.»
یونسکو مانع تخریب جنگلهای هیرکانی میشود؟
« ما باید با واقعیت کنونی وضعیت جنگلها روبهرو باشیم، زیرا اگر واقعا خواستار حفاظت از جنگلهای هیرکانی بودیم نیاز به ثبت جهانی در یونسکو نداشتیم و باید به هر نحوی از آن حفاظت میکردیم. پیش از این هم تالاب میانکاله و سایر تالابهایی که هماکنون از بین رفته در کنوانسیون بینالمللی رامسر ثبت شده بود و بیش از 40 سال از چنین ثبتی میگذرد اما دیگر نابود شده و هماکنون تالابی در این مملکت نداریم، اما آیا آن کنوانسیون کاری برای ما انجام داد؟ مگر غیر از این است که وقتی سطح آب تالاب از میانگین استاندارد جهانی خارج شد، آن را از ثبت جهانی خارج کرد؟ آیا یونسکو میتواند عامل بازدارندهای برای تخریب جنگلهای ایران باشد؟ مگر نه اینکه شروطی دارد که اگر انجام ندهیم آن را از ثبت جهانی خارج میکند. هماکنون محل دفن زبالههای رشت در سراوان فاجعه به وجود آورده و در شیرگاه، پلنگدره و الیمالات نور جنگلهای عباسآباد بهشهر و جنگلهای دوهزار و سههزار تنکابن نیز با فاجعه تخلیه پسماند در جنگل مواجه هستیم که اینها در بخش جنگلهای هیرکانی واقع شده و متاسفانه روزانه بین 500 تا یکهزار تن زباله در این مناطق تخلیه میشود و حجم عظیمی از شیرابهها وارد جنگل میشود، مگر یونسکو در این بخش میتواند کاری انجام دهد؟ آیا میخواهیم بیل بردارد زبالههای ما را جمعآوری کند؟ بر همین اساس اگر ما به روند آسیبزای خود ادامه دهیم به سادگی هیرکانی را از ثبت جهانی خارج میکنند و به راحتی یک سهمیه کشور ما از بین میرود، همانگونه که تالابهای بسیاری از ایران بهعنوان میراث طبیعی به ثبت جهانی رسیده بود و به دلیل عدمرعایت اصول و استانداردهای آن سازمان از لیست خارج شد. نهادهای بینالمللی میتوانند با اعمال برخی فشارها بر دولتها و حاکمیت عضو از بروز برخی اتفاقات و آسیبها جلوگیری کنند اما در صورتی که کشورهای عضو در حفظ میراث طبیعی خود کوشا نباشند به راحتی آنها را از لیست جهانی خارج میکند و این خروج تبعات و پیامدهایی برای دولتهای عضو به همراه ندارد، بنابراین وقتی ما به تعهدات ملی و میهنی خود متعهد نیستیم چطور میخواهیم به کنوانسیونهای بینالمللی پایبند باشیم.