ایران درخصوص غرب با دو مجموعه «آمریکا» و «اروپا» روبهروست. در یک بررسی، نوع رفتار اروپا با ایران ایدئولوژیکتر است که به معنای ظرفیتهای ویژه چالش میان این دو است. در مقابل روابط آمریکا با ایران، بهتبع رویکرد ایدئولوژیک ملایمتر واشنگتن در مقایسه با اروپاییها، از این جنبه ظرفیتهای چالش آفرینی کمتری دارد؛ اما برخلاف تصور، روابط میان ایران و آمریکا همواره چالشیتر بوده است؛ چرا؟ این مسئله نیازمند بررسی است.
شاید یکی از دلایل آن، قرارداشتن آمریکا در نقش هژمون جهانی باشد. باتوجهبه قدرت و جایگاه آمریکا، کوچکترین زاویه با آن با شدت عمل بالایی روبهرو میشود. بااینحال چنین موضوعی نباید به فراموشی جنبه دیگری از چالش میان واشنگتن و تهران منجر شود.
آمریکاییها در گذشته تسلطی بر ایران داشتهاند که کمنظیر بوده است. با وقوع انقلاب اسلامی آنها نهتنها یکی از مستحکمترین قلعههای خود در جهان را از دست دادند، بلکه امواج، تأثیرات و رفتار این بازیگر جدید، تهدیدی برای سلطهگری آمریکا در دیگر نقاط ایجاد کرد. واشنگتن دوران شیرین تسلط بر تهران را فراموش نکرده و نمیخواهد هزینههایش برای مقابله با ایران پس از تقریباً پنج دهه بیثمر باشند.
واشنگتن بهزعم خود اگر روابط خوبی با جمهوری اسلامی ایران برقرار کند، به این معناست که ازدسترفتن ایران را پذیرفته و همزمان، شکستی پنج دههای نیز خورده است. سنگینی وزن این محاسبات بهاندازهای است که آمریکا هزینههای کلان همهجانبه مالی، زمانی و مدیریتی را برای مقابله با ایران متحمل میشود؛ اما خواهان اندکی پذیرش نیست.
به نظر میرسد تا زمانی که آمریکا این محاسبات را داشته باشد، در ارتباط با ایران به جز فروپاشی به هیچچیز راضی نخواهد شد. راهی که تهران در ارتباط با واشنگتن پیش روی خود دارد، تنها مقاومت و تحمیل هزینههای سنگین بهطرف مقابل است تا آمریکا تحتفشار سنگینتری قرار گرفته و دیدگاههای قدیمی خود را کنار بگذارد. میزان رسوب احساس شکست در ایران به میزانی در آمریکا بالاست که این سیاست تاکنون به منزل نهایی نرسیده است، اما افزایش بیش از پیش هزینهها در جمع با زمانی طولانی، میتواند درنهایت منجر به پذیرش واقعیت جدید در واشنگتن شود.
آمریکا چه استفادههایی از ایران داشت؟
افکار عمومی ایران و جهان تنها میدانند رژیم شاه یکی از متحدان آمریکا بوده و نهایتاً مقداری نفت برای تقویت روابط بیشتر تولید میکرده است. گسترده و عمق مزایایی که رژیم پهلوی در اختیار آمریکاییها قرار میداد؛ اما بسیار بیشتر از آن چیزی است که در لایههای رویی قابلمشاهده است.
1. اقتصادی
مزایای اقتصادی ایران برای آمریکا در رژیم شاه به شرح ذیلند:
1-1. انرژی ارزان، مطمئن و ابزاری
میانگین تولید روزانه نفت ایران در سالهای منتهی به انقلاب 5.5 میلیون بشکه بود. این تولید بیش از توان چاههای ایران بود و در صورت تداوم میتوانست عمر آنها را کاهش داده و در آینده باعث افت فشار آنها شود. درنتیجه پیشبینی میشد در اواسط دهه 1370، تولید نفت به 2.5 میلیون بشکه نفت کاهش یابد؛ درحالیکه به دلیل تولید صیانتی پس از انقلاب، در دوره مشابه 3.5 میلیون بشکه نفت در روز تولید شد.
اجبار پهلوی به تولید بیش از اندازه دلایلی داشت. در جریان جنگ 1973 کشورهای عربی دست به تحریم نفتی غرب زدند. این اقدام در حد خود قدرت مانور غرب و رژیم صهیونیستی برای مبارزه با مصر و سوریه در جریان جنگ رمضان را کاهش داد. از این رو آمریکا قصد داشت میزان تولید نفت ایران به میزانی بالا برود که تحریمهای آتی کماثر شوند.
تولید بیش از اندازه از چاههای نفتی ایران برای آمریکا مزایای چندگانهای داشت. این اقدام برای آمریکا هزینه تأمین انرژی را کاهش میداد که در سوی دیگر به معنای کاهش درآمدهای نفتی شوروی و اعراب نیز بود، همچنین این اقدام در برابر تحریمهای نفتی مانع ایجاد میکرد و کشورهای عربی را بهجای تحریم، به سمت حفظ بازار سوق میداد.
1-2. اسپانسر فناوریها و شرکتها
آمریکا هزینه نفت ایران را عمدتاً به شکل مستقیم پرداخت نمیکرد. دولت ایران درآمدهای نفتی خود را در آمریکا هزینه، سرمایهگذاری یا صرف خرید کالا میکرد.
بخشی از این درآمدها برای مانورهای سیاسی، لابیگری و بازی در فضای سیاسی آمریکا به شکل مستقیم و غیرمستقیم صرف رشوه میشدند، همچنین مبالغ دیگری برای خرید شرکتهای آمریکایی، توسعه آنها یا خرید کالاهایشان شامل سلاحها خرج میشدند. رشوهها مستقیم در جیب آمریکا و مقامات آن قرار میگرفتند و سرمایهگذاریها نیز در همان جیبها قرار داشتند. در مواردی آمریکاییها برای بالاکشیدن پول دولت ایران شرکتهایی را ورشکسته کردهاند؛ گفته میشود ورشکستگی شرکت «پانامریکن» بهعنوان بزرگترین شرکت هواپیمایی جهان به همین منظور صورت گرفت. در حوزه تسلیحاتی نیز ضمن آنکه بهطورکلی فروش سلاح شامل حاشیه سود بالاست، آمریکاییها با بازیهای مختلف سود بیشتری از شاه میگرفتند. نمونهای از این مسئله را میتوان در قضیه قرار داد اف-14ها دید.
اینگونه تبلیغ میشود که آمریکا اف-14 را به هیچ کشوری نفروخته است، اما احتمالاً واقعیت آن است که هیچ کشوری این جنگنده را خریداری نکرد. در آن برهه نیروی دریایی آمریکا بنا بر مختصات موردنیازش و غروری که داشت، جنگنده خود را سفارش داده بود که اف-14 نام داشت. همزمان نیروی هوایی آمریکا نیز جنگنده اف-15 را سفارش داده بود.
به طور سنتی میان نیروی دریایی با دیگر ارکان ارتش آمریکا رقابت وجود دارد، زیرا نیروی دریایی مدعی است اساس گستره جهانی قدرت آمریکا مربوط به این نیروست.
در دهه 1970، اف-14 جنگندهای بود که برای حفاظت از ناوهای هواپیمابر ساخته شده بود و سیستمهایش منطبق با سیستمهای دریایی بودند. در مقابل اف-15 بر اساس نیاز حفاظت هوایی سرزمینی ساخته شده بود. علاوه بر آن قیمت هر اف-14، حدود چهاربرابر گرانتر از اف-15 میشد. رژیم پهلوی به دلیل اشکالاتی که داشت، با خرید اف-14 این برنامه را نجات داده و نیروی دریایی آمریکا را تقویت کرد.
سفارش اف-14ها در وضعیتی انجام شد که ایران بهطور طبیعی همچون دیگر متحدان آمریکا باید به جنگنده کارآمدتر و ارزانتر اف-15 مسلح میشد.
1-3. چککش جنگهای نیابتی و نیابتیها
شاه بهعنوان چککش برنامههای نیابتی آمریکا به شمار میرفت. او مبالغ کلانی را صرف پیشبرد برنامههای نظامی مطابق دستور کارهای غرب در منطقه و جهان کرد. علاوه بر برنامههای منطقهای، رژیم شاه تسلیحاتی را نیز برای ویتنام جنوبی بهعنوان متحد آمریکا ارسال کرده بود.
پرداخت هزینه بخشی از برنامههای منطقهای و جهانی آمریکا موضوع بسیار مهمی است، زیرا بدون آنکه برای ایران اهمیتی داشته باشد، پای تهران را به مخاصمات باز کرده و برایش دشمنتراشی میکرد.
2. نظامی- امنیتی
آمریکا علاوه بر بهرههای اقتصادی از رژیم شاه، از ایران بهعنوان بخشی از منظومه امنیتی خود استفاده میکرد.
2-1. جنگ و مهار نیابتی
ایران به همراه ترکیه و پاکستان خود با شوروی مشکلاتی داشتند؛ اما همزمان نیز آمریکا به خدمت گرفته شدند تا در صورت بروز درگیری، بهجای آمریکا آنها با روسها درگیر شوند.
استفاده نیابتی آمریکا از ایران باعث میشد تا واشنگتن از پرداخت هزینههای مالی و جانی مقابله با دشمنش معاف شده و آنها بر گردن ایران بیفتند.
2-2. ارتش وابسته سودآور
ارتشها نیازمند صرف هزینهاند، اما ارتش ایران برخلاف ارتش ملی آمریکا یا حتی ارتشهای متحد این کشور، ارتشی بود که بهعنوان ضلعی از قدرت آمریکا عمل میکرد و بدون آنکه هزینهای روی دست واشنگتن بگذارد، برایش سودآور بود. این اتفاق در حالی رخ میداد که آمریکا مجبور بود برای تجهیز ارتش متحدانش برای مقابله نیابتی با بلوک شرق، میلیاردها دلار هزینه کند.
نمونههایی از آن امروزه نیز وجود دارند. اوکراین و رژیم صهیونیستی نمونهای از ارتشهای وابسته به آمریکایند که واشنگتن تاکنون و درمجموع نزدیک به نیم تریلیون دلار برای تجهیز و سرپا ماندن آنها هزینه کرده است.
در مقابل ارتشهایی مانند عربستان سعودی در جنگهایی که به نیابت از آمریکا شرکت کردهاند، نهتنها هزینهای روی دست واشنگتن نگذاشته، بلکه دهها میلیارد دلار سود به این کشور رساندهاند.
2-3. ایستگاه جاسوسی سختافزاری و نرمافزاری
آمریکا از متحدان خود در مناطق جهان، بهعنوان ایستگاه جاسوسی سختافزاری و نرمافزاری استفاده میکند. در حوزه سختافزاری، آمریکاییها در رژیم شاه ایستگاههای راداری و شنود گرانقیمت و پیچیدهای در مرزهای شوروی ایجاد کرده و همزمان هواگردهای جاسوسی را نیز در مرزها به پرواز درمیآوردند.
به لحاظ نرمافزاری ایران از نظر تأمین نیروی انسانی برای جاسوسی از رقبا و حتی متحدان آمریکا به کار میرفت.
آمریکا از طریق ایران دسترسی راداری و الکترونیکی قابلتوجهی به عمق شوروی در شمال دریای خزر و آسیای میانه داشت.
3. سیاسی
اهمیت سیاسی ایران برای آمریکا کمتر از اهمیت اقتصادی و نظامیاش نبود.
3-1. مهار منطقه
از نظر سیاسی ایران در کنار ترکیه و رژیم صهیونیستی امکان کنترل سه جهان عمدتاً بر هم منطبق آن زمان یعنی جهان عرب، جهان اسلام و اصلیترین متحدان فرا بلوکی شوروی را ایجاد میکرد.
دکترین پیرامونی رژیم صهیونیستی برای همکاری و ائتلاف با کشورهای غیرعرب منطقه، با طرح آمریکا همراستا بود.
3-2. نمایش انزوای منطقهای شوروی
درحالیکه اطراف آمریکا تقریباً کشور مؤثری در ضدیت با آن وجود نداشت، حضور کشورهایی طرفدار آمریکا در اطراف شوروی میتوانست نشانهای از انزوای مسکو تلقی شود. اگر شوروی در اروپا مرز مشترکی با رقبا و دشمنان خود نداشت، در جنوب با ایران و ترکیه هم مرز بود.
3-3. تحقیر تمدنها و ملل
تسلط آمریکا بر ایران بهعنوان تمدنی قدیمی و کشوری پهناور، تحقیری بزرگ برای تمدنها و کشورهای بزرگ دیگر هم بهحساب میآمد. در شرایطی که ایران زیر یوغ آمریکا بود، احتمال کمی داشت که دولتی کوچکتر به فکر مقاومت در برابر واشنگتن بیفتد.
4. استراتژیک
ارزش استراتژیک ایران پهلوی برای آمریکا تکرارنشدنی است.
4-1. بارانداز جهانی
در دوره پهلوی شاید آمریکاییها هیچ نقطهای را به ارزشمندی ایران تحت تسلط خود نداشتند. این تسلط برای آمریکاییها ارزشی استراتژیک داشت. ایران یک بارانداز نظامی- اطلاعاتی برای این کشور بود.
ارتش ایران به میزان زیادی مسلح بود تا مأموریتهای آمریکا را علیه شوروی و دیگر رقبا به انجام برساند، همچنین تهران یک انبار تسلیحاتی بزرگ برای بازیابی در زمان گرفتاریها بود. به عبارتی اگر یکی از متحدان آمریکا در جهان دچار مشکل میشد، واشنگتن با دستور به تهران، از منابع ارتش آن برای تسلیح متحد گرفتار خود استفاده میکرد.
4-2. دسترسی جغرافیایی
ایران از یکسو در غرب آسیا حضور در داشت و از جهتهای دیگر علاوه بر اشراف بر خلیجفارس، به آسیای میانه و شبهقاره هند نیز دسترسی داشت.
در شرایطی که افغانستان در سلطه حکومت طرفدار شوروی قرار داشت، ایران تنها متحد آمریکا بهحساب میآمد که دارای مرز مشترک با آسیای میانه بود.
زیانهای فراموشنشدنی ازدسترفتن
با ازدسترفتن ایران امکانات آمریکا ازدسترفت و جای مزیتها را زیانها گرفتند. ایران ازاینپس نهتنها ژاندارم آمریکا در خلیجفارس نبود، بلکه تسلط این کشور بر کشورهای عربی حاشیه جنوبی خلیجفارس را نیز به خطر میانداخت.
انقلاب ایران میتوانست بیرون مرزها را تحتتأثیر قرار داده یا نیروی تولیدی آن، از داخل ارکان نفوذ آمریکا را مورد ضربه قرار دهد.
با ازدسترفتن ایران، ارتباط مستقیم و سنگین آمریکا به آسیای میانه از دست رفت و در غرب آسیا نیز نفوذش با چالش مواجه شد. واشنگتن برای پوشش این نیازها، آن هم در دورهای که شوروی فروپاشیده بود، مجبور شد برای ادامهیافتن هژمونیاش افغانستان و عراق را در نخستین سالهای قرن بیستویکم اشغال کند.
در فقدان شاه، این ارتش آمریکا بود که باید هزینه میکرد، میجنگید و کشته میداد.